بخشی از مقاله
معماري ساختمان تيرهاي سقف و تيرهاي لانه زنبوري
تيرهاي سقف و تيرهاي لانه زنبوري:
تيرآهنهاي بال پهن در ساختمانهاي خرپا، ستون و خصوصاً در پل سازي به کار برده مي شود.
نبشي: نبشي يکي از پروفيل هاي ساختماني است که به صورت مرکب و منفرد در ساختمانها به کار برده مي شود.
نبشي به دو صورت است: 1- نبشي با بال هاي مساوي 2- نبشي با بال هاي نامساوي که در ساختمانها به کار برده مي شود.
- نبشي معمولا از ابعاد 50 تا 150 ميلي متر وجود دارد. از نبشي ها جهت اتصالات پل ها به ستون و يا تير آهن ها به تيرهاي باربر و اتصال ستون ها به صفحه ستون استفاده مي شود.
- در نقشه هاي ساختماني معمولا مشخصات نبشي را اينگونه م نويسند.
- ابعاد نبشي را معمولا با mm مي نويسند.
سپري با علامت اختصاري 1: در ساختمان ها استفاده مي شود مانند خرپا، اسکلت، گلخانه، سقفهاي شيشه اي و نورگير، زيرزمين ها استفاده مي شود.
تسمه:
تسمه که با علامت نشان داده مي شود همان PL است که به ابعاد mm100 تا mm1250 و ضخامت 3 تا mm60 مي باشد که ضخامت کمتر از 5 ميلي متر جهت در و پنجره مي باشد و ضخامت هاي بالاي 3 تا 10mm جهت اتصالات تيرآهن ها و تسمه کشي در خرپاها به کار برده مي شود.
ناوداني : که به ارتفاع 30 تا 400mm موجود است و بيشتر براي ساختن ستون و پل هاي و باربر به کار برده مي شود.
ورق آهن: از ضخامت 3 تا mm30 جهت اسکلت و ستون هاي ساختمان و بيش از ضخامت mm30 به مصرف اسکلت هاي بسيار عظيم و پل هاي بزرگ به کار مي رود و ضخامت کمتر از mm3 جهت ساختن در و پنجره، شيرواني و کانال کشي به کار مي رود. ورق هاي آهن معمولي در بازار در ابعاد 1 در 2 متر و 5/1 و 60cm مي باشد. بطور کلي مصرف ورق براي ساخت ستون ها و يا اتصال تيرآهن ها به يکديگر به کار مي رود و صفحه ستون و خرپاها به کار مي رود.
ميلگرد يا آلماتور: به قطر 5 تا mm220 وجود دارد که قطرهاي 5 تا mm30 جهت ساختمانهاي بتني و همچنين فونداسيون ها و مهار کردن تيرهاي سقف به کار مي رود که آلماتورها سه نوع هستند که 1- ساده عاجدار و عاجدار پيچيده.
پروفيل هاي توخالي يا مجور: که به نام پروفيل هاي سبک مرسوم است که جهت ستون ها به کار مي رود که با مقطع دايره، مربع، مستطيل و غيره وجود دارد.
- نقش اصلي آلماتورها در ميلگردهاي بتوني تحمل کشش مستقيم و کشش ناشي از برش است و همچنين ميلگردها را هنگام کار گذاشتن در ساختمان از زنگ زدن و گرد و غبار و چرب کردن و باد و باران دور نمود.
قسمت هاي اساسي ساختمانهاي اسکلت فلزي:
ساختمانهاي اسکلت فلزي از پائين به بالا به قسمتهاي زير تقسيم مي گردد.
1- فونداسيون: پائين ترين قسمت ساختمان است که به منزله ريشه ساختمان محسوب مي شود و به سه صورت وجود دارد. 1- فونداسيون کلاف شده تک نقطه اي 2- فونداسيون هاي نوراني 3- فونداسيون هاي عمومي و جنرال فونداسيون.
2- قسمت هاي مختلف يک پي: 1- زمين 2- بتن مگر: که به آن بتن لاغر يا کم سيمان مي گويند. و اولين قشر پي سازي است. مقدار سيمان بتن مگر 100 الي 150 کيلوگرم در متر مکعب است. بتن مگر در پي ها به دو دليل مورد استفاده قرار مي گيرد.
1- براي جلوگيري از تماس مستقيم بتن با خاک 2- براي تنظيم کف پي و ايجاد سطحي صاف جهت پي سازي.
ضخامت بتن مگر در حدود 10cm مي باشد.
2- ميلگردهاي کف پي يا مش: با توجه به اينکه بتن داراي مقاومت خوبي است در مقابل فشار اما در مقابل خمشي و کشش و يا ترک بردارد. بنابراين براي جلوگيري از ترک خوردن بتن در کف بتن ميلگردهاي فولادي بصورت شبکه قرار مي دهند تا مانع از ترک خوردگي بتن در حين کار گردد.
- قطر و تعداد اين ميلگردها طبق محاسبات فني صورت مي گيرند. اين آرماتورهاي شبکه اي 5cm بالاتر از کف فونداسيون و بتن مگر قرار مي گيرد و هنگان بتن ريزي بايد مراقب بود که اين شبکه بايد کاملا درون بتن غرق گردد. در اين نوع پي سازي براي اينکه بتن فونداسيون متراکم شود از وسيله اي به نام ويبراتور استفاده مي گردد.
4- بتن:
با توجه به اينکه بتن نقش بسيار مهمي در ساختمان سازي دارد لذا بايد متناسب با بار بر فونداسيون ها بايد طبق مهندس محاسب بايد عيار سيمان و قطر ميلگردهاي فونداسيون و تعداد آنها مورد توجه قرار گيرد. علاوه بر اينها بايد در ساختن بتن بايد دقتهاي لازم را نمود. در فونداسيون هاي بتني بايد از بتنهاي چاق با عيار سيمان بتن 250 کيلوگرم در متر مکعب تا 450 کيلوگرم در متر مکعب مي باشد.
5- بولت يا ميلگردهاي مهاري فونداسيون
اتصال ستون به فونداسيون در ساختمان هاي اسکلت فلزي به وسيله بولت انجام مي گيرد. بولت ها به اشکال گوناگون ساخته مي شوند. اما فرم 1 بيشتر مورد استفاده قرار مي گيرد. جنس بولت از فولاد و سخت عاجدار پيچيده است که مقاومت اين نوع فولادها معمولا بين 37 کيلوگرم بر ميلي متر مربع و 64 kg/mm. قطر و تعداد بولت ها بنا به محاسبات فني تأمين مي گردد و معمولا بيشتر از قطرهاي بالاي mm20 استفاده مي شود. ارتفاع بولت ها تاکت فونداسيون معمولا بين 10 تا 15cm است و از ارتفاع فونداسيون کمتر است و اين کار بدان علت صورت مي گيرد که موقع حرکت ستون در مقابل نيروهاي تند زلزله و موارد ديگر سبب اهرم ستون ها نشوند سر بولت از فونداسيون به اندازه 10cm بايد بيرون باشد و دندانه شده باشد که پس از انجام کارهاي لازم و نصب صفحه ستون مهره هاي آن وصل مي گردد.
6- صفحه ستون (بيس پلت): صفحه ستون صفحه تقسيم فشار است که در زير ستون و روي فونداسيون قرار دارد و به عبارتي بين ستون و فونداسيون قرار مي گيرد و عامل اتصال ستون فلزي به فونداسيون است و بارهاي وارده از طبقات مختلف به ستن را به فونداسيون منتقل مي نمايد لذا بايد در انتخاب و ضخامت صفحه ستون محاسباتي را در نظر گرفت.
7- نقش شناژها در فونداسيون: نقش اساسي شناژ عبارت است از مقاومت در مقابل کليه نيروهاي افقي نظير زلزله و غيره و همچنين يکپارچه نمودن پي ها و اتصال آنها به يکديگر براي جلوگيري از نشست ساختمان. گاهي از شناژ به عنوان پي ديوارهاي داخلي و خارجي استفاده مي شود. طريقه ساخت شناژ چنين است که پس از تسطيح کف زمين و ريختن بتن مگر غالببندي نموده و شبکه قفسه بندي شناژ را به همديگر متصل مي نمايند. در شناژها حداقل بايد از 4 عدد ميکرو استفاده نمود که توسط خاموت هايي به هم متصل مي شوند. اين قفسه ي شناژها پي ها به هم متصل نموده تا فونداسيون و شناژها در مقابل فشارهاي وارده يکپارچه عمل نمايند.
قسمتهاي مختلف ستون:
ستون در ساختمان هاي اسکلت فلزي و ساختمانهاي مبني به قسمتي گفته مي شود که تمامي بار سقف ها و کل ساختمان را به فونداسيون منتقل مي نمايد و به عبارتي از مهمترين اجزاي ساختمان است که تمامي نيروهاي فشاري را تحمل مي نمايد.
قسمتهاي ستون:
1- قسمتهاي اصلي ستون (خود ستون)
2- تسمه هاي اتصال دهنده ستون
3- صفحه هاي تقويتي ستون
4- جوش
5- اتصال ستون به صفحه ستون
ستون هاي فلزي: ستون هاي مختلف به شکل هاي مختلف و پروفيل هاي گوناگون معمولا براي ساختن ستون ها بيشتر از تيرآهن يا ناوداني استفاده مي گردد، اما چنانچه در بازار از اين نوع تيرآهن ها کم باشد به روش هاي ديگري نيز مي توان اقدام به ساخت نمود. ستون ها را به چند روش مي توان استفاده نمود.
1- ستون هايي که با يک عدد تير آهن
1- ستون هايي از يک عدد دو عدد و يا سه عدد تشکيل مي شوند.
2- ستون هايي که از دو ناوداني ساخته مي شود.
3- ستون هايي که از قوطي ساخته مي شود.
4- ستون هايي که از نبشي ساخته مي شوند.
1- اتصال ستون ها به يکديگر به وسيله تسمه.
2- اتصال ستون ها به وسيله درز جوش.
3- اتصال ستون ها به وسيله ورق.
متداولترين و محکم ترين روش براي اتصال قطعات فلزي جوشکاري با برق است که اين دستگاه ممکن است با برق شهري کار کند و يا ممکن است موتور و ژنراتور مخصوص داشته باشد. براي جوشکاري با برق احتياج به دور وسيله است. 1- دستگاه مولد برق (ژنراتور) 2- ترانس يا ترانسفورماتور.
- در جوشکاري نوع الکترود و آمپراژ جوش نقش بسيار مهمي دارد و همچنين نوع جوشکاري و مهارت جوشکار از اهميت خاصي برخوردار است.
پس از آکسبندي صفحه زير ستون به وسيله ي دوربين تئودوليت معمولا از نبشي جهت اتصال ستون به صفحه ستون استفاده مي کنند. که معمولاً در برق نبشي ها ورق هاي مثلثي مانندي را جوش مي دهند به نام لکچي جهت استحکام بيشتر ستون به صفحه ستون استفاده مي شود.
پلها يا تيرهاي اصلي: پلها به آن قسمت از ساختمانهاي اسکلت فلزي گفته مي شود که بارهاي سقف به وسيله ي آنها به ستون منتقل مي گردد. و يا به عبارتي بين ستون ها قرار داده مي شود که مستقيماً در ارتباط با ستون ها مي باشند.
طريقه اتصال پل به ستون: پلها را در جهت بار تيرآهن توسط نبشي به ستون ها وصل مي نمايند که البته در اين حالت بهتر است از صفحه ممان گير استفاده مي شود.
تيرهاي لانه زنبوري: چنانچه بخواهيم که بر تير معمولي نيروي بيشتري وارد شود بدين طريق فاصله بارها را از همديگر زياد نموده و مقطع آن داراي ممان اينرسي بزرگتري مي شود و لذا آن را به طريقه ي لانه زنبوري زياد مي نمائيم به طور مثال مي توان تيرآهن نمره 20 را به تيرآهن نمره 30 تبديل
نمود و در اين حالت مقاومت خمشي تير اضافه مي شود. ازدياد ارتفاع تير بايد زيرا افزايش بيش از حد ارتفاع تير خطر ضعيف شدن جان تير را در بر دارد و مقاومت برشي تير را در تکيه گاه کم مي کند بدين سبب است که در تکيه گاه ها دو يا سه لانه را با ورق و يا تسمه پر مي کنند.
طريقه برش و ساختن تيرهاي لانه زنبوري: جان تير آهن را با قاعده سريع و توسط شابلون که ب صورت شش ضلعي است ابتدا خط کشي مي کنند و سپس آن را بريده و با اسکانهاي ديگر تير بصورت لانه زنبوري جوش مي دهند.
وسيله ي برش (پروفيل) تيرهاي لانه زنبوري:
1- برش به وسيله ي کوپال: در اين حالت از دستگاه قطع کن سنگيني به نام گيوتين استفاده مي نمايند.
2- برش به روش برنوات از مکانيزم ماده اي برخوردار است بعضي برش بوسيله شعله گاز استيلن + اکسيژن صورت مي گيرد. هوا گاز نام دارد که به وسيله شعله آبي رنگي که از دهانه شعله مخصوص در مي آيد تيرآهنها بريده مي شود.
نقش بادبند در ساختمانها: باربند در ساختمانهاي اسکلت فلزي الزامي است و آنها را از نيروي باد و زلزله مقاوم و استوار نگه مي دارد.
بادبندها به دو صورت ساخته مي شود.
1- بادبندهاي قائم
2- بادبندهاي افقي
بادبندهاي قائم: بادبندهاي قائم به منظور
يا به صورت ضربدري
يا به صورت وي V
يا به صورت ذوزنقه
يا به صورت لوزي
معمولا براي اتصال بادبندها از ناوداني و يا نبشي استفاده مي نمايند.
بادبندهاي افقي: در کارخانجات وسيع که پوشش سقف آنها به وسيله خرپا استفاده مي شود علاوه بر بادبندهاي عمومي و عمودي بادبندهاي افقي هم استفاده مي شود.
انواع ديارها از نظر سيستم ساخت:
1- ديوارهاي پي: کرسي چيني (مسني) که در کليه ساختمان هاي قديمي معمولا پس از پي ديوارهايي به ارتفاع 30 تا 50cm از کف زمين طبيعي بلندتر مي ساختند که در اصطلاح به آن کرسي چيني مي گويند و در بيشتر مواقع پس از کرسي چيني روي آن را عايق کاري مي نمودند و ديوار اصلي ساختمان ها را روي آن بنا مي نمودند و کرسي چيني معمولا پهن تر از ديوار اصلي ساختمان در نظر گرفته مي شد که آن قسمت اضافي و پهن تر را ريشه يا ناخون مي نامند.
نقش ديوار در ساختمان: ديوار مشخص کننده حدود ساختمان و جدا کننده محيط خارج از داخل ساختمان است و ساختمان را در مقابل عوامل جوي نظير برف، باران، سرما و گرما و صدا محافظت مي نمايد. در ساختمان هاي آجري ديوار علاوه بر نقش هاي فوق جنبه ي باربري نيز دارد و بارهاي سقف را به پي منتقل مي نمايد، اين نوع ديوارهاي باربر (حمال) ضخامتي در حدود 35 تا 45
سانتيمتر دارد. اما در ساختمان هاي اسکلت فلزي و اسکلت بتني چون ستون ها تمامي بار را به پي منتقل مي نمايند ديوارها نقش تيغداني و جداکننده دارند. علاوه بر ديوارهاي باربر ديوارهاي ديگري هم وجود دارند مانند ديوار تقسيم پارتيشن، اين گونه ديوارها فضاهاي داخل ساختمان را تقسيم مي نمايند، اين ديوارها باربر نيستند مانند ديوارهاي 22cm، 11cm و 5cm.
ديوار حمال به چه ديواري گفته مي شود؟ به ديواري گفته مي شود که بار سخت و فشار وارده بر ساختمان را تحمل مي نمايند.
انواع ديوار از نظر جنس مصالح: ديوارها را معمولا متناسب با شرايط خاص منطقه اي و مصالح گوناگون مي سازند. مانند ديوارهاي آجري، سنگي، بتني و خشتي که البته امروزه به علت عدم استحکام ديوارهاي خشتي و يا چوبي استفاده چنداني از آن به عمل نمي آيد.
ديوارهاي حائل يا ديوارهاي محافظ: ديوارهاي حائل يا محافظ به ديوارهايي گفته مي شود که براي محافظت از ريزش سنگ و خاک به کار برده مي شوند. اين ديوارها را معمولا از سنگهائي لاشه و ملات ماسه و سيمان و آهک مي سازند. ديوارهاي محافظ بيشتر در کارهاي جاده سازي، پل سازي، و يا جاهايي که خطر ريزش فراوان داشته باشد استفاده مي شود.
ديوارهاي محافظ عايق: اين ديوارها را معمولا به دو صورت مي سازند.
1- طريقه نخست اين است که اول ديوار زيرزمين را مي سازند و سپس پشت آن را را با ملات ماسه و سيمان اندود نموده و صاف و صيقلي مي نمايند سپس آن را عايق کاري کرده و سپس ديوار محافظ 11cm را مي سازند.
2- در اين طريقه اول ديوار محافظ را مي سازند و سپس آن را با ملات و ماسه و سيمان اندود نموده و آنگاه عمل عايقکاري را انجام داده و سپس ديوار زيرزمين را با ملات ماسه و سيمان مي سازند.
سقف: به منزله پوشش و حد فاصل طبقات است که به چند دسته تقسيم مي گردد: الف- سقف هاي چوبي ب- سقف هاي پر (طاق زربي) که تشکيل يافته است از آهن و آجر ج- سقفهاي تيرچه بلوک د- سقفهاي بتني هـ سقفهاي کاذب.
1- سقفهاي چوبي: اين نوع سقفها در گذشته مرسوم بود و بقاياي آن در دهات و محلات قديمي شهرها ديده مي شود که معمولا با يک سري تيرهاي چوبي سقف آن را مي پوشاندند و سپس روي آن را تخته کوب مي نمودند و آنگاه روي آن ملات کاه گل به ضخامت معيني مي کشيدند.
2- سقف هاي آجري (طاق زربي): اين نوع سقفها در ساختمان هاي اسکلت فلزي و يا آجري زده مي شوند که پس از تيرريزي و مهار کردن تيرآهن ها و آغشته کردن آنها با ماده ضد زنگ فاصله بين تير آهن ها با آجر و ملات گچ و خاک بطور قوسي توسط بنا پوشانيده مي شد. مهمترين عامل استحکام در طاق هاي زربي قوس آنها هست، که در هنگام اجراي سقف بايد رعايت شود.
حداقل ارتفاع خيز قوس در طاق زربي چقدر مي باشد؟ cm3 مي باشد. حداقل پس از پايان کار طاق زربي جهت استحکام بيشتر آن روي لقاب آب و گچ مي ريزند. آجرهاي طاق زربي بايد از جنس خوب باشد و داراي آلوئت نباشد و همچنين آجر خام نيز استفاده نشود و معمولا براي اين کار ابتدا آجر را درون آب زده (زنجک) تا گرد و خاکش برود. معمولا فاصله بتن تيرآهن ها را بين 80 تا 100cm در نظر مي گيرند.
3- سقفهاي تيرچه بلوک: اين سقفها عايق بسيار خوبي در برابر صدا، رطوبت و حرارت مي باشد و تشکيل يافته است از يک سري تيرچه و بلوک (بتني يا سيماني) تيرچه ها معمولا توسط کارخانجات ساخته مي شوند. در پايين تيرچه معمولا از آلماتورهاي بين 6 تا 16 ميلي متر و در بالاي آن معمولا آلماتور نمره 6 قرار مي دهند. معمولا عرض تيرچه ها 8 تا 12cm مي باشد و فاصله دو تيرچه معمولا 50cm در نظر گرفته مي شود (آکس با آکس). سقفهاي تيرچه بلوک را معمولا با ضخامتهاي بين 30 تا 40 cm هستند.
4- سقفهاي بتني:
منتها در اجراي اين نوع سقفها بايد دقت نمود که ميلگردهاي سقف کاملا به ميلگردهاي ديوار و يا ستون ها اتصال داشته باشند. به طوري که سقف و ديوار يکپارچه به هم متصل شوند.
5- سقفهاي کاذب: اين نوع سقفها چنان که از نامش پيدا است به سقفهاي دروغين مشهور است و وظيفه تحمل بار همانند سقفهاي اصلي نيست.
سقفهاي کاذب را معمولا 30 تا 50 cm پايين تر از سقف اصلي مي سازند و بيشتر براي پوشاندن لوله هاي آب، فاضلاب و همچنين کانال هاي کولر و کوتاه نمودن سقف و زيبايي آن استفاده مي کنند.
سقفهاي کاذب بر مبناي نوع مصالحي که در آن به کار برده مي شوند بر چند نوع تقسيم مي گيردد. 1- سقف هاي کاذب آجري 2- سقف کاذب بارانيتس 3- سقف کاذب با ورقهاي يونوليت (اکوستيک)
پله و عملکرد آن: پله کان يکسره ارتباطي است که دو اختلاف سطح را در ساختمان به هم مرتبت مي سازد.
مرپ: RAMP: رامپ شيبي است که دو اختلال سطح را به هم متصل مي سازد. رامپ قديمي ترين وسيله ارتباط دو اختلال سطح بوده است. امروزه با پيشرفت در کار ساختمان سازي و ساخت پارکينگهاي زيرزميني و طبقاتي و همچنين جهت حمل برانکارد بيمارستاني از رمپ استفاده مي نمايند.
رامپ را با شيبهاي متفاوت مي سازند که حداکثر آن 5/4 الي 15% درصد رمپ ها را معمولا جهت افزايش نيروي اصطکاک بصورت آج دار مي سازند.
انواع پله: پله ها را به اشکال گوناگون مي سازند که از جمله آن 1- پله ي مستقيم بدون پاگرد 2- پله ي مستقيم يکطرفه با پاگرد 3- پله ي L مانند 4- پلکان مستقيم دو طرفه با پاگرد 5- پلکان سه طرفه با پگرد 6- پلگان 4 طرفه با پاگرد 7- پلکان سه باز و با پاگرد چرخشي 8- پلکان L مانند با گردش 9- پلکان گرد و مارپيچي.
اصطلاحات پله:
1- تعداد پله: تعداد پله ها بستگي به دو اختلال سطح دارد. 1- هر چه تعداد پله ها بيشتر باشد آيا ارتفاع تک پله ها کمتر خواهد بود. ارتفاع تک پله ها کمتر خواهد شد.
2- تعداد پله ها در ساختمان مسکوني در هر طبقه معمولا هر چند عدد در نظر گرفته شود. 16 تا 20 پله تعداد پله اي که در پلان ترسيم مي شود هميشه يک تک پله کمتر پله ي واقعي است.
زيرا کف آخرين پله با کف سطحي که پله به آن تمام مي شود هم سطح است.
2- کف پله چيست: کف پله به سطحي گفته مي شود که پا بر روي آن گذاشته مي شود.
3- ارتفاع پله: فاصله عمودي کفهاي پله را ارتفاع پله مي گويند.
4- پيشاني پله: قطعه عمودي است که ميان دو کف پله متوالي قرار دارد.
5- گونه پله: سطح بغل پله را گونه مي نامند.
6- عرض پله: فاصله بين دوگونه پله را عرض پله مي گويند.
7- لب پله: پيش آمدگي کف پله را از پيشاني لب پله مي گويند.
8- رديف پله: به مجموعه پله هاي متوالي بين دو اختلاف سطح را رديف پله گويند.
9- شيب يا زاويه پله: شيب يا زاويه پله بستگي به نسبت اندازه کف و ارتفاع آن دارد.
عرض پله هاي خانه هاي مسکوني تقريبا در چه حدود است؟ معمولا 110 تا 130cm و پله هاي زيرزمين.
ارتفاع پله هاي مسکوني بين 16 تا 18cm و پله هاي سينماها، سالن هاي اجتماعات 16 cm
حجم پله چيست؟ عبارت است از ضخامت سقف در زير يک رديف پله هاي مسکوني.
چشم پله چيست؟ عبارت است از فاصله بين دو بازوي پله که معمولا حداقل 20cm در نظر گرفته مي شود.
خط مسير پله: خط مسير پله در وسط پله که ابتدا تا انتهاي پله را در بر مي گيرد. شروع خط مسير با دو خط موازي در کنار خط مسير اصلي مشخص مي گردد و اتمام خط مسير با يک فلش نشان داده مي شود. معمولا خط مسير را در پلان نازکتر از خطوط ديگر رسم مي نمايند.
خط برش پله: مي دانيم که پلان عبارتند از يک برش فرضي افقي در ارتفاع تا که در اين حالت اجباراً پله بريده خواهد شد. حدود عبور خط برش پله معمولا با خطي معرب که دربرگيرنده دو يا سه پله باشد مشخص مي شود.
کادر مشخصات پله: کادر مشخصات پله به شکل زير رسمي مي گردد که در آن N نشان دهنده تعداد پله و H نشان دهنده ارتفاع پله و B بيانگر کف پله است.
محاسبه پله: قبل از طراحي و ترسيم پله بايد محاسبه پله را انجام داد يعني بايد معلوم شود که براي يک ارتفاع معين و مشخص چند عدد پله لازم است و کف و ارتفاع هر يک از پله ها چند cm خواهد بود.
65cm تا 2h+b=63
که h بيان ارتفاع پله و b اندازه کف پله را مشخص مي نمائيد.
که مناسبترين ارتفاع پله براي پله هاي مسکوني 16 تا 18cm است.
به جز فرمول فوق فرمول ديگري هست که در اصطلاح فرمول راحتي پله مي گويند.
h+b=48cm
پاگرد يا خسته گير
:
پاگرد يا خسته گير جهت استراحت و تغيير مسير پس از طي پله هاي متوالي تعبيه و ساخته مي شود که معمولا در ارتفاع طبقه گذاشته مي شود.
نرده يا جانپناه (دستندار پلکان): نرده را معمولا جهت حفاظت و جلوگيري از سقوط افراد در کنار پله ها نصب مي نمايند که ارتفاع آن بين 80 تا 100cm مي باشد.
طريقه رسم پلان تيرريزي:
براي رسم تيرريزي هر نقشه هر ساختمان بايد يک نقشه داشته باشد مگر اين که پلان تيپ باشد. به همين منظور ابتدا محل استقرار ستون ها را مشخص نموده و فاصله هر يک را نسبت به ديگري تعيين نموده و سپس با حفظ نقطه ه
اي ضخيم محل قرار گرفتن پل ها و تيرچه ها را مشخص مي نمايند.
در پلان تيرريزي بايد نکات زير را رعايت نمود:
1- تيرآهن هاي هم طول و هميزه را تحت عنوان پوزيسيون مشخص مي نمايند که در کنار آن دايره اي رسم نموده و نمره پوزيسيون و طول آن را قير مي نمائيم.
2- فاصله تير آهن ها بايد مشخص شود.
3- براي هر پلان تيرريزي يک جدول نيز تهيه گردد که در آن جدول تعداد تيرآهن ها نمره تيرآهن و طول تيرآهن نوشته مي شود و در پائين ستون جمع کل وزن تيرآهن هاي ساختماني مشخص مي شود.
- بطور کلي در نقشه هاي تيرريزي نکات زير بايد روشن گردد:
1- نمره تير آهن هاي اصلي
2- طول تيرآهن ها
3- فرم تيرريزي
4- فاصله تيرها از يکديگر
5- جدول تيرريزي
نقطه چيست: کوچکترين جزء هندسي است که از برخورد دو خط بدست مي آيد و يا به عبارتي ديگر اثر نوک مداد است بر يک برگ کاغذ.
خط چيست: توالي (ادامه) پيوسته نقطه ها را خط مي نامند.
خط راست چيست: به خطي گفته مي شود که در طول مسير خود تغيير جهت ندهد.
پاره خط چيست: اگر ابتدا و انتهاي خط محدود و بسته باشد به آن پاره مي گويند.
نيم خط چيست: به خطي گفته مي شود که از يک طرف به يک نقطه محدود باشد.
فضا چيست: مجموعه نامتناهي نقاطي را که مي توان کرد.
واحد اندازه گيري چيست:
زاويه چيست: عبارتند از مجموعه نقاطي از صفحه که به دو نيم خط با مبدا مشترک تقسيم شده باشد را زاويه گويند.
زاويه نيم صفحه چند درجه است: 180 درجه
زاويه کور يا محدب به چه زاويه اي مي گويند:
اگر اندازه زاويه کوچکتر از 180 درجه باشد آن را زاويه محدب يا کور مي گوئيم.
زاويه مقعر يا کاو چيست: چنانچه اندازه زاويه از 180 درجه بيشتر باشد آن زاويه مقعر يا کاو گويند.
زاويه مجاور: در زاويه واقع در يک صفحه را زاويه مجاور گويند.
زاويه مکمل چيست: اگر مجموع اندازه هاي دو زاويه برابر 180 درجه باشد آن را مکمل گوئيم.
زاويه قائمه چيست: به زاويه اي مي گوئيم که 90 درجه باشد.
زاويه حاده چيست: هر زاويه اي که کمتر از 90 درجه باشد زاويه حاده است.
از هر نقطه خارج در يک خط تنها چند خط مي توان رسم نمود؟
تنها مي توان به آن يک خط عمود بر خط وصل کرد.
عمود منصف چيست: اگر خط D بر پاره خط AB عمود باشد و از وسط AB بگذرد آن را عمود منصف گويند.
نيمساز زاويه چيست: به خطي گفته مي شود که زاويه را به دو نيمه مساوي تقسيم مي کند.
بالکن: (ايوان)
ايواني است که در طبقات بالاي ساختمان به صورت کنسول (پيشامدگي) ساخته مي شود. بالکن معمولا در مجاورت اتاقهاي نشيمن نهارخوري و خواب قرار مي گيرد و علاوه بر عملکرد و استفاده آن زيبايي خاص به نما مي بخشد جهت حفاظت از بالکن ها بايد از نرده استفاده کرد.
تراس: (ايوان)
به قسمت سرپوشيده واحد مسکوني که حد فاصل بين حياط و واحد مسکوني است تراس مي گويند که معمولا آن را مقابل اتاقهاي نشيمن و پذيرايي قرار مي دهند.
پاسيو: پاسيو فضايي است براي نورگيري و تهويه فضاها.
کنسول چيست:
به قسمت پيش آمده تيرهاي بتني و فلزي که معمولا براي پوشش بالکن ها و سردرها و باران گيرها استفاده مي شود کنسول مي گويند.
درز انبساط:
براي جلوگيري از خرابي هاي ناشي از انبساط و انقباض ساختمانها بر اثر تغيير درجه حرارت از انتقال بار ساختمان به ساختمان ديگري بخصوص در ساختمانهاي بزرگ و طولاني ايجاد مي شود و همچنين در مواردي که ساختمان بزرگ و از چند بلک متصل به هم تشکيل يافته است از درز انبساط استفاده مي شود. حداقل فاصله اي که براي درز انبساط پيش بيني مي شود بستگي به وضعيت آب و هواي منطقه و جنس مصالح ساختماني بکار رفته و نظر مهندسي لازم است.
واحدهاي مختلف طول:
1- دسيمتر: برابر با cm10 مي باشد يا متر مي باشد.
2- سانتيمتر: برابر است با متر
3- ميلي متر: مساوي با متر
4- ميکرون: مساوي با متر است.
5- آنگستروم: مساوي با ميکرون است.
اضعاف «کليات» متر:
1- دکامتر مساوي با m10 متر مي باشد.
2- هکتومتر مساوي با m100 متر مي باشد.
3- کيلومتر مساوي با m1000 متر مي باشد.
اندازه ها در سيستم اينچي:
1- 1 اينچ مساوي با 54/2 صدم سانتي متر است.
2- 1 فوت مساوي با 48/30 سانتي متر است.
3- 1 يا رد مساوي با 3 فوت و معادل cm5/91 تقريباً است.
واحدهاي سطحي:
1- متر مربع: عبارتست از مساحت مربع به ضلع يک متر
2- دسيمتر مربع: مساوي با متر مربع ا ست.
3- سانتي متر مربع: برابر است متر مربع است.
4- ميلي متر مربع: برابر است با متر مربع است.
اضعاف «کليات» سطحي:
1- دکامتر مربع: برابر است با 100 متر مربع.
2- هکتومتر مربع: برابر است با 000/10 متر مربع.
3- کيلومتر مربع: برابر است با 000/1000 متر مربع.
واحدهاي سطحي سيستم اينچي:
1- اينچ مربع: مساوي است با ضلع مربعي يک اينچ در يک اينچ.
2- فوت مربع: مساوي است با 144 ا ينچ.
3- يارد مربع: برابر ا ست از مربعي به ضلع يک يارد يک يارد.
واحدهاي حجم:
1- دسيمتر مکعب: مساوي با cm1000 مکعب است.
2- سانتي متر مکعب: عبارتست از مکعبي به ضلع cm111
3- ميلي متر مکعب: عبارتست از مکعبي به ضلع 111 ميلي متر
اضعاف حجم:
1- دکامتر مکعب: مساوي با 1000 متر مکعب است.
2- هکتومتر مکعب: مساوي با يک ميليونيوم متر مکعب ا ست.
3- کيلومتر مکعب: عبارتست از مکعبي به اندازه 000/000
/1000=100010001000