بخشی از مقاله
بررسی و تحلیل مبانی مورد نیاز برای برنامه ریزی آموزشی و درسی در نظام تعلیم و تربیت اسلامی
چکیده:
در دین مبین اسلام تربیت و آموزش و به تبع آن برنامه ریزی آموزشی و درسی بر اساس مکتب و نیازهای مسلمانان و جامعه اسلامی تنظیم میشود. پیشرفت علم و دانش در جامعه اسلامی و حتی توسعه آموزههای دینی هم مرهون پیشرفتهای حوزه تعلیم و تربیت و برنامهریزی سنجیده و دقیق بوده است. از نقطه نظر تربیت و آموزش اسلامی، موادی را باید در برنامه درسی گنجاند که فرد را برای بهره مندی از یک زندگی سالم آماده نماید یعنی او بتواند استعدادهایش را ظاهر نموده و به کار اندازد و نیازهای فردی و اجتماعی را به موقع و به شکل مطلوب تامین کند. این مقاله با هدف ارائه مبانی مورد نیاز برای برنامه ریزی آموزشی و درسی در نظام تعلیم و تربیت اسلامی ارائه شده است. سوال اصلی این تحقیق این است که یک نظام تربیت و آموزش مبتنی بر آموزه های دینی با توجه به ویژگی ها و اهدافی که دنبال میکند، برای برنامه ریزی آموزشی و درسی باید از چه مبانی دینی، فلسفی و علمی پیروی کند تا برنامه های آموزشی و درسی اهداف مورد نظر در این نظام را تامین نماید. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی و از جمله تحقیقات کیفی- اکتشافی است. جامعه مورد مطالعه پژوهش شامل منابع علمی از قبیل کتب، مقالات علمی، پایان نامه ها و منابع اینترنتی می باشد. در این تحقیق پس از گردآوری اطلاعات با بهرهگیری از مطالعات کتابخانهای، منابع اینترنتی و بررسیهای اسنادی مبانی، ابعا و مولفههای برنامهریزی آموزشی و درسی با رویکرد اسلامی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. در این راستا رویکرد اسلامی در برنامه ریزی درسی و آموزشی از منابع مختلف استخراج و ارائه شد. در ادامه مبانی فلسفی شامل جهان بینی، معرفت شناسی، ارزش شناسی و انسان شناسی اسلامی و شیعی در برنامه ریزی آموزشی و درسی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. بخش دیگری از مبانی مورد نیاز برای برنامه ریزی آموزشی ودرسی مبانی علمی است که این بحث نیز در قالب مبانی اجتماعی، مبانی اقتصادی، مبانی سیاسی-امنیتی، مبانی فنی و مبانی روانشناختی در این مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و پیشنهاداتی برای بکارگیری آنها در نظام تعلیم و تربیت اسلامی ارائه گردید.
واژگان کلیدی: برنامه ریزی آموزشی، برنامه ریزی درسی، مبانی دینی، مبانی فلسفی، مبانی علمی، تعلیم و تربیت اسلامی
.1 مقدمه
برنامه ریزی آموزشی و درسی در جهات مختلفی از زندگی انسانها کاربرد دارد و حوزههای مختلف زندگی انسان نیازمند برنامهریزی درست و مطلوب آموزشی و درسی است چه از جهت اقتصادی، چه از جهات سیاسی، و چه از جهات اجتماعی و جهات دیگر و این اهمیت در کشورهای اسلامی مضاعف میشود زیرا در کشوری که میخواهد ارزشهای دینی و اسلامی پاس داشته شود باید به وسایل و ابزارهای روز مجهز باشد و از طرفی هم بتواند فرهنگ، سنت و ارزشهای خویش را روشمند و با برنامه حفظ نماید و این میسر نیست جز از راه برنامهریزی درست آموزشی و درسی. از این رو در گذشته
1
(1950) نیز کشورهای در حال توسعه وقتی میخواستند در جهات مختلف، تحول و انقلاب ایجاد و استقلالشان را حفظ کنند، نخست از برنامه ریزی آموزشی آغاز کردند. و این امر برای کشورهای تازه استقلال یافته در این تاریخ به صورت یک هدف در آمده بود، زیرا در جهت کسب و حفظ استقلال به افراد تحصیل کرده نیازمند بودند، زیرا پیبردند که افرادی که آینده سیاسی کشورها در دست آنان رقم میخورد از مراکز آموزشی وارد جامعه میشوند چنانچه مبانی درست نباشد منجر به برنامهریزی درست نخواهد شد و برنامهریزی آموزشی نادرست سبب تربیت افراد نادرست، ناقص و وابسته میشود و در جهت اقتصادی نیز اقتصاد دانان بر این باور بودند که رابطهای مستقیم بین سطح آموزش و پرورش و بهرهوری اقتصادی افراد وجود دارد؛ یعنی هر اندازه سطح تحصیلات یک فرد بیشتر باشد، نقش آن فرد در رشد اقتصاد ملی بیشتر خواهد بود و در جهت اجتماعی نیز آموزش و پرورش در دهههای 1950 و 1960م. نه تنها وسیلهای برای تامین نیروی انسانی تلقی میشد، بلکه به عنوان وسیلهای برای تحرک اجتماعیٌ به شمار میرفت (محسن پور، 1387، ص(.22
در دنیای اسلام برنامه ریزی آموزشی و یا آموزش و پرورش بر اساس مکتب و نیازهای مسلمانان و جامعه اسلامی تنظیم گردیده است و پیشرفت علم و دانش در جامعه اسلامی و حتی پیشرفت خود دین مبین اسلام مرهون پیشرفت های آموزش و پرورش و برنامه ریزی سنجیده و دقیق بوده است. زیرا یکی از مهمترین اهداف مهم رسالت پیامبر اسلام (ص)، آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت) بوده است. چنانچه خداوند در قرآن می فرماید: هو» الذی بعث فی الامین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین «، »و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!« (سوره جمعه آیه .(2
در همان آغاز اسلام نیز بر تعلیم و تربیت تاکید شده و در جریان جنگهای صدر اسلام، پیامبر اکرم (ص) فدیه (آزادی اسرا به شرط تعلیم ده نفر) را برای اسرای کفار تعین می کردند که نشان از ارزش و اهمیت علم در اسلام می باشد و بدین صورت ایشان توانست با تعلیمات الهی و برنامه های آموزش و پرورش اسلامی، جامعه جاهلی اعراب را بر فرهنگ سایر ملل فائق آورد و به بسط و گسترش تعلیم و تربیت اسلامی بپردازند (دلشاد تهرانی، .(1383
در آئین تربیتی اسلام تلاش بر این است که آدمیان اهل تدبر، بار آیند و از ظواهر امور عبور کرده و عاقبت اندیش شوند: »یعلمون اهرظ امن الحیاه الدّنیا و هم عن الآخره هم غافلون« از زندگی دنیا ظاهری را میشناسند واز آخرت غافلند (سوره روم ،آیه .(7 انسانی که اهل تدبر نیست در ظواهر هستی می ماند و راه به حقیقت عالم نمی برد و این عدم تدبر و آینده نگری در تمام زندگی و رفتار انسانی تاثیر می گذارد و آن که اهل تدبر و برنامه نباشد پیوسته در جهالت و اشتباه و تمرین و تکرار خواهد بود. حضرت علی (ع) در این باره چنین فرموده اند:تفکر» قبل ان تعزم و تدبّر قبل ان تهجمَ« بیش از تصمیم گیری فکرکن و پیش از آنکه وارد کار شوی تدبر کن و یا اینکه »فکر قبل ان تقدم«، (شهیدی، .(1371
پیامبر اکرم با ارزش ترین نصحیت ها را عاقبت اندیشی در امور و برنامه ریزی در زندگی بیان می نمایند و همچنین امام محمدباقر (ع) شأن مومن را عاقبت اندیشی می داند. در آموزش اسلامی تلاش می شود که فرد به بصیرت برسد و قشری تربیت نشود و در ظواهر امور پیش روی خود متوقف نگردد تا به درستی گام بردارد و تمام موانع و محدودیت های فراروی خود را بشناسد (دلشاد تهرانی، .(1383 امیرالمومنین (ع) در وصیت خود به فرزندش محمد حنیفه این حقیقت را گوشزد می
2
کند و میالتّدبرُفرماید: قبلَ» العملِ و یومنکَ من النّدم«، چاره اندیشی پیش از دست زدن به کار، تو را از پشیمانی ایمن خواهد داشت (شهیدی، .(1371
اگر بپذیریم که حقیقت دین، امری قدسی، حیاتی و معنوی است و هدف از نزول آن، سوق دادن انسان به سوی سعادت واقعی است که آن نیز فرجام و سرانجام معنوی برای انسان تلقی می گردد، و نیازهای اصلی و عمده انسان را نیز، نیازها و خواست های معنوی و غیرمادی او تشکیل می دهد می توان دریافت که جهت گیری اصلی آموزه های دینی بر نیازها و تمایلات آدمی متمرکز است. برای سوق دادن تعلیم و تربیت در جهت رفع این نیازها، سازوکارهایی لازم است که از مهم ترین آنها وجود برنامه ریزیی بر اساس مبانی تعلیم و تربیت اسلامی است. چنین برنامه ای با داشتن اهداف، اصول و سازوکارهای مشخص، می تواند راه را برای پرورش انسان هایی متکامل و الهی هموار سازد.
با بهره گیری از آموزه های دینی و اسلامی و رعایت اصول اخلاقی، می توان به شیوه ای صحیح و موثر، در به فعلیت رساندن این استعدادهای معنوی و انسانی کوشش نمود و شخصیت واقعی انسان را نشان داد. بنابراین می توان مقصد نهایی
æ غایت تربیت دینی، تربیت اخلاقی و تربیت اسلامی را در تربیت معنوی مشاهده کرد. تربیت معنوی با پیروی از دستورات الهی (تربیت دینی و اسلامی) و زدودن باطن از صفات ناشایست و آراستن آن با صفات نیک (تربیت اخلاقی)، تحقق می یابد
æ خود نیز دارای مراتب و مدارج فراوانی است. بنابراین افزودن قیودی مانند دین، مذهب و اسلام به تربیت، به مبانی، اصول، به راه کارها و توصیه هایی اشاره دارد که تنها بر اساس آنها می توان مراحل گوناگون فرایند تربیت معنوی را پیمود و در بستر آن حرکت کرد. در تربیت اخلاقی نیز دستیابی به صفات و ملکات انسانی و سوق دادن رفتارها و ابعاد شخصیتی آدمی به سوی روش ها و منش های اولیای الهی، یک هدف اساسی به شمار می آید که نهایت آن، رسیدن به مراتب و منازلی از
تربیت دینی تلقی می شود (نجفی و کشانی، .(1389
اسلام تا آنجا که متصور است، هدف تعلیم و تربیت را در دنیا به غایت سنجیده و جامع عرضه کرده است. انسان بالقوه خلیفه خداوند بر روی زمین تلقی میشود که پروردگار او را اشرف مخلوقات قرار داده است. برای آنکه آدمی بتواند در زندگی واقعی اشرف بودن خود را محقق سازد، باید آن »خردی« که او را به یک انسان نیک مبدل میسازد و در عین حال او را تا سر حد یک مخلوق برتر سوق میدهد، کسب کند. بر این اساس، تعلیم و تربیت به عنوان فرایندی جامع میتواند توانمندیهای عقلی، عاطفی و احساسی آدمی را همزمان شکوفا سازد (محسن پور و اشرف، .(1377 بر همین اساس با طراحی برنامه درسی بر اساس الگوی اسلامی می توان در این مسیر به پیش رفت.
.2ادبیات و مبانی نظری تحقیق
-1-2رویکرد اسلامی به برنامه ریزی آموزشی و درسی
تعلیم و تربیت اسلامی نظامی است که شاگردان را به گونهای تربیت میکند که در گرایشهایشان نسبت به زندگی، در اعمال و تصمیمهایشان و در برخورد با تمام معارف، همواره حاکمیت ارزشهای اخلاقی اسلامی را احساس کنند. آنها به گونهای تربیت میشوند و ذهن آنها چنان نظم پیدا میکند که نمیخواهند دانش را صرفا برای ارضاء کنجکاویهای فکری یا منافع دنیوی کسب کنند. بلکه منطقی و متقی بار میآیند و فراهم آوردن موجبات رفاه مادی، معنوی و اخلاقی خانواده، ملت خود و بنی آدم را وجهه همت خویش قرار میدهند. دانش آموزی که از تعلیم و تربیتی اسلامی برخوردار میشود فردی صلح دوست، متعادل، متین، متقی و معتمد به بخشایش بی منتها و عدالت خدشهناپذیر خداوند بار میآید و موزون با طبیعت و نه معارض با آن زیست میکند. تربیت اسلامی در انتخاب مواد و موضوعهای درسی بیش از هر چیز به میزان تاثیر آنها در تقویت ایمان و تزکیه نفس مردم توجه کرده است. انسان مؤمن می تواند خود بیاموزد و از آموخته هایش استفاده مطلوب کند. دانشمندان اسلامی معتقدند هرقدر علم و معرفت شخص بیشتر باشد به همان میزیان به خداوند نزدیکتر خواهد بود بنابراین، تربیت دینی، آموزش قرآن و تفسیر، احادیث معتبر، فقه و الهیات را توصیه کرده اند.
3
از نقطه نظر تربیت اسلامی، موادی را باید در برنامه درسی گنجاند که فرد را برای بهره مندی از یک زندگی سالم آماده نماید یعنی او بتواند استعدادهایش را ظاهر نماید، به کار اندازد و نیازهای فردی و اجتماعی را به موقع و به شکل مطلوب ارضا کند. آموزش علوم و فنون مختلف همراه با آموزش اخلاق نظری و عملی رسیدن به هدف مذکور را ممکن می نماید. همچنین، اسلام، آموزش نظامی را ضروری می داند تا شخص بتواند در مواقع لزوم مقابل دشمنان اسلام بایستد و از حیات خود و جامعه اش دفاع کند چنانکه می فرماید: »نیروی لازم برای ترساندن دشمنان خدا و خود و غیر آنها که خداوند از آن آگاه است فراهم آورید« (سوره انفال، آیه .(63 علاوه بر مواد درسی باید موادی را هم در برنامه درسی گنجاند که به آموزش و یادگیری سایر مواد کمک می کنند مانند زبان که یادگیری مواد درسی را امکان پذیر می نماید و ورزش یا تربیت بدنی که آمادگی بدنی برای یادگیری را به وجود می آورد. یا در کشورهای اسلامی غیرعربی، آموزش زبان عربی ضرورت دارد تا دانش آموزان را برای یادگیری قرآن آماده نماید (شعاری نژاد، .(1376
این مجموعه در یک تعامل نظامند با ساختار سیاسی و اجتماعی طراحی و اجرا می گردد تا زندگی مادی و معنوی فرد و اجتماع سعادتمندانه و در نیل به خداگونه شدن تامین گردد.
برنامه درسی در تربیت اسلامی و ترویج ارزشهای آن را نمی توان به عنوان جزیره ای منفصل یا کم ارتباط با سایر عناصر مرثر در ترویج فرهنگ ارزشی اسلام تلقی کرد. در تعلیم و تربیت نظام مند، برنامه درسی با سایر عناصر در هر یک از مراحل طراحی، اجرا و ارزشیابی ارتباط دارد، تلاش دانشمندان تعلیم و تربیت اسلامی به پیشرفت و توسعه سیاست های آموزشی، اهداف تربیتی، تألیف و طبقه بندی متون درسی منجر شده است. در متون تعلیم و تربیت اسلامی همه عناصر تعلیم وتربیت وارتباط آنها دریک چشم انداز نظام مند درن ظر آورده نشده وبه تربیت اسلامی به عنوان یک روش کامل زندگی پرداخته نشده است (نلر، 71،.(72-1379
اکثر صاحب نظران تربیت اسلامی، برنامه درسی را به عنوان محتوا در نظر آورده اند. اینان برنامه درسی را شامل فهرستی از محتوا، موضوعات یا مواد درسی تلقی می کنند. در این دکترین، منشأ و منبع دانش، نقش اساسی در تعیین و تفکیک محتوا برعهده دارد. در حالیکه خداوند مصدر و منشأ هر دانشی است، برخلاف دیدگاه سکولار، که مبنای وحی را جهت تعیین و تفکیک برنامه درسی و محتوای آن نمی پذیرد، “دراسلام یقین به حقیقت منزل، غیرقابل تردید است” (جوادی آملی، .(1361
برنامه درسی منتج از سیمای انسان طبیعی(مادی)، انسان و جامعه را همان طور که هست درنظر می آورد و غالبا در خصوص محتوای برنامه بر دانش های این جهانی و نیازهای انسان در سطح من طبیعی که مبتنی بر غرایز و امیال است، تاکید دارد. در صورتی که برنامه درسی منتج از سیمای انسان آرمانی، محتوا را در جهت تربیت انسان و جامعه ای بهتر، تدوین و سازماندهی می کند و غالبا درخصوص محتوای برنامه بر علوم دینی، تعالیم ایثارگری و گذشت، شهادت و از خودگذشتگی جایگاه ویژه ای دارد زیرا بر رشد و تکامل معنوی و آرمان های اصیل انسانی سروکار دارد. بنابراین در تدوین برنامه درسی جامع و متوجه به ارزشهای اسلامی، لازم است به جهت گیری سیمای انسان طبیعی و آرمانی توجه شود تا شکاف بین طبیعت، با آرمان و واقع، با ممکن به حداقل برسد. باید وسعت های وجودی آدمی آن طور که هست به عنوان مبنایی جهت تربیت انسان آن طور که باید به کار گرفته شود (کرمعلیان و حسینی، 1383، ص.(69
-2-2 مبانی فلسفی
منظور از مبانی فلسفی برنامهریزی درسی آندسته از عوامل و نیروهای فلسفی است که بر فرایند تدوین اهداف برنامه درسی و تعیین وسایل و ملزومات آن اثر میگذارد. فلسفه مسلط اجتماعی در حقیقت جهتدهنده و تعیین کننده مقاصد اصلی تعلیم و تربیت است فلسفه تعلیم و تربیت و عقیده برنامهریزی به یکی از مکاتب فلسفی ذیربط، بهشدت جهتگیری برنامههای درسی را متفاوت میسازد. گذشته از این ، مبانی فلسفی نقش پالایشگر اهداف و مقاصد برنامه درسی را نیز بهعهده دارد؛ زیرا باورها و پنداشتهای فلسفی یک جامعه مانند یک صافی، اهداف برنامه درسی را که برنامهریزان آموزشی و
4
درسی استخراج کردهاند، پالایش میکنند و آندسته از اهداف و مقاصدی را که با فلسفه حاکم همخوانی داشته باشد، جایز و روا میشمرد و کمک شایان توجهی در انتخاب خطمشیها، طراحی و اجرای برنامههای آموزشی مینماید.
مبانی دینی، فلسفی و ارزشی برنامه ریزی درسی
بعد فلسفی- ارزشی فلسفه از سه مقوله عمده تحت عنوان هستی شناسی، معرفت شناسیٌ(مسائل مربوط به اندیشیدن) و ارزش شناسیٍ( مسائل مربوط به خیر و شر) تشکیل شده است ( اسفیجانی و دیگران، 1387، ص (37 (شکل .(1
.1 هستی شناسی (جهان بینی)
شاید مهم ترین مساله ای که فلسفه به عنوان شاخه ای از درخت تنومند شناخت بشری در طول تاریخ حیات و حیات تاریخی خود، کوشیده به آن پاسخ دهد و آن را به عنوان معمایی بی رنج حل کند، مساله هستی شناسی است. هستی شناسی به طور کلی درباره قواعد، احکام و اصولی درباره هستی و انواع آن به بررسی و کشف می پردازد. تحلیل های هستی شناسی تحلیل هایی فراگیر و عام اند درباره آنچه وجود دارد. هر پدیده ای به لحاظ موجودیتش می تواند موضوع چنین تحلیل هایی باشد. هستی شناسی به اتکای امکانات ویژه اش، اعم از مفاهیم و روش ها، گونه های وجودی را تعریف کرده است، به بررسی ویژگی ها و مشخصه های این گونه ها می پردازد. مثلا هستی شناسی می پرسد، داشته های درونی ما همچون باورها، احساس ها و دانسته ها در کدام موطن و چگونه وجود دارند؟ اگر چنین چیزی یافت می شود، در کدام مقوله باید طبقه بندی شود (شمس، .(1382
معنای خاص هستی شناسی در مکاتب مختلف متفاوت است. تفاوت آن در عقاید و معیارهای آن مکاتب می باشد. در ذیل به ذکر برخی از دیدگاهها در این مورد می پردازیم:
" هستی شناختی" در مورد ماهیت حقیقت بحث می کند. حقیقت مطلق چیست؟ ماهیت حقیقت چگونه است؟ چه ابعادی از حقیقت قابل فهم است (احمدی و همکاران، 1382، ص(243؟ در تعریفی دیگر بلیکی (2004)، هستی شناسی را مطالعه ادعاها و مفروضاتی در مورد ماهیت حقیقت اجتماعی و بررسی ادعاها در مورد آنچه که وجود دارد می داند (ماک، 2010، ص .(5
فیثاغورت: گوهر بنیادین هستی را روح می شمرد، روحی که به صورت اعداد تجلی می یافت این روح به باور او موجودی است باقی و بی مرگ که به شکل گونه های گوناگون موجودات زنده در می آید و پس از آن است که پاره ای از آن با موجودی پا به جهان هستی می گذارد و دوران معینی را همراه آن می گذارند، هنگام مرگ جسمانی، از وجود آن خارج شده و بار دیگر همراه موجودی دیگر به جهان برمی گردد. هراکلیتوس آتش را ماده نخستین و گوهر بنیادین هستی می داند. پارمیندس گوهر بنیادین هستی را آن یگانگی نامتناهی و نامشهود و فراتر از جنبش و تضادی می دانست که در سکوت و سکوت محض به سر می برد و یکپارچه و پیوسته است و تمام جهان را در خود انباشته است و بالاخره دموکریتوس اشعه هایی از لحاظ فیزیکی غیر قابل تقسیم و از لحاظ فلسفی پایان ناپذیر هستند را گوهر بنیادین هستی می داند (عاطف راد،
.(1389
در هستی شناسی اسلامی بر شاخصهایی چون: پرورش روحیه پذیرش حاکمیت مطلق خداوند بر جهان و انسان، شناخت و تقویت ایمان به مبانی اسلام، شناخت و تقویت اعتقاد به اصول توحید، نبوت، امامت و معاد و پرورش روحیه کمال گرایی تاکید می شود. هستی شناسی در حقیقت اولین عرصه و جولانگاه اندیشه و تفکر فلسفی است که درک ماهیت و چرایی تحقیق علمی را ممکن می سازد و نقطه عزیمت فلسفی این پرسش است که چرا انسان به تحقیق، کنکاش و جستجو می
5
پردازد (عبداللهی، .(1389 از نظر دکتر مطهری (1389) هستی شناسی برداشت و طرز تفکری است که می خواهیم دانش آموزان درباره جهان و هستی داشته باشند و زیرساز و تکیه گاه فکری آنها را تشکیل دهد.
.2 معرفت شناسی
معرفت شناسی به این امر توجه دارد که چگونه ماهیت چیزی شکل می گیرد. اسمیت و همکاران (2008)، معرفت شناسی را مناسب ترین راه برای تحقیق در مورد ماهیت جهان می دانند و اریکسون و کوالنینٌ((2008، معرفت شناسی به این امر تأکید دارد که دانش چیست، به چه صورتی تولید می گردد و منابع و محدودیت های دانش کدامند. در تعریفی دیگر بلیکیٍ((1993، معرفت شناسی را به عنوان نظریه و علمی که زمینه دانش را به مجموعه ای از ادعاها یا مفروضاتی که روش های کسب دانش از واقعیت چیست، چگونه آنچه که وجود دارد شناخته می گردد، چه چیزی می تواند شناخته گردد، چه معیارهای علم بایستی در راستای توصیف دانش متقاعد گردند می داند. چیاَ((2002، معرفت شناسی را این که چگونه و به چه روشی امکان دانستن وجود دارد می داند و توسعه این پرسش که دانش چگونه تولید می گردد و معیارهایی که دانش خوب را از بد متمایز می کنند کدامند تعریف می کند (فلورز، 2009، ص(2 (نقل از علیاحمدی، .(1382 به طور کلی، معرفت شناسی یک زمینه فلسفی به منظور تصمیم گیری این موضوع که چه نوع دانشی مشروع و مناسب است را فراهم می آورد.
نلر منابع معرفت را به پنج مقوله کلی تقسیم می کند (جدول :(1
.1 وحی: معرفت الهامی که خداوند بر انسان آشکار ساخته است. .2 اجتهاد: معرفتی که بر مبنای سندیت کسی آن را می پذیریم.
.3 عقل: منظور از عقل در این جا، عقلی است که قدما از آن به عقل جزئی - در مقابل عقل کلی - تعبیر می کردند و کار آن این است که از مقدماتی که از دیگر منابع معرفتی بدست آمده با استفاده از روشها و قواعد منطقی استنتاجی، معتبر حاصل آورد.
.4 شهود: یعنی وقتی گزاره ای به ذهن عرضه می شود، نتوانید آن را تصدیق نکنید این گزاره ها از راه شهود حاصل می شود مانند این گزاره که: » هر چیزی که داری رنگ است، دارای شکل است.«
.5 تجربه: یعنی انسان تمامی پدیده های جهان مادی را از طریق احساس می شناسد (اسماعیل تبار، .(1331 اصول معرفت شناختی فلسفی در دین اسلام
در فرهنگ اسلامی، قرآن کریم به عنوان تبیین کننده همه نیازهای آدمی در رأس منابع دینی قرار دارد و بدون تردید راجع به چیستی شناخت و چگونگی حصول و موانع آن مخاطبان خود را یاری مینماید... به طوریکه در آیه 89 سوره نحل تِبْیَانًا لِکُلِّمی شَیْءٍفرماد:" وَ هُدًی وَ رَحْمَهً و بُشْرَی لِلْمُسْلِمِینَ"؛ و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است". توجه در متون دینی مؤید این نکته است که شناخت راجع به مبدأ و معاد به طور ضمنی از انسان خواسته شده است و به عنوان تکلیف بزرگ به عهده او گذاشته شده است و در این خصوص انبیای الهی همانند چراغ راهنما برای انسانها نقش ایفا مینمایند. اگر نیازهای آدمی را به دو نوع شناختی و غیرشناختی تقسیم نماییم بدون شک قرآن کریم به هر دو دسته از نیازها توجه نموده است. در رابطه با نیازهای معرفتی که میتوان شناخت مبداء و معاد را در کانون قرار داد دو نوع عامل معرفتی و غیرمعرفتی دخالت دارند. مراد از عناصر معرفتی عبارت است از آموزههایی که جنبه شناختی و نظری دارند و مراد از عناصر غیرمعرفتی عواملیاند که جنبه عملی و
6
غیرنظری دارند. رشد و توفیق دانشجو در نیل به اهداف آموزشی منوط به دو نوع عامل شناختی و غیرشناختی است. عوامل شناختی عبارتند از: آمادگی ذهنی دانشجو، استاد شایسته و متون درسی مناسب. عوامل غیرشناختی عبارتند از: کمیت و کیفیت فضای آموزشی، نوع رفتاراستاد نسبت به دانشجو و... .
فلاسفه مسلمان نیز همواره بر تزکیه و طهارت باطن برای دستیابی به دقایق عقلی و حقایق عالم هستی تأکید ورزیده اند. مبنای اصلی این تأکید این است که از نگاه ایشان حصول معرفت برای انسان صرفاً از طریق ارتباط با عالم ماده و موجودات پیرامونی به دست نمیآید بلکه حصول معرفت رهین اتصال نفس انسانی با عقل فعال که از مراتب عالم مجردات است میباشد. استدلال ایشان برای این مطلب این است که حصول معرفت برای انسان، نوعی کمال و خروج از قوه به فعل است و خارج کننده نفس از قوه به فعل نمیتواند چیزی از عالم ماده باشد چون شأن ماده پایینتر از نفس انسانی است. شیخ اشراق میگوید: چیزی که نفس انسانی را از قوه به فعلیت میرساند همان موجودی است که فلاسفه به آن "عقل فعال" گویند و در لسان شرع از آن به "روح القدس" یاد شده است. ایشان با توجه بهعَلﱠمَآیاتمتعددالإنْسَانَقرآنمثل "مَا لَمْ یَعْلَمْ" معلم حقیقی انسان را خداوند معرفی میکند.
معرفت در حالیکه یک مقوله ذهنی محسوب می شود اما در متون دینی با مفاهیم عملی پیوند داده می شود و منشاء چنین ارتباطی از یک طرف مبنای جهان شناختی قرآن است که بر اساس آن زمین محل آزمایش انسان است و همه امور در آن برای چنین منظوری تنظیم یافته است. از طرف دیگر مبنای شناخت شناسی قرآن است که بر اساس آن شناخت دینی به معنای آموزش اولیه نمی باشد بلکه از مقوله ذکر و یادآوری می باشدمهدوی( آزاد بُنی، 1388، ص.(20
معرفت شناسی اسلامی بر شاخصهایی چون: پرورش روحیه کمال گرایی، شناخت استفاده از انواع روشهای کسب معرفت شامل تجربی، عقلی، شهودی، ایحایی و اجتهادی با تاکید بر معرفت وحیانی به عنوان معتبرترین نوع معرفت، شناخت شریعت و عقل به عنوان منابع کسب معرفت با این پیش فرض که شریعت مقدم است و محدوده عقل را مشخص می کند تأکید دارد.
منابع کسب معرفت موضوع
وحی معرفت الهامی که خداوند بر انسان آشکار ساخته است.
اجتهاد معرفتی که بر مبنای سندیت کسی آن را می پذیریم.
عقل از مقدماتی که از دیگر منابع معرفتی بدست آمده با استفاده از روشها و قواعد منطقی،
استنتاجی معتبر حاصل میآورد.
شهود وقتی گزاره ای به ذهن عرضه می شود، نتوانید آن را تصدیق نکنید این گزاره ها از راه
شهود حاصل می شود.
تجربه انسان تمامی پدیده های جهان مادی را از طریق احساس می شناسد
جدول .1 منابع کسب معرفت
7
.3 ارزشها و باور ها
ارزشها و باورها عبارت است از معیارها و ملاک های شخصی در یادگیرندگان به منظور تربیت انسان صالح طبق شریعت الهی (تقی پور ظهیر، .(1375 ارزش شناسی را می توان در دو بخش عمده مورد مطالعه و بررسی قرار داد. اول آن عده مباحث و مسائلی از ارزش که باید به طور کلی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. این بخش ارزش شناسی را می توان ارزش شناسی به معنای عام نامید و علمی است درباره ارزشها و مسائل آن نظیر: چیستی و سرشت ارزشها، انواع ارزشها، اعتبار ارزشها. و مباحثی چون ارزشهای اخلاقی، ارزشهای هنری، اقتصادی وغیره به بخش ارزش شناسی خاص مربوط مرتبط است که همچون ابزار حیاتی در فهم انتقاد شخصی و فردی، ملی و حتی در جهانی مطرح می گردد. در این قسمت ارزش شناسی با مسائلی روبروست که درباره راه حلهای بحرانی مسائل ارزشی مطالعه و تحقیق می کند (یوخنسکی، 1380، ترجمه شهابی). در دین مبین اسلام بر شاخصهایی چون شناخت ارزش ها با این دیدگاه که ارزش ها ثابت اند (مطلق سلسله مراتبی و عینی هستند و ارزش های معنوی بالاتر از بقیه هستند)، تهذیب و تزکیه نفس و رشد فضایل و مکارم اخلاقی براساس ایمان به خدا و تقوای اسلامی و پرورش روحیه تعبد الهی و التزام عملی به احکام و آداب اسلامی تأکید می شود.
.4 انسان شناسی
انسان شناسی مجموعه توصیف های مربوط به ابعاد و ویژگیهای انسان مبانی انسان شناختی تعلیم و تربیت را تشکیل می دهد. مهم ترین موضوعاتی که در مبانی انسان شناختی باید بررسی شود عبارتند از:
الف. فطرت: فطرت در متون اسلامی به سرشت الهی وجود آدمی اطلاق می شود؛ به عبارت دیگر آدمی در اعماق وجود خود معرفت و احساسی نسبت به مبدأ قدسی جهان دارد.
ب. عقل: یک ظرفیت ویژه آدمی است که وی به کمک آن می تواند علاوه بر تدبیر امور معیشتی خـود بـه درک حقـایقی از جهان نایل شود و برحسب آنها فهم و تفسیر معینی نسبت به پدیده های جهان بیابد و مورد سوم این که عقل نامحدود نیست
æ نمی توان با تکیه بر عقل خود را از وحی مستغنی بدانیم.
Ì. اراده و اختیار: انسان به صورت مختار آفریده شده است و می تواند به جنبه های گوناگون زندگی خود جهت بدهد. با اینکه شرایط محیطی بر آدمی تأثیر می گذارد در نهایت آن کسی که تصمیم می گیرد و به آن عمل می کند خود فرد است.
د. هویت جمعی: یکی از ابعاد وجودی انسان بعد اجتماعی اوست؛ علاقه ذاتی به زندگی اجتماعی دارد و بدون ارتباطات اجتماعی قابلیت های درونی او فعلیت پیدا نمی کند؛ به همین دلیل وقتی که جامعه انسانی تشکیل می شود، شخصیت مستقلی پیدا می کند و فراتر از افراد یک موجود مشخصی به نام »جامعه« به وجود میآید.
و. محدودیت های انسان: انسان عـلاوه بـر امکانـات و تواناییهـایی کـه خداونـد متعـال در وجـودش قـرار داده اسـت دارای محدودیتهایی است که در طراحی برنامه تربیتی باید به آنها توجه نمود. اگر در تعلیم تربیت انسانها به محدودیتها توجه نشـود از امکانات نیز نمی توان بهره کافی برد. بعضی از محدودیتهای انسان گذرا و با عمر کوتاه هستند که زود سپری مـی شـوند؛ مانند »ضعف وجودی کودک«، ولی برخی از آنها تا پایان عمر با انسان هستند و ممکن اسـت قـوی یـا ضـعیف شـوند. امـور نفسانی، شهوات و تمایلات گوناگون از این نوع هستند (ملکی، (1387 (شکل .(2
8
شکل .1 حوزه های مبانی دینی، فلسفی و ارزشی
×فطرت
عقل محدودیتهای
انسان
موضو عات
مورد بحث در
مبانی انسان
×اراده و اختیار هویت جمعی
شکل .2 مهم ترین موضوعاتی که در مبانی انسان شناختی باید بررسی شود.
-3-2 مبانی علمی
موفقیت و پیشرفت هر کشوری در قالب یک برنامه ریزی منسجم و هماهنگ میسر است. در برنامه ریزی درسی بیشتر بر جنبه کیفی و محتوایی تعلیم و تربیت تأکید می شود و هدفش ایجاد تغییرات مطلوب و محور آن یادگیری است. طراحی
9
برنامه های آموزشی و درسی باید با توجه به تئوری ها و یافته های علم برنامه ریزی آموزشی و درسی و با در نظر گرفتن اصول، قواعد و یافته های علوم، از جمله مبانی فلسفه، روانشناسی و مبانی فرهنگی و اجتماعی و همچنین با توجه به نیازهای، شرایط و امکانات جامعه مورد نظر انجام گیرد. تا بتوانند به نحو مطلوبی سیاست ها و روش های خود را با نوسانات و تحولات اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی عصر حاضر هماهنگ نمایند.
در ادامه، ابعاد مختلف بعد علمی برنامه ریزی درسی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
-1 بعد اجتماعی
الف) نهادهای اجتماعی: در برنامه ریزی درسی و آموزشی آنچه از دیدگاه اجتماعی اهمیت دارد، نهاد خانواده است؛ چون اولین نهادی اجتماعی است که فرد با آن روبرو می شود و تا پایان عمر در آن است اما چیزی که وجود دارد این است که نقش افراد در این نهاد در فرایند زندگی فرق می کند. آنچه در تبین مبانی اجتماعی از این نهاد بان احتیاج داریم بیان این نکته است که در تعاملات اجتماعی چه رابطه ای بین فرد و جامعه برقرار است؟ فرد در قبال خانواده چه وظیفه ای بر عهده دارد، چه آگاهیهای لازم دارد، مانند اینکه بداند چگونه تشکیل خانواده بدهد و در این رابطه از چه قانومندیهای پیروی کند و در ادامه برای بهتر زیستن چه تمهیداتی لازم است؟ تمام این امور نیازمند آموزش است که باید در برنامه ریزی درسی لحاظ شود.
ب) آرمان های اجتماعی: هر جامعه ای برای خود آرمان های دارد که افراد آن جامعه بسوی آن در حرکت اند، بطور معمول در اسناد فوقانی هر جامعه ای این مفهوم وجود دارد ک فرض کنید کشورش درچند سال آینده از لحاظ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به فلان نقطه برسد، در زمینه اجتماعی شهروندانش به درجه ای از رشد برسد که قانون و مقررات اجتماعی در آن رعایت گردد، امنیت اجتماعی برقرار باشد. این مسایل از آرمان های اجتماعی هر جامعه می باشد. سوالی که مطرح است این است که چه رابطه ای بین برنامه ریزی درسی و آموزشی و آرمان های اجتماعی وجود دارد؟ بدون تردید از نظر علمی وروش شناسی اولین قدم برای رسیدن به این آرمانها باید در برنامه ریزی لحاظ شود تحقق کامل آرمان های اجتماعی در آینده های دور است اما تحقق نسبی آن فعلا باید صورت پذیرد.
ج) نیازهای اجتماعی: برنامه ریزی درسی باید به گونه ای باشد که فراگیران را برای تامین نیازها در آینده آماده کند. اما اینکه نیازهای اجتماعی کدام است تحقیقات آن را مشخص می کند برای مثال در یک شرایطی بررسی ها نشان داد که جامعه نیاز به نظم اجتماعی و قانون گرایی دارد در برنامه درسی باید آموزش قانون گنجانده شود و روحیه ای قانون گرایی در فراگیران تقویت شود. از این رو شورای برنامه ریزی باید مشحص کنند که چه هنجارهایی به دانش آموزان یاد داده شود که او را قانونگرا بار بیاورد. با توجه به اینکه قانون و قانونگرایی از نیازهای اولیه هر جامعه است و باید تامین شود طبیعی است که اگر نیازهای اجتماعی تامین نشود به آرمان های اجتماعی هم نمی رسیم چون »هر آرمان به چند نیاز تحلیل می شود« لذا برای رسیدن به آرمان ها باید به نیاز ها پاسخ داد.
د) مسایل اجتماعی: مساله مصداق دیگری از مبانی اجتماعی است، مشکل و موانع در جای خودش از مبانی به حساب می آیند حل مساله نیازمند مشارکت عمومی است در مشارت عمومی آمادگی لازم است و مناسب ترین راه برای ایجاد آمادگی تعلیم و تربیت است در تعلیم و تربیت هم مناسب ترین شیوه ایجاد آمادگی مرحله برنامه ریزی است.
و) تغییرات اجتماعی: تغییرات همواره در حیات اجتماعی انسان ها رخ داده است و زندگی انسان ها در حیطه های گوناگون تحت تاثیر تغییرات قرار گرفته است. تغییرات باید به عنوان مبنای برنامه ریزی باشد و زیرا آنها در بطن تغییرات اجتماعی قرار دارند وآن را با تمام وجود لمس می کنند اما ممکن است آگاهی لازم نسبت بان را نداشته باشند در فرایند برنامه درسی و آموزشی این مهم باید مورد توجه باشد. در هر جامعه ای یک سلسله باورها و اعتقادات وجود دارد و افراد آن جامعه با هنجارها و اعتقادات خود زندگی می کند؛ در بعضی از حوزه ها، تغییرات موجب سست شدن باورها گردیده است هرچند که