بخشی از مقاله

بررسی و رتبه بندي چالش هاي محیطی سازمان ها


چکیده

امروزه با توجه به سرعت روزافزون تغییرات محیطی، حیات سازمان ها بیش از پیش در گرو نوع نگرش و عکس العمل آنها به این تغییرات است . به طوري که هرگونه سهل انگاري و بی برنامه گی در شرایط ناپایدار و پیچیده امروزي، می تواند صدمات جبران ناپذیري را متوجه سازمان کند. در نظر گرفتن همین نکته کافی است که شرکت ها و مدیران ارشد آن ها، شرایط محیط بیرونی خود را با شیوه هایی صحیح، علمی و کاربردي بررسی و عوامل مؤثر خارجی را ارزیابی نمایند. در این مقاله سعی شده است چالش ها و عوامل بازدارنده تحلیل محیط خارجی در فرآیند مدیریت استراتژیک شناسایی و درجه بندي شوند. در این مسیر، ابتدا با بررسی منابع و سایت هاي تخصصی مرتبط و مصاحبه با عده اي از کارشناسان، 20 عامل محدودیت زاي تحلیل محیط بیرون را شناسایی کردیم. سپس با استفاده از روش مدلسازي ساختاري تفسیري، چگونگی تأثیرگذاري و درجه اهمیت هر کدام مشخص گردید و در نهایت این عوامل با توجه به میزان وابستگی و قدرت نفوذشان، طبقه بندي شدند. در ادامه مشخص شد که در میان این عوامل، تنوع و گستردگی عناصر و مؤلفه هاي محیط اقتصادي، تعامل شدید بین مؤلفه هاي اقتصادي و تغییرات جغرافیایی مناطق جهانی، مهمترین موانع محیطی در تحلیل محیط خارجی سازمان هستند.

واژه هاي کلیدي: محیط خارجی سازمان، محدودیت ها، مدلسازي ساختاري تفسیري، موانع کلیدي


-1 مقدمه

در برنامه ریزي استراتژیک، کار بر اساس داده هاي محیطی و داخلی شکل می گیرد، بدون اینکه سنجیده شود که این داده ها تا چه اندازه معتبر و قابل تکیه هستند. در شرایط پیچیده کسب و کار امروز فهم صحیح و کامل محیط، کاري دشوار و در بسیاري موارد ناممکن است. بنابراین اگر بگوییم اساس برنامه ریزي استراتژیک، پیش بینی روند امور است اشتباه نکرده ایم، ولی تغییرات ناپیوسته مانند تحولات تکنولوژیک، اجتماعی و یا سیاسی قابل پیش بینی نیستند. محیط پیچیده امروز نمی تواند توسط الگوهاي ساده خطی به درستی مدلسازي شود و این امر صحت استراتژي حاصل را مورد سؤال قرار می دهد. یان ترنر1 استاد دانشگاه برونل2 در این خصوص می گوید: ((قابلیت ما در پیش بینی آینده محدود است، زیرا حتی یک تغییر کوچک در پدیده هاي به ظاهر بی ارتباط، می تواند به تغییرات عمده اي در کل سیستم منجر شود. چگونه هنگامی که دنیا در حال تغییرات سریع و غیرقابل پیش بینی است و کنترلی بر منابع حیاتی مورد نیاز وجود ندارد، سازمان ها می توانند استراتژي را فرموله و پیاده کنند ؟)) بنابراین لازم است موانعی که ما را از درك صحیح محیط بازمی دارد به خوبی شناسایی شود تا با توجه به درجه اهمیت هر یک از عوامل بتوانیم پیش بینی دقیق تري از رخدادهاي آینده داشته باشیم.

-2 بررسی پیشینه موضوع
سازمانها نه تنها با محیطشان در تعامل هستند؛ بلکه این تعامل براي بقا و ادامه حیات سازمانها ضروري است. بین صاحب-نظران برسر مسئله توانایی یا عدم توانایی سازمانها براي واکنش نسبت به محیط، بحث وجود دارد. بر اساس نظریه "محیط - جمعیت"، مدیران نمیتوانند محیط سازمانی خود را تحت تأثیر قرار دهند و محیط، یک پدیده مستقل و مشخص بوده و مدیران قدرت واکنش نسبت به محیط را ندارند. اما صاحبنظران در انتقاد به نظریه مذکور اظهار میدارند که مدیریت، همیشه در واکنش نسبت به محیط ناتوان نیست. مدیران در انتخاب راهبرد و گزینش روشهاي تخصیص منابع سازمانی، از آزادي عمل برخوردارند. بهعلاوه؛ سازمانهاي بزرگ،معمولاً() براي شکل دادن به محیط، امکانات و وسایلی مانند تغییر قلمرو، کنکاش محیطی (براي پیشبینی تغییرات)، روشهاي مدیریت تقاضا، تبلیغات، ائتلاف، عقد قرارداد، لابیگري و نفوذ در دستگاههاي قانونگذاري را در اختیار دارند و سعی میکنند، با امکانات مذکور، محیط خود را تحت تأثیر قرار دهندمعمولاً. مدیران از طریق فرآیند برنامهریزي، خود را با محیط خارج، وفق (انطباق با محیط) میدهند. آنها برنامههایی را ارائه میکنند و به اجرا در می-آورند؛ تا به وسیله آنها، فعالیتهاي سازمان را هدایت کرده و بر رفتار گروههاي ذینفع موجود در محیط، تأثیر بگذارند و با عواملی که به صورت غیر مستقیم، در محیط وجود دارند، خود را وفق دهند. راه دیگر این است که سازمان با تغییر در ساختار رسمی خود، بکوشد خود را با محیط سازگار کند. البته فرآیند برنامهریزي و تدوین و طراحی انواع برنامهها (ماموریت، هدفهاي بلندمدت و کوتاهمدت و راهبرد)، بدون مطالعه و کنکاش محیط، همچنین طراحی و اصلاح ساختار سازمانی، بدون توجه به محیط، امکانپذیر نیستمثلاً. در تدوین راهبرد، مطالعه و پیمایش محیط، بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا در فرایند تدوین راهبرد (برنامهریزي راهبردي)، هم باید با تجزیه و تحلیل محیط، فرصتها و تهدیدهاي پیش روي کسب و کار و هم نقاط ضعف و قوت کسب و کار را مشخص کرد. مشخص کردن نقاط ضعف و قوت کسب و کار نیز مستلزم مقایسه توان بازاریابی و تولید آن با رقبا؛ یعنی پیمایش و توجه به محیط است. (الوانی، (1388 ناپایداري محیط خارجی بر چگونگی ساختار دهی مجدد سازمانها و تطبیق با تغییرات یا پیشبینی آنها تاثیر می گذارد. فولمر، گیبز و گلداسمیت اشاره می کنند که جهانی شدن، مقررات زدایی، تجارت الکترونیک و تغییر سریع تکنولوژیک، شرکتها را مجبور به ارزیابی مجدد روش فعالیت خودشان میکند. میلیکن بین عدم اطمینان عینی محیطی و عدم اطمینان ذهنی محیطی تمایز قائل می شود. اولی به ویژگیهاي عینی


محیط خارجی اطلاق می شود، در حالی که دومی به ادراکات اعضاي سازمان از محیط اشاره دارد. جاچ و کرافت بیان میکنند که عدم اطمینان تکنولوژیک می تواند به طور عینی از طریق جستجوي فعالیتهاي شرکتهایی که به صورت انحصاري کار میکنند، اندازهگیري شود. میلیکن عدم اطمینان را به عنوان ناتوانی یک فرد براي پیش بینی صحیح رخدادها تعریف می کند. محیط هایی که با عدم اطمینان بالا تصور می شوند احتمالا با ریسک خیلی بالا دیده می شوند؛ بافتهاي سازمانی که در آنها تصمیمات نادرست می تواند منجر به آشفتگی شدید سازمانها شود و بقاي آنها را به خطر بیندازد. انواع مختلفی از عدم اطمینان مشاهده شده درباره محیط وجود دارد که عبارتند از: عدم اطمینان تکنولوژیک، عدم اطمینان مصرف کننده، عدم اطمینان رقابتی و عدم اطمینان منابع. ناپایداري و پیچیدگی ممکن است قابلیت پیش بینی محیط را خیلی پایین آورد و بر نوع رهبري در حال ظهور در سازمان تاثیر بگذارد. در یک محیط ناپایدار، سبک جدید مدیریتی که داراییهاي نامشهود را قادر به توسعه و ظرفیتهاي پویا را قادر به فعالیت کند، مهم است. سازمانها نمیتوانند چنین ائتلاف مجدد استراتژیک را بدون تاکید بر یک رهبري تحول آفرین خلق نمایند. گیبز به پیچیدگی و کمیابی محیطی به عنوان عوامل خارجی تاثیر گذار بر شکل رهبري تحول آفرین مورد نیاز، توجه نموده است. (دیوید، (1384

-3 محدودیت هاي تحلیل محیط بیرون

ما با بررسی کتاب هاي مرجع، گفتگو با صاحب نظران و با مراجعه به سایت هاي تخصصی مرتبط توانستیم جمعا 20 عامل مهم را که در تحلیل ما از محیط بیرون تاثیرگذار هستند شناسایی کنیم که این عوامل عبارتند از: تغییرات شدید در تفکر حاکمیت کشورها، تغییرات جغرافیاي مناطق جهانی، تغییرات سریع و شدید عوامل سیاسی (ثبات دولت و نوع آن، قدرت احزاب سیاسی، نوع ارتباط با کشورها و شرکت هاي خارجی و ...) و تاثیر آن بر محیط تجارت، وجود تعارض و اختلاف بین قوانین، تنوع و گستردگی عناصر و مولفه هاي محیط اقتصادي، تغییرات سریع قوانین اقتصادي، تعامل شدید بین مولفه هاي اقتصادي، بی ثباتی اقتصاد جهانی، وقوع تغییرات یکباره در محیط، گستردگی و تنوع فکري مشتریان، ابداعات و اختراعات مداوم در محیط تکنولوژي، محدودیت ارتباطات تکنولوژیکی و تکنولوژي اطلاعاتی، دسترسی محدود به اطلاعات شرکت هاي عرضه کننده مواد اولیه، مشکل نفوذ و به دست آوردن اطلاعات از شرکت هاي رقیب، پدیدآمدن رقباي ناشناس و جدید در عرصه هاي داخلی و خارجی، غیرقابل پیش بینی بودن رفتار سرمایه گذاران نسبت به سرمایه گذاري در شرکت ها، غیرقابل پیش بینی بودن رفتار رقباي قدیمی (با ایجاد اتحادیه ها، ادغام ها و ... محیط رقابتی را تحت تاثیر قرار می دهند.)، تغییر مداوم توقعات و خواسته هاي مشتریان، مشتریان با توجه تنوع و رفتارهاي مختلف رقبا، در تامین نیازهاي خود به صورت گزینشی عمل می کنند، وجود محدودیت زمانی در تحلیل محیط بیرون.

-4 فرآیند انجام پژوهش
مدل سازي ساختاري تفسیري نخستین بار توسط محققی به نام وارفیلد در سال 1976 مطرح گردید. مدلسازي ساختاري تفسیري تکنیکی است که بررسی پیچیدگی سیستم را امکان پذیر نموده و سیستم را به گونه اي شکل می دهد که به سادگی قابل درك باشد. (Applegate and Austin, 2003) فرآیند مدلسازي ساختاري تفسیري مدل هاي ذهنی غیرشفاف و مبهم از سیستم ها را به مدل هاي واضح و قابل رویت که براي اهداف بسیاري مفید می باشند، تبدیل می کند. این رویکرد یک فرآیند یادگیري تعاملی است که در آن مجموعه اي از معیارهاي متفاوت در قالب یک مدل سیستماتیک جامع ساختاردهی می شوند. مدل شکل داده شده، ساختار یک مسئله یا موضوع، یا یک سیستم پیچیده را با الگوي طراحی شده دقیق از گرافیک و کلمات ترسیم می کند. (Ning and Wei, 2009) این روش ابزاري مناسب جهت اعمال نظم بر روابط پیچیده میان مانع ها می باشد. از جمله مزایاي این روش می توان به قابل درك بودن آن براي طیف وسیعی از کاربران، یکپارچگی آن در ترکیب نظرات خبرگان، و قابلیت کاربرد آن در مطالعه سیستم هاي پیچیده و در برگیرنده اجزاي متعدد اشاره نمود. (Agarwal et al, 2007) مدلسازي ساختاري تفسیري در مطالعات مختلفی به کار گرفته شده است که خلاصه اي از آن ها در جدول شماره 1 ارائه شده است.


به منظور استفاده از مدلسازي ساختاري تفسیري در این مقاله، 5 گام به شرح زیر طی شده ست: -1 ایجاد ماتریس خود تعاملی ساختاري3 -2 ایجاد ماتریس دسترس پذیري4 -3 بخش بندي سطح5 -4 تشکیل مدل ساختاري تفسیري


-5 تجزیه و تحلیل قدرت نفوذ - وابستگی
. 1-4 ایجاد ماتریس خودتعاملی ساختاري
براي ایجاد ماتریس خودتعاملی ساختاري لازم است تا وابستگی میان تمامی عناصر شناسایی شده، به صورت دو به دو مورد بررسی قرار گیرند. بدین منظور از چهار نماد به شرح زیر استفاده می گردد:

:V مانع i به تحقق مانع j کمک می کند. :A مانع j به تحقق مانع i کمک می کند.

:X موانع iو j به تحقق یکدیگر کمک می کنند. :O مانع i و مانع j بی ارتباط هستند.

ماتریس خودتعاملی ساختاري این پژوهش در جدول شماره 2 نشان داده شده است.

جدول شماره :2 ماتریس خودتعاملی ساختاري

ایجاد ماتریس دسترس پذیري اولیه و نهایی

براي دستیابی به ماتریس دسترس پذیري اولیه باید نمادهاي فوق به صفر و یک تبدیل گردد. از این طریق ماتریس دسترس پذیري اولیه به دست می آید. ماتریس دسترس پذیري اولیه در جدول شماره 3 نشان داده شده است. بدین منظور از قوانین زیر استفاده می شود.
-1 در صورتی که ورودي (i,j) در ماتریس خودتعاملی ساختاري V باشد، در ورودي (i,j) در ماتریس دسترس پذیري، یک و در ورودي (j,i)، صفر قرار داده می شود.

-2 در صورتی که ورودي (i,j) در ماتریس خودتعاملی ساختاري A باشد، در ورودي (i,j) در ماتریس دسترس پذیري، صفر و در ورودي (j,i)، یک قرار داده می شود.

-3 در صورتی که ورودي (i,j) در ماتریس خودتعاملی ساختاري X باشد، در ورودي (i,j) در ماتریس دسترس پذیري، یک و در ورودي (j,i)، یک قرار داده می شود.

-4 در صورتی که ورودي (i,j) در ماتریس خودتعاملی ساختاري O باشد، در ورودي (i,j) در ماتریس دسترس پذیري، صفر و در ورودي (j,i)، صفر قرار داده می شود.

پس از دستیابی به ماتریس دسترس پذیري اولیه، از طریق دخیل نمودن انتقال پذیري در روابط به دست آمده، ماتریس دسترس پذیري نهایی به دست می آید. این ماتریس در جدول شماره 4 نشان داده شده است. انتقال پذیري بیانگر آن است که اگر مانع A بر مانع B تأثیر دارد و مانع B بر مانع C تأثیر دارد، بنابراین مانع A نیز بر مانع C تأثیر دارد. در این ماتریس میزان وابستگی و قدرت نفوذ هر مانع نشان داده شده است. قدرت نفوذ از مجموع اعداد یک در هر سطر و میزان وابستگی از مجموع اعداد یک در هر ستون حاصل می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید