بخشی از مقاله
نگاهی به هنر دوران سلجوقی
در عصر سلجوقیان هنر معمارى به شکوفایى و کمال رسید و هنرمندان و معماران آثار فراوانى بوجود آوردند. در این دوره از تلفیق حیاط چهار ایوانى و تالار مربع گنبددار (چهارطاقی)، مسجد بزرگ ایرانى بوجود آمد. بهگونهاى که حیاط مرکزى و چهار ایوان اطراف آن اساس معمارى مذهبى در ایران گردید. نماسازى دیوار بناها با آجر بود و از امکانات هنرى آن استفاده مىشد و نقوش متنوعى از آجر بهوجود مىآورند. هنر آجرتراشى و تزئین بناها با آجرهاى تراشیده شده از قرن پنجم هجرى در ایران معمول و تااواخرقرن ششم ادامه یافت و کاملتر گردید.
سلجوقیان در بکارگیرى گنبد دو پوسته سعى زیادى داشتند و نوع جدیدى از پایه را براى آن در نظر گرفتند. علت بوجود آمدن گنبد دو پوسته، فضاى داخلى و قالب خارجى بود. گنبد داخلى نیمکرهاى بود ولى گنبد بیرونى به شکل بیضى نسبتاً نوک تیزى اجرا مىشد. نمونهٔ چشمگیر در این مورد گنبد مسجد جامع اصفهان است.
بناى مدرسه از جمله بناهاى مذهبى این دوران بود. مدرسه در سرتاسر امپراتورى سلجوقى گستریش پیدا کرد و داراى ویژگىهایى گشت از جمله صحن چهار ایوانى که ریشه ایرانى داشت. از معروفترین مدارس، مدرسه نظامیه بغداد بود و نیز در اصفهان، نیشابور، بلخ، بصره و. ... از دیگر بناهاى مذهبى بناهاى آرامگاهى بودند که در این دوران ساخته شدند.
معمارى غیرمذهبى نیز همدوش معمارى مذهبى بکار مىرفت. معمارى غیرمذهبى رایج در دورهٔ سلجوقیان کاروانسراست که داراى صحن بزرگ و چهار ایوان است.
دورهٔ سلجوقى دورهٔ توازن و تعادل معمارى ایرانى بود که از تجارب پیشین بهره مىگرفت و الگوهاى تازهاى براى آینده ایجاد مىکرد.
در اواخر عهد سلجوقى ترئینات گچبرى و رنگ اهمیت زیادى یافت. کاشى لعابدار فیروزهاى در تزئین معمارى بکار گرفته شد.
از ویژگىهاى این دوران در معمارى استفاده از آجر بود. آجرهاى عالى با جایگیرى ظریف و شکلگیرى هندسى نقوش برطبق سبکى دقیق، ویژگىهاى تزئینى بنا را جلوهگر مىساخت. این امر با توانایى و قدرت تکنیکى اعجابآورى اجرا مىشد.
از مساجد ایران در این دوران مىتوان به مسجد جامع اصفهان، مسجد جامع اردستان، مسجد جامع گلپایگان، مسجد جامع قزوین و از مدارس، مدرسهٔ خارجرد را نام برد. از بناهاى غیرمذهبى که بیشتر کاروانسرا هستند مىتوان رباط شرف، رباط انوشیروان، رباط ملک (سمرقند بخارا) و از برجها و مقابر این دوره که به شکل تپه ساخته شدهاند، و دو طبقه بودهآند، مقابر دایره شکل سه گنبد در ارومیه و برج مدور مراغه و از مقابر نقشه ترکدار، مقبرهٔ پیر، گنبد سرخ و گنبد علویان و از مقابر چند ضلعی، گنبد على در ابرقو، گنبد کبود در مراغه و از برجها، برج دماوند، برج غربى و شرقى خرقان و برج مهماندوست را نام برد.
انواع متنوعى از سفالینهها کمى پس از روى کار آمدن سلجوقیان در ایران ظاهر شد. مراکز عمدهٔ آن در ایران شهر رى و کاشان بود. ویژگى این سفالینهها استفاده از خمیر سفید بود، که عملاً کاربرد لعاب را منتفى مىکرد. در این دوره بود که سفالینهها چند رنگ چینى تولید شدند.
برخى ظروف که در حدود قرن ششم هجرى تولید شد، مشبککارى ترئین یافته بود و شبکهها با لعاب شفاف پرشده بودند. در اواسط همان قرن لعابکارى رنگى بوجود آمد که معمولاً بهرنگ فیروزهاى یا آبى تیره بود.
سفالینههاى زرینفام نیز در خلال قرن ششم بوجود آمدند. نمونههاى نخستین آن، ریشه در مصر و بینالنهرین داشت و در ایران از پیشرفت و تحول کافى برخوردار شد.
نقشپردازى سفالینهها در شهر روى و کاشان باهم متفاوت بود. در رى زمینه زرینفام بود و پیکرهها با تزئین گیاهان مارپیچ احاطه مىشدند و سرانجام پیکرهها به نقشهاى کوچک تنیده در نقشهاى گیاهى تبدیل شدند. در کاشان پیکرههاى انسانى اغلب در برابر یک منظره قرار مىگرفتند. گاه پیکره و بعدها دو پیکره نشسته بکار مىرفت که در حال صحبت باهم بودند. در بینالنهرین ظروفى تولید مىشد که تزئین برجسته داشتو با اسلیمىهاى سلجوقى مزین شده بود. این ظروف خشنتر از ظروف ایرانى بود.
در اواخر قرن ششم سفالینههاى زیباى مینایى تولید شد. این ظروف در شهرهاى کاشان، رى و احتمالاً ساوه تولید مىشدند که داراى تزئیناتى شبیه ظروف زرینفام کاشان بودند. گاه هم وقایع شاهنامه و صحنههاى نبرد در ترکیببندىهاى کوچک ارائه مىشد.
در سالهاى آخرین قرن ششم، پیشرفت تکنیکى قابل توجه بود و اولین نمونههاى سفالینهٔ لاجوردى تولیدشد.
در دورهٔ سلجوقی، هنر و فن فلزکارى نیز به شکوفایى و توسعه ویژهاى دست یافت. از فلزات بکار رفته در قرنهاى پنج و شش مفرغ بود که آنرا قالبریزى و کندهکارى مىکردند و گاه با نقره و مس خاتمکارى و یا مشبککارى مىکردهاند و حتى گاه میناکارى هم انجام مىشده است. در تعداد بىشمارى از اشیاء آن دوران از قالبها و الگوهاى سنتى باستانى بهره گرفته مىشد. مانند بخوردانهاى خاتمکارى یا مشبککارى شده که بیشتر به شکل حیوانات ساخته مىشدند.
از نمونههاى برجسته فلزکارى در عهد سجلوقى مىتوان از بخوردارن مفرغى به شکل شیر نام برد که مشبککارى شده است. و نیز بشقاب مفرغى که درو آن کتیبهٔ خط کوفى مزین شده است و پیکرهٔ جانورسانى روى آن کار شده است.
آثارى نیز از هنرمندان خراسان به امضاء رسیده که اطلاعاتى در این زمینه ارائه مىدهند. سبک فلزکارى سلجوقى بیشتر صریح، شاداب و با توجه به جزئیات مىباشد
دورهٔ سلجوقى در هنر ایران شامل سالهایى است که این سلسله در ایران و آناتولى صاحب قدرت شدند و نیز شامل ادواى است از نابسامانى و انحطاط تاریخ سلجوقیان در ایران که به این ترتیب دو سده به طول انجامید.
نوآورىهاى معماران ایرانى در این دوره از هند تا آسیاى صغیر نتایج و پىآمدهاى وسیعى در بر داشت؛ و هنرمندان در گسترهٔ وسیعى از هنرها، شامل نساجى و سفالگری، عاجکاری، فلزکارى با ویژگىهاى منطقهاى آثار ماندگارى را خلق کردند.
سلجوقیان قبیلهاى از نژاد ترکان اُغوز بودند و نام خود را از سلجوق یکى از رؤساى خود گرفتند. آنها پس از گرایش به اسلام از اُغوزها جدا شدند و به خدمت سامانیان در آمدند و در حومهٔ سمرقند سکنیٰ گزیدند. سپس سلطان محمود غزنوى به سلجوقیان اجازهٔ سکونت در منطقهٔ خراسان را در این اسکان نخستین هستهٔ مرکزى سلطنت آنان را که در عرض نیم قرن امپراتورى منسجم ولى مستعجلى بود، تشکیل داد. این امپراتورى بهتدریج گسترش یافت و شامل همهٔ آسیاى صغیر نیز شد و تحولات نژادى و زبانى وسیعى در مناطق مختلف بهوجود آورد. از این زمان به بعد ترکان سرتاسر آناتولى را گرفته و زبان و نژاد خود را تحمیل نمودند. در منطقهٔ آذربایجان نیز تحولاتى از ای
ن دست صورت گرفت؛ اما مرکز ایران با جذب ترکان و ایرانى کردن آنها روش متفاوتى را در پیش گرفت.
سلجوقیان در سال ۴۳۱ صاحب کل خراسان شدند و به طرف مرکز ایران روى آوردند و شهر رى و اصفهان را تصرف کردند. طغرل رهبر آنها در سال ۴۴۷ وارد بغداد شد و از خلیفه وقت لقب سلطان دریافت نمود و بازوى نظامى خلافت عباسى گردید. سپس جانشین او الب ارسلان، آذربایجان،
شمال بینالنهرین و سوریه را تصرف کرد و سپس بر امپراتور بیزانس غلبه نمود و راه نفوذ سلجوقیان به آناتولى گشوده شد. سپس ملکشاه پسر او، نظامالملک را که یکى از فرهیختگان ایرانى بود و سیاستمدارى بزرگ و توانا و نماینده طبقهٔ حاکم ایرانى و مشاور پدرش بهشمار مىآمد، به وزارت خود برگزید.
ارکان امپراتورى سلجوقى علیرغم شکوه و جلال ظاهریش، سست و رو به نابودى بود. این قوم صحرانشین فاقد مفهوم ملت و حکومت بودند و سرزمینهاى مفتوحه را ملک شخصى خانوادهٔ خان مىپنداشتند.
تا زمان مرگ سنجر در سال ۵۵۲ سلطنت سلجوقیان، در خراسان و ماوراءالنهر ادامه یافت. این مناطق بعداً تحت سلطهٔ یک سلسلهٔ ترک نژاد دیگر یعنى خوارزمشاهیان قرار گرفت. تا اینکه این
سلسله در مقابل تهاجم مغولان در سال ۶۱۶ از پاى درآمد.
دورهٔ سلجوقى یکى از ادوار خلاقه جهان اسلام است. در این دوره در همهٔ زمینههاى هنرى پیشرفتهایى باشکوه صورت گرفت که از نظر سبک تفاوتهاى منطقهاى وجود داشت. در زمینهٔ معمارى عناصر رنگى وارد شد و از آجر براى تزئین بهره گرفته شد. سبک چهرههاى جانورى ادامهٔ هنر ساسانى بود. پیکرههاى انسانى گاهى بهطور مستقل در تزئینات سفالینهها بهکار مىرفت و بهصورت طاق یا جفت و اغلب درون طرحهاى هندسى تصویر مىشد.
این دوره از نظر پیشرفتها و تحولات وسیع در کل زمینههاى هنرى بسیار چشمگیر و برجسته بود.
اوج هنر اسلام در دوره سلجوقی بوده است.
هنر سلجوقی :
پس از تسلط حاكمان اموی و عباسی بر ایران نقاشی دچار نوعی تناقض گردید، حاكمان اموی و عباسی به استناد اینكه تصویر سازی در اسلام حرام است از رشد نقاشی در میان مردم جلوگیری كرده و برای هنرمندان ممانعت هایی بوجود آورده اند. در حالی كه در كاخهای خود از نقاشی و حتی تصویر انسان استفاده می كردند و در حقیقت آنها به نوعی نقاشی را به انحصار خود در
آوردند. نمونه هایی در كاخ سلجوق خاقانی از عهد عباسیان بدست آمده، این نكته كاملا آشكار در این نقاشی از رنگهای ساده استفاده شده است و به سبك نقاشی مانویان (آیین مانی ) در پیرامون طرح اصلی خطوط تیره رنگ بكار رفته است. قدیمی ترین اثری كه در ایران بدست آمده دیواره نگاری است از قرن دو هجری كه این نقاشی خصوصبات كاخ های عباسی دیده می شود.
خوشنویسی و تذهیب عهد سلجوقی :
خطی كه در ابتدا قرآن مجید به آن نوشته می شد خط كوفی بود از این رو تا چندی همین خط برای كتابت نیز مورد استفاده قرار می گرفت. خوشنویسی یكی از اركان اصلی كتاب آرائی بشمار می آید. در قرن های اولیه هجری كتابهایی بجز قرآن مجید و كتابهای مذهبی رونویسی و نگاشته نمی شد، اما رفته رفته از حدود قرن دوم هجری به بعد با ترجمه آثار یونانی، سریانی و هندی نیز با پیدایش آثار دانشمندان و متفكران اسلامی رونویسی و نگارش كتابهای مختلف رایج گردید.
خطی كه در قرن اولیه هجری در ایران به آن می نوشتند خط عربی بوده كه به دو شیوه رایج بود یكی خط كوفی كه حروفش قوس دار است. رشد خوشنویسی خط كوفی ایرانی به شدتی پیش می رود كه در عهد سلجوقی به شیوایی خاصی می رسد، در همین عصر هم شاهد تذهیب در لابه لای حروف خطوط و سطرها نیز هستیم. شكلهایی كه در تذهیب استفاده می شود بیشتر شامل نقشهای گیاهی و بخصوص نقش معروف اسلیمی است.
جلد سازی در عهد سلجوقی :
جلد كتاب در عین اینكه حافظ اوراق كتاب بوده با منقوش ساختن آن ارزش گذاری بر كتاب بیشتر جلوه می كند. برای جلد كتاب بیشتر از چرم استفاده می شده، زیرا چرم همخاصیت شكل پذیری دارد و هم با دوام است. غالبا روی قسمت های مختلف جلد كتاب كار می كردند. یعنی پوش
ش بیرونی جلد ( پشت جلد – پوشش داخلی جلد – آستر – و عطف جلد و گاهی نیز روی زبانه جلد كه روی جلد تا می شده است ) نقش اندازی برجلد كتابها به شكل های گوناگون انجام می شده است. ولی در همه شیوه ها باید كه چرم پشت جلد را تحت فشار قرار داد تا شكل مورد نظر را بدست بیاورد. وقتی چرم شكل می گرفت شیارهای خالی را با طلا كاری پر می كردند. در قسمت داخلی یا آستر جلد برای نقش اندازی از طرحهایی كه بر روی كاغذ یا چرم بریده شده بود استفاده می كردند. ولی روی عطف كتاب هم به همان شیوه پشت جلد كار می كردند. بطور عمده ما با دو نوع جلد سازی چرمی روبرو هستیم.
یكی شیوه جلد سوخته و دیگری جلد ضربی :
در شیوه ضربی جلد چرمی خام را تحت فشار ضربات وا می داشتند تا نقش های برجسته دست بیاید و در شیوه جلد سوخته جلد چرمی خام را با داغ كردن نقش
دلخواه كه بر بروی فلز كنده بود و با استفاده از فشار آن بر جلد به نقش برجسته دست می یافتند.
نقش هایی كه از پشت جلدهای قرن های اولیه هجری بدست آمده بیشتر تحت تاثیر جلد سازی قبطی (مصرعلیا) و همین شیوه كه تا عهد سلجوقی نیز ادامه می یابد. نقوشی كه در این جلدها بكار رفته است، نقش های هندسی هستند.