بخشی از مقاله

عالم برزخ

چکیده
الَ النَّبِیُّ ص النَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا: مردم در خوابند هنگامی که مردند بیدار می شوند (بحار الأنوار ،ج‏50 ،134. مجموعه ورام ،ج 1 ،ص 145
عالم قبر آخرین منزل دنیا و اولین منزل آخرت است که هرگز از آن به سمت دنیا بازگشتی نیست. با آغاز مرگ و ورود به قبر ،کار دینداری و تکالیف الهی به پایان می رسد، شک و تردید برطرف می شود و ایمان به حقایق آخرت کامل می شود اما این ایمان دیگر هی

چ سودی نخواهد داشت. ایمان زمانی ارزشمند است که ایمان به غیب باشد وقتی همه چیز آشکار شد و انسان بدون اختیار، تسلیم قدرت الهی شد، ایمان دیگر ارزشی ندارد. دیگر چیزی به اعمال صالح اضافه نمی شود؛ مگر آنکه خود، باقیات صالحات بجا گذا

شته باشد یا اینکه بازماندگان چیزی برایش بفرستند. گناهی نیز از گناهانش کم نمی شود؛ مگر آنکه اثر اعمال صالح خودش در دنیا هنوز باقی باشد و بتواند کفاره گناهی را تحمل کند یا آنکه کسی برایش استغفار و طلب بخشش نماید. بنابراین عالم قبر همواره با عذاب حسرت عجین است. حسرت باور نکردن و ایمان نیاوردن. حسرت فرصت های از دست رفته . حسرت اعمال به ریا آلوده شده و ... .


عالم برزخ
شب اول قبر
هر مسلمان معتقدی می داند که در آینده ی دور یا نزدیک با چنین شبی روبرو خواهد بود . ما در روایات داریم که کلمه ی قبر همان عالم برزخ است . این قبری که حفره ای است در قبرستان و بدن مادی را در داخل آن قرار می دهند . دیگر با این بدن دنیایی کاری ندارند و نظام دنیا برچیده می شود . یک نظام کامل تری بعنوان عالم برزخ افتتاح می شود . و با این بدن تا قیامت کاری نیست . بنابراین اگر گفته می شود فشار قبر ، سوال اول قبر، وحشت قبر و تعبیرات

ی از این قبیل ، مراد برزخ است . از همان زمان مرگ که فرد از عالم دنیا مفارقت می کند و روح از بدن جدا می شود شخص وارد برزخ می شود . از امام صادق (ع) سوال کردند که برزخ چیست فرمود: برزخ همان قبر است ، از هنگام مرگ تا قیامت . این فاصله ی زمانی از زمان مرگ تا قیامت ، زندگی برزخی است . آن ساعات اولیه ای که روح از بدن مفارقت کر

 

ده و جدا می شود ، ساعات عجیبی است . و حتی روزهای اولیه که روح انسان از بدن جدا شده و فرد می میرد روزهای عجیبی است . از این جهت که در عین حالی که شخص از دنیا رفته هنوز به این خاطر که انس با آن عالم و موجودات برزخی نگرفته و سالها با این بدن و نظام دنیوی انس گرفته ، آنچنان تحیر و سردرگمی و ابهامی دارد که درست نمی تواند دریابد که کیست . یعنی هنوز فکر می کند همان بدن خاکی است که در داخل حفره می گذارند . با اینکه از آن بدن جدا شده اما به این خاطر که درست خود را نیافته گمان می کند که همان بدن است . باید زمان بگذرد تا کم کم با عالم برزخ انس پیدا کرده و از این عالم دنیا دور شده و بداند که دیگر جدا شده است . در دین و توصیه های دینی ما اکیداً گفته شده که مراعات حالات اولیه ی میت را بکنید . که او خود را بیابد و در درک آن حالات و رفع سردرگمی و گیجی او را کمک بدهید . توصیه های دینی چقدر زیبا شما را پیش برده تا آن میت بتواند خود را بیابد و درک کند که کجا است . در قدم اول گفته شده که هنگام غسل آب داغ بر روی فرد نریخته و ادب بدن را حفظ کنید. در روایت داریم که با او مدارا کرده و مهربان باشید. چون شخص میت در آن جا حضور داشته و گمان می کند که همان بدن است . چه بسا زمانی که می خواهند او را چپ و راست کنند اذیت می شود . او مانند تنه ی درخت نیست که هرکاری خواستند بکنند و آب داغ بر روی او بریزند . در روایتی از پیامبر اکرم (ص) است که خدا غضب می کند بر کسی که با مومن ضعیفی مدارا نمی کند . این میت الان مومن ضعیف است و دست او از همه جا کوتاه بوده و کاری از ا

و بر نمی آید بنابراین باید مراعات او را کرد . درقدم بعدی گفته شده وقتی او را تشییع می کنید و به سمت قبر می برید، آهسته آهسته ببرید . با شتاب نبرده و ناگهان او را وارد قبر نکنید . چون او هنوز خود را نیافته و خیلی سخت است که بدن او وارد حفره شود . امام صادق(ع) در روایتی فرمود که میت را در چند قدمی قبر بر روی زمین بگذارید ، چند لحظه صبر کنید . بعد بلند کنید و یک مقدار جلوتر ببرید ، برای بار دوم بر روی زمین بگذارید . باز یک مقدار جلوتر ببرید و برای بار سوم همین کاررا تکرار کنید . در آخر در کنار قبر بر روی زمین بگذارید ، چون قبر وحشت های زیادی دارد . بگذارید آما

دگی پیدا کند . برای بار چهارم او را بلند کنید و بدن را وارد قبر کنید . چقدر خوب است افرادی که این آداب را می دانند و می خواهند این کارها را بکنند در موق

ع دفن زیارت عاشورا بخوانند . یا صدای قرآن و ذکر و صلوات بلند شود . ما نمی دانیم ارتباط آن چیست

ولی فقط می دانیم که ذکر به میت کمک می کند که زودتر خود را بیابد. در قدم سوم گفته شده که وقتی او را داخل قبر می گذارید تلقین همراه با تکان دادن بکنید . یعنی شخصی که وارد قبر می شود میت را تکان داده و به او تفهیم کند که کجا است . به او بگوید توجه داشته باش ، حواس خود را جمع کن و نترس . وقتی که دو ملک می آیند و از تو سوال می کنند به آنها این جواب ها را بده . چون میت گیج است فوق العاده این مسائل به درد او می خورد . در قدم چهارم گفته شده که وقتی روی قبر را پوشاندند ، نزدیکان میت که او در زمان حیات با آنها انس داشته و صدای آنها برای او آشنا است در کنار او بمانند . یک بار دیگر از روی قبر و در قسمت بالای سر او را تلقین کنند . حضرت زهرا(س) در وصیت خود به امیرالمومنین (ع) فرمودند که بعد از مرگ من بالای سر من بنشین . بدرستی که این ساعتی است که میت نیاز دارد که افراد زنده یک انسی با او داشته باشند . یک دفعه نرفته و او را تنها نگذارند . متأسفانه گاهی اوقات در این زمان برخی از افراد به زور بستگان میت را از سر قبر دور می کنند . درست است که امکان دارد برخی از بستگان خیلی بی تابی کنند ولی این بی تابی کردن ها در آن زمان باید به گونه ای باشد که بیشتر به درد فرد متوفی بخورد . یعنی انسان فقط نخواهد که غم خود را تخلیه کند . چند نفر از آشنایان او بمانند و این تلقینات را انجام دهند . این کارها قدم به قدم باعث می شود که فرد متوفی انس بگیرد . او فریادهایی دارد که ما نمی شنویم . مرحوم آیت الله انصاری همدانی رضوان اله که استاد شهید دستغیب بودند می گفتند یک بار در همدان در حال تشییع شخصی بودند که من او را با بدن برزخی بالای جنازه دیدم . البته کسی او را نمی دید . می دیدم که او را به سمت تاریکی عمیق و مبهمی می برند . می خواست فریاد بزند که خدایا من را نجات بده اما زبان او به سمت کلمه ی خدا نمی چرخید . من او را می شناختم که فرد بسیار ستمگر و از حکام آن زمان بود . زبان او به خدا و کمک از خدا خواستن نمی چرخید . او به مردم التماس می کرد که من را نبرید . واقعاً یک حالاتی است که ما نمی شنویم . بنابراین حالات اولیه ، حالات تحیر و ترس است . شب اول قبر همان شبی است که فرد را دفن کرده اند . عالم برزخ بر خلاف قیامت شب و روز دارد . در قیامت خورشید و ماه و شب و روز برچیده می شود . اما در برزخ هنوز شب و روز وجود دارد . در قرآن در رابطه با فرعونیان داریم که آنها صبح و شام بر آتش عرضه می شوند . امام صادق (ع) فرمود: این آیه مربوط به برزخ است که صبح و شام گفته است ، چون قیامت روز و شب ندارد . در برزخ چون اولین شبی است که فرد با یک عالم ناشناخته و موجودات ناشناخته برخورد می کند و شب بودن نیز مزید بر علت است . آیا کسی می تواند به سادگی یک شب را در قبرستان بخوابد ؟ معمولاً افراد از این کار وحشت دارند . حالا این فرد از یک طرف در عالم نامأنوس و ناشنا

خته و با دیدن چهره های عجیب و غریب از طرف دیگر که برخی از چهره های برزخی بسیار وحشتناک هستند وتنهایی و دلتنگی از کسانی که با آنها مأنوس بوده از طرف سوم، در یک تحیر و ترس و اضطراب شدیدی فرو می رود. لذا پیامبراکرم(ص) فرمود: شدیدترین ساعات بر میت شب اول قبر است . این همان شب اولی است که او را دفن می کنند. اما چون تحیری دارد که هنوز خود را نیافته و نمی خواهد در آن قبر زندگی کند ترس دارد . البته تعلق روح به بدن تعلق تدبیری نیست به آن معنا که بدن را مدیریت کرده و بتواند حرکت کند

 

. اما انسی که از قبل بوده برقرار است . لذا کسانی که به زیارت قبر متوفی می آیند، میت متوجه می شود و با آنها انس دارد .
سوال – چکار می توان کرد که از این ترس و وحشت کاسته شود ؟
پاسخ – در همین روایتی که پیامبر(ص) فرمود: سخت ترین ساعات شب اول قبر است . فرمود بر اموات خود رحم کنید اولاً با صدقه دادن در آن هنگام و بعد اگر نتوانستید دو رکعت نماز هدیه کنید . این دورکعت نماز به غیر از آن دو رکعت نماز لیلة الدفن است . دو رکعت نماز به کیفیت نماز صبح است که آن را هدیه می کنیم . پیامبر(ص) در روایتی فرمود: این دو رکعت نماز که شما کوچک می شمارید، نمی دانید برای او چکار می کند . و البته نماز لیلة الدفن که باید خوانده شود . و از همه مهمتر در این دنیا انس با خداوند داشته باشید . یا انیس من لا انیس له که در تنهایی های ما در همیشه ی زندگی و پس از مرگ ، خدا است .

ارتباط عالم برزخ با عالم قبر (محل دفن ميت) چگونه است ؟
واژه قبر در بسياري از روايات به معناي برزخ است و منظور از فشار قبر يا سؤال و جواب نکير و منکر در شب اول قبر شب اول انتقال انسان از اين دنيا به عالم برزخ مي باشد. در نتيجه اول شبي که انسان از دنيا رفته شب اول برزخ (قبر) او حساب مي شود و آنچه که مربوط به فشار قبر مي باشد عذابي برزخي است مربوط به شب اول مرگ آدمي در نتيجه اگر کسي را حيوانات درنده بخورند يا در دريا غرق شود از شب اول قبر معاف نمي باشد. مسأله عالم برزخ و چگونگي آن از مباحث دقيق در فرجام‏شناسي مي‏باشد و آيات و روايات متعددي به اين بحث پرداخته است. انس با محسوسات و امور مادي، تصوري غلط از مسائلي مثل عالم برزخ ايجاد كرده، لذا نيازمند طرح مقدمات مختلفي براي توضيح مسأله مي‏باشيم. براي پاسخ به سؤال شما طي چند بند مطالبي عرضه مي‏شود. اميد آن كه مفيد واقع شود: 1. بسياري از حقايق هستي و خصوصا حقايقي كه در ماوراء جهان طبيعت وجود دارد، براي ما مجهول است. البته اين ندانستن، بيشتر در كم و كيف و چگونگي آن حقايق است؛ ولي اصل آن حقايق را عقل و وحي در جاي خود اثبات كرده‏اند و ما نسبت به آن آگاهي داريم. البته علم ما به كنه و ماهيت آن حقايق بسيار محدو

د است؛ مگر براي عده كمي كه با سلوك عملي در همين دنيا به آن عوالم راه يافته باشند و علم اجمالي آنها به علم تفصيلي تبديل شده باشد. از اين رو، سنخيت و چگونگي بدن‏هاي برزخي براي ما به صورت كامل و دقيق روشن نيست؛ ولي در عي

ن حال از مجموعه آيات و روايات و تحليل‏هاي عقلي

مي‏توان دورنمايي از كم و كيف بدن برزخي را تصوير كرد. قبل از تفسير اجمالي مطلب، توجه به چند مطلب ضروري است: الف) در تمام عوالم هستي (عالم مادي، برزخ و قيامت) انسان داراي بدن است و در هيچ عالمي بي‏بدن نيست؛ به دليل اين كه روح حقيقتي است عين تعلق به بدن و در متن و ذات روح، تعلق به بدن خوابيده است. از اين رو، ممكن نيست كه روح باشد و بدني در كار نباشد. پس اگر انسان در عالم طبيعت، برزخ و قيامت، داراي روح است ـ كه هست ـ واجد بدن نيز خواهد بود. ب ) هر يك از عوالم هستي داراي نظام، احكام، آثار و قوانين مخصوص به خود است؛ يعني، در عالم طبيعت قوانيني حاكم است غير از سنني كه بر عالم برزخ حكم‏فرماست؛ و در عالم برزخ نظامي وجود دارد كه در عالم قيامت وجود ندارد و در عالم قيامت، آثاري است كه در دو عالم برزخ و طبيعت نيست. از اين رو، بدني كه در عالم طبيعت است هم سنخ با قوانين حاكم بر اين دنيا است؛ و اين بدن غير از بدن برزخي است. بدن برزخي، هم سنخ با احكام و آثار عالم برزخ است. هم‏چنين بدن در قيامت غير از بدن برزخي و بدن مادي است و بدني است كه هم سنخ با سنن ويژه عالم قيامت و آماده پذيرش آن قوانين مخصوص است. مثلاً بدن قيامتي، بدني است كه در عين سوختن مدام، از بين نمي‏رود؛ يا مثلاً بدن قيامتي يك فرد بهشتي، به صورتي است كه در عين خوردن و آشاميدن، نيازي به تخليه مواد تغذيه شده از بدن ندارد؛ و بدن طوري ساخته شده است كه نيازمند چنين امري نيست. بنابراين نبايد تصور كرد كه بدن مادي، برزخي و قيامتي يكسان هستند. در جاي خود مستدل شده است كه عالم تجرد و قيامت، عالم بالاتر و نزديك‏تر به مبدأ متعال است و از اين رو موجودات آن از مراتب وجودي بالاتر و كامل‏تري برخوردارند. قبل از آن (يعني در مرتبه فروتر) عالم مثال و برزخ است كه مترتب بر عالم تجرد و متأخر از آن اس

ت. عالم آخر، عالم جسم و جسمانيات و يا نظام مادي است كه دورترين عالم از مبدأ متعال است. از اين رو، موجودات آن نيز از مراتب ضعيف‏تر و ناقص‏تري برخوردارند. بنابراين، موجودات عالم برزخ از موجودات عالم مادي، كامل‏تر؛ ولي نسبت به موجودا

ت عالم قيامت و تجرّد ناقص‏ترند. براي اطلاع تفصيلي از سه نكته فوق نگا: استاد محمد شجاعي، معاد يا بازگشت به سوي خدا، ج اول، صص 141 ـ 12

8 و 226 ـ 212. با دقت در مطالب پيشين، مشخص مي‏شود كه: اولاً، بدن برزخي غير از بدن مادي و غير از بدن قيامتي است. ثانيا، بدن برزخي متناسب با احكام و آثار و قوانين عالم برزخ است. ثالثا، بدن برزخي از بدن مادي كامل‏تر و بالاتر و از بدن قيامتي ناقص‏تر و پايين‏تر مي‏باشد. بنابراين، بدن برزخي از آن جا كه از بدن مادي بالاتر است، از سنخ ماده و جسم طبيعي نيست كه احكام ماده بر آن غالب باشد. ولي از آن جا كه از بدن قيامتي پايين‏تر است، واجد برخي لوازم ماده چون، شكل، اندازه و مقدار مي‏باشد. روايات نيز به صراحت بيانگر اين حقيقتند كه بدن برزخي شبيه بدن دنيوي است. امام صادق(ع) مي‏فرمايد: «ارواح مؤمنان (در برزخ) در بدن‏هايي شبيه بدن‏هاي دنيوي آنان است» (بحارالانوار، ج 6، ص 268، روايت 119). و در جمله‏اي ديگر مي‏فرمايد: «ارواح انسان‏ها (در برزخ) به صورت جسدهاي دنيوي‏اند» (همان، ص 269، روايت 121). امّا هر چند بدن برزخي بالاتر و كامل‏تر از بدن مادي است، در عين حال، از بدن قيامتي ناقص‏تر است. امام صادق(ع) فرمودند: «بدن‏هايي شبيه بدن‏هاي دنيوي» يا «در صورت جسدهاي دنيوي» كه بيانگر شباهت، است نه يكسان بودن. شبيه آن است چون شكل، مقدار و اندازه دارد، و هر فرد مرده‏اي، مرده ديگر را در اين قالب مشاهده كرده، او را مي‏شناسد؛ چنان كه در خواب، آدمي صورت خود را به شكل دنيوي با ديگران در سرور يا رنج مي‏بيند. اما عين شكل دنيوي خود نيست؛ چون مي‏تواند بدون وسايل و ابزار مادي مثلاً مسافت طولاني را سير كند و با اراده‏اي خود را در جاي ديگر قرار دهد چنان كه در خواب، آدمي بدون استفاده از ابزار مادي سير و سفرها مي‏كند. به همين جهت، در بسياري از روايات خواب را نشان خوبي براي عالم برزخ و بدن برزخي دانسته‏اند. در اين باب نگا: استاد محمد شجاعي، خواب و نشان‏هاي آن، صص 62 ـ 58. پس بدن برزخي، نه مادي محض است مانند بدن دنيوي؛ نه غير مادي محض است مانند بدن قيامتي؛ بلكه بدني است كه در قالب جسم طبيعي دنيوي نمي‏باشد؛ و در عين حال، برخي از آثار جسم طبيعي چون شكل و اندازه و مقدار را دارد. 2. روح انسان پس از مرگ و انقطاع از بدن مادي، خود را با بدن برزخي و قالب مثالي مي‏يابد و مي‏بيند. در واقع، روح آدمي با رفتن از حيات دنيوي به حيات برزخي، بدن مادي خود را رها كرده و با بدن مثالي خود متحد مي‏گردد؛ بدني كه متناسب با نظام برزخي بوده، اتحادش با روح، قوي‏تر از اتحاد آن با بدن مادي در زندگي دنيوي است. قالب مثالي موجود در خواب، مي‏تواند ما را به بدن برزخي تا حدودي هدايت كند چرا كه هنگام خواب كه تعلق روح به بدن مادي تا اندازه‏اي كم مي‏شود و از حدود مادي تا اندازه‏اي آزاد مي‏گردد، روح خود را با يك نوع تن مثالي ـ با بدني شبيه بدن مادي و دنيوي ـ مي‏بيند و اين، دليل روشني است كه روح انسان در صورت عدم تعلق به بدن مادي يا تعلق كمتر، قدرت تمثّل به بدن مثالي را دارد. انسان در هنگام خواب

ديدن، خودش را با همان بدن مي‏بيند با همان شكل و تصوير؛ و اين حكايتگر وجود بدن مثالي و قالب برزخي است كه با انتقال روح از اين عالم مادي به نظام برزخي به وجود نيامده، بلكه قبلاً هم در آن نظام وجود داشته، ولي ما از آن محجوب بوده‏ايم و اگر اين حجاب را ـ كه تعلق و توجه به نظام مادي و ماديات است ـ كنار زنيم هم اكنون نيز خود را در آن قالب مثالي متمثّل مي‏بينيم؛ چنانكه درخواب تا حدودي كه تعلق روح به بدن مادي كم مي‏شود، در حالي كه بدن مادي ما در رختخواب افتاده و در حال آرامش است، خود را با بدني مشابه با اي

ن بدن يافته و سيرها و حركت‏ها و فهم‏ها و ديدني‏ها و شنيدني‏ها و خوردني‏ها و خواستن‏ها با آن داريم. (نگا: استاد محمد شجاعي، خواب و نشان‏هاي آن، صص 58ـ62). ناگفته نماند كه از نظر روايات، وجود بدن برزخي امري مسلم و قطعي است چنان كه امام صادق(ع) فرمودند: «اما [ارواح مؤمنان [در بدنهايي شبيه بدنهاي دنيوي آنان است» (بحارالانوار، ج 6، ص 268، روايت 119). يا در جاي ديگري فرموده‏اند: «ارواح انسان‏ها به صورت جسدهاي دنيوي در درختي در بهشت‏اند»( كه هر دو حكايتگر وجود بدن برزخي و همان، ص 269، روايت 121. مثالي در عالم برزخ است. 3. ميان قبر برزخي و قبر خاكي ارتباط خاصي حاكم است؛ يعني ميان روح انسان در برزخ و بدن مادي او در قبر خاكي ارتباط وجود دارد و اين ارتباط، در اصل از ارتباط روح و بدن مادي كه در طول زندگي دنيوي با يكديگر يك نوع اتحاد داشته‏اند، سرچشمه مي‏گيرد كه با قطع تعلق روح از بدن، پس از مرگ به كلي از ميان نمي‏رود؛ بلكه يك نوع ارتباط در حد پايين‏تري ميان روح برزخي و بدن خاكي و مادي وجود دارد؛ البته نه در حد و اندازه‏اي كه در زندگي دنيوي و در دوران تعلق روح به بدن بود و نه با آن كيفيت و كميت؛ بلكه در ميزاني ضعيف‏تر و با كم و كيفي ديگر. از همين رو قبر خاكي با قبر و عالم برزخي روح، ارتباطي دارد كه در نقاط ديگر اين ارتباط را ندارد؛ و به همين جهت است كه علي‏رغم حضور روح در عالمي فوق ماده، زمان و مكان (برزخ) توجه خاصي به بدن مادي و به نقطه‏اي كه بدن خاكي او در آن است، دارد؛ و بر اساس همين ارتباط ميان قبر برزخي و قبر خاكي است كه دستورها و احكام خاصي در باب قبر خاكي، تشييع جنازه، كفن، دفن، حرمت قبور، استح

باب زيارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت بر سر قبور و نظاير آنها در شريعت اسلامي وجود دارد. ناگفته نماند كه اين ارتباط ميان روح انسان در برزخ و بدن مادي او در قبر خاكي در ساعت و روزهاي اول مرگ، بيش از روزها و اوقات بعدي است و اين به دليل الفت شديدي است كه روح با بدن مادي در اين دنيا داشته كه البته به تدريج با انس گرفتن روح با بدن برزخي و قالب مثالي، از اين توجه و ارتباط كاسته مي‏شود و ارتباط ضعيفي ميان روح و بدن خاكي باقي مي‏ماند. با توجه به اين دو نكته، روشن مي‏شود كه روح ما بعد از انتقال به عالم برزخ با بدن برزخي، يا د

ر عذاب است اگر اهل عذاب باشد؛ يا در نعمت و بهجت است، اگر اهل نعمت باشد. عذاب و نعمت، متوجه به روح ما در قالب بدن برزخي است، نه به بدن مادي و خاكي ما كه در اين عالم مادي در زير خاك مدفون مي‏باشد. اين بدن مادي، پس از مرگ نه حركتي دارد و نه احوالي؛ اما روح با قالب مثالي در همان حال، در عالم برزخ يا در عذاب وحشتناكي ب

ه سر مي‏برد و فريادش بلند است كه تصورش بسيار مشكل است؛ يا در نعمت و ابتهاج بسر مي‏برد كه تصوير آن هم بسي مشكل است. اما از آن جا كه گفتيم ميان بدن مادي در زير خاك با روح در قالب مثالي در عالم برزخ، ارتباط ضعيفي وجود دارد، آن عذاب‏ها يا نعمت‏ها تأثير ضعيف و ناچيزي بر بدن مادي مي‏گذرد؛ ولي آنچه در اصل در عذاب يا در نعمت است روح با قالب مثالي در عالم برزخ است. برخي مي‏گويند: اين كه گفته مي‏شود انسان پس از مرگ، يا معذب است يا متنعم؛ چرا هنگامي كه بدن مادي را در قبر مي‏گذاريم و روي آن را مي‏پوشانيم، پس از مدتي قبر را مي‏شكافيم، هيچ خبري نمي‏يابيم، نه از سوختن بدن و سوزش قبر خبري است و نه از مصفّا گشتن آن. آنچه مي‏بينيم، تنها همان بدن خاكي است كه در قبر با سكون كامل افتاده، هيچ اثري از آثار وحشت يا نعمت در آن نيست. برخي نيز دوربين در درون قبر كار مي‏گذارند و مسائل آن را از هنگام دفن تا مدتي بعد دنبال مي‏كنند؛ ولي هيچ اثر و تغيير و تحولي كه دلالت بر رنج يا شادي داشته باشد، نمي‏يابند. تنها آنچه آنها از طريق دوربين فيلم‏برداري مشاهده مي‏كنند، همان بدن خاكي است كه در كمال سكوت و سكون آرميده است. آيا اين امور دلالت مي‏كند بر اينكه هيچ عِقاب

ي (چه خوب و چه بد) در كار نيست؛ و فشار قبر، سؤال منكر و نكير، عذاب‏ها و نعمت‏ها، پوچ است و غيرواقعي؟ با توجه به توضيحات گذشته، پاسخ اين پرسش روشن است؛ ولي در عين حال براي بهتر روشن شدن اصل پرسش شما و نيز پاسخ به اين پرسش، توجه به خواب ديدن بسيار راهگشاست. اگر در خواب ديدن تأمل كنيم، در خواهيم يافتر كمال سكون و سكوت مي‏يابند، به صورتي كه اگر خواب بيننده، از خواب وحشتناك خود آنها را مطلع نكند، اينان آگاه نخواهند شد كه در آن زماني كه آنها نظاره‏گر بدن ساكن و آرام اين شخص بوده‏اند، او در چه عذاب و دهشتي بوده است. بر عكسش را هم حساب كنيد؛ بدن كسي كه خواب فرحناك و دلپذير مي‏بيند نيز در كمال آرامش و سكون است و افرادي كه در كنار او حضور دارند اين امر را تصديق خواهند كرد. اين بهترين نشان است ميان نسبت قبر خاكي و قبر برزخي كه به ما مي‏فهماند، انسان مي‏تواند در برزخ در حال نعمت يا وحشت باشد و در عين حال، اثري در بدن خاكي او در قبر از عذاب يا ابتهاج نباشد. البته گاهي كه انسان خواب ترسناك و ناراحت كننده‏اي مي‏بيند، بدن او عرق مي‏كند كه اثري از خواب او بوده است؛ ولي اولاً اين امر هميشگي نيست. ثانيا ميان عالم خواب و برزخ تفاوت است. در عالم خواب، ارتباط روح با بدن مادي كاملاً قطع نشده است؛ ولي در عالم برزخ، ارتباط روح با بدن مادي به كلي منقطع است؛ مگر ارتباط بسيار محدود و ناچيزي كه حتي در صورت معذّب بودن روح در عالم برزخ نيز، تأثير چندان قابل مشاهده بر بدن مادي در زير خاك نخواهد گذاشت. (نگا: استاد محمد شجاعي، خواب و نشان‏هاي آن، صص 71ـ75). 4. براساس روايات و همچنين با توجه به ارتباط نسبي كه بدن برزخي با بدن مادي پنهان در زير خاك دارد؛ ارواح انساني در برزخ، براساس منزلت و فضايلي كه در دنيا داشته‏اند، امور دنيوي را درك كرده، حتي به خانواده خود سر مي‏زنند و آنها را زيارت مي‏كنند. اين امر مي‏تواند در هر زماني و براي هر فردي باشد؛ ولي روز جمعه كمترين و مشخص‏ترين زماني است كه در روايات وجود دارد. در اين باب، تنها به ذكر دو روايت بسنده مي‏كنيم: 1 . اسحق‏بن عمار از امام كاظم(ع) پرسيد: آيا مؤمن

خانواده خويش را زيارت مي‏كند؟ فرمود: آري. گفتم: چقدر؟ فرمود: بر حسب فضايلشان. پاره‏اي از آنان هر روز و پاره‏اي هر سه روز، خانواده خود را زيارت مي‏كنند. اسحق بن عمار مي‏گويد: در اثناي كلام حضرت، دريافتم كه مي‏فرمود: كم‏ترين آنان هر جمعه (خانواده خود را زيارت مي‏كنند) پس گفتم: در چه ساعتي را زيارت مي‏كند. پس آنچه را دوست دارد، مي‏بيند و آنچه را ناخوشايند دارد از او پوشيده مي‏شود؛ و به درستي كه كافر خانواده خويش را زيارت مي‏كند. پس مي‏بيند آنچه ناخوشايند اوست و از او پوشيده مي‏شود آنچه را دوست دارد. امام(ع) فرمود: پاره‏اي از ايشان هر جمعه زيارت مي‏كنند و پاره‏اي بر حسب عمل خود زيارت مي‏كنند
نتیجه گیری
مکان عالم برزخ کجاست؟ آیا در زمین است یا آسمان؟ در پاسخ می‌گوییم عالم برزخ در ملکوت همین دنیاست یعنی حقیقت و باطن دنیاست زیرا این عالم دو روی دارد یک طرف برونی و دیگر طرف درونی همانطوری که بدن انسان نیز دو رو و جنبه دارد یکی جنبه ظاهری که هیکل آدمی است و دیگری جنبه باطنی که همان بدن مثالی و روح حیوانی است وقتی چشم و گوش ظاهری انسان بسته شد از طریق چشم و گوش باطنی می‌تواند حقایق عالم برزخ را مشاهده نماید مثل موقعی که شخص خواب است با این که حواس او از کار افتاده اما باز هم می‌بیند و می‌شنود سپس عالم برزخ در همین دنیاست اما در روایات زیادی وارد شده که ارواح مومنین در وادی السلام جمع می‌شوند که سرزمینی است در نجف اشرف که وادی ولایت است در پشت کوفه چون قبل از دفن جسد مطهر علی (ع) در نجف اشرف شهری نبوده است بلکه بیابانی بوده یک فرسنگ از کوفه دورتر لذا نجف را ظَهر کوفه می‌گویند.
حبه می‌گوید: من با امیر المومنین (ع) به سوی ظَهر کوفه از کوفه خارج شدیم حضرت در قبرستان وادی السلام توقف نمود همانند کسی که در مقابل مردمی برای مکالمه ایستاده است من نیز با قیام آن حضرت ایستادم تا خسته شدم ناچار نشستم مدتی گذشت و دوباره بپا خاستم و آنقدر ایستادم که مثل بار اول دچار خستگی شدم مجدداً نشستم پس از مدتی برخاستم عبا را از دوش گرفتم و به علی (ع) عرض کردم من از این هم سر پا ایستادن بر شما می‌ترسم ساعتی استراحت کنید و عبای خود را گستردم تا حضرت بنشیند .
حضرت فرمود: ای حبه این قیام و توقف من چیزی جز تکلم و انس با مومن نبود عرض کردم: آیا مردگان هم با یکدیگر تکلم و انس و الفت دارند؟ ف

رمود بلی اگر پرده در جلو دیدگان تو برداشته شود آنها را می‌بینی که حلقه حلقه نشسته و با عمامه خود یا چیز دیگری پشت و ساقه‌های پای خود را به هم بسته و بدین طریق نشسته و گفتگو دارند عرض کردم آیا آنها اجسامی هستند یا ارواحی؟ حضرت فرمود: بلکه ارواح هستند و هیچ مومنی در سرزمینی نمی‌میرد مگر آنکه

ب

ه روح او گفته می‌شود که به وادی السلام ملحق شود و وادی السلام بقعه‌ای از بهشت عدن است (12) چنین برداشت می‌شود که هر چیزی حتی ساختمانها و انسانها و حیوانها یک صورت ظاهری و مادی دارند و یک صورت باطنی و ملکوتی مکه‌ای که انسان زیارت می‌کند صورت برزخی کعبه است که مادی نیست ولی صورتش عین مکه است.
و در بعضی روایات آمده است که در وادی ”برهوت“ روح هر کافری قرار دارد حتی در بعضی از روایات دارد که روح بعضی از مردگان به وادی السلام منتقل می‌شود وقتی سوال از آشنایی می‌کنند وی می‌گوید قبل از من مرده است معلوم می‌شود به برهوت برده‌اند.
در حدیثی هنگامی که از ارواح مومنین از حضرت صادق (ع) سوال شد امام فرمودند: آنها در حجره‌هایی از بهشت برزخی از طعام و شراب آن متنعم می‌شوند و می‌گویند پروردگارا قیامت را برای ما بر پا کن و وعده‌هایی را که به ما داده‌ای وفا نما (13) چون نعمت‌های برزخی محدود و اصولاً حیات برزخی شایسته اقامت دائمی نمی‌باشد بدیهی است که مومنین در وادی السلام در التذاذ و مسرت بسر می‌برند و در انتظار فرا رسیدن ر

وز قیامت هستند اما کفار که دستشان از علم و معرفت کوتاه است در خشکزار برهوت اجتماع دارند و گذشت زمان برای آنها سخت و ناگوار است و از قیام قیامت هراسان‌اند از این جهت در روایات می‌خوانیم که گناهکاران همین که عذاب برزخ را مشاهده می‌کنند می‌گویند ربنا لا تقم لنا الساعه خدایا قیامت را برای ما بر پا مکن (14) چون می‌دانند این عذاب موقت و گاه و بیگاه به مراتب آسان‌تر است از عذاب دائمی و سوزان جهنم.
و از برخی آیات استفاده می‌شود که مکان بهشت و جهنم

 

برزخی در روی همین زمین است مثلاً در آیه‌ای آمده است که: النّارْ یْعًرُضُونُ عُلَیًها غُدْواً وُ عُشِیاً عذاب ناراحت کننده آتش هر بامداد و شامگاه بر فرعونیان عرضه می‌شود (15) انسان در عالم خواب صورت دارد وزن و سنگینی ندارد و عالمی که در آن حرکت می‌کند از این سنخ است لذا از بالای بلندی سقوط می‌کند به زمین نمی‌خورد و یا گاهی مانند فرشته سبکبال در فضا پرواز می‌کند اوج و حضیض دارد به دورترین نقاط سفر می‌کند در تفسیر آیه فوق امام صادق (ع) می‌فرماید: این در دنیا قبل از روز قیامت است زیرا آتش قیامت صبح و شام ندارد سپس فرمود: اگر آنها در قیامت تنها صبح و شام در آتش دوزخ عذاب شوند در میان این دو باید سعادتمند باشند چنین نیست این مربوط به برزخ است پیش از روز قیامت (16) و شب و روز و صبح و عصر آنها به مناسب صبح و شام دنیاست در مورد نعمت هم می‌فرماید: و لهم رزقهم فیها بکره و عشیا روزی آنها بدون هیچ گونه رنجی شب و روز به آنها می‌رسد (17) از بامداد و شامگاه فهمیده می‌شود که برزخ در روی زمین است بنابراین زندگی برزخی به تناسب روح و جسم برزخی ظهور پیدا می‌کند مادامی که انسان در قالب جسم مادی است زندگی او در دنیاست به مجرد این که جسم را از دست

داد زندگی برزخی او شروع می‌شود...

پی نوشتها:
1- ابوالقاسم حسین بن محمد، الراغب الاصفهانی، مفردات غریب القرآن، تهران، 1373 (ماده برزخ).
2- ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قاهره 1383 – 1385/1963-1965؛ ج1، ص 118.
3- افلاطون، جمهوری، ص575.

.
5- هانری کربن، فلسفه ایرانی و تطبیقی، ترجمه جواد طباطبایی، نشر توس، س 1369، صص 92و 93.
6- هانری کربن، ارض ملکوت، ترجمه سید ضیاء الدین دهشیری، نشر طهوری، س 1374، صص 26 و 27.
7- سهروردی، مجموعه مصنفات، ج2، ص 64 -71 و ص 106. همان، ج1، ص 22، 340 – 371. دکتر سجادی، شرح حکمت الاشراق، ص 64.
8- سهروردی، مجموعه مصنفات، ج2، حکمت الاشراق، ص121.
9- همان ص 121 و ص 122 – نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی، شماره 150، مقاله سهروردی در مقابل ابن سینا، دکتر یثربی ص 117 و مجله معرفت، شماره 11، مقاله برهان صدیقین از دیدگاه حکما مشاء، اشراق و حکمت متعالیه، علی زمانی ص 32.
10-حبیبی، نجف قلی، سه رساله از شیخ اشراق، ص 32. سهروردی، مجموعه مصنفات، ج1، 420 و ج 3، ص 35 و36.
11-سهروردی، مجموعه مصنفات، ج 2، صص 139و 145، و نیز سید حسین نصر، سه حکیم مسلمان، ص 151.
12- سهروردی، مجموعه مصنفات، ج 2، ص155.
13- سهروردی، مجموعه مصنفات، ج 1، ص 459.
14- هانری کربن، ارض ملکوت، ص 32- 33.
15- سهروردی، مجموعه مصنفات، ج 2، ص 107.
16- روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان، ص 376.


17- سهروردی، مجموعه مصنفات، ج 2، ص 109، 110 و 119.
18- سهروردی، مجموعه مصنفات، جلد 1، ص 494 الی 496؛ جلد 2، ص 230 و 231و 236و240 ؛ شرح الاشراق ص 342- 470-512-523-536-538-556؛ شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی، بخش هور قلیا، ص 363 الی 367و 415.


19- دکتر جعفر سجادی، شرح حکمت الاشراق، ص 470. سهروردی، مجموعه مصنفات، ج 2، ص 211- 215.
20- دکتر جعفر سجادی، شرح حکمت الاشراق، ص 347 -348.
21- سهروردی، رساله نوریه، ص 244 و 245.

منابع:
1. واژه هاى دخیل ، ص 139 - آرتور جفری.
2. کلمات فارسى در قرآن مجید-بهاء الدین خرمشاهى.
3. مصباح الشریعة-ترجمه عبد الرزاق گیلانى، ص 507.
4. الحدیث -روایات تربیتى، ج‏3، ص 205 به نقل از شرح ابن ابى الحدید، جلد 20، صفحه 345.
5. سوره‏قیامت، آیات ،26 -30.
6. تفسیر نمونه، ج‏25، ص 315 به نقل از بحار الانوار، جلد 6، صفحه 152.
7. معاد، شهید دستغیب
8. معاد، قرائتی
9 . منازل الآخره، محدث قمی
10. بحار الأنوار ،ج‏50 ،134. مجموعه ورام ،ج 1 ،ص 145.
11. مكارم الأخلاق،قسمتی از دعای هر صبح وشام از امام صادق ص 279.
12. كشف المحجة لثمرة المهجة، ص: 273.
13. طرائف الحكم یا اندرزهاى ممتازترجمه‏ج‏2،152.


14. شهاب الأخبار با ترجمه،متن،80 ،الباب الاول.
15. اصول کافی،‌ باب المسأله فی القبر 2/ 634 و /201.
16. عالم برزخ در چند قدمی ما: محمد محمدی اشتهاردی، ص109
17. فروع کافی ،ج2،ص 237.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید