بخشی از مقاله
محافظت فولاد درون بتون
گزارش حاضر متشكل از يك بازنگري موشكافانه و دقيق از مجموعه نوشجات موجود در زمينه استفاده از گالوانيزه جهت محافظت فولاد درون بتون در برابر خوردگي تحت شرايط مهاجم و خوردگيزا است.
اين گزارش به بحث پيرامون اعتبار نتايج آزمايشات متعدد، و بويژه ارتباط آنها با ارزيابي عملكرد فولاد گالوانيزه در بتونهائي كه در معرض محيطهاي سخت و خوردگيزا قرار دارند ميپردازند.
سازههاي بتوني در مناطقي كه در معرض آب، آلودگي هوا، مكانهائي كه از نمكهاي ضد يخ استفاده ميشود و يا در هر مكاني كه به واسطه برخي عوامل محيطي خورنده نيازمند به حداقل رسانيدن خوردگي به كمك تسليح فولاد احساس ميگردد، با تسليح گالوانيزه احداث ميگردند. در صورتيكه فولاد تقويتي و گالوانيزه كاري آن مطابق با استانداردهاي اصولي انجام پذيرد، و باز
درصورتيكه جزئيات طرح و كيفيت ساخت و ساز مناسب و صحيح باشد، ميتوان در سازههاي متعدد مانند ساختمانها، پلها ، محفظههاي انبارسازي و سازههاي دريايي به ميزان چشمگيري محافظت در برابر خوردگي را افزايش بخشيد.
خطرات خوردگي
تحت شرايط سرويسدهي نرمال و در يك محيط طبيعي غير خوردگيزا، بتون سيمان پرتلند، فولاد تقويتي را در برابر خوردگي شديد محافظت مينمايد؛ اين در صورتي است كه قابليت نفوذ بتون كم باشد و سطح مشترك ميان فولاد و بتون از هر گونه انفصال و گسستگي مانند روزنه، شكاف و غيره مبرا باشد. معذالك زماني كه سازهاي در معرض يك محيط مهاجم و خورنده قرار گيرد، يا اگر جزئيات طراحي سازه موردنظر و يا كيفيت ساخت آن به قدر كفايت مناسب و خوب نباشد، مقاومت بتون ممكن است دچار اختلال و خوردگي تسليح تشديد گردد.
در ذيل برخي از خطرات بيحفاظ قرار گرفتن فولاد يا وجود شرايط نامساعد كه ممكن است به خوردگي شديد تسليح منجر گردد، بر شمرده ميشود.
كنترل برف و يخ نمكهاي كلريدي عمدهترين عوامل يخزدا در بزرگراهها به شمار ميروند. اين نمكها ميتوانند موجب تخريب بتون مسلح در بزرگراهها، پلها و سازههاي پاركينگها گردند.
آلودگي هوا و آب – در محلهائي كه هوا و آب آلوده است، شرايط نامساعدي حاكم است. در اين خصوص به ويژه ميبايست به وجود زبالههاي صنعتي و تاسيسات تصفيه فاضلاب در محلهائي كه غلظت سولفيد هيدروژن ممكن است زياد باشد، اشاره نمود.
محيطهاي دريايي – خيس شدن و خشك شدن مداوم در سطوح
جذر و مدي به دليل پاشش آب دريا و وجود مه دريائي در نزديكي سواحل نيز شرايطي را ايجاد مينمايد كه اين مكانها به تناوب خيس و خشك ميگردند. در اين شرايط نيز خطر بيحفاظ قرار گرفتن سازهها در برابر عوامل طبيعي خورنده بطور جدي مطرح ميگردد.
كاربرد افزودني ها در بتون – استفاده از افزايه كلريد كلسيم در بتون احتمال خوردگي راحتي در يك محيط طبيعي نه چندان خوردگيزا افزايش ميبخشد.
جريانهاي سرگردان – سازهها ممكن است در معرض جريانهاي سرگردان الكتريكي قرار گيرند كه از منابعي چون حفاظ كاتدي خطوط لوله، اتصال برخي تجهيزات به زمين، مانند ماشينهاي جوشكاري با جريان مستقيم يا بسترهاي زميني و وسيع مس در نيروگاهها، و ريلهاي راه آهن الكتريكي با جريان مستقيم سرچشمه ميگيرد.
زهكشي – سيستمهاي ضعيف زهكشي ممكن است به جاي آنكه از طريق روزنههاي خروجي، آب را خارج نمايند، امكان دخول آب جمع شده از اطراف به بتون را فراهم آورند. آبگيرهائي كه به يكديگر ميپيوندند نيز در صورتيكه آب آنها «سبك» باشد (مقدار كلسيم و منيزيم آن كم باشد) و يا مقدار سولفات آن زياد باشد (قلياي سفيد)، ميتوانند عناصر محافظتكننده طبيعي بتون را آبشوئي نمايند.
اگر محتويات نمك خاك اطراف به مقدار كافي زياد باشد، مانند مناطق داراي آبهاي لبشور و مناطق خشك بياباني، ممكن است زير بناي سازهها نيز دچار خوردگي گردند.
يراقآلات، تجهيزات و جزئيات خاص – تكيهگاه ميل گردها، بستها، غلافها، مجراها، مهارها، ورچينها و ديگر تجهيزات مربوط به فولاد و يراقآلات نيز گهگاه در سطح بيحفاظ بتون بدون محافظ رها ميگردند كه ممكن است نقطه اصلي شروع خوردگي اصولاً همين نقاط باشد.
در ساخت و سازهاي پيشساخته لازم است به جزئيات دقت كافي مبذول گردد تا محلهاي اتصال در مقابل خوردگي محافظت گردند. محلهاي اتصال در واحدهاي پيشساخته گونهاي ناپيوستگي در بتون ايجاد مينمايند كه ممكن است عناصر مهاجم و خوردگيزا از اين محلها نفوذ نمايند. كاهش شديد پوشش بتون نيز ممكن است به عدم حفاظت مكفي از بتون منجر ميگردد.
اثرات خوردگي در بتون مسلح
محصولات خوردگي كه بر روي فولاد ظاهر ميشوند، حجمي به مراتب بيشتر از فلزي كه از آن تشكيل گرديدهاند، دارند. اين افزايش حجم به تجمع فشار «پكيدن» داخلي بين تسليح و بتون اطراف ميانجامد. وقتي فشار به گونهاي است كه تنش كششي در پوشش بتون بيش از استحكام كششي آن است، بتون ترك بر ميدارد.
با پيشرفت خوردگي تركهاي طولي عريض ميگردد و به همراه تركههاي عرضي در زير ساخت ممكن است به ورقه ورقه شدن و پوسيدگي بتون بيانجامد.
وجود لكههاي زنگ قهوهاي و تركهاي مويي لزوماً نشانه فرسودگي و تخريب قريب الوقوع زير ساخت نيست. ليكن وجود آنها احتمالاً از سوي عموم مردم، « عيب و نقص» تلقي ميگردد. در اينگونه موارد لازم است هزينههاي گزافي صرف تعميرات و نگهداري آن گردد تا اطمينان و اعتماد عموم نسبت به سازه موردنظر جلب شود و از پيشرفت خوردگي نيز جلوگيري گردد. علاوه بر اين اگر اجازه داده شود اينگونه سازههاي بدون مراقبت و نگاهداري براي مدتهاي طولاني پا برجا بمانند، استمرار خوردگي ممكن است به نزول كيفي بيشتر سازه و در نهايت تخريب آن منجر گردد
.
اكسيد آهن قهوهاي كه از خوردگي فولاد حاصل ميشود، يك ماده نرم براق است كه نميتواند در برابر تنشهاي كششي زياد مقاومت نمايد. به علاوه خوردگي تسليح فولاد، باعث ايجاد حفرههاي عميق ميگردد كه به از دست رفتن سطح مقطع عرضي كمك مينمايد. قابليت اتصال بين فولاد و بتون نيز به ميزان قابل توجهي كاهش مييابد كه منجر به عدم كارايي عمل مركب فولاد و بتون ميگردد.
با از دست رفتن س
طح مقطع و عدم كارايي عمل متقابل فولاد و بتون، سختي و صلابت سازه و ظرفيت نهائي تحمل بار توسط آن نيز از بين ميرود. در نتيجه نابودي سختي سازه، انحراف و پيچش افزايش مييابد كه به نوبه خود موجب تركخوردگي ساختاري گستردهتر ميگردد، و به تبع آن پوسيدگي و خوردگي حادث ميشود. به اين ترتيب مقاومت سازه كاهش مييابد. در صورتيكه اين دور خطرناك شكسته نشود و خوردگي ادامه يابد، كل سازه فرو خواهد ريخت.
مكانيسم خوردگي فولاد در بتن
خوردگي را ميتوان به اين صورت تعريف نمود : فاسد شدن يك فلز به دليل فعل و انفعالات شيميايي آن با محيط اطراف خود. خوردگي تسليح فولاد در بتون ماهيتاً الكترو شيميايي است. بررسي پيل گالوانيك به درك چگونگي واكنش الكتروشيميايي كمك مينمايد. يك پيل گالوانيك زماني تشكيل ميگردد كه دو الكترود غير مشابه كه بوسيله يك محلول الكتروليت از يكديگر جدا گرديدهاند، به لحاظ الكتريكي توسط يك رسانا به يكديگر متصل گردد.
د يك پيل گالوانيك چهار بخش اصلي وجود دارد: آند، كاتد، يك رابط فلزي ميان آند و كاتد، و يك الكتروليت الكترودي كه يونهاي فلزي از آن به داخل محلول وارد ميشود، آند نام دارد. در نهايت به واسطه جريان يونهائي كه از آن خارج ميگردد، تخريب ميشود (يا خورده ميشود). الكترودي كه در آن يونهاي غيرفلزي از محلول خارج ميگردد، كاتد نام دارد. الكتروليت در واقع مسيري است كه از طريق آن يونها بين دو الكترود به حركت در ميآيند. رابط فلزي الكترونها را هدايت نموده و مدار الكتريكي را كامل مينمايد.
محلي كه در آهن به شكلي فعال خوردگي مييابد، آند يا ناحيه آندي ناميده ميشود. محلي كه عنصري مانند اكسيژن احيا ميگردد، كاتد يا ناحيه كاتدي ناميده ميشود. اين نواحي ممكن است در اندازههاي ميكروسكوپي يا ماكروسكوپي در كنار يكديگر قرار گيرند. در سازهها ممكن است ناحيههاي آندي و كاتدي كاملاً از يكديگر دور باشند و يا حتي كيلومترها از يكديگر فاصله داشته باشند، خطوط لوله نمونهاي از آن است.
به حداقل رسانيدن خوردگي فولاد در بتون
واكنش خوردگي به ميزان قابل توجهي تحت تاثير نفوذ رطوبت قرار دارد. رطوبت محتوي مواد شيميايي مانند اكسيژن محلول، نمكها و اكسيدكربن است. بنابراين ويژگيهاي نفوذپذيري يا نقل و انتقال الكتروليت در بتون همراه با حضور مواد شيميايي فوقالذكر نقش مهمي در تعيين زمان آغاز خوردگي و نيز سرعت خوردگي ايفا مينمايد.
متغيرهاي خارجي كه بر اين فرآيند تاثير ميگذارند عبارتند از : غلظت يونهاي كلريد، سولفيد هيدروژن و دياكسيد كربن در محيط، و اندازه و ماهيت دماي محيط اطراف و سيكلهاي رطوبتي.
متغيرهاي داخلي كه بر اين فرآيند تاثيرگذار ميباشند عبارتند از متغيرهائي كه بر استحكام و انسجام پوشش بتون اثر ميگذارند. اين متغيرها شامل ميزان مواد مختلف و نسبت تركيب آنها با يكديگر ، ميزان فشردگي، ضخامت پوشش بتون، چگونگي عملآوري بتون و اندازه و محل تركها
است. اين فاكتورها كه به ميزان چشمگيري بر قابليت نفوذپذيري بتون نسبت به آب، اكسيژن ، كلريدها و دي اكسيد كربن تاثير ميگذارند، سرعت خوردگي فولاد در بتون را نيز تحت كنترل دارند.
اقدامات حفاظتي در برابر خوردگي
خوردگي تسليح فولاد در بتون يك پروسه الكتروشيميايي است كه مستلزم دسترسي يك الكتروليت و اكسيژن به سطح فولاد است. در اين حالت جهت انجام اقدامات حفاظتي در برابر خوردگي لازم است تا پروسه الكتروشيميايي خوردگيزا را به حداقل برسانيم و يا بطور كامل از آن ممانعت به عمل آوريم. دو نوع اقدامات حفاظتي را ميتوان بكار بست:
الف-جلوگيري از دسترسي مواد زيانبار(آب، اكسيژن، نمكها، دياكسيد كربن و غيره) به سطح فولاد.
ب-اصلاح پروسه الكتروشيميايي بوسيله استفاده از بازدارندهها يا از طريق حفاظت كاتدي.
كيفيت بتون و ضخامت پوشش آن
نفوذپذيري بتون نسبت به آب، كلريدها، اكسيژن و دياكسيد كربن يكي از مهمترين پارامترهايي است كه بر خوردگي فولاد در بتون موثر است. نفوذپذيري نيز خود بستگي به دانهبندي مصالح، نوع مصالح دانهاي، عامل سيمان(وزن/حجم واحد)، نوع و تركيب سيمان، نسبت آب به سيمان، حضور هواي حمل شده به داخل و ديگر افزودنيها دارد.
مصالح دانهاي: استفاده از مصالح داراي دانههاي ريز منجر به كاهش نفوذپذيري بتون گرديده و «بيرون زدن» را كه موجب ايجاد حفرههاي ناخوشايند مابين خمير سيمان و مصالح دانهاي ميگردد، به حداقل ميرساند. حفاظت از خوردگي نيز خود تحت تأثير چگونگي توزيع مصالح دانهاي بين فولاد و سطح خارجي است. حداكثر اندازه دانههاي مورد استفاده در بتون بستگي به ضخامت پوشش دارد. اگر دانهها متراكم، غيرقابل نفوذ و غيرفعال نباشند، حفاظت از بتون در برابر خوردگي تقليل مييابد
.
مصالح دانهاي مورد استفاده ميبايست تميز بوده و خوب دانهبندي شده باشد. نسبت دانههاي ريز به دانههاي درشت نيز تأثير بسزايي در ميزان نفوذپذيري دارد. مصالح دانهاي با چگالي كم و يا افزايش سهم دانههاي درشت، نرخ نفوذپذيري بتون را افزايش ميبخشند.
مطالعات ديگر نشان داده است كه وقتي ضريب انبساط حرارتي مصالح دانهاي مورد استفاده نزديك به ضريب انبساط حرارتي ملاط سيمان باشد، نتايج مطلوبتري حاصل ميگردد.
حد مطلوب آن است كه نسبت دانههاي درشت به دانههاي ريز به گونهاي انتخاب گردد كه حداقل روزنه و حفره در مخلوط بتون ايجاد گردد.
نوع و تركيب سيمان-با توجه به فناوري سيمان در عصر حاضر بايد اذعان داشت كه آنچه باعث كوتاهي عمر سازه بتوني ميگردد، عدم يكپارچگي و انسجام بتون نيست، بلكه خوردگي فولاد تقويتي عامل آن است. سيماني كه استانداردهاي ASTM C-150 را داراست؛ از ويژگيهاي بازدارندگي در باربر خوردگي برخوردار ميباشد.
نسبت سيمان مورد استفاده در مخلوط بتون بواسطه تأثيرگذاري بر دماي هيدراسيون و انقباض مخلوط به هنگام خشكشدن، بر ساختار فيزيكي بتون تأثير ميگذارد. استفاده از مقادير كم سيمان در بتون موجب نفوذپذيري بيشتر آن و ايجاد محيطي با نرخ قليايي كم ميگردد. از سوي ديگر استفاده از مقادير فراوان سيمان در بتون باعث ايجاد تركهاي مويي شديدتر گرديده و بنابراين نفوذپذيري بتون را نيز ارتقاء ميبخشد. محتويات فراوان سيمان در قابليت كاري يكسان، نسبت خالص آب به سيمان (W/C) كمتري را ممكن ميسازد
.
نسبت آب به سيمان (W/C) –اين نسبت احتمالاً مهمترين متغير در كنترل ميزان تخلخلف مقاومت، استحكام و كارپذيري بتون بشمار ميرود. تخلخل مربوط به ميزان نفوذپذيري بتون در قبال مايعات است كه به شدت تابه نسبت آب به سيمان است.
فيالواقع مخلوط بتون ميبايست كمترين نسبت ممكن آب به سيمان را دارا باشد تا به لحاظ اقتصادي نيز مقرون به صرفه باشد. البته مقولاتي چون استحكام، انقباض، پوشش، تكنيكهاي فشردهسازي و افزودنيهاي مورد استفاده ميبايست بدور از مسأله صرف اقتصادي سازه مورد عنايت خاص قرار گيرند. بجز در سازههاي معظم بتوني، در كليه بتونهايي كه بطور مستقيم در معرض شرايط طبيعي مهاجم و خورنده قرار دارند، حداكثر نسبت آب به سيمان، يعني به ميزان 5/4 گالن(1/17 ليتر) آب به ازاي هر كيسه سيمان توصيه ميگردد.
كيفيت ساخت-كيفيت ساخت فاكتور مهمي در تضمين كيفيت بتون محسوب ميگردد، به گونهاي كه كل بتون بطور يكنواخت از نفوذپذيري كمي برخوردار باشد. فاكتورهايي كه در صورت قرار گرفتن سازه در معرض محيط مهاجم و خوردگي را نيازمند توجه خاص ميباشند، عبارتند از:
1-تكنيكهاي فشردهسازي-بتون ميبايست كاملاً مرتعش شود تا اطمينان حاصل گردد كه چگالي تمامي نقاط آن به يك اندازه است و در آن تمركز غلظت به حداقل رسيده و بتون از هرگونه سوراخ مشبك مبرا است. در صورتي كه عمليات فشردهسازي به خوبي صورت نپذيرد، حفره هاي بزرگي در بتون بويژه در كنار قسمت تسليح ايجاد ميگردد كه رطوبت و نمك در آنها اجتماع خواهند كرد.
2-جاگذاري تسليح- تسليح ميبايست با تكيهگاههاي كافي در جاي خود قرار داده شود تا پوششي يكنواخت حاصل گردد. مواد متخلخل، مانند چوب، خاك و آجر نميبايست در ارتباط با تسليح قرار گيرند. سيمبستها نيز نبايد از سطح بتون بيرون آيند. استفاده نادرست از قطعات بتون به عنوان فاصلهانداز يا نگهدارنده ميلگردها ممكن است راهمناسبي براي تهاجم خوردگي فراهم آورد.
عملآوري- عملآوري كافي در رطوبت جهت حصول اطمينان از هيدراسيون مناسب سيمان به منظور كاهش نفوذپذيري ضروري است.
آب- براي مخلوطنمودن و عملآوري تنها ميبايست از آب شيرين استفاده گدد و از استفاده از آب شور يا لب شور خودداري گردد.
نظارت و بازرسي- بمنظور حصول اطمينان از كيفيت ساخت، لازم است خصوصيات تعيين شده براي سازه با نظارت و بازرسي دقيق در محل عمليات توأم گردد
.
زهكشي- طراحي سازه ميبايست بگونهاي باشد كه امكان زهكشي كامل كليه سطوح را فراهم آورد، زيرا وجود چالههاي آب راكد، خطر خوردگي را افزايش ميبخشد.
زهكشها ميبايست به گونهاي تعبيه گردند كه سازه را بطور كامل از وجود آب تخليه نمايند، زيرا وجود آب جاري، بتون را آبشويي نموده و PH را كاهش ميدهد.
كنترل تركها – طرح سازه ميبايست به گونهاي باشد كه عرض، فاصله و گسترش تركها را كنترل نمايد. بهتر است تعداد زيادي تركهاي كوچك وجود داشته باشد تا يك ترك بزرگ. بدين منظور ميتوان نسبت ناحيه تسطيح به محيط پيراتمون آن را افزايش بخشيد و يا تنش كششي در تسليح را محدود نمود.
فانوسه انبساط و انقباض- در مورد محل فانوسههاي انبساط و انقباض و روش ضد آب ساختن آنها بايد دقت كافي مبذول گردد. همچنين ميبايست در مورد درزهاي ساختماني دقت نمود تا از پيوند كامل بتون تازه و تبديل آن به بتون سخت شده اطمينان حاصل گردد.
ضخامت پوشش- ضخامت پوشش بتون از اهميت فوقالعاهاي برخوردار است و ميبايست با توجه به نفوذپذيري پيشبيني شده يا كيفيت بتون و شدت محيط مهاجم و خورنده اطراف گزينش گردد. در هر سيكل خيس و خشك شدن معين، ميان رطوبت به دست آمده و يا از دست رفته با توجه به فاصله از سطح كاهش مييابد. با افزايش مقدار پوشش، مواد زيانبار با غلظت كمتري به فولاد دسترسي مييابند و مدت بيشتري نيز طول ميكشد تا به داخل بتون نفوذ نمايند.
دو مكانيسم عمده در حفاظت از فولاد تقويتي به طريقه گالوانيزه كاري دخالت دارد.
1-زماني كه فولاد بواسطه وجود قسمتهاي معيوب در پوشش با محيط در تماس قرار ميگيرد و يا وقتي پوشش خراب ميگردد، روي پوشاني مانعي ايجاد مينمايد كه از تماس هرگونه عوامل خورنده در محيط با سطح فولاد جلوگيري مينمايد.
2-روي حفاظت فداكارانه با گالوانيك در سطح فولاد ايجاد مينمايد.
گالوانيزه كاري فولاد را در كارخانه و در محل عمليات و نيز پس از جاسازي در بتون محافظت مينمايد.
گالوانيزهكاري تنها تا زماني كه پوشش روي پابجاست، ميتواند خوردگي فولاد را كنترل نمايد. تجارب علمي نشان ميدهد كه با وجوديكه روي به عنوان فدا شونده مورد استفاده قرار ميگيرد، ليكن در عمل اين شكل از حفاظت در برابر خوردگي ممكن است به مدت طولاني ادامه يابد.
جهت ارزيابي چگونگي كارآيي گالوانيزهكاري به عنوان يكي از شيوههاي حفاظت در برابر خوردگي، لازم است فاكتورهاي ذيل را مد نظر قرار دهيم:
-پروسههاي فيزيكي – شيميايي شركتكننده در گالوانيزه
-محيط انبارسازي فولاد گالوانيزه
-ساخت و جاسازي تسليح فولاد در چارچوب مربوطه
-ويژگيهاي مخلوط بتون
-جاگذاري بتون و عملآوري آن.
-محيطي كه سازه در طول عمر خود با آن در تماس قرار ميگيرد.
فولاد گالوانيزه در بتون-رفتار مكانيكي
1-5 مقدمه
استحكام بتون مسلح بستگي به شماري از فاكتورهاي مهم دارد كه مستمل بر موارد زير است:
الف-استحكام كافي اتصال ميان تسليح و بتون و
ب-رفتار شكلپذيري فولاد
از اين رو اين نكته حائز اهميت است كه بدانيم آيا گالوانيزهكاري ميتواند تأثير منفي بر رفتار مكانيكي فولاد تقويتي در بتون برجاي گذارد؟
2-5 روشهاي گالوانيزه
ضخامت و خصوصيات شيميايي و فيزيكي پوششهاي روي بستگي به نحوه اعمال اندودكاري دارد. براي تسليح فولاد با وشش روي، روش فازپاشي و روبينهكاري جامد پيشنهاد گرديده و بطور تجربي نيز بكار رفته است. در اين مقوله آبكاري نيز مورد استفاده قرار گرفته است، ليكن فقط گالوانيزه گرم به ميزان قابل توجهي اعمال ميگردد.
گالوانيزه گرم- گالوانيزه گرم متداولترين روش پوششكاري با روي محسوب ميگردد. در اين روش سطح فولاد ابتدا ميبايست با دقت تميز و آماده گردد. سپس فولاد در حمام روي مذاب در دماي بين 450 تا 460 درجه سانتيگراد (860-842 درجه فارنهايت) فرو برده ميشود.