بخشی از مقاله
چکیده
یکی از جنبههای فکری و اندیشه رازی ظرافتهای فکری و ذوقی رازی است شاید از این زاویه تاکنون به دقت مورد توجه واقع نشده است و برای نگارندگان که علاقهمند به تاریخ هنر و طراحی و هنرهای ذوقی هستیم، مورد پرسش واقع گردید. البته جستجو در این معنا بخاطره سیطره تفکر طبیعتگرایی و تجربی وتمرکز پژوهشگران به ابعاد طبیعی و فلسفی تفکر ایشان باعث شده که این نکته چندان مورد توجه شایسته واقع نگردد؛ لذا تلاش ما در این جستار توجه به ابعاد ذوقی و هنری اندیشه رازی است.
نتایج بدست آمده نشان می دهد که رازی علاوه بر ذوق شخصی به خاطر بینش فلسفی و نگرشی همه جانبهای که به علوم داشته از این امر غفلت ننموده است.دراین مقاله به بررسی و تبیین چگونگی این نکته در حیات شخصی و علمی محمد بن زکریای رازی بر اساس منابع موجود می پردازیماین. پژوهش بر اساس روش تحلیلی و توصیفی و با تاکید بر منابع تاریخ و تمدّن و فرهنگ اسلامی در صدد پاسخ گویی به مساله مذکور است.
بر این اساس تلاش ما در این مقاله نشان داده که ازطرفی برخی منابع به علاقه رازی به موسیقی اشاره کردهاند و بیان داشتهاند که ایشان بخشی از ایام جوانی خود را در این راه مصروف داشته و از طرف دیگر با توجه به نگرش حکیمانه و همه جنبه رازی به علوم و فنون مختلف همچنان که در سیره سایر حکمای قدیم بوده است نمی توان توجه رازی را به موسیقی نادید گرفت و لذا بایستی برخی دیدگاههای موجود که توجه رازی به موسیقی، شعر و هنر را مورد تردید قرار دادهاند تجدید نظر نمود.
مقدّمه
ابوبکر محمد بن زکریای صیرفی رازی در شهر ری در سال 251 هجری قمری در خاندانی ایرانی تبار دیده به جهان گشود . در باب زندگانی شخصی و خاندانی ایشان و ادوار نخسین حیاتش و همچنین نحوه بالیدن و پرورش علمی ایشان آگاهیهای ژرف و دقیقی در دست نیست . منابع عمدتا بر این امر تاکید داشته اند که رازی در آغاز به زرگری و کیمیا گری اشتغال داشته است ولی بخاطر مشکلی که در نتیجه این حرفه در بینا ییش پدیدآمده بود از کیمیاگری و حرفه ی زرگری روی گردان شد و به طب و فلسفه پرداخت - ابن جلجل، 134: 1349 ؛ نجم آبادی، - 329 : 1375 و چنان مشتاق طب شد که کیمیای اصلی را در آن جسجو می کرد ه است.
اما بر خلاف این دیدگاه ابن ابی اصیبعه دست نوشته ای از »کتاب المنصوری فی الطب« به خط خود رازی را مشاهده کرده که در آن عنوان مولف بصورت ،»محمد بن زکریای الرازی الصیرفی« نوشته شده که نشان دهنده این است که محمد بن رازی همچنان به صیرفی گری مشغول بوده یا حد اقل از آن به عنوان بخشی از اشتهار و عنوان شخصی خود افتخار می کرده است« - ابن ابیاُصیبعه ، برخی شواهد تاریخی و مآخذ شناسی نشان می دهد که رازی علاوه بر اشتغال به زرگری و کیمیاگری به موسیقی نیز علاقمند بوده است و درعهد شباب عود مینواخته و در اثر توجه به طب همچون زرگری و کیمیاگری موسیقی را نیز وانهاده است - همانجا - اما آثار محمد بن رازی نشان میدهد که ایشان همچنا ن به دانش شیمی و کیمیاگری و موسیقی علاقه مند بوده و تتبعات گسترده ای در دانش کیمیاگری و موسیقی به انجام رسانده است بویژه رازی آثار متعدد و برجسته ای در دانش کیمیاگری و شیمی پدید آورد و بایستی به حق ایشان را موسس علم شیمی نوین دانست.
اما در باب طب گفته شده ایشان از سن سی سالگی به بعد به علم طب روی آورد و کتابها و رسالههای بسیار ارزشمندی در این زمینه نگاشت که باعث شهرت جهانی وی شد، در باب سرچشمههای دانش رازی ، نحوه ی آموزش و اساتید رازی آگاهی های قابل اتکاء و دقیقی در دسترس نیست و در میان روایات و منابع تناقضات و اختلافات آشکاری پدید آمد که بررسی دقیق آن در این مقال نمی گنجد. ابن ابیاُصیبعه و القفطی استاد وی را در طب علی بن ربن طبری دانستهاند - ابن ابیاُصیبعه ، - 178 : 1965 اما علی بن ربن طبری -در گذشته به سال 247 هجری قمری- با توجه به تاریخ تولد رازی در سال 251 هجری قمری که چندین سال پس وفات طبری اتفاق افتاده خطایی آشکار است هر چند رازی نمی توانسته از تاثیر مکتب علمی و طبی طبرستان بدور باشد و با آثار ایشان آشنا بوده همچنانکه جالینوس را استاد خود می خواند علی بن ربن طبری را نیز استادخوانده باشد چنانکه قفطی ارتباط ایشان را با کانون طبرستان و فرمانروای آن دیار را مورد اشاره قرار داده است.
- القفطی ، . - 374 :1371به نظر می رسد طبرستان ، ری و بغداد مهمترین خاستگاههای دانش اندوزی ایشان در دانش طب باشد و پس از آن قطعا مطالعه آثار علمی یونانیان و مکتب جالینوس و بقراط و تحقیقات و کوشش های مداوم تجربی و بالینی ایشان در ارتقاء دانش وی در طب و داروسازی نقشی مهم ایفاء نموده است در دانش فلسفه اساتید وی را ابوزید بلخی و ابوالعباس ایرانشهری و درکیمیاگری و شیمی نیز تعلیمات وی را تحت تاثیر یونانیان و استاد وی را جابر ابن حیان دانسته اند - محقق ،: 118-117 ؛ اذکایی ، - 184-180 :1384 البته در این باب نیز تشکیکات فراوانی وجود دارد ممکن است که وی در دانش کیمیاگری و شیمی پیرو مکتب جابر بوده باشد و یا از یونانیان اثر پذیرفته باشد.
ولیکن به لحاظ روش و نوآوریهایی و اتکاء به تجربیات شخصی و آزمایشات و ترکیبات مواد و دسته بندی هایی که در این باب داشته از یونانیان و جابر ابن حیان بسیار فراتر رفته است - L.E.GOODMAN:474 - .البته با توجه به دقت رازی در بررسی آثار پیشینیان و توجه به سابقه و تاریخ علم شیمی قطعا ایشان از دانشعلماء مسلمان پیش از خود و یونانی ها تاثیر پذیرفته است - رازی، الاسرار ،242 :1371 و - 345-342 به لحاظ زندگی سیاسی و اجتماعی ایشان پزشکی اخلاقی، با تواضع، مرد مدار، زیرک، پرکار، خلاق و نقاد دانسته اند و از اینکه با دربار اصحاب قدرت و سیاست رفت و آمد داشته باشد ابایی نداشته و بسیاری از آثار برجسته خویش را به امراء و بزرگان اهداء نموده تا حمایت آنها را در خدمت اقدامات و فعالیت های علمی خویش قرار دهد.
ارتباط با در بار امیران محلی طبرستان و مازندران ، ارتباط با دربار سامانیان در شرق ایران ، ارتباط با در بار امیر سامانی در ری ، و نیز ارتباط با دربار امرای جبال و در بار خلافت عباسی و پذیرش ریاست بیمارستان بغداد و بیمارستان ری نشان دهنده توجه رازی به کانونهای قدرت است. - رازی ،الحاوی ، - 5/1 : 1393 با این وجود رازی به بیماران توجه خاص مبذول می داشته و فقراء و ناداران را بدون هزینه مداواء می نموده و کتابی در طب برای فقیرانی نگاشت که تمکن مالی جهت درمان بیماری خویش را نداشتند و آن را طب الفقراء نامید ه است - بیرونی 118 :1371 ؛ الجزار ، ،7 : 1996/1375 ؛ نجم آبادی ،. - 172-170 :.1371 .
رازی بخاطر بینش و نگرش طبیعتگرایانه و روششناسی تجربی که داشته به نقد آراء پیشینیان و معاصران خویش پرداخت روح جدلی و انتقادی فعالیت های رازی بزودی دشمنان و مخالفان فراوانی را برای ایشان پدید آورد که در عرصه مختلف رازی را آماج حملات خویش قرار دادند و این اندیشمندن بزرگ تمدّن اسلامی را در معرض بدگویی و دشنام و الحاد قرار داد امری که در عرصه مطالعات فلسفی، کلامی، ادبی و هنری بیش از وجوه تجربی اندیشه های ایشان بازتاب پیدا کرده و تاثیر نامطلوبی برجای نهاد و به تحریف و دگرگونی در آثار رازی انجامید، بطوری که امروز از اندیشه ورزی رازی در حوزه فلسفی ، کلامی ، مذهبی ، ادبی ، هنری و سایر بخش های مطالعات ایشان در حوزه علو انسانی و اجتماعی آثار چندانی در دست نداریم و بیشتر این آثار را بطور غیر مستقیم در ضمن متون و منابع دیگر می توانیم مورد مطالعه قرار میدهیم.
همین این امر باعث شده که ما شناخت مستقیمی از رازی در این زمینه ها نداشته باشیم. در نهایت رازی در پایان عمر خویش که از هجمه مخالفان و معاندان فکری و از زحمت تن رنجور بود بنا به روایت مشهور در سال 313 در گذشت - بیرونی ، 4-5 :1371 ؛ نجم آبادی ،:1371 مقدمه - . با این ویژگیهای رازی اندیشمندی بزرگ و با ساحتهای فکری متعدد بوده آنچه در اینجا برای ما مورد سئوال است رها کردن کیمیاگری ، صیرفی گری و بو یژه موسیقی است که برخی منابع اولیه و به تبعه آنان محققان جدید بر آن اصرار ورزیدهاند که رازی تا سن سی سالگی به زرگری ،کیمیا و موسیقی می پرداخته و آنگاه که متوجه ارزش طب و فلسفه شد زرگری را فراموش کرد و کیمیاگری را که نوعی شیادی بود و به چشمانش آسیب زد رها نمود و با ولع تمام به طب روی آورد و موسیقی ، آواز و عود نوازی را نیز که صوت میان شارب و سبیل است را امری مزموم دانست و آن را وانهاد ه است.
در این جستار ما بر اساس شواهد و با تجدید نظر و باز خوانی تحلیل های موجود به تبیین پیوند میان اندیشه و حمکت رازی با دانش موسیقی در ابعاد مختلفش می پردازیم و با بیان شواهدی نشان خواهیم داد که رازی نه تنها در عرصه موسیقی عملی در عهد شباب مهارتی داشته بلکه به نظر ورزی علمی و فلسفی که در حوزه موسیقی روی آورده و به نحوی پیوند میان حکمت و دانش موسیقی را نشان داده و آثاری هم در این باب نگاشته است. در این جستار ما بر اساس منابع کهن و دیدگاههای پراکنده درتحقیقات جدید به بررسی نوع نگرش رازی به موسیقی و ماهیت اثر ایشان به نام » « می پردازیم و با بررسی نگرش همهجانبه از خلال منابع و سایر آثار رازی تلاش می کنیم با بهره برداری از منظومه فکری ایشان کلیت دیدگاه رازی در باب موسیقی را مورد پرسش و جستجوی دقیق قرار دهیم.
موسیقی تمدّن اسلامی
آشنایی با هنر موسیقی و چگونگی ترویج و تجلی دانش موسیقی درمیان مسلمانان و در تمدّن اسلامی در دو عرصه نظری و عملی معلول عوامل چندی بود،نخست اینکه اعراب مانند هرجامعه با موسیقی خاص خود را داشته اند که متاثر از روحیات حیات طبیعی و قبایلی از سویی و از طرف دیگر تحت نفوذ مواریث هنری و موسیقاییتمدّنهای پیشین از جمله ایران و روم بودند .بدین سان هرچند در عربستان قبل از طلوع اسلام، اعراب آشنایی چندانی با هنر موسیقی بجز موسیقی بدوی خویش نداشتند. مناسبات تاریخی برخی از قبایل عرب با ایرانیان و رومی ها عامل مهمی در آشنایی آنان با موسیقی متداول در این سرزمین ها بود.