بخشی از مقاله

تبيين چالشها و فرصتهاي جهاني شدن براي نظام تعليم و تربيت ايران



عنوان مقاله:


تبیین چشم انداز نظام تعليم و تربيت جمهوري اسلامي ايران در بسترجهانی شدن :


فرصتها و تهدیدها


چكيده :

1- جهاني شدن بعنوان يك فرايند گريز ناپذير در قرن بيست و يكم در ابعاد سه گانه خود (اقتصادي ،سياسي و فرهنگي ) آموزش وپرورش را دستخوش تغيير و تحول مي نمايد ،از اين رو شناسايي ويژگيها و آثار اين فرايند بر آموزش و پرورش (و به عبارتی جهانی شدن تعلیم و تربیت) يكي از وظايف اصلي هر نظام تعليم و تربيت و از جمله نظام آموزش و پرورش ايران مي باشد.

در این میان می توان به پيامدهاي اقتصادي
جهاني شدن برای نظام آموزش و پرورش از جمله توجه بيشتر بر آموزشهاي فني و حرفه اي و استفاده بيشتر از تكنولوژي اطلاعات ،و پیامدهای بعد سياسي جهاني شدن از جمله كمرنگ شدن نظارت و تسلط دولت و حكومت بر نظام تعليم و تربيت و پیامدهای بعد فرهنگي جهاني شدن

از جمله ترویج فرهنگ غرب و كمرنگ شدن ويژگيهاي بومي و به مخاطره افتادن هويت ملي و ارزشهاي ديني در برنامه های درسی مدارس اشاره کرد. از طرفی می توان به برقراری ارتباطات فرهنگي بيشتر و شناخت ساير فرهنگها به عنوان فرصتهای پیش روی تعلیم و تربیت اشاره کرد. بنا براین ديدگاه جهاني شدن فرصتها و چالشهايي را برای نظام تعليم و تربيت به طور عام و برای ایران بطور خاص پدید می آورد. كه با بهره گيري از اين فرصتها و با شناخت بهتر چالشها مي توان به حفظ ميراثهاي فرهنگي و اعتلاي نظام تعليم و تربيت در راستاي جهاني شدن پرداخت .تبیین و تحلیل این فرصتها و تهدید ها از جمله اهداف این مقاله است.

2- واژگان كليدي : جهاني شدن . جهاني شدن آموزش و پرورش. جهاني شدن فرهنگي.آموزش و پرورش .شهروند جهانی.هویت.ارتباطات.

مفهوم شناسی جهانی شدن:

3- روند تحولات در قرن بيستم در دهه 1970 ميلادي وارد مرحله جديدي شد و در اواسط دهه 1980 تقريباً در تمامي زمينه ها نشان خود را بر جاي گذاشت . در دهه 1980 براي اشاره به اين دگرگوني ها مفاهيمي چون جامعه صنعتي و فرامدرن (پست مدرن ) به كار مي رفت ، اما در دهه 1990 ميلادي مفهوم جهاني شدن رايج گرديد

و به مفهوم مسلط در دوران معاصر تبديل شد . به گونه اي كه امروزه همه چيز با رجوع به اين مفهوم مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار مي گيرد .

در ظاهر امر ، جهاني شدن يعني ره سپردن تمامي جوامع به سوي جهاني وحدت يافته كه در آن همه چيز در سطح جهاني مطرح و نگريسته مي شود . اما در واقع، جهاني شدن به معناي آزادي مطلق كسب و كار ، برداشته شدن تمامي موانع برای جريان يافتن سهل و آسان سرمايه و نفوذ آن در تمامي عرصه ها و حركت روان اطلاعات ، امور ماليه ، خدمات و بالاخره تداخل فرهنگ ها آنهم به سوي يكسان شدگي و يكدستي است که تمامي اين امور در مقياسي جهاني رخ مي دهد .


4- در علم معاني بيان جهاني شدن فرايند كوتاه كردن فاصله ها ،تغيير در تجارب زماني و ارائه امور با ماهيت جهاني است .به عبارت ديگر هر گونه رويداد فني ، روانشناختي ، اجتماعي، اقتصادي يا سياسي كه گستردگي منافع ورويه ها را وراي قلمروهاي جا افتاده تقويت نمايد هم منشا وهم مبين فرايندهاي جهاني شدن است كه با اين ملاحظات مي توان جهاني شدن را از واژه هايي چون يكپارچگي جهاني ,عموميت , غربي سازي ومحلي كردن متمايز دانست .


5- جهاني شدن، مرزها و هويتها را كمرنگ تر ميكند ،به مردم، كالاها ، اطلاعات ، عادتها ، هنجارها و نهادها توجه می کند و به مرزها اجازه جابه جايي ميدهد .از آنجا كه نمي توان مرزهاي نفوذناپذيري درمقابل اشاعه انديشه ها و كالاها ايجاد كرد بنابر اين جهاني شدن در بلند مدت به هر حال استيلا خواهد يافت ،

پويشهاي مرزگشاي جهاني شدن دقيقا به اين دليل بارزتر ميشود كه طي دهه هاي گذشته گسترش فراوان امكانات ،منافع و بازارها زمينه بالقوه رواج عالمگير آنها را فراهم ساخته است .انقلاب كشاورزي و بعدازآن دگرگونيهاي عصر صنعتي و فرا صنعتي در شمار منابع اصلي تقويت كننده فرايند جهاني شدن هستند.


6- شكي نيست كه وجه اصلي جهاني شدن و آنچه مايه موافقت و مخالفتها است وجه اقتصادي آن است و از اين رو به جا است كه ابتدا با سرچشمه هاي اقتصادي آن آشنا شويم. جهاني شدن در واقع بخشي از فرايند تاريخي تكامل اجتماعي است و به زعم عده اي ناشي از ماهيت و ذات رشد سرمايه، تلاش براي بقاء و كسب بازارهاي جديد و سود آور و نياز به صدور سرمايه از بازارهاي اشباع شده به بازارهاي بكر و بلقوه مي باشد كه اين انتقال سرمايه تبعات مثبت و منفي بسياري براي كشورهاي عقب مانده ودر حال توسعه دارد ،به طور كلي ميتوان گفت مبناي اقتصادي جهاني شدن نئو ليبراليسم اقتصادي است.


7- جهاني شدن جنبه هاي واضح سياسي هم دارد. جهاني شدن در بعد سياسي باعث رشد عملكرد هاي فرا ملي ,رشد محلات و شهرهاي جهاني كه عملكردهاي جهاني را ايجاد مي كند ,كاهش اثر ابزارهاي سياسي حكومت , كاهش اقتدار حكومت و بطور كلي پيدايش فضاي سيا سي جديد است . در بعد فرهنگي و اجتماعي كه عمده ترين وجه تعارض وتقابل در فرايند

جهاني شدن است مهاجرت و فرار مغزها افزايش مي يابد كه اين عامل باعث تغيير شكل جمعيت شناختي كشورهاي جهان مي شود.البته جهاني شدن فرهنگ اصطلاح تأويل پذيري است كه از آن تعبيراتي متفاوتي ارائه شده است.يعني ميان كساني كه به مساله جهاني شدن فرهنگ پرداخته اند اتفاق نظر وجود ندارد عده اي آن را پديده اي محتوم دانسته و نظر داده اند كه دير يا زود بايد در برابر آن سر تسليم فرود آورد و پذيراي آن شد برخي ديگر گفته اند كه جوامع در قبول يا رد آن آزادند واختيار دارند كه درباره آن تصميم بگيرند.


8- آنهايي كه جهاني شدن را امري جبري دانسته اند اظهارداشته اند كه جهاني شدن به اقتضاي تحولات اقتصادي ، سياسي ، علمي و گسترش ارتباطات در عصر حاضر رخ نموده است و كشورها لاجرم بايد خود را با آن هماهنگ سازد براساس چنين برداشتي بايد پذيرفت كه فرهنگي خاص , سلطه خود را بر اخلاق ، هنر ، اقتصاد ، سياست و نيز رفتارهاي فردي و جمعي انسانها اعمال خواهد كردو جهان سرانجام صاحب فرهنگي يكسان خواهدشد.

اما كساني كه از جهاني شدن تفسيري سلطه جويانه ندارد براين باورند كه جهاني شدن به معني سيطره يك فرهنگ خاص برجهان نيست بلكه چون انسانها همگي عضو جامعه جهاني هستند , بايد به مسائلي كه جامعه جهاني با آن دست به گريبان است بيانديشند و براي رفع تنگنا ها و دشورايهايي كه بشريت با آن روبروست همكاري كنند

اينان ضمن قبول كثرت گرايي فرهنگي به عنوان يك واقعيت , گفتگوي ميان تمدنها ، تفاهم فرهنگي ، دستيابي به ارزشهاي مشترك ،احترام متقابل ، مشاركت بين المللي و نيز شكيبايي را تجويز مي كنند درهمين زمينه عده اي گفته اند كه شكل گيري فرهنگ جهاني به افول اضمحلال فرهنگهاي ملي ومنطقه اي نمي انجامد . زيرا فرهنگهاي بومي داراي نظام ارزشي قدرتمندي هستند

وفرهنگ جهاني نمي تواند اين فرهنگها را در خود هضم كند اگر فرهنگي درحال افول است علت آن به ضعف دروني آن فرهنگ مربوط مي شود تا به ظهور يك فرهنگ جهاني. به هر ترتيب جهاني شدن در بعد فرهنگي داراي تاثيرات بسيا رمهمي است كه هر جامعه و فرهنگي جهت حفظ و ارتقا ي خود در ميان ساير فرهنگها بايد آنها را شناخته تا بتواند از جهاني شدن به عنوان يك فرصت بهره گيرد. از جمله اين اثرات مي توان به رشد تفاهمات بين المللي، افزايش ارتباطات و اطلاعات در سطح جهاني ,كمرنگ شدن اثرات فرهنگ بومي و افزايش تاثير فرهنگهاي غير بومي اشاره کرد.

9- بطور كلي با توجه به ابعاد مختلف جهاني شدن وتغييرات سياسي ،اجتماعي، اقتصادي ناشي از آن كشورهاي مختلف جهان براي سازگاري با تغييرات حاصل از روند جهاني شدن بايد دست به ابتكار عمل بزنند آنها با پيش بينيها و تخمينهاي خود برخورد با آسيبهاي احتمالي پيش رو را هر چه بيشتر كاهش داده و ورود به كوران جهاني شدن را تا حد امكان نرم وروان می سازند ،اين سازگاريها در سه سطح فرا ملي ،ملي وفردي بايد لحاظ شود. درسطح فرا ملي بايد به توسعه يك نوع كنترل جهاني به منظور حل مسائل ومشكلات جهاني رو كرد

،در سطح ملي دولتهاي محلي جايگاه و برنامه ويژه اي را بايد داشته باشند و نهايتا درسطح فردي مي بايست توجه داشت كه مشكلات موجود داراي همبستگي بالايي با آموزش و پرورش هستند. به بيان ديگر آسيبهاي فردي جهاني شدن ناشي از نداشتن منابع آموزشي كافي ونيز نداشتن آگاهي و دانش لازم براي راه حلهاي بالا بردن امنيت فردي است .

البته تغییر و اصلاح آموزش و پرورش منطبق با منطق جهانی شدن نیازمند اقداماتی است که خود دال بر تاثیر پذیری آموزش و پرورش از جهانی شدن است، از جمله: اصلاح هدفهای کلی و هدفهای عینی در برنامه درسی، بسط محتوای آموزش جهانی به آن اندازه که در برنامه درسی منعکس شود،تقاضا برای برنامه درسی آموزش جهانی برای گروههای درون مدرسه ای و گروهای اجتماع بیرونی حرکت به سوی یادگیری مادام العمر برای همه،حرکت به سوی آموزش از راه دور و یادگیری پراکنده و حرکت به سوی نهادینه کردن استفاده از شبکه های ارتباطی در آموزش و پرورش.



جهانی شدن و آموزش و پرورش(فرصتها و تهدیدها)


10- جهاني شدن در ابعاد سه گانه خود آموزش و پرورش را تحت تأثير قرار مي دهد . در بعد اقتصادي با گسترش ديدگاههاي نئو ليبراليسمي. باعث خصوصي سازي مدارس, قطع هزينه هاي عمومي درجهت تجهيز مدارس و باعث خود گرداني اقتصادي مدارس و نهايتا آموزش و پرورش مي شود .تربيت افرادي كه بتوانند به دنبال سود فردي خود باشند محوريت مي يابد

ودر همين راستا آموزشهاي فني و حرفه اي اهميت بيشتري پيدا مي كند. در بعد سياسي با كمرنگ شدن نقش حكومتهاي ملي ـ محلي وايجاد حكومت جهاني واحد ،تناسب بین اهداف ومحتوا و روشهاي تربيتي با نیازهای جامعه محلي- ملی در کاهش می یابد و آموزشها شكل غير بومي وجهاني يافته و باعث جهت گيري نظام تعليم و تربيت به سمت تربيت شهروند جهاني مي گردد .البته با توجه به رشد عملكرد هاي فرا ملي در نتیجه جهانی شدن، شناخت ساير فرهنگها و زبانها ضرورت مي يابد .


11- بعد ديگر جهاني شدن يعني بعد فرهنگي با توجه به آنچه قبلا ذكرشده مهم ترين ومؤثرترين بعد از نظر تأثيرگذاري بر نظام آموزش و پرورش مي باشد. جهاني شدن باعث نفوذ ارزشهاي فرهنگها ساير جوامع در جامعه مي شود . همچنين رشد پديده مهاجرت باعث ايجاد كلاسهاي چند فرهنگی و اهميت يافتن ياد گيري براي با هم زيستن و استلزامات خاص آن كه شامل يادگيري شناخت خويشتن , قائل شدن احترام براي ديگران و آموختن حس مسئو ليت و همكاري با ديگران است، مي گردد .

12- آموزش وپرورش دركشور ما به عنوان يك جامعه اسلامي براي مواجهه با اين فرايند اجتماعي، سیاسی و فرهنگی وظايف مهمي را به عهده دارد تا بتواند فرهنگ قومي و مذهبي خود را حفظ نمايد. اين مقاله به تبيين فرصتها و چالشهاي ناشي از جهاني شدن براي آموزش و پرورش ايران پرداخته می پردازد و از آنجا كه آموزش و پرورش بيشتر جنبه فرهنگي _اجتماعي دارد, علاوه بر بررسي ابعاد سياسي و اقتصادي بيشتر بر ابعاد فرهنگي جهاني شدن تاكيد می شود،

تا با روشن شدن فرصتها و چالشهاي ناشي از اين فرآيند بتوانيم به شيوه هاي درست حفظ فرهنگ و ارزشهاي اسلامي دست يابيم. بنابراين اين مقاله در صدد پاسخ گويي به سئوالات ذيل مي باشد :

1- فرصتها ي ناشي از پديده جهاني شدن براي نظام تعليم و تربيت جمهوري اسلامي ايران کدامند؟

2- تهديدهاي پديده جهاني شدن براي نظام تعليم و تربيت جمهوري اسلامي ايران کدامند؟


13- در پاسخ به سئوال اول مي توان به فرصتهايی که جهانی شدن برای تعلیم و تربیت بوجود می آورد به شرح زير اشاره كرد :


1-استفاده از جدیدترین اطلاعات در آموزش و پرورش ايران:


14- دانش‌آموزان‌ قرن‌ بيست‌ و يكم‌ عضو جامعه‌ سازمان‌ يافته‌اي‌ هستندكه‌ نيازمند آموزش‌ مهارت‌هاي‌ سازماندهي‌ گروههاي‌ رسمي‌ و غير رسمي‌ در راستاي‌ رشد درك‌ فناوري‌ و بهره‌گيري‌ از آن‌ در تنظيم‌ خط‌ مشي‌ها و سياست‌هاي‌ آموزشي‌ مي‌ باشند.

شهروندان‌ آتيه‌ نيازمندند كه‌ برنامه‌ زندگاني‌ خودشان‌ را با خط‌ مشي‌هاي‌ نوگرايانه‌ از يك‌ سو و رعايت‌ اصول‌ ارتقاي‌ كيفيت‌ يادگيري‌، كمك‌ به‌ ايجاد برابري‌ آموزشي‌ و اعتلاي‌ اثر بخشي‌ از سوي‌ ديگر هماهنگ‌ نمايند. شهرونداني كه توانايي تهيه لوازم مربوط به اينترنت را دراختيار دارند، به راحتي مي‌توانند اطلاعات روزآمد را از آن سوي جهان دريافت دارند

ودر همان حال اطلاعاتي نو توليد كرده و در اختيار مخاطبان خود قرار دهند. رسانه‌هاي الكترونيك جديد مرزها را شكسته است اطلاع‌رساني به شيوة جديد سبب شكستن انحصار رسانه‌هاي داخلي شده و افراد را قادرمي‌سازد منبع اطلاعاتي خويش را تعيين كنند. و با افزايش سرعت اطلاع رساني و استفاده بيشتر از تكنولوژي پيشرفته ارتباطات باعث ايجاد فرصتهاي بيشتر و مناسب تر جهت رسيدن آموزش و پرورش ايران به اهداف خود مي باشد .


2- اهميت يافتن اصل اخلاقي همكاري و تفاهم به عنوان هدف اصلي در تعليم و تربيت:

15- از آنجا كه در روند جهاني شدن ارتباطات گسترش مي يابد و افراد از سراسر دنيا با يكديگر ارتباط برقرار مي كنند و بيشتر در معرض شناخت و ارتباط با ساير افراد جهان قرار مي گيرند لذا تفاهمات بين المللي ضرورت مي يابد و يادگيري براي با هم زيستن به عنوان يك هدف مهم در آموزش و پرورش در مي آيد.

يادگيري براي با هم زيستن مستلزم يادگيري چگونگي ابراز خويشتن و برقراري ارتباط به شكلي موثر با ديگران است ، و نيز به معناي آموختن حس مسئوليت و سهيم كردن ديگران و مستلزم يادگيري همكاري با ديگران است از اين رو شناخت ساير فرهنگها و نحوه ارتباط با آنها ضرورت مي يابد و مي تواند به عنوان فرصتي در دست آموزش و پرورش ايران قرار مي گيرد .


3-آموزش الكترونيكي

16- آموزش الكترونيكي، تصويري از تكامل آموزشهاي مشاركتي و شخصي در مقايسه با آموزش سنتي است .همچنان كه تجارت الكترونيكي شكل توسعه يافته تجارت در مقايسه با تجارت سنتي است .اين نظام آموزشي به دليل داشتن امتيازات زياد ميتواند ضرورت اجتناب ناپذير و يك راه حل منطقي براي نظام آموزشي باشد.

از جمله نكات مثبت اين نوع آموزش مي توان به رشد كيفيت آموزش و پرورش ,كاهش هزينه ها و امكان پذير شدن آموزشها و ايجاد مدارس مجازي اشاره کرد كه همه اين موارد باعث افزايش راندمانهاي آموزشي خواهد شد. آموزش و پرورش جمهوری اسلامی نیز می تواند از این امکان جدید آموزشی به عنوان یک فرصت مناسب برای بهبود کیفیت خود بهره گیرد.

شکستن مرزهای زمانی و مکانی از خصایص آموزشهای الکترونیکی است که خود فوایدی را نصیب نظام آموزشی ما می نماید، از جمله گسترش فعالیتهای آموزشی همزمان در کشور،انتقال سریع اطلاعات در تمامی مدارس به صورت online ،حذف روشهای کم بهره آموزشی(روشهای سنتی معلم محور).

4- شکافت حلقه های بسته دانش

17- شاید بتوان یکی از ثمرات مفید و فرصت ساز جهانی شدن برای تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی را شکافتن مرزها و حلقه های بسته دانش و اصلاح زوایای معرفت شناختی آن دانست. یکی از محدودیتهایی که دانش آموزان در نظامهای آموزشی دنیا از جمله ایران با آن مواجه هستند،

عرضه الگوریتمی و هندسی دانش و اطلاعات به آنهاست، آنگونه که سرشت نظام آموزشی یک کشوراقتضا می کند.البته اگر چه این یک حقیقت مسلم و حق مفروض برای نظامهای آموزشی هر کشوری است که دانش آموزان را مطابق آرمانها ی خود تربیت نماید،

اما این به معنی هندسی کردن و محدود کردن نظام عرضه اطلاعات نیست.ورود به دنیای فراخ معرفتی از جمله نیازهای طالبان معرفت در عصر کنونی است که خود پیشرفتهای عظیمی را در پی خواهد داشت و این همان فرصتی است که جهانی شدن در اختیار نظام آموزشی ما می گذارد.به عبارت دیگر جهانی شدن نظام عرضه هندسی و الگوریتمی اطلاعات(عرضه اطلاعات در مسیرهای از قبل مشخص ، ثابت و تعریف شده) را به نظام عرضه دیالکتیکی اطلاعات تبدیل می کند.


18- و نيز در پاسخ به سئوال دوم(تهدیدها) مي توان گفت در راستاي جهاني شدن با توجه به گسترش نئوليبراليسم، آموزش وپرورش از حالت ارزشي وديني خارج شده ونقش اخلاقيات دینی درتدوين اهداف و محتواي آموزشي كمرنگ مي شود و همچنين باعث تضعيف هويت و فرهنگ ملي مي گردد.از جمله این تهدیدها می توان به موارد زیر اشاره کرد:


1-تك فرهنگي شدن و تضعیف فرهنگهاي بومي :


19- هويت‌ ملي‌ كه‌ منتج‌ از مفهوم‌ هويت‌ مي‌باشد آن‌ ويژگي‌ است‌ كه‌ ملت‌ها را قابل شناسايي‌ مي‌كند. هويت‌ ملي، ابزاري‌ براي‌ تفكيك‌ يك‌ ملت‌ از ملت‌ ديگر با تكيه‌بر آگاهي‌ مشترك‌ حول‌ مفهوم‌ يا مفاهيم‌ تعريف‌ شده‌ جمعي‌ است‌ و تا زماني‌ كه‌آگاهي‌ مشتركي‌ براي‌ تفكيك‌ خود از ديگري‌ به‌ وجود نيايد، هويت‌ ملي، امكان‌شكل‌گيري‌ ندارد .

در ارتباط با مقوله جهاني شدن مسئله نگران كننده ،رشد تك فرهنگي است ، فرهنگي كه از سوي رسانه هاي جهاني غرب و شبكه هاي روابط عمومي آنها تبليغ مي شود ،فرهنگي كه به مردم ديكته ميكند كه چه بپوشند ،چه بخورند ،چگونه زندگي و چگونه فكر كنند.

2- تهدید روندهای مربوط به تربيت ديني در ايران :

20- در جوامع‌ اسلامي‌ باورهاي‌ ديني‌ و نظام‌ ارزشي‌ اسلام‌ بخش‌ مهمي‌ از هويت‌ مسلمانان‌ را شكل‌ مي‌دهد. اين‌ هويت‌ خواه‌ناخواه‌ در درون‌ مرزهاي‌ اعتقادي‌ و ديني‌ تعريف‌ مي‌گردد و نوعي‌ خط كشي‌ و مرزبندي‌ بين‌ خود و بيگانه‌ را مطرح‌ مي‌سازد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید