بخشی از مقاله
گزارش کار اموزی معدن سنگرود
مقدمه:
زغالسنگ از چند قرن قبل از ميلاد مسيح شناخته شده بود و اولين بار توسط چيني ها از آن به عنوان سوخت استفاده كردند استخراج اصولي زغالسنگ اصولي زغالسنگ از قرن دوازده ميلادي آغاز و در قرن 19 در طي انقلاب صنعتي در ديگهاي بخار و كك سازي استفاده گرديده زغال ماده اي غير متجانس مي باشد كه از تجزيه گياهان در شرايط مختلف و مناسب رطوبت، حرارت، فشار و
فرايندهاي بيولوژيك بوجود مي آيد و بسته به نوع گياه، ميزان تجزيه و شرايط محيطي و فرايندهاي بيولوژيك، محصول توليد شده متفاوت مي باشد و از طيف گسترده اي برخوردار است كه نامگذاري آن نيز در جدول صفحه بعد درج شده است كه در نهايت پس از گذشت زمان به آنتراسيت تبديل مي شود كه اين ماده قابليت تبديل به يك معدن براي استخراج را دارا مي باشد و معدن سنگرود از همين معادن مي باشد.
معدن زغالسنگ سنگرود در حوضه زغالدار البرز غربي واقع شده است. اين معدن از سال 1350 در حال بهره برداري مي باشد. عمليات اكتشافي در دو بخش شامل بلوك مركزي و بلوك شمالي صورت گرفته است. در بلوك مركزي كه بخش عمدة ذخيره معدن را در خود جاي داده است
اكتشافات تا تراز +600 متر صورت گرفته لكن بخش اعظم ذخاير بالاتر از +900 متر در طي سي و سه سال گذشته استخراج شده و از آنجا كه تراز +900 پايين ترين تراز تونلي معدن مي باشد شركت زغالسنگ البرز غربي بهره برداري معدن از سال 1373 موضوع تهيه طرح استخراج ذخاير باقيمانده بين ترازهاي +600 تا +900 را مورد توجه قرار داد. اين معدن يكي از مهمترين معادن زغالسنگ ايران
ميباشد كه مطلوبترين زغال را از لحاظ خاكستر دارا مي باشد. همچنين زغال اين معدن بعد از بارگيري از كارخانه زغالشويي به ايستگاه راه آهن قزوين منتقل شده و از آنجا به استان اصفهان منتقل مي شود كه زغال مورد نياز كارخانه ذوب آهن در حدود هزار تن در سال مي باشد. اين گزارش نتيجه بازديد من از معدن و همچنين اطلاعاتي كه در آرشيو موجود بود حاصل شده است.
موقعيت جغرافيايي منطقه و راههاي دسترسي
منطقه زغال خيز سنگرود و در استان گيلان و در 110 كيلومتري شمال غربي قزوين و 28 كيلومتري شهرستان لوشان واقع شده است. اين منطقه در طول جغرافيايي و عرض جغرافيايي گسترده شده است. اختلاف ارتفاع ناحيه ذغال از سطح دريا بين 1200 تا 1800 متر مي باشد و دسترسي به معدن از طريق جاده اصلي قزوين به رشت تا شهر لوشان به طول 90 كيلومتر و همچنين از طريق جاده روستاي جيونده به طول 25 كيلومتر صورت مي گيرند.
موقعيت آب و هوائي:
آب و هواي اين منطقه از اقليم نيمه حاره تا خشك متفاوت است. بر اساس ايستگاه هواشناسي رودبار درجه حرارت متوسط سالانه 4/16+ درجه سانتيگراد است و در سردترين ماههاي سال (دي و بهمن) حداقل درجه حرارت 7/1- درجه سانتي گراد و در گرمترين ماههاي سال (تير و مرداد) به 24+ درجه سانتي گراد مي رسد. در تابستان معتدل و زمستان تقريباً سرد و مه آلود مي باشد و بارندگي هم زياد است. مقدار بارندگي ساليانه حدود 300-200 ميليمتر گزارش شده است.
عمليات اكتشافي:
عمليات اكتشافي زمين شناسي در كانسار از سال 1969 آغاز و از سال 192 كانسار به وسيله شركت سهامي البرز غربي وابسته به شركت ملي فولاد ايران بره برداري مي شود استخراج ساليانه زغال تا سال 1356 برابر 140-120 هزار تن در سال بوده كه در حال حاضر حدود 5000 تن در ماه صورت مي گيرد كه با آمدن مدير عامل جديد كه تأكيد دارند به 8000 تن در ماه در محدوده
بلوك اصلي از آغاز 1969 مجموعاً 119 چاه حفاري گرديد. آقاي كالوسيف كارشناس شركت ملي فولاد ايران سرپرستي كليه عمليات اكتشافي زمين شناسي را بر عهده داشتند. متراژ عمليات در دوره اكتشاف تكميلي در دهه اول با توجه به ساختمان تكنونيكي تعيين شده در بخش شرقي بلوك مركزي به وسيله چاههاي واحد كشوده و مرز توسعه و ضخامت كاري رگه اصلي پيش بيني گرديد شكستگي ها و گسل هاي جدا كننده محدوده معدني را به بلوك هايي در اندازه 200×150 متر و 400×300 متر تقسيم مي نمايند دامنه شكستگي ها از 30-15 تا 100-50 متر تغيير مي كند.
فاصله چاهها در بلوك جنوبي 160-100 متر در مركزي 200-140 متر است. كليه چاههاي حفاري شده در مرحله اكتشاف تكميلي (به جز چاههاي شماره 81، 93، 133) از نقطه نظر تحقيقات كار، آثار ضروري تشخيص داده شده است.
تاريخچه عمليات اكتشافي و ذخاير در بلوك اصلي (مركزي)
مطالعه زمين شناسي منطقه سنگرود اولين بار توسط كارشناس آلماني ام ارشتاين در سال 1347 صورت گرفته است. نامبرده ضمن اشاره به وجود سه لايه قابل كار، ذخيره ذغال را تا افق 950 متري برآورد كرده است. در همين سال كارشناس شوروي سابق اوسلندر وگرچشينكوف از كارهاي معدني قديم در منطقه بازديد كرده و با وجود يك لايه قابل كار اشاره كرده اند اكتشافات
سيستماتيك از سال 1349 در محدوده معدن آغاز شده و تا سالهاي بعد به موازات عمليات بهره برداري ادامه داشته است. در اين مدت تعداد 262 حلقه چاه اكتشافي در محدوده بلوك مركزي حفر گرديده است. عمق نهايي اكتشافات خط تراز از +600 مي باشد. متد و عمليات در دورة اكتشاف تكميلي در وهلة اول با توجه به ساختمان پيچيده تكنونيكي كانسار تعيين شده و در بخش شرقي بلوك مركزي كه بوسيلة چاههاي واحدي گشوده و مرز توسعه و گسترش ضخامت كاري رگه اصلي پيش بيني گرديد.
وضعيت زمين شناسي منطقه
قديمي ترين لايه موجود در ناحيه آهك ها و دولوميت هاي خاكستري و روشن سازندي مي باشند كه سن آن ها پرنين مياني تا بالايي است كه مربوط به سازند (روته واليكا) كه مربوط به ترياس مياني و پائيني است. كمر پائين دولوميت هاي اليكا شامل آرژيليت هاي نسوز مي باشد و سن آن به ترياس بالايي مربوط مي شود روي خاك نسوز ذكر شده را رسوبات كلاريز بدون هيچگونه دگرشيبي پوشانيده است كه به ترتيب از بالا به پائين عبارتند از: سيليت استون هاي خاكستري
مايل به سبز و ماسه سنگ با دانه بندي مختلف و آرژيليت. ضمناً اين لايه ها و ليچه هاي زغال غيرقابل استخراج نيز بهمراه دارند. ضخامت رسوبات كلاريز در اين منطقه كم بوده و به 230m متر مي رسد. اطلاعات تازه كه در نتيجه تحقيق مجموعه اي بيش از 16 مقطع كامل رسوبات زغالدار البرز حاصل گرديده و اجازه مي دهد كه مسئله سنگ شناسي و رسوبات مزوزوئيك شمالي ايران
كاملاً روشن مي گردد و همچنين فسيلهاي گياهي در اين سنگها وجود دارد. معدن سنگرود از
نظر ساختماني در بلوك جنوب شرقي طاقديس سنگرود – آغوز بين قرار گرفته كه مستقيماً به گسل بيوزين كندوان متصل است. 3 بلوك ساختماني در معدن سنگرود مشخص شده است: 1) بلوك شمالي 2) بلوك مركزي 3) بلوك جنوبي. 1- بلوك شمالي كه بوسيله گسل بزرگ F1 از بلوك مركزي جدا شده است و بلوك مركزي و جنوبي از ساليان قبل مجموعاً بصورت يك شبكه معدن مورد بهره برداري قرار گرفته و به همين دليل بعنوان بلوك مركزي شناخته مي شود و از لحاظ زمين
شناسي بلوك مركزي شناخته مي شود و از لحاظ زمين شناسي بلوك شمالي داراي رسوبات مزوزوئيك ديرين به مقدار زياد در سراسر سلسله جبال البرز است كه رگه هاي زغالسنگ اين
رسوبات از نظر كيفيت و ميزان متامرفيسم موجود مي باشد. در فاصله 35-40 متري بالا و پائين رگه زغالسنگ قابل كار اصلي طبقات ماسه سنگي به ضخامت 50-30 سانتي متر كه در تمامي سطح ثابت است قرار گرفته است كه به عنوان طبقه راهنما از آن استفاده مي شود. بلوك شمالي از بلوك مركزي سيستم گسلي گراويتي با امتداد جنوب شرقي با شيب بطرف شمال از بلوك مركزي جدا مي شود. مواد و لكانيكي كه بصورت سيل و دايك در بخش غربي و جنوب غربي بلوك شمالي
مشاهده مي شود. مواد و لكانيكي از عمق 520-540 متري در داخل رسوبات زغالدار نفوذ كرده است. وضعيت ساختمان لايه قابل كار اصلي در بلوك شمالي با بلوك اصلي متفاوت بوده و اغلب داراي ساختمان ساده و زغال يكدست و يك لايه بوده و به طرف شرق ساختمان لايه پيچيده و داراي دو لايه م’ باشد.
• جدول زير گيفيت زغال در بلوك شمالي را نشاني مي دهد.
ضريب پلاستومتري mm مواد فرار % خاكستر % گوگرد %
4/12 6/21 11/9 3-1/2
تعيين ظرفيت و عمر معدن:
براساس تجربيان گذشته معدن سنگرود و با توجه به تكتونيك شديد منطقه معدني كه در عمل ظرفيت توليد كارگاه را به شدت محدود مي كند استخراج سالانه 60000 تن براي معدن درنظر گرفته شده است و به اين ترتيب ظرفيت معدن حدود 230 هزار تن خواهد بود. جدول زير ذخاير كل البرز غربي را نشان مي دهد كه ذخيره برآورده شده معدن در بخش قبلي به ميزان 625000 تن، ذخيره زغال تميز بوده و در عمل حين استخراج مقداري باطله نيز همراه ذغال به خارج از معدن حمل مي شود كه نهايتاً در كارخانه زغالشويي از ذغال جدا خواهد شد.
ذخاير، نوع زغال سنگ در البرز غربي تا سال 1374 بر اساس گزارشات شركت ملي فولاد ايران (ارقام بر حسب ميليون تن)
نام ناحيه نام منطقه يا معدن نوع زغال سنگ
بر اساس شوروي سابق ميزان ذخيره مرحله عمليات
B+C1 C2 B+C1+C2
البرز غربي بلوك اصلي كك شو چرب و كك شو 2957/1 4/1 6957/2 درحال استخراج
بلوك شمالي كك شو 09/1 ½ 19/3 درحال استخراج
جمع كل زغال در البرز غربي 3857/2 5/3 8857/5
اگر ميزان اختلاط باطله با زغال با توجه به ضخامت كم لايه و ساختمان مركب آن حدود 0/33 درنظر گرفته مي شود همچنين مي توان گفت مقدار ذغال خروجي از معدن را نزديك به 840/000 تن برآورد كرد كه با توجه به ظرفيت سالانه عمر معدن نيز نزديك به 14 سال خواهد شد. البته با در نظر داشتن اينكه معمولاً در سالهاي
ابتدايي و انتهائي عمر معدن ميزان استخراج پائين تر از ظرفيت نهايي است عمر معدن بر اساس زمان بندي عمليات استخراج 15 سال برآورد گرديده است. بخاطر عوارض تكتونيكي پيش بيني شده، حريم گسلها، لنگه هاي حفاظتي و افت عمليات استخراجي با ضريب معيني تعديل شده است. مجموع ذخاير قابل استخراج در محدوده طرح حدود 625000 تن مي باشد. (ميزان استخراج از سال 50 تا 74 را در نمودار صفحه بعد مشخص شده است)
روشهاي استخراج:
در معدن سنگرود از روشهاي جبهه كار طولاني (Long Wall) و همچنين پلكاني معكوس استفاده مي گردد كه در بيشتر بخش ها از Long Wall استفاده مي شود.
1- جبهه كار طولاني: در اين روش از درون اكلن ها يا تونلهاي مايل اشتراك هايي در امتداد لايه به صورتي كه لايه ذغال مشخص باشد تقريباً در سقف نمايان باشد تا از اين طريق لايه را گم نكند حفر مي كنند و همچنين اشتراك ديگري به عنوان باربري در حدود 70 تا 80 متر پائين تر از اشتراك تهويه
حفر مي كنند و پس از اشتراك پائين به اشتراك بالادويلي مي زنند (خادوك و لنگه هايي به ضخامت 5-4 متر گذاشته مي شود گسترش و طول اشتراك ها معمولاً در هر طبقه 700 تا 1000 مي رسد دليل استفاده از روش جبهه كار طولاني لايه اي بودن كانسار و سختي كم ذغال مي باشد كه اين روش به دو صورت پيشرو و پسرو صورت مي گيرد در روش استخراجي پيشرو تونل ها، بالا و پائين كارگاه همراه با پيشروي كارگاه استخراج مي شوند و معمولاً كارگاه استخراج مداماً از تونل هاي بازكننده معدن دور مي شوند و در روش استخراج پسرو تونل هاي بالا و پائين كارگاه قبل از شروع عمليات استخراج در كل طول بلوك استخراجي حفر شده و كارگاه استخراج از مرزهاي معدن به طرف بازكننده اصلي پيشرو مي كند. (شكل صفحه بعد روش استخراج پيشرو را نشان مي دهد)
2-پلكاني معكوس: اين روش فقط 2 تا 3 كارگاه انجام شده و علت اصلي استفاده از اين روش
شيب زياد مي باشد چون شيب لايه زياد بوده بايد از اين روش استفاده نمود چون در اين حالت روش جبهه كار طولاني ايمني كافي را ندارد و باعث ريزش و غلتيدن زغالسنگ شكسته شده در كارگاه مي شود و موجب صدمه ديدن كارگران و افراد مشغول در قسمت هاي پائين تر مي گردد و همچنين وسايل و چوب هاي نگهداري نيز شكسته مي شود در بعضي از موارد به جاي اين روش از روش هاي ديگر استفاده مي كنند به اين صورت كه جبهه كارگاه را در جهت بزرگترين شيب ايجاد
نمي كنند بلكه به صورت مايل كارگاه را ايجاد مي كنند.
مشخصات فني و استخراجي در بلوك شمالي
اين معدن با دو دهانه اصلي به نام تونل 10 و اكلن 11 ريلي بازگشائي شده است و هم اكنون نقطه ارتفاع كارگاه استخراج تا دهانه تونل 10 به طول تقريبي 450 متر مي باشد با توجه به شيب بالاي لايه زغال كه بين 35 تا 40 سانتي متر و ارتفاع زغال نيز بين 60-140 سانتي متر مي باشد روش استخراجي مورد استفاده پلكاني معكوس بوده كه
با ايجاد چندين پله طبق پاسپورت استخراج مي شود. (در ضمن كروكي صفحه بعد مربوط به بلوك شمالي معدن البرز غربي مي شود)
تاكنون 7 طبقه استخراج گرديده و با توجه به شيب و شرايط زمين شناسي منطقه (لايه اي) و همچنين روش استخراج بطور معمول (طول كارگاه بين 70 تا 80 متر) درنظر گرفته مي شود براي جلوگيري از فشار فضاي استخراجي بر تونلهاي دنبال لايه ورودي و خروجي كه در مجاورت اشتراك
مي باشد اقدام به لنگه گذاري مي كند كه لنگه ها نيز طبق پاسپورت بايد حداقل داراي عرض 2m و طول 3m باشد مشخصات كارگاههاي استخراج نيز با توجه به شرايط لايه مشخص مي شود اما بطور معمول كارگاه در حدود 70 تا 80 متر و ارتفاع 40 تا 140 سانتي متر و عرض 2 تا 3 متر و شيب 34 تا 40 درجه در قسمت غرب بلوك شمالي و در قسمت شرق بعلت كم شدن طول كارگاه در
حدود 130 متر و عرض 2m و ارتفاع 70 تا 1000 سانتي متر و شيب كارگاه بين 15 تا 20 درجه مي باشد طريقه دسترسي به كانسار توسط دو اكلن اصلي ميسر مي گردد. اين اكلنها به لعنتي و ريلي مي شوند.. اكلنهاي لعنتي با شيب –17 درجه به سمت پائين مي باشد و از آنجا كه شيب لايه تقريباً بالاي 30 درجه است مجبورند با توجه به محدوديت شيب براي نوار نقاله ها در هر قسمت
براي رسيدن به طبقه بصورت رفت و برگشت جاي گذاري مي كنند تا به شيب مورد نظر رسند اين مسير براي حمل زغالسنگ و مواد باطله تا راستة تونل 10 مورد استفاده قرار مي گيرد اما اكلنهاي ريلي با شيب 27 به سمت پائين حفر مي گردند و شكل آنچناني از لحاظ تطبيق شيب با خود لايه ندارند تجهيزات مستقر در اكلنهاي ريلي جرثقيلهائي مي باشند كه به ترتيب استفاده آنها از تونل 11 جرثقيل 1400 و اكلن 101 جرثقيل 1200 و اكلن 102 و 103 ريلي LBT34 مي باشند تجهيزات
مستقر در مسير لنتي (10 لنتي هركدام تقريباً 200 متر) با موتورهاي 32KW تا 50KW مي باشد كه از روي قدرت موتور مي توان تناژ را محاسبه كرد و در هر طبقه بوسيله يك رابط از مسير ريلي به افق مورد نظر زغال را گرفته و كار رساندن تجهيزات از ان قسمت صورت مي گيرد و بوسيله يك عمود بر لايه بين مسير لنتي و طبقه مربوط ارتباط برقرار مي گردد همچنين مي توان اضافه كرد روش استخراجي بلوك شمالي منحصر مي باشد كه بعد از برخورد بر لايه به صفحه زغالي در امتداد لايه تونلهاي دنبال لايه حفر مي گردد.
مشخصات فني سيستم حفاري
سيستم مورد استفاده در كارگاه استخراج به سنگ ميانه لايه نرم (آرژيليت) از پيكورهاي 7 كيلويي A7 و در كارگاههاي استخراجي با سنگ ميان لايه سخت از نوع Siltston از پيكورهاي 9 كيلويي از نوع A9 استفاده مي شود. به منظور حفاري تونل ها از سيستم حفاري ضربه اي – چرخشي (پرفراتور) استفاده ميشود پرفراتورهايي كه استفاده مي شوند از نوع BH29، BH11، SH21 و با وزن هايي حدود 11، 16 و 21 كيلوگرم مي باشند كه پايه هاي آن ها پنوماتيكي مي باشند و مته هاي مورد استفاده 30 و 34 ميلي متر با سرمته هاي الماسه از نوع تيغه اي و منبع انرژي هواي
فشرده است در بلوك مركزي براي استخراج لايه ها ابتدا زغال لايه اول را با پيكور شكسته و به پائين هدايت ميكنند سپس سنگ ميان لايه را آتشباري مي كنند و بعد از پيم گيري استخراج زغال در دو شيفت انجام مي گيرد در اينجا سنگ جدا شده را براي نگهداري و پر كردن فضاهاي ايجاد شده بعد از استخراج استفاده مي كنند.
عمليات آتشباري
ديناميت مورد استفاده در اين معدن از نوع اخگر مي باشد كه حدوداً 25% نيتروگليسيرين (N8) دارد و قطري معادل mm22 و طول cm22 و ميانگين وزن هر لول gr139 مي باشد كه جديداً دو نوع ديناميت ضد گريز و با قطر mm30 و طول cm25 و وزن هر لول gr130 نيز مورد استفاده قرار گرفته است كه يك نوع (نوع اول) G1 با 18% نيتروگليسيرين (N18) و (نوع دوم) G4 با 12%
نيتروگليسيرين (N8) كه قدرت اولي معادل 50% ديناميت اخگر و دومي قدرتي معادل 60% ديناميت اخگر مي باشد. طريقه نگهداري به اينگونه مي باشد كه در دو انباري كه به صورت تونل در زيرزمين حفر شده كه يكي مخصوص مواد منفجره و يكي مربوط به چاشني مي باشد نوع چاشني هاي مصرفي با ديناميت اخگر از نوع (H8) (Half Secant) با پوكه مي (5/0 ثانيه) با ديناميتهاي گريز از نوع N8 با تأخير 75% استفاده مي شود و توسط ماشين مخصوص و نفربر حمل مي شود و مواد ناريه از درب تونل ها توسط آتشبارها به سينه كار حمل مي شود آتشباري در پايان شيفت 1 و 2 و در زماني كه كارگران معدن را ترك كرده اند با حضور مأمور ايمني و انجام عمليات گازسنجي
انجام مي گيرد. مخلوط گل رس با خاك اره با قطر حدود mm25 به صورت سوسيس درمي آورند و بعداً به عنوان گل حفاري فرو مي كنند نحوه بستن مدار به صورت سري مي باشد آتش كن مورد استفاده، ايكسيدزرهاي ضد گريز مي باشد.
تهويه در معدن
در مورد جبهه كار پيشروي نيز 3 مبناي رقيق كردن گازهاي آتشكاري، حداقل سرعت و حداكثر نفرات ملاك عمل مي بالشد براي تعيين مجموع هواي مورد نياز معدن روش كار بدين صورت است كه از دورترين نقطه شبكه با در نظر گرفتن نشت هوا از دربهاي تهويه و نحوه قرار گرفتن كارگاههاي استخراج نسبت به هم (سري يا موازي) ميزان هواي عبوري از مسيرهاي مختلف تعيين گرديده به گونه اي كه ارتفاع تعيين شده در محل مصرف كننده هاي اصلي و كارگاههاي استخراج و جبهه كارهاي پيشروي تحقق مي يابد.
فاكتورهاي تهويه:
تعيين فاكتورهاي تهويه در حقيقت همان طراحي تهويه مي باشد تهويه ازجمله مهمترين مسائلي است كه هنگام طراحي كلي معدن بايستي درنظر گرفته شود كه اين فاكتورها عبارتند از:
1- تعيين شبكه تهويه، انتخاب روش تهويه محل تأسيسات بادبزن ها و بادبزن اصلي
2- محاسبه مقدار هواي لازم جهت معدن
3- افت فشار كلي در شبكه تهويه
4- انتخاب نوع بادبزن ها
محاسبه فشار كلي شبكه:
براي محاسبه افت فشار شبكه ابتدا افت فشار هر يك از مسيرهاي مورد نياز بايد محاسبه شود. اين كار مستلزم تعيين مقاومت هر يك از مسيرهاي معدني است، مقاومت مسيرها از رابطه زير بدست مي آيد: : ضريب اصطكاك ديواره مسير معدني. L طول مسير (m)، P: محيط مسير معدني (m) S: سطح مقطع مسير معدني . براي تعيين افت فشار كلي شبكه، طولاني ترين مسير معدني تعيين و افت فشار مربوطه محاسبه مي گردد هرچند روش هايي از قبيل نصب و نتيلاتورهاي تقويتي در مسير بحراني و كاهش اصطكاك از طريق اصلاح پوشش ديواره براي كاهش افت فشار از اين
مسير مي توان مطرح شود لكن در عمل بدليل پرهزينه بودن روش هاي مذكور افت فشار اين مسير به عنوان افت فشار كلي در نظر گرفته مي شود و افت مسيرهاي موازي با آن نصب درب هاي تهويه با دريچه تنظيم كننده به گونه اي كنترل مي شود كه توزيع هوا در بخش هاي مختلف به صورت مطلوب مي باشد افت فشار موضعي معادل 10% افت فشار اصطكاكي فرض مي شود و در نهايت ضريب اطمينان معادن 25/1 درنظر گرفته مي شود.
وضعيت تعيين شبكه:
طبيعي است كه بحراني ترين وضعيت شبكه وقتي است كه حداكثر حجم عمليات معدني در معدن صورت مي گيرد. اين وضعيت براي اين بخش از معدن رخ مي دهد كه بيشترين كارگاه استخراج و جبهه كار پيشروي به طور همزمان فعال مي باشد.
مسير تهويه:
هواي ورودي در ابتدا به صورت مكش ونتيلاتور از دهانه تونل 10 وارد معدن گشته و پس از گذشتن از مسيرهاي لنتي تا آخرين لنت وارد عمود بر لايه 68 گشته و از آنجا به تونل دنباله رو 68 هدايت مي شود هوا پس از تهويه كارگاههاي استخراج كه به موازات هم قرار دارند وارد اشتراك 67 گرديده و پس از تهويه مسير فوق و پيشروي ها توسط يك دويل استخراجي به اشتراك 66 منتقل شده و از رابط ريلي به اشتراك 66 وارد مسير 102 ريلي مي گردد پس مسيرهاي ريلي را به سمت بالا طي كرده و به ترتيب وارد 101 ريلي و 11 ريلي و به خارج منتقل مي گردد براي نقاطي كه در مسير تهويه واقع نيستند مانند پيشروي 103 ريلي و 105 لنتي و پيشروي 68 هوارساني توسط
ونتيلاتورهاي روسي SVM5 و SVM6 بصورت فرعي كه حداكثر توان آنها است انجام مي گيرد و هوا توسط لوله هاي برزنتي به سينه كار منتقل مي گردند كه برزنتها با قطر 50-60 سانتي متر مي باشد و پس از تهويه از خود راسته برمي گردد.
دبي: هواي ورودي در راستاي تونل 10 در حدود مي باشد و پس از گذشتن از مسيرهاي لنتي در عمود بر لايه 68 در حدود مي شود و هواي خروجي اندازه گيري شده در ريلي 11 مقدار 900 تا ld fhan.
مشكلات تهويه:
مهمترين عوامل آلوده كننده هواي معدن زغال، گاز متان و بازدم تنفس مي باشد و معدن بلوك شمالي از لحاظ گازدهندگي جزء معادن فوق كه كاتاگوري مي باشد كه حدود مي باشد همچنين با توجه به عميق شدن معدن و طولاني شدن مسير مقاومت بالا رفته و از مقدار هواي ورودي مي كاهد با توجه به آنكه دبي هوا دو عامل مهم تأثيرگذار مي باشند و با توجه به آنكه ما توانايي افزايش حجم را بدليل حجم وسيع عمليات و هزينه هاي بسيار را نداريم طبعاً ناگزير مي باشيم سرعت هوا را افزايش دهيم بطوريكه در پاره اي از مواقع مجبور به استفاده از دو معدن مي گرديم.
آبكشي در معدن
در بسياري از موارد آب هاي زيرزميني به قيمت هاي مختلف داخل معدن نفوذ كرده و مانع از انجام عمليات معدني مي گردد كه بايد به طريقي آب به خارج از معدن هدايت گردد چون اين معدن توسط تونل هاي اصلي گشايش يافته آبكشي به سهولت انجام پذير است زيرا در اكثر موارد آب هاي موجود در قسمت هاي مختلف و درنتيجه شيب طبيعي تونل به خارج هدايت مي شوند اما در حالتي كه توسط تونل هاي مورب ماده معدني گشايش يافته است طراحي سيستم آبكشي بايد
انجام پذيرد ما در اينجا پمپ ها و مشخصات لوله هاي تخليه آب معدن را آورده ايم كه مربوط به تونل هاي 5 و 9 مي باشد. با توجه به طرح كلي شبكه معدن و نحوه آماده سازي تونل هاي افقي دنباله لايه كه از دو اكلن 902 و 903 به دو طرف صورت مي گيرد شيب اين تونل ها حدود 003/0 به طرف اكلن هاي مذكور مي باشد لذا پيش بيني شده است كه آب هاي ورودي به شبكه به وسيله كانال هاي روباز در مرحله اول به مخزن هاي موقت در اين دو اكلن هدايت شوند اما براي ايجاد
تمركز در مخزن اصلي آب از اين مخازن موقت به مخزن اصلي كه در مجاورت اكلن اصلي بارگيري (901) احداث شده انتقال مي يابد، بديهي است شيب منفي تونل ها در فاصله اكلن هاي 902 و 903 تا اكلن 901 انتقال آب به وسيله پمپاژ و از طريق لوله صورت خواهد گرفت. در نهايت پمپ اصلي مجموع آب معدن را از مخزن و از طريق لوله اصلي آبكشي كه به (901) وصل مي شود و به
تونل 1/9 انتقال خواهند داد با توجه به اختلاف ارتفاع نهايي پمپاژ به ميزان m320 و محدوديت ارتفاع پريات (Head) پمپ هاي ساخته شده در دو مرحله انجام مي دهد. ايستگاه پمپاژ در افق 750+ متري درنظر گرفته شده و به اين ترتيب ارتفاع پريات در ايستگاه مياني حدود m170 بوده و در نهايت براي ايستگاه اوليه در پايين ترين افق معدن 600+ ارتفاع پريات معادل m150 خواهد شد. آب ورودي به تونل 1-9 و نهايتاً از طريق كانال روباز اين تونل به خارج معدن هدايت مي گردد. در اين
طرح پمپ هاي اصلي همزمان با افزايش عمق معدن از يك افق به افق بعدي منتقل مي گردند و مخازن اصلي جمع آوري آب هر افق در نزديكي 901 احداث مي شود.
پمپ ها:
پمپ هاي اين معدن معمولاً برقي مي باشند و محصول كشورهاي آلماني و روسيه كه نوع آلماني آن داراي 8 پروانه مي باشد به نام وتيس معروف است استفاده مي شود و انواع ديگر آن 6 پروانه و يا 4 يا 2 پروانه نيز مي باشد و نوع روسي آن 7 پروانه اي است و جنس پروانه ها از برنز و چدن مي باشد نوع آلماني داراي دور 1450 دور بر دقيقه و نوع روسي آن 3150 دور بر دقيقه مي باش
د همچنين هرچه تعداد دورها كمتر باشد آبدهي زيادتر مي شود و برعكس كه معمولاً آبدهي زيادتر در اينجا مربوط به پمپهاي نوع آلماني مي باشد و علت آن هم اينست كه پروانه نوع آلماني كوچكتر مي باشند و هد آن در حدود 230 متر و هد نوع روسي معمولاً بين 130 الي 170 متر مي باشد
هوائي معروفند نيز در معدن وجود دارد كه كار آن بدين صورت است كه آب صاف را مي كشند يعني آب را مي مكند و بالا مي آورد و در انتخاب پمپ ها اين فرض مد نظر بوده است كه پمپ آب ورودي به مخزن را در طول 24 ساعت شبانه روز در مدت 6 ساعت پمپاژ كند و قطر لوله ها به گونه اي انتخاب شود كه لوله ها شبكه آبكشي حتي الامكان يكنواخت باشد.
باربري در معدن
در معدن براي حمل و نقل زغال و نيز سنگ هاي باطله حاصله از انجام آتش باري و استخراج زغال و نيز براي جابجايي وسايل و تجهيزات نياز به وسايل باربري است در معدن سنگرود هيچ وسيله اي براي رفت و آمد افراد درنظر گرفته نشده است و تمام وسايل ترابري مربوط به سنگ ها و مصالح مي باشد با توجه به مشخصات معدن سنگرود باربري توسط عمليات هاي زير صورت مي گيرد: 1- ناو: براي استخراج زغال و جمع آوري آن ها مواد كنده شده را به درون ناو ثابت و بعضاً ناو زنجيري
مي ريزند و از آنجا به مسير دلخواه خود هدايت مي كند كه به دليل انعطاف زياد ناو كاربرد زيادي در اين معدن دارد 2- نوار نقاله: ازجمله وسايل با اهميت در اين معدن مي باشد كه مواد كنده شده را در يك مسير مستقيم به طور پيوسته و با راندمان بالا جابجا مي كند كه كاربرد زيادي در معدن دارد 3- وينچ و واگن:, در مواردي كه شيب لايه زياد شود باربري ما در اين نوع اشتراك ها توسط واگن كه به يك وينچ متصل است صورت مي گيرد و به علت شرايط زمين شناسي در اين معدن از جايگاه ويژهاي برخوردار است 4- باربري با لكوموتيو: كه مواد ريخته شده در بونكرها توسط نوار نقاله يا ناو به درون واگن ريخته و لكوموتيو واگن ها را در يك مسير بدون شيب يا كم شيب جابجا كرده و به بيرون انتقال مي دهد كه اين لكوموتيو نيروي خود را از باطري تأمين كرده و هر 6 ساعت شارژ و به كار گرفته مي شود.
نگهداري در معدن
نگهداري در معدن كه در واقع مي توان آن را به صورت هاي زير تشريح نمود از قسمت هاي مهم و اساسي معدن مي باشد همان طور كه مي دانيم پيش از آن كه يك تونل را در سنگ ايجاد كنيم هر نقطه از اين سنگ به حالت تعادل مي باشد هنگامي كه يك تونل در داخل آن حفر مي گردد و زغال باطله استخراج مي شود سنگ هاي همجوار تونل ديگر تعادل اوليه را نخواهند داشت بنابراين
تغيير شكل خواهند داد و ساده ترين راه براي حفظ تعادل اوليه كارگاه قرار دادن يك وسيله نگهداري محكم بلافاصله پس از حفر است به طوري كه امكان هرگونه تغيير شكل از كوهها و سنگها سلب شود. در معدن سنگرود از دو نوع روش نگهداري استفاده مي شود: 1- نگهداري موقت 2- نگهداري دائم. و نيز از مصالح مختلفي استفاده مي گردد اين قاب از سه قسمت تشكيل شده اند كه
قسمت فوقاني مي تواند بين دو قطعه كناري بلغزد و دو قسمت كناري را ستون و قسمت فوقاني را كلاهك مي گويند اين قاب در معدن به آرك معروف هستند قطعات قاب هاي كشوئي توسط بتن هايي كه كروپي ناميده مي شوند به هم متصل مي گردند