بخشی از مقاله
تاثير موسيقي بر مغز انسان
آیا تا به حال به تاثیر موسیقی بر حالات خود فکر کردهاید؟ در زمان شادی، هیجان، ناراحتی و حتا در زمان خشم. موسیقی حتا در زمان بیماری میتواند موثر باشد. این جملهای است که بارها در مجلات و مقالات روانشناسی با آن برخورد داشتهایم. موسیقی میتواند هیجان و شور درونی را بهراحتی آزاد کند. میتواند آرامشی را که مدتها به دنبال آن هستیم،
برایمان فراهم کند. تاثیر موسیقی بر روان انسان از حقایقی است که نمیتوان آن را انکار کرد. این تاثیر تا جایی است که امروزه روشهای خاصی برای بهبود و درمان بسیاری از بیماریها به وسیله موسیقی در جهان مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از موسیقی بهعنوان مکملی برای درمان بیماریها به زمان ارسطو و افلاطون بازمیگردد.
از آن زمان استفاده از اصوات و آهنگها برای درمان بیماریهای مختلف بهکار میرفته است. سیر استعمال موسیقی در قرن بیستم بهصورت جدیتر مورد توجه قرار گرفت و تکامل بیشتری یافت و انجمنهای متعددی در این زمینه آغاز بهکار کردند. اولین برنامه آموزش موسیقیدرمانی در جهان در سال 1944 در دانشگاه میشیگان آغاز شد. شروع فعالیت انجمنهای موسیقیدرمانی از سال 1950 بود و بعد از آن در 1971 انجمن موسیقیدرمانی آمریکا یا AAMT آغاز بهکار کرد. در 1985 فدراسیون جهانی موسیقیدرمانی به ثبت رسید.
در ایران انجمن موسیقیدرمانی با هدف بالا بردن سطح آگاهی افراد از فرایند موسیقیدرمانی و فواید آن و بالا بردن امکانات تخصصی برای استفاده از این روش کار خود را آغاز کرده است. موسیقیدرمانی بهطور کلی مانند هر گونه روش درمانی، از شیوههای بهخصوصی برخوردار است.
این روشها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: روش فعال و روش غیرفعال. در روش غیرفعال، فرد با گوش دادن و شنیدن موسیقی، مورد درمان قرار میگیرد، در حالی که در روش فعال موسیقیدرمانی، همراه با خواندن، نواختن و حتا حرکات موزون فرد مورد درمان قرار میگیرد. طی این روش واکنشهای عاطفی، ذهنی، جسمی و حرکتی تحریک و برانگیخته میشود.
استفاده از این روشها متناسب با نیاز افراد تنظیم و تدارک دیده میشود. محور اصلی برنامههای موسیقیدرمانی شامل شنیدن موسیقی متناسب و آرامبخش و نواختن موسیقی در گروههای منظم و یا انفرادی، خواندن آوازها بهصورت فردی یا گروهی میباشد. روشهای موسیقیدرمانی توسط هر فردی نمیتواند انجام گیرد. موسیقیدرمانی مانند هر درمان دیگری توسط افراد متخصص که در زمینههای مختلف موسیقی و شاخههای درمانی آموزش دیدهاند، انجام میگیرد.
فرد متخصص با توجه به نوع بیماری و روشهای مختلف درمان و نیز آشنایی با روانشناسی موسیقی، درمان را انجام میدهد. نوع موسیقی مورد نیاز در این درمان میتواند متفاوت باشد. در حقیقت تاثیر موسیقیهای مختلف بر ذهن و سلامت انسان متفاوت است.
در درمان به وسیله موسیقی، از موسیقیای استفاده میشود که در ایجاد آرامش و نشاط روحی مناسب است. این نوع موسیقی باعث تجدید قوا شده و کارکرد مغز را بهبود میبخشد. اینگونه موسیقیها با تاثیر در روحیات و روان انسان فرایند بهبود را سرعت میبخشد. موسیقیدرمانی را میتوان در درمان بسیاری از بیماریها بهکار برد، اما بهطور کلی موسیقی در درمان بیماریهایی که با مسایل روانی فرد در ارتباط هستند، میتواند نقش موثری داشته باشد
و همچنین بیماریهای جسمیای که منشا روانی دارند، با این روش قابل درمان هستند. موسیقی کاملاً مانند اخبار میتواند بر فعالیتهای مغز تاثیر گذارد. موسیقی حاوی انرژی است که علاوه بر تحریک مغز میتواند بر تمام اعضای بدن تاثیر گذارد. اما برخی از انواع موسیقی در ایجاد تحریکات مغزی کمتر تاثیر دارند یا به کلی بیاثرند.
دلیل این امر را میتوان به ساختار پیچیده مغز و تنوع علایق و رفتارهای انسان نسبت داد. در موسیقی ساختار مغزی انسان مشخص میکند که کدام نوع موسیقی میتواند فعالیتهای مضر بیولوژیکی انسان را کاهش دهد، به دلیل ساختار پیچیده مغز انسان، یک نوع خاص از موسیقی نمیتواند در تمام افراد تاثیر مشابهی داشته باشد. در بسیاری از انسانها موسیقی آرام میتواند در ایجاد آرامش موثر باشد اما در بسیاری دیگر موسیقی تند موثرتر است. موسیقی بر مغز و سیستم عصبی و عضلانی فرد اثر میگذارد که نتیجه این تاثیر بهوجود آمدن حرکات موزون یا رقص است. در بسیاری از مردم این پدیده رخ نمیدهد؛
چراکه بین سیستم بدنی آنها و موسیقی در حال پخش ارتباط بهوجود نمیآید. موسیقی علاوه بر تاثیر در تسریع درمان بسیاری از بیماریهای روحی و جسمی، انجام بسیاری از فعالیتهای روزمره را تسهیل میکند. موسیقی در رشد عاطفی و تعادل روحی کودکان تاثیر بهسزایی دارد. بررسیها نشان میدهد،
گوش دادن به موسیقیهای شاد و بدون کلام به تعادل روحی و عاطفی کودکان کمک میکند. با لذت بردن کودک از موسیقی، روحیه مثبت و شادی در او بهوجود میآید و باعث افزایش تواناییهای او میشود. موسیقیدرمانی در کودکان میتواند باعث گسترش ارتباطات کودک، افزایش احساسات اجتماعی و افزایش هوش او شود. موسیقیدرمانی کیفیت زندگی کودک را در عرصههای مختلف بالا میبرد،
مانند ارتباط کودک با کودک دیگر، کودک و خانواده و... این تاثیر زمانی بیشتر میشود که خود فرد لذت اجرای موسیقی را تجربه کند. موسیقی علاوه بر ایجاد شور و هیجان میتواند تحمل انسان را در برخورد با شرایط دشوار بالا برد و میزان تحمل درد در کودکان را در هنگام بیماری و یا استرس افزایش دهد. علاوه بر این، موسیقی باعث اجتماعیتر شدن کودکان میشود و توانایی آنها را در ابراز نظرات و احساسات و نیز برقراری ارتباط با دیگران افزایش میدهد.
موسیقی در ایجاد هماهنگی بین فعالیتهای دو نیمکره مغز موثر است، همچنین با ایجاد این هماهنگی میتواند در درمان لکنت زبان بهکار رود. اثرات موسیقی در زندگی انسان بسیار بیشتر از مواردی است که بتوان به سادگی از آنها یاد کرد. در حقیقت موسیقی لذت زیستن را ملموس میکند، عشق را میآفریند، شور زندگی را در انسان بیدار میکند و امید به فردایی متفاوت را پدید میآورد. چگونه میتوان ترنم زیبای زندگی را ناشنیده گرفت، در حالی که هر لحظه و همه جا همراه انسان است.
تاثیر موسیقی بر سلامت انسان:
دکتر آلفرد توماتیس از سال ۱۹۵۰ شروع به تحقیق راجع به تاثیرات موسیقی روی انسان كرد.
او معتقد بود كه موسیقی با قدرت نفوذی كه در احساسات آدمی دارد میتواند روی سلامتی انسان تاثیرات مثبت داشته باشد. این متخصص گوش فرانسوی به تجربه ثابت كرد كه موسیقی تاثیرات عمیقی در رفع استرس، اضطراب و حالتهای depression از یك طرف و همچنین كمك به ایجاد آرامش، سرحال آوردن بدن و تقویت حافظه دارد.
او تحقیقات خود را ابتدا روی كودكانی كه نارساییهای گفتاری و شنیداری داشتند شروع كرد و ثابت كرد كه موسیقی موتزارت بهخصوص سمفونیها و كنسرتوهای ویلنهای او نقش بسیاری در درمان این نارساییها دارد. به عقیده خیلی از محققین گوش دادن به موسیقی موتزارت باعث تقویت حافظه و باهوشتر شدن آدم میشود.
امروزه جای هیچ شك و تردیدی باقی نمانده كه موسیقی تواناییهای زیر را داراست:
تقویت حافظه انسان، كمك به برگرداندن سلامتی به انسان در هر شرایطی، كمك به عملكرد یكپارچه مغز انسان برای بهرهگیری بهتر، كمك به حل نارساییهای گفتاری و شنیداری، كمك به حل بیماریهای روحی و رفتاری، تقویت قدرت درك انسان هنگامیكه با دریافت بصری توام باشد، كمك به رشد بهتر جنین در شكم مادر و...
متخصصین فیزیك و پزشكی امروزه معتقدند، هنگامیكه بیدار نیستیم و در خوابیم یا حتی در وقتی كه به دلیلی در كما قرارداریم، موسیقی به دلیل ارتعاشات خودش میتواند در اعماق سلولهای بدن ما نفوذ كند و اثراتی را كه لازم است، روی بدن بگذارد.
تاثیر موسیقی بر روان انسان :
موسیقی عینا مانند اخبار که توانایی تغییر آنتروپی مغز را دارد ، حاوی انرژی است و بالاتر از آن حتی انرژیی دارد که علاوه بر تحریک مغز پا فراتر گذاشته و می تواند در تمام اعضای بدن انسان تغییر آنتروپی ایجاد کند . همانگونه که هر خبری توانایی تغییر آنتروپی مغز را ندارد هر موسیقی ای هم این قدرت را برای هر فردی ندارد . دلیل آن به ساختار مغزی انسان که نتیجه آن علایق و رفتار انسان ها است برمی گردد
فردی ممکن است با خواندن یک مطلب علمی تغییر آنتروپی مغزی داشته باشد و فردی ممکن است با خواندن یک مطلب هنری و دیگری سیاسی . دقیقا در موسیقی هم ساختار مغزی و رفتاری انسان مشخص می کند که کدام نوع موسیقی می تواند آنتروپی این سیستم بیولوژیکی را کاهش دهد .
بدلیل تفاوت ساختار مغزی و ذهنی انسان ها یک نوع موسیقی توانایی کاهش آنتروپی مغز در همه انسان ها را ندارد . برای بسیاری از مردم موسیقی آرام توانایی ایجاد تغییرات شدید در آنتروپی مغز را دارا می باشد و برای بسیاری دیگر همان میزان تغییرات را ممکن است یک موسیقی تند یا حتی نوای یک پرنده ایجاد کند . سیستم های عصبی و یا ماهیچه های عضلات دست وپای بسیاری از مردم در اثر موسیقی تغییر آنتروپی پیدا می کنند که نتیجه آن چیزی جز بوجود آمدن حرکات موزون به نام رقص نیست ، در بسیاری از مردم هم این پدیده رخ نمی دهد چرا که بین سیستم بدنی آنها و موسیقیی که در حال پخش است
هیچ گونه مسیری برای جریان یافتن سیال موسیقی پیدا نمی شود . آیا هیچ دقت کردید که وقتی صدای موسیقی را بلند می کنید د ربسیاری از موارد درک شما از موسیقی بیشتر می شود . این موضوع را می توان اینگونه معنی کرد که با بلند کردن صدا مقاومت میان منبع اطلاعاتی موسیقی و بدن شما کمتر شده و سیال راحت تر به جریان می افتد و آنتروپی منفی سریعتر به سیستم بدنی شما تزریق می شود .با گوش دادن به موسیقی آهنگسازان با توجه به میزان مقاومت در دریافت موسیقی ، پس از گذشت زمان سطح پتانسیل اطلاعاتی ما نسبت به یک قطعه خاص با آهنگ ساز آن یکی شده و دقیقا درک خواهیم کرد که او در زمان ساخت آهنگ چه احساسی داشته و پیامش چه بوده است ؟
یک رستوران مشهور انگلیسی از مهمانان دعوت می کند در هنگام صرف غذا به موسیقی گوش فرادهند ، زیرا سر آشپز آن معتقد است این کار طعم غذا را بهتر می کند .به نقل از مجله اسکوارمیل چاپ انگلیس رستوران فت داک در غرب لندن که در سرو غذاهای عجیب و غریب شهرت دارد از مشتری ها می خواهد با شنیدن صدای موسیقی از غذای خود لذت بیشتری ببرند.هستون بلومنتال سر آشپز این رستوران می گوید بر اثر سه سال تحقیق به همراه روانشناس مشهور چارلز اسپنس در دانشگاه آکسفورد به این نتیجه رسیده است
تاثیر موسیقی بر رشد عاطفی و تعادل روحی کودکان:
بررسی ها نشان می دهد که گوش دادن به موسیقی های خاص و شاد بدون کلام به تعادل روحی و عاطفی کودکان کمک می کند . در ضمن لذت بردن از موسیقی باعث افزایش روحیه و سرحال شدن کودکان و افزایش کوتاه مدت توانایی های آنها می شود .همچنین به گفته محققان نوع موسیقی که گوش داده می شود باید مورد پسند فردی که گوش می دهد باشد تا بتواند بر روحیه وی تاثیر مثبت بکذارد . با این وجود بهتر است از موسیقی هایی با نت مشخص و منظم استفاده شود
موسیقی درمانی برای کودکان. فواید موسیقی درمانی برای کودکان :
موسیقی درمانی بر رفتارهای کودکان تاثیر بسیار مثبتی دارد و با ایجاد یک سری تجربیات موسیقي در تسهیل گسترش ارتباطات کودکان ، احساسات اجتماعی ، اعصاب و افزایش هوش آنها بسیار موثر است .موسیقی درمانی می تواند کیفیت زندگی کودک را در عرصه های مختلف بالا ببرد ، نظیر ارتباط کودک با کودک دیگر ، کودک و خانواده ، ارتباط کودک و پزشک درمانگر یا معلم ، وغیره
بیشترین تاثیر این روش درمانی هنگامی است که کودک اجازه می یابد تا خود لذت اجرای موسیقی را تجربه کند .موسیقی در عین تهییج کنندگی می تواند آرامش دهنده نیز باشد .ثابت شده است که موسیقی می تواند میزان تحمل درد در کودکان را به هنگام بیماری یا موقعیت های شامل استرس افزایش دهد .موسیقی می تواند مشوق اجتماعی تر شدن کودکان شود و توانایی آنها را در نشان دادن نظرات و احساسات و نیز برقراری ارتباط با دیگران افزایش دهد .تاثیر موسیقی بر هر دو نیمکره مغز باعث می شود تا ارتباط این قسمت ها با یکدیگر تسهیل شده ، بهره لحظه ای هوشی بالا رود . این هماهنگی همچنین برای درمان لکنت کلام بسیار مفید است.
اثرات موسيقي بر درد و اضطراب واثرات رواني موسيقي:
در سال 1983 آقاي wak تئوريي را ارائه داد مبني بر اين كه عدم تمركز حواس بر روي درد ميتواند درد را كاهش دهد و بعدها براي انجام اين كار از موسيقي استفاده شد. هر چند كه موسيقي درماني علم جديدي است ولي تأثير موسيقي بر روح و جسم انسان قرنها پيش شناخته شده است.
گسترش روز افزون بيماريهاي تمدن كه عمدة آنها جنبه سايكولوژيك دارند سبب ظهور روشهاي درماني نويني شده است كه شايد ساختار آنها بكلي با درمان داروئي متفاوت باشد. از اين روشها ميتوان به موسيقي درماني، يوگا درماني، نيرو درماني، هيپنوتيزم و … اشاره كرد، به طور كلي در علم پزشكي به اين روشها Alternative Medicine يا طب حاشيه گفته ميشود و پيشينه استفاده از موسيقي درماني به حدود 2500 سال قبل بر ميگردد.
يكي از آلات موسيقي كه در اين پروسه استفاده ميشود آلت چنگ است. موسيقي چنگ در شنونده ايجاد آرامشي فراگير ميكند كه باعث كاهش درد، كاهش فشارخون و … ميشود. بطور كلي موسيقي داراي يك نوع كيفيت آرام بخش و ديناميكي بالا ميباشد كه هم در اشخاصي كه بيماري سوماتيك دارند در تسكين درد مؤثر است و هم در بيماران رواني در تسريع و بهبود روند درمان مفيد است.
ـ موسيقي نه تنها در افراد بزرگسال بلكه در بچه ها و حتي در جنين هم اثرگذار است. ابتكاري كه در اين زمينه صورت گرفته است شامل بررسي عكس العملهاي جنين در هنگام شنيدن آواي آهنگين از قبيل صداي آواز خواندن مادر و … ميباشد. با استفاده از تكنيكهاي فيلمبرداري جنين در داخل رحم ديده شده است كه در هنگام صحبت كردن يا آواز خواندن مادر يكسري حركات خاص در جنين اتفاق ميافتد كه مبين اين واقعيت است
كه جنين به آن محرك صوتي پاسخ ميدهد. اگرچه اين مطالعه به بررسي اثرات موسيقي در درد و اضطراب ميپردازد، اما جا دارد كه به اثر موسيقي در بهبودي بسياري از بيماريهاي آناتوميكي حركتي از قبيل اختلالات عضلاني اندامها و نارسائيهاي مغزي مثل آفازي هم اشاره كرد. فرد با شنيدن ريتم موسيقي، سعي ميكند حركات بدن خود را با آن هماهنگ نمايد و اين هماهنگي حاصل نميشود مگر اينكه مراكز عصبي حركتي مثل هسته هاي قاعدهاي ـ مخچه و نرونهاي حركتي نخاع با همديگر تطابق و هماهنگي عملكرد داشته باشند كه خود اين امر در درمان بيماران مبتلا به اختلالات حركتي مفيد است.
متدولوژي:
اين مطالعه بصورت مروري (Review Article) انجام گرفته است كه تعداد 238 مقاله با استفاده از كلمات كليدي Music therapy و Pain و Anxiety بدست آمد و از اين ميان تعداد 20 مقاله بصورت راندوم انتخاب گرديد كه عنوان كلي اين مقالات در رابطه با درد و اضطراب و اثر موسيقي در كاهش آنها بود.
نتايج:
در پژوهشي كه در كالج پزشكي yale آمريكا انجام شد بيماران بالغي كه تحت بيهوشي و عمل جراحي قرار ميگرفتند بررسي شدند. 48 نفر از اين افراد در گروه مداخله قرار گرفتند و به مدت 30دقيقه موزيكي را كه خودشان انتخاب كرده بودند گوش دادند. گروه دوم شامل 45 نفر بودند كه به موزيك گوش ندادند و فرآيندهاي روتين بخش براي آنها انجام شد. قبل و بعد از مداخله ميزان اضطراب آنها توسط آزمون (State- trait Anexity Inventory) و نيز بخش فيزيولوژيك اضطراب از طريق سنجش HR (ضربان قلب) BP(فشارخون) و كورتيزول، اپينفرين و نوراپينفرين سرم اندازهگيري شد.
در گروه تحت موزيك درماني سطح اضطراب به طور قابل ملاحظهاي كمتر از گروه كنترل بود (001/0P=) اضطراب در گروه مداخله بعد از موزيك در مقايسه با قبل از موزيك 16% كاهش يافته بود ولي از نظر شاخصهاي خوني ارتباط معنيداري يافت نشد.
در مطالعه ديگري اثرات موزيك بر اضطراب را در بيماراني كه در انتظار كاتتريزاسيون قلبي بودند مورد بررسي قرار دادند. اين مطالعه شبه experimental طراحي گرديد. كه در آن يك Pretest و يك Post test از 101 نفر انجام شد كه 63 نفر از آنها مرد و 38 نفر زن بودند. اين افراد در دو گروه مداخله و كنترل قرار گرفتند و گروه مداخله به مدت20 دقيقه به موزيك گوش دادند: در گروه مداخله كاهش اضطراب به صورت معنيداري (003/0P=) مشاهده شد و در مقايسه با گروه كنترل نيز با (004/0P=) ارتباط معنيداري بين موسيقي و كاهش اضطراب يافت شد. HR و BP در گروه مداخله كاهش يافته بود (در صورتي كه در گروه كنترل هر دوي آنها افزايش داشتند)
مطالعات ديگري نيز در زمينه كاهش اضطراب ناشي از موسيقي در بيماريها و شرايط مختلف انجام شده است كه باز همگي تأييدكننده تأثير بسزاي موسيقي بر كاهش اضطراب هستند. در يك مطالعه كه در آمريكا انجام شد اثرات موزيك بركاهش اضطراب در20 بيمار كه منتظر انجام بيوپسي پستان بودند بررسي گرديد.
اين افراد به صورت يك در ميان در گروه مداخله يا كنترل قرار گرفتند و هر فرد در گروه مداخله در اتاق انتظار اتاق عمل َ20 دقيقه موزيك گوش داد. و گروه كنترل نيز به صورت روتين به اتاق عمل فرستاده شدند. در نتيجه اين مداخله RR و HR و فشارخون بعد از مداخله در گروه مداخله كاهش عمدهاي نسبت به گروه كنترل داشتند. شبيه چنين مطالعهاي نيز در مرداني كه منتظر رزكشن اورترال پروستات بودند انجام شد كه نتايج جالبي در پي داشت.
موزيك درماني همچنين بر كاهش اضطراب و درد ناشي از زايمان در زنان بسيار مؤثر بوده است و در تحقيقات انجام شده اين مسأله به اثبات رسيده است.
تأثير موزيك درماني بر افرادي كه ناتواني يادگيري دارند نيز جالب بوده است. در پژوهشي كه در دانشكده پرستاري دانشگاههاي انگليس انجام شد موزيك درماني در بيماراني كه ناتواني يادگيري داشتند باعث كاهش رفتارهاي آسيب به خود و نيز پرخاشگري شد و همچنين باعث افزايش ارتباط اجتماعي آنها و نيز بهبود نسبي در وضعيت سايكولوژيك آنان گرديد. در بررسي تحقيقات انجام شده، موزيك درماني بر مشكلات رفتاري نيز تأثير داشته است.
در مطالعه ديگري نيز كه در اوهايوي آمريكا انجام شد محققان دريافتند كه موسيقي ميتواند در كودكان ناآرام باعث بهترشدن رفتار اجتماعي، پاسخهاي احساسي و تواناييهاي گفتاري شود.
اثرات موسيقي بر درد:
طبق تحقيقات انجام شده موسيقي ميتواند درد را كاهش دهد. در يك مطالعه، خانمي 56 ساله مبتلا به MS و درد شديد به صورت داوطلبانه تحت موزيك درماني قرار گرفت. در اين موزيك كلماتي كه بيمار را تشويق به بهبودي و داشتن اعتقاد به بهبودي ميكرد گنجانده شد و بيمار در حالت استراحت 30 دقيقه به آن گوش ميكرد. بيمار بعد از شنيدن موسيقي اظهار ميداشت كه خواب راحتي داشته و دردش كمتر شده است.
اثرات موسيقي درماني در كودكان مبتلا به سرطان نيز در بخش روانشناسي بيمارستان كودكان دانشگاه تورنتو كانادا مورد پژوهش قرار گرفت آنها از اين پژوهش نتيجه گرفتند كه موسيقي درماني موجب بهتر شدن احساسات كودكان و بهبود فعاليتهاي روز مره آنان ميشود. اين تأثير در كودكان پيش دبستاني و بالغين وجود داشت اما در كودكان سنين مدرسه اين تأثير مشاهده نشد. محققان پيشنهاد كردند كه مطالعات كاملتري به صورت RCT انجام شود.
در بخش انكولوژي بيمارستان مشترك چين و ژاپن نيز پژوهشي درمورد تأثير موسيقي درماني در درمان بيماران مبتلا به تومور انجام شد. در اين مطالعه 162 بيمار مبتلا به تومور مورد بررسي قرار گرفتند كه سنجش و ارزيابي آنان براساس Self Rating Depression Scale (SDS) ، (SAS) Self Rating Anxiety Scale و سنجش ايمونوهيستوشيميايي لنفوسيتهاي T و فعاليت NKC ضد تومور انجام گرفت. در ميان اين بيماران 46 نفر تحت موسيقي درماني قرار نگرفتند و بعنوان گروه كنترل در نظر گرفته شدند. در نتيجه اين مداخله ميزان SDS, SAS در گروه درمان شده، بعد از درمان واضحاً از گروه كنترل كمتر بود. (01/0P< و 05/0P<).
در ايران نيز تحقيقاتي در اين زمينه انجام شده است كه يك نمونة آن به بررسي تأثير موسيقي بر ميزان دردهاي مزمن بيماران مبتلا به سرطان بستري در بيمارستان سانترال تهران ميپردازد كه توسط آقاي علي يوسفينژاد نوشته شده است، در اين مقاله 40 بيمار مبتلا به سرطان در سنين 70-18 سال قرار داشتند كه به دو گروه الف و ب تقسيم شدند. روند كار اين بود كه ميزان درد در سه روز اول صبح و عصر تعيين گرديد
و در سه روز دوم موسيقي براي گروه الف و در سه روز سوم موسيقي براي گروه ب پخش گرديد، آنگاه طي سه روز چهارم ميزان درد تعيين گرديده و با ميزان درد قبل از ارائه موسيقي مقايسه گرديد. يافتهها با آزمون تي و ويلكاكسون بررسي شدند، نتايج دال بر اين بود كه ميزان درد و تعداد مسكن قبل و بعد از پخش موسيقي اختلاف معنيداري دارد. (645/1Z= و 021/2T=).
12 مقاله بصورت Clinical Trial و 8 مقاله به صورت مروري تأليف شده بودند.
بحث:
موسيقي درماني پروسهاي است كه نحوة عملكرد آن در تخفيف درد و اضطراب محل بحث و مطالعه است. اگرچه توجيهاتي منطقي در اين خصوص وجود دارد ولي تا بحال دليلي قطعي براي آن ارائه نشد ه است. اما آنچه مسلم است
اين است كه موسيقي تأثيري مثبت در كاهش درد و اضطراب دارد كه طبق تحقيقات انجام شده اين اثر مثبت هم در بيماريهاي سو ماتيك و هم سايكولوژيك مشاهده ميشود. اينكه چه ملوديهايي با چه ريتم و آهنگ خاصي استفاده شود امري سليقهاي است و تاكنون در تمام مطالعات استاندارد مشخصي را بكار نگرفتهاند، اما عمدتاً از موسيقيهاي بيكلام استفاده شده است. نكته جالبي كه طي برخي مطالعات مشخص شده اين است
كه موسيقي درماني فعال (Active music therapy) يعني اينكه خود فرد با يك آلت موسيقي آهنگي هر چند غير اصولي و غير حرفهاي بزند، از دريافت غيرفعال موسيقي بصورت شنيداري اثر بهتري دارد همانطور كه اشاره شد. يكي از آلاتي كه تقريباً در بسياري از مطالعات استفاده شده آلت چنگ ميباشد، كه تاكنون هيچ توجيه علمي خاصي براي اين استفاده مطرح نشده است و منحصراً از طريق مشاهدات تجربي اين نتيجه حاصل شده است.
تئوريهائي كه در مورد فيزيولوژي اثر موسيقي مطرح است شامل موارد زير ميباشد:
- برخي روانپزشكان معتقدند كه گوش دادن به موزيك باعث ترشح اندورفينها در بدن ميشود كه اين مولكولها باعث تسكين درد ميشوند. همچنين موزيك با انرژيزائي در بدن از طريق تأثير بر نرونهاي مغزي ميتواند بر تعداد تنفس و ضربان قلب كه خود نمودي فيزيولوژيك از آرامش يا استرس هستند اثر بگذارد.
- در سال 1983 ، دو محقق به نامهاي Melzain و Wall در تئوري خود اعلام كردند كه احساس درد و پردازش آن يك روند پيچيده از ارسال و پردازش سيگنالهايي است كه در طي يكسري نرون خاص به مغز ميرسند. آنها اين مسير را تحت عنوان دروازه درد ناميدند
، حال اگر اين دروازه باز باشد، يك محرك دردآور ميتواند باعث ايجاد احساس درد شود، اما يكسري مكانيسمها وجود دارند كه با اين مسير پردازش تداخل پيدا ميكنند و در اصطلاح دروازه درد را به صورت كامل يا ناقص ميبندند و موسيقي هم با اين مكانيسم باعث ساپرشن درد ميشود.
-موسيقي در طرف چپ مغز يعني همانجايي كه محل پردازش زبان است، درك ميشود. موزيك با اثر بر روي سيستم ليمبيك باعث تنظيم و اداره احساسات فردي ميشود و به علاوه بعضي از مسائل فيزيولوژيك غيرارادي از قبيل يأس، احساس درد، فشارخون، را هم تنظيم ميكند.
اين تئوري كه به نظر قانع كننده تر است براساس Centry Fugal Control استوار است يعني تمركزي كه از CNS به يك امر خاص ميشود سبب مهار اطلاعات رسيده از محركهاي ديگر و تشديد ايمپالسهاي آن محرك مورد توجه ميگردد. افرادي كه درد دارند اگر بر روي درد خود تمركز كنند، گذر زمان را كمتر احساس ميكنند و به نظر آنها زمان ايستاده است كه اين امر در تشديد درد آنها فوق العاده مؤثر است. موسيقي با جلب كردن حواس فرد به خود، و خود فرد نيز با تمركز ارادي و عمدي روي موسيقي ميتواند با توجه به مكانيسم ذكر شده سبب كاهش درد شود.
با توجه به مسائل ذكر شده، پيشرفت سريع موسيقي درماني در دو دهه اخير امري دور از ذهن نيست و توجه بيشتر به اين شاخه طب حاشيه ميتواند نتايج بسيار خوبي داشته باشد.
دانشجويان سال چهارم پزشكي
نقل از فصلنامه علمی زانکو ( کمیته تحقیقات دانشجویی)
راه هایی برای مقابله با استرس:
استرس پاسخ طبيعي بدن ما نسبت به تغييرات محيط بوده و حالتي است كه توان سازگاري با اين تغييرات را در انسان ايجاد ميكند. چنانچه استرس از حالت عادي و طبيعي خود خارج گردد عوارض خطرناك و جبران ناپذيري را بر بدن ما، زندگي ما، روابط ما و آينده ما ميگذارد. امروزه به دليل تعدد عوامل استرسزا و كاهش توان مقابله افراد با آنها نقش ويرانگر استرس بيشتر خودنمايي ميكند. از اين رو آگاهي از روشهاي مؤثر براي مقابله با آن ضروري به نظر مي رسد.
راهبردهاي مقابله با استرس (بالا بردن توان عمومي مقابله)
1- محيط فيزيكي خود را تنظيم كنيد: نور، رنگ و سر و صدا عناصري هستند كه بر حواس ما اثر گذاشته و ميتوانند فشارآفرين بوده ، يا برعكس كاهندهي استرس باشند.
2- خودتان را تشويق كنيد: خيلي وقتها آدمها تحت فشار قرار ميگيرند چون خودشان را سرزنش ميكنند، حتي زماني كه مقصر نيستند. در چنين مواردي بزرگترين خطاي فرد خودگوييهاي منفي است، چون استرسآفرين است.
3- افراد موفق را انتخاب كنيد: روابط بين فردي محتاج سرمايهگذاري عاطفي فراواني است. افراد منفيباف، انتقادگر، يا منزوي، بر استرس وارده بر افراد ديگر ميافزايند و بر عكس افراد خوشبين كه خودباوري بالاتري دارند، استرس زيادي در اطرافيان خود وارد نميآورند.
4- به خودتان جايزه بدهيد: جايزه و تشكر در قبال انجام كاري، يك بخش حياتي مديريت استرس است چون اندورفين يا اوپيوئيدهاي درونزاد بدن را آزاد ميسازد (درست همان موادي كه فرد براي كاهش استرس آنها را به شكل مصنوعي موجود در مواد مخدر مصرف ميكند). منظور از جايزه هر چيزي است كه براي فرد لذت بخش است و باعث لبخند زدن وي ميشود. يك توصيه اساسي اين است كه هر فردي دستكم يك كار لذت بخش را براي خودش در طول روز برنامهريزي كند.
5- رسم و قاعدهاي براي خود مقرر كنيد: افراد پر مشغله استرس زيادي را تحمل ميكنند چون سيستم، الگو يا قاعدهي خاصي را براي زندگي روزمره خود تعيين نميكنند در حالي كه داشتن رسوم يا عادتهاي خاص هم صرفهجويي در وقت است (چون لازم نيست هر روز براي زندگي برنامهريزي نمود) هم در شرايط افزايش استرس به فرد كمك ميكند، چرا كه فرد احساس ميكند عليرغم استرس فراوان يا پيشبيني ناپذير، چيزي وجود دارد كه در زندگي ثابت است (برنامهي كلاسي منظم، برنامه امتحاني غيرقابل تغيير هم صرفهجويي در انرژي رواني است).
6- به زندگي معنوي خود غنا ببخشيد: داشتن يك اعتقاد مذهبي، افق ديد ما را وسيع ميكند، به ما سعهي صدر ميدهد و در شرايط استرسهاي عميق بسيار كمك كننده است
7- دفتر يادداشت روزانه داشته باشيد: اينكه فردي همه روزه احساسهاي ناخوشايند خود را در يك دفتر روزانه يادداشت نمايد (مخصوصاً كساني كه به سختي ميتوانند درباره مشكلاتشان صحبت كنند، يا گوش شنوندهاي در اختيار ندارند)، به فرد كمك ميكند تا هنجارهاي منفياش را بيرون ريخته يا به عبارتي از خود دور سازد.
8- از كمالگرايي روي برگردانيد: اگر از آنهايي هستيد كه كارهايشان را به تأخير مياندازند چون نميدانند چگونه بايد آنها را به عاليترين شكل ممكن انجام داد يا اگر از دسته افرادي هستيد كه كار انجام شده را چندين و چند بار مرور و ويرايش ميكنند، تا اينكه بالاخره از مهلت مقرر ميگذرند و كار تمام نميشود، اين توصيه شامل حالتان ميشود. شايد بهترين راه مديريت زمان باشد.
9- بچه شويد. يك راه خيلي خوب مقابله با استرس انجام كارهاي بچهگانه است، امتحان كنيد. وقتي تحت فشار قرار ميگيريد، يك مداد شمعي برداريد و نقاشي كنيد، يك فيلمي را كه در كودكي دوست داشتيد تماشا كنيد.
10- از سرعت خود بكاهيد: كساني كه كار را با آرامش بيشتر و به آهستگي انجام ميدهند، كمتر تحت فشار استرس قرار ميگيرند.
11- همواره براي تغيير آماده باشيد: شك و عدم اطمينان را به حداقل برسانيد. در شرايط بيتصميمي، هر تصميمي بهترين تصميم است.
12- به تعطيلات برويد: تعطيل از ريشه عطل است يعني خالي، بدون كار. هر فردي بايد اوقاتي را در زندگياش داشته باشد كه خالي از تمامي سرنخها و نشانههاي روزمرهگي باشد.
13- يك سرگرمي براي خودتان درست كنيد: يعني يك كاري كه مزدي برايش نميگيريد، آن كار را انجام ميدهيد چون از آن لذت ميبريد. از كجا بفهميم سرگرمي واقعي چيست؟ سرگرمي واقعي اين است كه وقتي به آن مشغوليد، متوجه گذر زمان نميشويد. وقتي آن را انجام ميدهيد استرس را فراموش ميكنيد و به نهايت آرامش ميرسيد.مركز تحقيقات غدد درونريز و متابوليسم (دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى)
با موسيقي به آرامش مي رسم
از روزي كه انسان به آواز آهنگين يك پرنده گوش داد، نقش موسيقي و تأثير قابل ملاحظه ي آن به رسميت شناخته شد. براي لحظه اي چشمانتان را ببنديد و به ترانه ي مورد علاقه تان فكر كنيد. بگذاريد صداي موسيقي در ذهنتان طنين انداز شود. آگاهانه به آن توجه كنيد و احساس كنيد كه بدنتان چگونه نسبت به آن واكنش نشان ميدهد. بدون ترديد، تحريك شنوايي ناشي از موسيقي، ميتواند روي حالات جسماني و احساسي ما تأثير بگذارد. موسيقي، از توانايي انگيزه بخشي برخوردار است
. قرنهاي متمادي از صداي موسيقي به شكل طبل و كوس و دهل براي پيش بردن جنگها و پيروز شدن در آنها استفاده شده است. اخيراً نيز در حوادث و مسابقات ورزشي، براي رسيدن به پيروزي، از موسيقي استفاده ميشود. اما موسيقي به همين اندازه ميتواند آرامبخش و مسكن نيز باشد. به ياد نواهاي آهنگيني بيفتيد كه از آنها براي خواباندن بچه ها استفاده ميشود.
از اين رو ميتوان گفت كه موسيقي، به روشهاي مختلف، بر شرايط انسان تأثير ميگذارد و ميتواند روي آرميدگي نيز مؤثر واقع شود. درست است كه قرنهاست كه از اين امر مطلعيم، اما در روزگار ما و به شكل علمي، خاصيت التيام بخشي موسيقي به اثبات رسيده است.
در زمينه ي موسيقي درماني، دو مكتب فكري متفاوت وجود دارد. در مكتب فكري اول، صداي آواز يا صداي ادوات موسيقي ميتوانند تأثيرات التيام بخش داشته باشند. در اين مكتب فكري، موسيقي درماني كاربرد منظم و به قاعده ي موسيقي به وسيله ي موسيقي درمانگر، براي ايجاد تغييرات احساسي يا ايجاد التيام جسماني در بيمار است.
در مكتب دوم به تأثيرات آرامش بخش موسيقي اشاره ميشود. بدين مفهوم، موسيقي درماني را ميتوان توانايي تجربه كردن حالتي تغيير يافته از انگيختگي جسماني و روحي، به كمك نواها، ضرب آهنگها و لحنهاي ناشي از ادوات موسيقي تعريف نمود. در اين مقاله، بيشتر به اين جنبه از موسيقي درماني اشاره كرده ايم.
امروزه، موسيقي درماني روشي پرطرفدار براي رسيدن به آرامش و آرميدگي است. در جريان يك بررسي كه در سال 1991 انجام شد، 75 درصد كساني كه مورد پرسش قرار گرفتند، گوش دادن به موسيقي را، اقدامي براي كاستن از استرس بيان كردند. در حالي كه موسيقي درماني، روشي مناسب براي افزايش آرامش و آرميدگي محسوب ميشود،
از توانايي يك اقدام مقابله اي نيز برخوردار است. گوش دادن به برخي از انواع موسيقي، به قدرت پذيرندگي ذهن مي افزايد. از آن گذشته، اين گونه بيان ميشود كه موسيقي، بر خلاقيت اشخاص ميافزايد و تصورات ذهني را تقويت ميكند.