بخشی از مقاله

چکیده

رتبه بندی شرکت های پذیرفته شده در بورس، معیاری برای ارزیابی وضعیت آنها و سرمایه گذاری بشمار می آید. این امر موجب افزایش رقابت، توسعه و کارایی بازار می شود. در این تحقیق بر اساس اطلاعات چند سال گذشته از میان صنایع فعال در بورس اوراق بهادار، صنایع گچ و سیمان، شیمیایی و فرآورده های نفتی، فلزات اساسی، دارو و خودرو که همواره بیشترین حجم معاملات و بیشترین ارزش بازار و میزان سرمایه کل بازار بورس را در اختیار داشته اند، به

منظور رتبه بندی شرکت های صنایع مذکور در سالهای 09، 09 و 09 با استفاده از تکنیک ANP-TOPSIS مورد
بررسی قرار گرفته اند.

در راستای تعیین مدل مناسب تصمیم گیری برای سرمایه گذاری، در ابتدا معیارهای موثر جهت انتخاب سبد سهام را مشخص می نماییم، سپس اهمیت هریک از معیارها از نقطه نظر هریک از خبرگان و مسئولین بازار سرمایه مورد سنجش قرار می گیرد. به دلیل وابستگی میان معیارها جهت تعیین اهمیت آنها از فرآیند تحلیل شبکه ANP استفاده می گردد. سپس شرکت ها با استفاده از تکنیک TOPSIS بر اساس نسبت ها رتبه بندی می شوند و در آخر معنادار بودن ارتباط بین نتایج حاصل از رتبه بندی تکنیک ANP-TOPSIS با رتبه بندی ارائه شده توس سازمان بورس اوراق بهادار به کمک آزمون اسپیرمن بررسی می شود که

نتایج حاکی از عدم وجود ارتباط معنادار میان رتبه بندی ها می باشد.

کلمات کلیدی: رتبه بندی، تحلیل شبکه ایANP، تکنیک TOPSIS، بورس اوراق بهادار، آزمون اسپیرمن

مقدمه

توسعه وپیچیدگی روزافزون فعالیتهای اقتصادی وپیـدایش واحـدهای تجاری گوناگون وتشکیل شخصـیتهای حقـوقی مسـتقل وضــرورت ارائـه اطلاعات دقیق ومهمترازآن چگونگی نگرش به اطلاعات ارائه شده ایـن واحدها وشخصیتهای حقوقی درجهت تصــمیم گیریهـای داخلـی وخـارجی شرکت،منجر به ابــداع روشـهاوتکنیکهایی در ارزیـابی شـرکتها از جنبه های مختلف شده است.

توسعه بازارهای سرمایه موجب ایجاد و گسترش موسسات خدمات مالی شد. این موسسات برخی اطلاعات کلی مربوط به وضع اقتصادی و خاصه بازرگانی را منتشر و همچنین در سطوح مختلف و متنوع به سرمایه گذاران، خدمات مشاوره ای می دهند.

بورس اوراق بهادار تهران به عنوان یکی از ارکان اصلی و اساسـی بازار سرمایه در تامین مالی می توانـد جایگـاه مسـتحکمی را در راستای توسعه اقتصادی کشور دارا باشد و با گسترش حجـم معـاملات در سازمان بورس و جذب سرمایه، باعث افـزایش منـابع سـرمایه ای گردد.

پژوهش های انجام شده حاکی از این است که بورس اوراق بهادار تهران کارایی نسبتا خوبی ندارد. از این رو، تفکیک و رتبه بندی شرکت های پذیرفته شده در آن جهت پاسخگویی به نیازهای سرمایه گذاران جهت انتخاب شرکت های بهینه برای سرمایه گذاری و جلوگیری از اتخاذ تصمیمات نامناسب توس آنها، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.(پوزندی و منصوری، (9731

زیرا این بررسی ها این امکان را فراهم می دارد که سرمایه گذاران و استفاده کنندگان از اطلاعات با سهولت بیشتری شرکت های کاراتر را نسبت به سایر شرکت ها تمیز داده و سرمایه گذاری معقول تری انجام دهند. به عبارت دیگر، این امکان گامی در جهت حرکت بازار سرمایه به سوی کارایی بوده (مهرانی و مهرانی، (9731 و بعنوان معیاری برای سرمایه گذاری سرمایه گذاران بشمار می آید و با قابلیت اتکای بیشتری مورد استفاده قرار می گیرد.(انواری و ختن لو، (9731

در سال های اخیر محققان زیادی از مدل ها و روش های مختلفی برای رتبه بندی و تصمیم گیری استفاده کرده اند. برتری مدل های تصمیم گیری در زمینه های سهولت محاسبه، استفاده از داده های واقعی، قابلیت بهینه سازی و ... بیان می شود.

هدف از انجام این پژوهش، رتبه بندی پنجاه شرکت برتر پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران، با استفاده از رویکرد ANP-TOPSIS بر اساس معیارهای انتخاب سهام شرکت ها و بررسی مقایسه ای میزان همسویی و همبستگی میان این رتبه بندی و رتبه بندی ارائه شده توس بورس می باشد.

ابتدا معیارهای انتخاب سهام شناسایی شده و اولویت بندی معیارهای مشخص شده با استفاده از نظر خبرگان و تکنیک فرآیند تحلیل شبکه ای ANP اولویت بندی می شوند و سپس شرکت ها با توجه به معیارهای مشخص شده و با استفاده از تکنیک TOPSIS رتبه بندی می شوند.

مبانی نظری و پیشینه تحقیق

برای رتبه بندی شرکت ها و موسسات اقتصادی، بایستی از الگوهای جامع رتبه بندی مبتنی بر ارزیابی عملکرد مالی آنها بهره جست. البته این مسئله نیز حائز اهمیت است که مدل رتبه بندی، معیارها و تکنیک ریاضی مناسب جهت انجام این مهم باید به کار رود.(امیری و بناکار، (9731

آنچه که سرمایه گذاران خواهان آنند، پیش بینی روند قیمت آینده است. کانون توجه این مقاله مشخص نمودن نسبت های مالی و معیارهای مناسب بر اساس دیدگاه تجزیه و تحلیل بنیادین و فرضیه بازار کارا به منظور رتبه بندی سهام می باشد. اگر معیارهای مناسبی از نسبت های مالی جهت مسئله انتخاب سهام به کار گرفته شوند، می توان امید داشت که شرکت هایی با نسبت های مالی بهتر، بازده بیشتری را نصیب سرمایه گذاران نمایند. حتی اگر ارزش سهام شرکتی در کوتاه مدت برخلاف نسبت های مالی آن شرکت حرکت نماید، فرضیه تجزیه و تحلیل بنیادین آن است که در بلند مدت همبستگی بالایی بین ارزش بیان شده توس نسبت های مالی و ارزش بازار سهام وجود دارد. (Edirisinghe,2008)

ادریسینگ و همکاران، در تحقیقی تحت عنوان " انتخاب سبد سهام براساس شاخص قدرت مالی با بکارگیری تحلیل پوششی داده ها" از یکسری نسبت های مالی به منظور تخمین قدرت مالی شرکت ها و همبستگی این معیارها با بازده واقعی سهام، استفاده نمودند.

نسبت های مالی بکار گرفته شده در این تحقیق در 6 دسته قرار گرفته که دربرگیرنده معیارهای سودآوری( بازده سرمایه، بازده دارایی، حاشیه سود خالص و سود هر سهم )، معیارهای کارآیی عملیاتی( گردش حساب های دریافتی، گردش موجودی کالا، گردش دارایی)، معیارهای نقدینگی (نسبت جاری، نسبت آنی و نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام)، معیارهای اهرمی ( نسبت اهرمی، نسبت کل بدهی به کل دارایی، نسبت بدهی کل به حقوق صاحبان سهام)، معیارهای چشم انداز شرکت (نسبت قیمت به درآمد و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری) و معیارهای رشد( نرخ رشد درآمدها، نرخ رشد سود خالص و نرخ رشد سود هر سهم) می باشند.

لی و همکاران (Lee,2008)، در تحقیقی تحت عنوان " ترکیب تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM) برای انتخاب سهام بر اساس دیدگاه مدل گردون" معیارهای موثر بر قیمت سهم را شناسایی کردند. معیارهای موثر بر سه معیار اصلی مدل گردون( سود سهام پیش بینی شده، نرخ تنزیل و نرخ رشد) شامل چشم انداز صنعت، درآمدها، جریان نقد عملیاتی، نسبت پرداخت سود، بتای بازار، بازده بدون ریسک، نرخ رشد درآمدها و نرخ رشد سود تقسیمی می شدند.

جانسون و همکاران((Johnson, 2003، در مقاله خود تحت عنوان "شاخص
های شرکت های موفق" به بررسی معیارهای تعیین کننده موفقیت

پرداختند. آنها در این مقاله به 91 شاخص به عنوان شاخص های موفقیت شرکت اشاره می کنند. این شاخص ها شامل ارزش بازار به ارزش دفتری، اندازه، نرخ رشد پایدار، بازده دارایی ها، ساختار سرمایه، نقدشوندگی، دوره گردش وجه نقد، تغییرپذیری درآمدها، مخارج تحقیق و توسعه و مخارج تبلیغات می شود.

دسته بندی معیارهای موثر بر انتخاب سهام

در این پژوهش معیارهای شناسایی، درشش دسته اصلی شامل سودآوری، رشد، ریسک، بازار، نسبت اهرمی و نسبت نقدینگی دسته بندی شده اند.

معیارهای خوشه سودآوری:

بازده دارایی هاROA ، بازده سرمایه ROE ، حاشیه سود خالص،حاشیه سود عملیاتی،سود هر سهم(Edirisinghe,2008) .EPS


معیارهای خوشه رشد :

نرخ رشد درآمدها، نرخ رشد سود خالص، نرخ رشد سود هر سهم،نرخ رشد پایدار. )Edirisinghe,2008(


معیارهای خوشه ریسک:

ریسک تجاری، ریسک مالی، ریسک سیستماتیک (بتا). (Lee,2008)


معیارهای خوشه بازار:

نسبت ارزش بازار به دفتری MV/BV، قیمت به درآمدP/E ، نسبت سود تقسیمی ( Johnson, 2003) .DPS/EPS


معیارهای خوشه اهرمی:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید