بخشی از مقاله
كشاورزی دقیق، تكنولوژی نوین در مدیریت مزرعه
بی شك مساله غذا و امنیت غذایی یكی از اساسی ترین و مهمترین چالش های عصر حاضر و آینده است. افزایش جمعیت جهان از یكسو و استٿاده از حداكثر وسعت زمینهای قابل كشت، مسیر حركت بشر را از تلاش در جهت افزایش سطح زیر كشت به سمت افزایش عملكرد در واحد سطح سوق داده است.
بی شك مساله غذا و امنیت غذایی یكی از اساسی ترین و مهمترین چالش های عصر حاضر و آینده است. افزایش جمعیت جهان از یكسو و استٿاده از حداكثر وسعت زمینهای قابل كشت، مسیر حركت بشر را از تلاش در جهت افزایش سطح زیر كشت به سمت افزایش عملكرد در واحد سطح سوق داده است. و لذا متخصصین علوم كشاورزی سالهاست كه دو موضوع «به زراعی» و «به نژادی» را به عنوان استراتژی های اصلی و كلی جهت تامین آینده غذایی بشر برگزیده اند.
بی شك مساله غذا و امنیت غذایی یكی از اساسی ترین و مهمترین چالش های عصر حاضر و آینده است. افزایش جمعیت جهان از یكسو و استٿاده از حداكثر وسعت زمینهای قابل كشت، مسیر حركت بشر را از تلاش در جهت افزایش سطح زیر كشت به سمت افزایش عملكرد در واحد سطح سوق داده است. و لذا متخصصین علوم كشاورزی سالهاست كه دو موضوع «به زراعی» و «به نژادی» را به عنوان استراتژی های اصلی و كلی جهت تامین آینده غذایی بشر برگزیده اند. در این راستا متخصصین اصلاح نباتات به سمت تولید ارقام اصلاح شده و پرمحصول، دانشمندان علوم ژنتیك و بیوتكنولوژی كشاورزی به سمت دستكاریهای ژنی گیاهان و متخصصین علوم زراعی نیز به سمت اصلاح سیستمهای زراعی موجود و ابداع سیستمهای نوین مدیریت مزرعه روی آورده اند. در این میان مساله كمبود آب و حساسیت های قابل دركی كه در سالیان اخیر در قبال موضوع حفظ محیط زیست و حفظ منابع انرژی ایجاد شده است و نظر به اینكه سیستمهای سنتی كشاورزی با مدیریت غلط آب و از طرفی مصرف بی رویه كودها، علفكشها و آفت كشهای شیمیایی از مهمترین منابع آلودگی محیط زیست بوده است. لذا متخصصین علوم زراعی در سالیان اخیر بدنبال شیوه های نوینی در مدیریت مزرعه بوده اند كه علاوه بر بهینه سازی مصرف نهاده ها، عملكرد را نیز افزایش داده و در نهایت بازده اقتصادی تولید را بالا ببرد. در جهت چنین هدفی بود كه از اوایل دهه اخیر موضوع كشاورزی دقیق مطرح شده است. بدیهی است در سطح یك مزرعه هر چند كوچك با متغیرهای مختلٿی مواجه هستیم.
تفاوت ویژگی های خاك قسمتهای مختلف مزرعه از یك سو و نیازهای تفاوت گیاهان بخشهای مختلف مزرعه از دیگر سو و نیز سایر عوامل متغیر در سطح مزرعه نیازمند اعمال مدیریت متغیر و متناسب با هر قسمت از مزرعه می باشد كه نیاز به چنین مدیریت متغیری فلسفه اصلی پیدایش سیستم كشاورزی دقیق بوده است. كشاورزی دقیق كه گاهی آن را كشاورزی «خاص مكانی» نیز می نامند، یك نوع نگرش جدید در مدیریت مزرعه است. به عبارتی ساده تر، كشاورزی دقیق سیستمی است كه تولیدكنندگان كشاورزی می توانند بوسیله آن تغییرات۳ و غیریكنواختی های داخل مزرعه را شناسایی كرده و سپس با مدیریت این تغییرات در جهت افزایش محصولات زراعی و افزایش بهره وری گام بردارند.
به بیان دیگر كشاورزی دقیق یك استراتژی مدیریتی است كه جزئیات و اطلاعات مربوط به هر قسمت از مزرعه را به كار گرفته و مدیریت دقیقی بر نهاده ها اعمال می كند. در این نوع سیستم اطلاعات ویژه نوع خاك و كیفیت تولید هر قسمت كوچك از مزرعه جمع آوری شده و مقدار نهاده متناسب با آن قسمت بصورت بهینه بكار برده می شود. فلسفه ای كه كشاورزی دقیق بر آن استوار است این است كه برای افزایش بازده اقتصادی و كاهش آلودگی محیط زیست، نهاده های كشاورزی و مواد شیمیایی مصرفی همچون كودهای شیمیایی، آفت كشها و علٿ كشها دقیقا به همان میزان مورد نیاز هر بخش كوچك از مزرعه بكار برده شود، نه بیشتر و نه كمتر. علی رغم اینكه در نگاه اول كاربرد كشاورزی دقیق مدیریت پیچیده ای را می طلبد و از طرفی توجیه اقتصادی چنین سیستمی با تردیدهایی مواجه است اما بنظر می رسد با توجه به چالشهای عمده ای كه جهان امروز در زمینه آب، غذا، آلودگی محیط زیست و منابع انرژی با آنها مواجه است، نسلهای آینده ناگزیر به روی آوردن به چنین شیوه هایی خواهند بود. هر چند كه در حال حاضر نیز این نوع سیستم مدیریت مزرعه در كشورهای پیشرفته بویژه آمریكا در حال تبدیل به سیستم رایج كشاورزی می باشد.
سهولت دسترسی به ابزارها و تكنولوژی پیشرفته در این كشورها و همچنین سطح وسیع اغلب مزارع از دیگر عوامل روی آوردن این كشورها به این نوع سیستم كشاورزی می باشد. از طرف دیگر حساسیتهایی كه در كشورهای توسعه یافته نسبت به خطرات زیست محیطی و بیولوژیكی محصولات كشاورزی حاصل از دستكاری های ژنتیكی ایجاد شده است كشاورزان این كشورها را به استٿاده از سیستم های به زراعی جهت افزایش عملكرد در واحد سطح راغب تر می كند. البته بدیهی است چنین سیستم مدیریتی با توجه به تكنولوژی و ابزار پیشرفته ای كه می طلبد بیشتر در مزارع وسیع قابل اجرا و دارای توجیه اقتصادی خواهد بود. و بنظر می رسد بر خلاف كشورهای پیشرفته كه توجه ویژه ای به این نوع سیستم كشاورزی نشان داده اند، كشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته همچنان استٿاده از ارقام اصلاح شده و در برخی موارد محصولات بیوتكنولوژی را بر استفاده از چنین شیوه هایی ترجیح دهند. هر چند عصر آینده ملزومات دیگری را می طلبد.
مديريت مطلوب در ترويج و آموزش کشاورزى
نوع مدیریت مطلوب در ترویج
از تطبيق فلسفه و ماهيت کار آموزشهاى ارشادي، يعنى ترويج و آموزشهاى رسمى کشاورزي، با مفاهيم اساسى مديريت بهويژه مديريت روابط انساني، دو اصل انگيزش و رفتار، و مديريت سيستمها مىتوان بهخوبى دريافت که در مديريت ترويج و آموزش کشاورزى نقش عوامل انسانى بايد بهحد مطلوبى رعايت گردد. بهعلاوه، روند امور مربوطه نيز بهنحوى باشد که کار (يعنى آموزش) بهخودى خود مشوق ادامهٔ آن باشد و روال اجرائى (بهويژه در قالب فعاليتەاى ترويجى مديريت برنامههاى مربوطه) بر اساس نظريهٔ (انسان عامل عاقل، علاقهمند و صاحبنظر در کار) تنظيم و هدايت گردد.
متأسفانه از ديدگاه جهانى بهويژه در کشورهاى جهان سوم، آن هم در تمامى نهادهاى اجرائى اين کشورها برقرارى مديريت از نوع کلاسيک يا جامد تشويق و تأکيد شده است و سعى گرديده عامل پيشرفت که همانا رعايت باورهاى انسانى از طرف کارگزاران اين نهادها است، ناديده گرفته شود. اما نظر به اينکه چنين عواملى هرگز از ياد نمىروند و با اعمال فشارهاى منجمدکننده افکار انسانى هيچگاه از حرکت باز نمىايستند، گاهى هشدارى از جنبههاى مختلف به نظام مديريت کلاسيک داده مىشود. ليکن بهدليل ماهيت مديريتهاى جامد اين هشدارها هرگز پذيرفته نمىشوند و با توجه به اينکه قدرت اين نظام در دست عدهاى صاحب نفوذ است، روند ارزشهاى انسانى در سازمان متوقف مىماند، اما هرگز از بين نمىرود و موجب پيدايش رهبر در درون خود مىشود.
به همين دليل مشاهده مىشود که در مديريتهاى جامد براى مقابله با نقش اين رهبران نوعى سلطه حاکم مىشود آن هم سلطهٔ افزون بر ميزان پيشبينى شده در طبيعت نظام که ربطى بهکار سازمان و هدف آن ندارد بلکه فقط محض بقاء و حفظ چهارچوب سازمان و اعمال حاکميتهاى مطلق در آن است.
شاهد اين مدعا دستگاههاى عريض و طويل هنجارى محض (اداري) بعضى از کشورها است که باعث مىشود با وجود امکانات فراوانى که در اختيار دارند راه بهجائى نبرند. اين کشورها بهعوض پيشرفت، با همهٔ تلاش خود فقط در جا مىزنند تا عقب نروند. بههمين دليل عنوان در حال رشد به آنها داده شده است.
اگر قرار باشد جامعهاى پيشرفت کند بايد ضوابط دست و پاگير و غيرانسانى و بىروح از ميان مردم آن جامعه رخت بربندد و بهجاى آن خاکميت اخلاق و رفتار انسانى پديد آيد، هر کس توان و مرز مسؤوليتهاى خود را بشناسد، با ديگران در رسانيدن بار مردم به مقصد همکارى کند، و نهادها مبناى واقعى خود را بر اساس تعريفى که قبلاً براى سازمان ذکر شد بيابند.
ترويج که خود ريشهاى اجتماعى و انسانى دارد نمىتواند از اين حکم مستثنى گردد، بلکه بايد با رعايت علائق و استفاده از موهبتهاى انسانى وظايف خود را بهنحوى موفقيتآميز انجام دهد.
يک مروج نه يک مدير ديوانسالار ( بهمعناى فردى بىتفاوت و فقط مجرى مقررات صرف اداري) است و نه يک رهبر (با حيطهٔ عمل وسيع و بدون ضابطه)، بلکه نقشى دو جانبه دارد و در قالب ضوابط و مقررات ادارى ( از جهت امکانات و سياست کلي) فعاليتهاى ارشادى و فنى خود را با توجه به نظام اجتماعى که در آن خدمت مىکند در خدمت مردم قرار مىدهد. البته علىالقاعده به هيچيک از وظايف فوق نبايد به تنهائى اکتفا کرد يا يکى را بر ديگرى چنان ترجيح داد که نقش آن را محدود يا محو سازد.
آنچه متأسفانه در برنامهٔ کار ترويج اغلب کشورهاى در حال توسعه مشاهده مىشود تفوق نظام ادارى بر تشويق و برترى احکام آن نسبت به وظايف اجتماعي- انسانى مروجان است که در اين حالت خلاقيت، حصول به اهدافى مترقى و ايدهآل و خودکفائى (بهويژه در جامعهٔ کشاورزي) انتظارى غيرمعقول و واهى است. بههمين دليل است که امروزه مشاهده مىشود ترويج در اغلب کشورهاى مورد اشاره با وجود داشتن تاريخچهاى نسبتاً طولاني، بههدف نهائى خود نرسيده پيشرفتى حاصل نکرده و بهدلايل متعدد بهرهورى آن نيز به شدت صدمه خورده است.
نوع مديريت مطلوب در ترويج
۱- ابتکار عمل تشويق مىشود.
۲- به تحکيم روابط انسانى توجه ويژهاى مبذول گردد.
۳- خلقيات و روحيات دستاندرکاران مدّنظر قرار گيرد.
۴- حدود قوانين و مقررات جارى سازمان بهويژه از لحاظ مروجان چنان سخت و منجمد نباشد که فراتر رفتن از آنها مستوجب عقوبت گردد.
۵- آزادى عمل از لحاظ انتخاب و کاربرد نوع امکانات وجود داشته باشد.
۶- دستاندرکاران بيشتر از جنبهٔ اخلاقى متعهد انجام امور گردند.
۷- خودسازى و حرکت بهسوى تعالى در جهت ارائهٔ کار بهتر و مفيدتر تشويق شود.
۸- حداکثر امکانات براى ارائهٔ ديدگاهەا و پيشنهادها و تلفيق آنها با برنامههاى جارى ترويج پديد آيد.
۹- جوّى پذيراى پرسشگرى و همچنين پژوهش در جهت تشويق روحيهٔ کنجکاوى فنى افراد تقويت گردد.
سازمان ترويج از نوع سازمانهاى آموزشى است بهويژه نهادهائى که در آنها مديريتهاى آموزشى خاصى ضرورى است؛ در نظام آموزشى اين نوع نهادها غالباً آميختهاى از آموزشهاى رسمى و غيررسمى يا آزاد، مانند آنچه بايد در مورد آموزش عالى رعايت شود، در جريان است. بديهى است آموزشهاى آزاد بايد يکى از اصول کار در هر نهاد آموزشى باشد.
نکتهٔ مهم اين است که محور انجام فعاليتهاى اساسى ترويج در واقع مروجان و کارشناسان ترويج هستند که در جهت اهداف اوليهٔ سازمان بهخوبى توجيه شده، اقتدار را از موضع عمليات ميدانى ترويج در دست دارند. اقتدار از مديران بهمقدار قابل توجهى بستگى به تکمين مجريان دارد و به اين ترتيب اگر در نهادهاى آموزشى اقتدار را اساساً در دست مجريان برنامههاى آموزشى بدانيم اشتباه نکردهآيم و از همين مجرا بايد به ساختدهى هر چه بهتر رفتار حرفهاى عوامل ترويج اقدام کرد تا سازمانى مقتدر و پويا فراهم گردد. ترويج بر مبناى ماهيت فعاليتهاى آن يکى از مهمترين اين نهادها براى تجلى چنين تفکرى است. از همين موضع هم هست که رهبرى يکى از خصلتهاى رده اول مديريت ترويج تلقى مىشود.
حال که ماهيت مديريت ترويج مشخص گرديد و تطابق نسبى آن با روند کار در نهادهاى آموزشى مورد مطالعه قرار گرفت. جاى آن دارد ک در جهت افقى (ارتباطات ستادي) از مؤسسات آموزش عالى نيز که در نحوهٔ ارائهٔ خدمات تا حدى مشابه ترويج عمل مىکنند، استفاده گردد تا از اين طريق نقش ارشاد در متن عمليات سازمان مربوطه تقويت شود و از رشد ناخواستهٔ ريشههاى دست و پا گير مقررات ادارى که مانع از انجام امور اصلى ترويج مىگردند جلوگيرى شود.
آنچه تا بهحال در جهت روشنگرى مديريت امر ترويجى گفته شد به اين منظور است که مسؤولان ترويج و مروجان موقعيت خود را بشناسد و با توجه به آن وظايف خود را اجراء کنند. اين عده در صورت ابراز ابتکار در عمل، توجه به روابط انساني، داشتن تعهد اخلاقى و انساني، علاقه داشتن بهکار و توسعهٔ خدمات و تلاش پيگير مىتوانند مروج موفقى باشند و سازمان ترويج و مردم جامعه را به اهداف خود نزديک سازند. در غير اين صورت عضو سادهاى در ادارهٔ ترويج محسوب خواهند شد که جائى در عرصهٔ خدماتى و ارتباطى ترويج نمىتوانند داشته باشند.
با توجه به موقعيت سازمان ترويج، ايجاب مىکند اين نکته نيز توضيح داده شود که ادارهٔ امور اين نهاد و کنترل روند ادارى آن خارج از محدودهٔ نظام ادارى و قوانين جارى دولت نيست و اين امر خود حکايت از آن داردذ که ترويج در درون نهاد مرکزى بايد داراى نظام محکمى با سازماندهى دقيق باشد و مجموعهٔ گردآمده در سازمان البته از نظام ادارى ويژهاى که سازندگى و پيشرفت را تضمين کند، پيروى نمايد. اما بايد به اين نکته نيز توجه داشت که اين مجموعه نه بهخاطر حفظ خود بلکه براى تسهيل فعاليتهاى مروجان در جامعه پديد مىآيد و لذا نوع مديريتى که لازم دارد با مديريتى که بايد از جنبهٔ کار عملى مروجان با مردم وجود داشته باشد، متفاوت است.
چون سيستم ترويج کشاورزى از موضع تلاشهاى ميداني، که عمدهترين و اصلىترين بخش فعاليتهاى آن است، سيستمى باز تلقى مىشود و اجبارى هم ندارد که در جلب روستائيان با سازمانهاى ديگر رقابت کند و براى بقاء خود نياز به کشمکش ندارد، بودجهاى که به آن تخصيص مىيابد عمدتاً بر مبناى نياز کشور به اين خدمات و البته ثمربخشى خدمات ترويجى است. سازمانى اهلى تلقى مىشود که از سوى اجتماعى که در خدمت آن است حمايت شود.
آنچه تاکنون در ترويج کشورهاى در حال رشد مشاهده شده دقت و اصرار بر حفظ ديوانسالارى از نوع خشک و بازدارندهٔ آن بهجاى تأکيد بر تنظيم فعاليتهاى ترويج و ثمربخش آن در جامعه است. بههمين دليل دستگاههاى ادارى روزبهروز رشد مىيابند و چنان وسيع مىشوند که عملاً هدف اصلى نهادها حفظ خود آنها مىگردد و آنچه مورد توجه قرار نمىگيرد نقش اصلى و وظيفهاى است که دستگاههاى ادارى در جهت انجام خدمات قرار نمىگيرد نقش اصلى و وظيفهاى است که دستگاههاى ادارى در جهت انجام خدمات اجتماعى بر عهده دارند. لذا بههنگام سازماندهى مسؤوليتها ادغام مىشود، بودن يا نبودن بسيارى از اعضا چندان تفاوتى در عملکرد سازمان ندارد، وظايف مشخص نيست و کارگزاران بيشتر به دريافت مقررى آن هم سر موقع توجه مىکنند، روابط کارکنان با مردم صميمانه نيست و مراجعات غالباً با بىاعتنائى و سردى پاسخ داده مىشود و بهعبارت سادهتر جامعه در خدمت سازمان و تأمين آن در مىآيد نه سازمان در خدمت جامعه.
لازم به تذکر است که در اين موارد از سياست کلى حاکم بر اين گونه روندها بايد انتقاد شود نه از يک يا چند مورد خاص، آنچه جوامع در حال توسعه را از پيشرفت بازداشته و نسبت به برآورده ساختن نيازهاى مردم علىرغم امکاناتى که دارند ناتوان ساخته چيزى نيست جز هدفها و سياستهاى کلى دولتهاى جوامع مزبور که خود البته منبعث از سياستى کلى است در جهان سلطهگرى.
مديريت سيستم آموزشى در آموزشهاى ترويجى سيستمى باز بوده از يک سو با ضوابط نهاد رسمى ترويج (مديريت اداري) مرتبط مىباشد و از سوى دگير با مردم و ضوابط اجتماعى مواجه است.
مدیریت ریسک در مزارع کشاورزی
بیگمان، هیچ چیزی به اندازه داشتن احساس امنیت برای انسان اهمیت ندارد. به دیگر سخن، نیاز به امنیت یکی از نیازهای مهم جامعه بشری است. علل و عوامل زیادی در ایجاد امنیت افراد تأثیر دارد. یکی از این عوامل، برخورد افراد از حداقل امکانات زندگی است که میتواند در شرایط رویاروئی با ریسک به وی کمک کند.
● راههای به حداقل رساندن ریسکها
بیگمان، هیچ چیزی به اندازه داشتن احساس امنیت برای انسان اهمیت ندارد. به دیگر سخن، نیاز به امنیت یکی از نیازهای مهم جامعه بشری است. علل و عوامل زیادی در ایجاد امنیت افراد تأثیر دارد. یکی از این عوامل، برخورد افراد از حداقل امکانات زندگی است که میتواند در شرایط رویاروئی با ریسک به وی کمک کند.
تصمیمگیرندگان، برنامهریزان، سیاستگذاران و کارشناسان بخش کشاورزی و توسعه روستائی، باید در فکر باشند تا هنگام رویاروئی با خطر، متناسب با نوع خطرهائی که مناطق مختلف روستائی و کشاورزی را تهدید میکند، امکانات و لوازم ضروری را پیشبینی کنند و در اختیار بهرهبرداران کشاورزی قرار دهند تا هنگام پدید آمدن حادثه، امنیت زندگی کشاورزان تا حدودی فراهم آید.
بهطور کلی، دسترسی آسان و بدون واسطه کشاورزان به اینگونه امکانات، میتواند یکی ازعوامل مهم و کارآمد در کاهش پدیده ریسک بهشمار رود. در این راستا، حمایت مالی دولت از قشر کمدرآمد و آسیبپذیر روستائی از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا این عده بهدلیل برخوردارنبودن از حداقل امکانات زندگی، توان رویاروئی با خطر در شرایط همراه با ریسک را ندارند.
یکی دیگر از راههای به حداقل رساندن ریسک، افزایش سطح آگاهی و دانش کشاورزان نسبت به دامنه و گستره خطر و آشنائی با راههی رویاروئی با آن است. در این زمینه، نقشآموزان بهعنوان اهرم مؤثری که میتواند شناخت انسان را نسبت به پدیدههای مختلف افزایش دهد، اهمیت ویژهای دارد.
کشاورزان و اعضاء خانواده آنها باید از نعمت ”آموزشهای رویاروئی با ریسک“ که در این مبحث مورد تأکید قرار گرفته است، برخوردار باشند تا بتوانند در هنگام رویاروئی با خطر و برآمدن حادثه، بهخوبی با شرایط ایجاد شده رویاروئی کنند.
بیگمان آموزش، زمانی مؤثر و کارساز خواهد بود که تمام قشرهای روستائی، بهویژه کودکان و نوجوانان و زنان نیز از سودمندیهای آن بهرهمند شوند. از اینرو، تدوین یک برنامه آموزشی مناسب و تصمیمگیری در مورد طراحی راههای مناسب رویاروئی با ریسک ضرورت پیدا میکند.
بنابراین، تصمیمگیرندگان بخش کشاورزی و حتی خود کشاورزان، همواره باید یک ”طرح مدیریت کاهش و تسلط بر ریسک“ را برای خود طراحی کنند و آن را بهکار گیرند.
● اتفاده از تجربهها
یکی دیگر از راهبردهای اساسی ”مدیریت ریسک“ که بسیار ساده و آسان بهنظر میرسد، استفاده از تجربههای سودمند خود کشاورزان است. بهرهبرداران کشاورزی طی سالها تجربهاندوزی در شغل خود، بهخوبی از تأثیر ناگوار شرایط محیطی بر زندگی خویش آگاهی دارند و راههای مختلف مبارزه با شرایط سخت و دشوار را طی سالهای پیاپی کار آموختهاند.اندوخته گرانبهائی که کشاورزان و روستائیان، در توشه دارند، گنجینه باارزشی است که هیچگاه نباید نادیده یا بیاهمیت انگاشته شود؛ بلکه باید چراغ راه هدایت تصمیمگیرندگان و برنامهریزان توسعه کشاورزی برای تدوین برنامههای رویاروئی با خطر در شرایط ریسک باشد؛ بدینمعنا که موفقیت برنامههای تدوینشده برای کاهش ریسک تولیدات کشاورزی، بستگی به این دارد که تا چه اندازه به تجربهها و نیازهای کشاورزان توجه کرده و آن را بهکار بستهایم، در واقع باید به کشاورزان توصیه کرد از تجربههای خود بیشتر استفاده کنند.
باور ما این است که استفاده از تجربهها زمانی کارساز و سودمند خواهد بود که مبتنی بر ارائه یک طرح متناسب با شریط روستا برای رویاروئی با خطر باشد.
طرحی که در اینجا پیشنهاد میشود، این است که کشاورزان باید از همسایهها و اطرافیان خود پشتیبانی کنند، زیرا یک شبکه قوی از همسایهها و اطرافیان، همواره میتواند بهترین شبکه ایمنی باشد که یک خانواده کشاورزی در اختیار دارد. کشاورزان باید بدانند که همکاری و در اختیار گذاشتن تجربهها و دانستههای آنان میتواند، هزینهها را بهطور مؤثری کاهش دهد و بر سودآوری بیفزاید و در نتیجه انگیزه آنان بیشتر میشود و رضایت آنها در سطح زندگی مزرعهداری نیزبهدست خواهد آمد.
این همکاری و همدلی باعث خواهد شد کشاورزان طرحهای اضطراری را بهطور مشترک با همسایههای خود آماده و هماهنگ کنند تا چنانچه یکی از آنها ناتوان و بیمار شد با مشکل دیگری بر سر راه وی قرار گرفت، دیگر کشاورزان به همکاری و کمک برای برطرف کردن مشکل وی بشتابند. بنابراین، راههای گوناگونی برای رویاروئی با خطر در شرایط ریسک وجود دارد که برنامهریزان و کشاورزان در کنار هم میتوانند برای ایجاد امنیت آنها را بهکار گیرند.