بخشی از مقاله

چکیده

شاهنامه فردوسی از دیرباز منبع غنی ادبیات ایران و مورد توجه و علاقه شاهان حاکم بر ادوار مختلف ایران اسلامی بوده و همواره در کارگاههاي سلطنتی کتابت و مصور شده است. شاهنامه شاه طهماسبی یکی از شاهنامههاي مصورشده در مکتب تبریز در دورة صفویه است که به شاهنامه هوتون نیز شهرت دارد و داراي 258 تصویر است.

در میان نسخههاي متعددي که در تاریخ نگارگري ایرانی از شاهنامه فردوسی م صور شده اند، هیچ یک از نظر تعداد مجالس و زیبایی و شکوهمندي تصاویر به عظمت نگارههاي این نسخه نمی رسد. هدف این مقاله سنجیدن میزان وفاداري نگارگران در انتقال اندیشه بنیادین متن به تصویر، ترتیب و توالی آثار بوده است. داستان رستم و سهراب توسط چندین نقاش به تصویر درآمده و هدف این مقاله آن است که با بررسی متن این داستان از شاهنامه فردوسی، چگونگی عملکرد آنها براي خلق تصاویري هماهنگ و یک دست در 7 نگاره و میزان وفاداري نگارگران به
عنوان تصویرساز در انتقال متن به تصویر بررسی گردد.

این تحقیق نشان میدهد که تصویرگران علاوه بر آنکه هر نگاره را جدا از آنکه می تواند اثري مستقل به نظر آید، حلقه اي می دانسته اند که باید در کنار دیگر نگاره ها، تصویر روشنی از متن داستان را باز نمایاند. همچنین، با وجود نگارگران متعدد، نگارهها به هم بسیار نزدیکند و انسجام این 7 نگاره، یک روایت کامل را تصویرسازي و روایت میکند. ضمن اینکه با نوشتن ابیات مهم و زیبا در پایین نگاره ها، تا حد زیادي داستان را بازگو کرده و به تبعیت از متن داستان، نقطه اوج نگاره ها را بر نقطه اوج متن منطبق کرده اند. براي انجام این پژوهش، ابیات متن شاهنامه، از شاهنامه فردوسی بر اساس چاپ مسکو، به کوشش سعید حمیدیان، جلد اول، نشر قطره، پاییز 1393 انتخاب شده اند.

مقدمه

هنگامیکه حکیم ابوالقاسم فردوسی حماسه ایرانیان را در شاهنامه به نظم کشید، اشعارش چنان دلپذیر، صادقانه و زیبا بود که در دل هر ایرانی جاي گرفت. نسخ خطی شاهنامه، جایگاه مهمی در اسناد به جا مانده از فرهنگ ایران دارند و داستان هاي این اثر در برگیرنده چندین دوره تاریخی پیش از اسلام است: سلسلههاي افسانههاي پیشدادیان و کیانیان و نیز حکومتهاي تاریخی اشکانیان - سلوکیان وپارتیان و نیز ساسانیان در طی هزار سالی که از سرودن شاهنامه میگذرد، ایرانیان وغیرایرانیانی که در گستره نفوذ زبان فارسی بوده اند و حتی ایرانیان غیر فارسی زبان، این اثر را به زبان خویش ترجمه و بازنویسی کردهاند

در اوایل دوران حکومت صفویان 1344- 1210 - ق. - در ایران، با ایجاد دولتی واحد و وحدت در سراسر کشور و با حمایت شاه اسماعیل اول صفوي - سلطنت 907-930 ق. - از هنرمندان، کارگاه صنعتی ترکمانان در تبریز و هنرمندان محلی این شهر، مهاجرت استاد کمال الدین بهزاد 942-865 - ق - و جمعی دیگر از هنرمندان هرات به تبریز، امکان تلفیق و همامیزي سنت هاي هنري و جریان و سبکهاي نگارگري هرات و تبریز فراهم آمد. بدین ترتیب در دوران هنرپروري شاه طهماسب، شیوهاي نوین در هنر نگارگري ایران با عنوان مکتب تبریز شکل گرفت که اوج تحول و تکامل در نقاشی ایرانی بود

از اتمام سرایش شاهنامه تا ساخته شدن نسخه معروف شاهنامه شاه طهماسبی،  حدود شش قرن فاصله است روایت فردوسی، به تنهایی، یا اطلاعاتی که پیش یا پس از سروده شدن شاهنامه در میان مردم رایج بوده است، یا برخی مکتوباتی که وجود داشته و اطلاعاتی که با سنت نگارگري در هم آمیخته و حاصلی چنین داده است، پشتوانه ارجاعات تصویرگران شاهنامه شاه طهماسبی بوده است.

 روایت شاهنامه از زبان فردوسی که براي برشمردن مشخصههاي قهرمانهاي داستانش به صفاتی کلی چون پاکدلی، آزادگی، پاکیزگی، ماهرویی و خورشیدرویی در مورد افراد مثبت و بیدادگري، ناپاکی و دروغ گویی براي افراد منفی بسنده می کند و این کلمات در ترجمان تجسمی، معادل چندانی ندارند، نمی توانسته است به تنهایی چاره ساز باشد مگر تکیه بر تخیل و میراث فرهنگی انتقال یافته از نسلی به نسلی،  چندان که باید ریشه این تصورات پایدار بوده است که برخی بر واقعی بودن این افسانه باور داشته اند

.1 شاهنامه شاه طهماسبی

شاهنامه شاه طهماسبی را برجسته  ترین نگارگران سدة دهم هجري در کارگاه سلطنتی تبریز مصور ساخته اند. به علت هزینه زیاد تولید کتاب،  این مجموعه نفیس در کتابخانه سلطنتی و تحت نظر هنرمندان با تجربه و نابغه عصر خود تولید شد و در فرآیند تولید آن هنرمندانی از شاخه  هاي مختلف هنري همچون تذهیب، نگارگري، جدول کشی، صحافی، جلدسازي و حوزه هاي دیگر با هم همکاري داشته اند. شاهنامه شاه طهماسبی ، از نسخ خطی نفیس، زیبا و پرارزش ایرانی است و هنرمندانی همچون سلطان محمد، میرزاعلی، عبدالعزیز، آقامیرك، عبدالوهاب، شیخ زاده، میرمصور قاسم علی، باشدان قره، قدیمی، دوست محمد، میرزاعلی، مظفرعلی و میرسید علی، نگاره هاي متعددي در آن به یادگار گذاشته اند

شاهنامه شاه طهماسبی به علت ویژگی هاي منحصر به فردي که دارد، خصوصا از جهت تعداد نگاره ها، فرصت مناسبی را براي بررسی و مقایسه نگارهها با ویژگیهاي نهفته در متن روایت، سنجش میزان وفاداري نگارگر به متن و تمهیداتی که در جهت به کمال رساندن اثر خود ان دیشیده است فراهم میآورد.  مشخص است که تا زمان وفات شاه اسماعیل، شاهنامه کامل نبوده و بقیه آن به سرپرستی و حمایت شاه طهماسب اتمام یافته است.

از آنجا که طهماسب در زمان به سلطنت رسیدن تنها ده سال داشت، امور سیاسی دربار صفوي توسط امیران و اتابکان قزلباش اداره می شد و این امکان را براي شاه جوان فراهم ساخت که دانش تصویري خود را وسعت بخشد ضمن اینکه در خلال سالهایی که شاهنامه در دست تهیه بود، شیوه نگارگري صفویان تکوین و رشد لازم را یافت ولی به هر حال زمان آغاز و پایان تدوین کتاب، به روشن ی معلوم نیست اما تنها نگاره تاریخدار این نسخه، تصویر اردشیر و گلنار کنیز است که رقم 934 را به همراه دارد.

این کتاب که ابعاد واقعی آن 47 x31/8 سانتی متر بوده، بر اساس تحقیقاتی که بعدها استوارت کري ولش Stuart Cary Welch  بر روي آن انجام داد، 15 نقاش در مصورسازي 258 نگاره نقش داشته اند. وي بر این اعتقاد است که 9 تن از نقاشان، هنرمندان شناخته شده اي بودند ولی درباره بقیه نظر قطعی ندارد. از میان نگارگران این اثر بزرگ که در مجموع داراي 1006 صفحه با 258 مجلس تصویري است، تنها نام دو تن از آنان به صورت - میرمصور - و - صوره دوست محمد - بر  روي دو صفحه از نسخه رقم خورده
است
 
.2 داستان رستم و سهراب بر اساس شاهنامه فردوسی

ماهیت ادبیات را میتوان بازیافت انسان کامل دانست و پدید آمدن قسمتی از انواع ادبی را نیز می توان حاصل نشان دادن خصلت ها و ویزگیهاي ابعاد وجودي انسان برشمرد - موسوي، . - 151:1392 یکی از داستانهاي بسیار مشهور و زیباي شاهنامه فردوسی، داستان رستم و سهراب است. بر اساس نسخه ژول مول، این داستان در 25 بخش و به شرح زیر است:

آغاز داستان سهراب، آمدن رستم به نخچیرگاه، آمدن رستم به شهر سمنگان، آمدن تهمینه دختر شاه سمنگان به نزد رستم، زادن سهراب از مادرش تهمینه، گزیدن سهراب اسب را، فرستادن افراسیاب بارمان و هومان را به نزدیک سهراب، رسیدن سهراب به دژ سفید، رزم سهراب با گردآفرید، نامه گژدهم به نزدیک کاووس، گرفتن سهراب دژ سفید را، نامه کاووس به رستم و خواندن او از زابلستان، خشم گرفتن کاووس به رستم، لشکر کشیدن کاووس با رستم، کشتن رستم ژنده رزم را، پرسیدن سهراب نام سرداران ایران از هجیر، تاختن سهراب بر لشکر کاووس، رزم رستم با سهراب، بازگشتن رستم و سهراب به لشکرگاه، افکندن سهراب رستم را، کشته شدن سهراب به دست رستم، نوشدارو خواستن رستم از کاووس، زاري کردن رستم بر سهراب، بازگشتن رستم به زابلستان، آگاهی یافتن مادر از کشته شدن سهراب
.

.3 شخصیتهاي داستان رستم و سهراب تهمینه: صداقت و شجاعت تهمینه در ابراز عشق به رستم حتی در مقیاس زمان حاضر بیهمتاست. تهمینه، بیباکانه در عشقورزي پیشقدم میشود و سپس ترسان می خواهد سهراب را براي خود نگهدارد. تهمینه از طرفی همه آداب سواري و رزم و بزم را به سهراب میآموزد و با پرورش تواناییهاي سهراب، او را کاملأ مشابه پدر تربیت می کند و از طرفی نام پدر را مخفی نگاه می دارد. این دوگانگی رفتار فقط از زنی عاشق در ناحیه مرزي بین دو دشمن، میتواند سر زند.

هجیر: شجاع و از خود گذشته است. عملکرد هج یر نشان دهندة آن است که سهراب را قوي تر از رستم میداند. اگر هجیر سهراب را فریب می دهد و از جان خود می گذرد و رستم را به او نمیشناساند، از آن روست که میخواهد به رستم گزندي نرسد و ایران پشت و پناه خود را از دست ندهد.

گردآفرید : نمونه یک زن شجاع و زیرك است. گردآفرید سهراب، سرکردة سپاه توران را فریب میدهد و به داخل دژ میگریزد. او رستم را پشت و پناه ایران میداند.

گژدهم: فرمانده دژ سپید در نامه اي به کیکاووس سهراب را در میان تورانی انی که تا آن زمان دیده بیهمتا معرفی و خطر او را به طور جدي گوشزد میکند.            
افراسیاب: افراسیاب گویی منتظر بوده  تا سهراب ببالد و او را به جنگ پدر بفرستد. همین که میشنود
سهراب میخواهد به ایران حمله کند، با دادن هدایاي بس  یار، اسب و استر و جواهر و فرستادن سپاهی بزرگ به
سرکردگی هومان و بارمان، سهراب را زیر نظر و در مسیري قرار می دهد که خود میخواهد. در نهایت به دو سردارش گوشزد می کند تا مانع شناسایی پدر و پسر شوند و پس از کشته شدن رستم به دست سهراب،    در خواب بر او بتازند و سهر اب را نیز از پا در آورند. افراسیاب سهراب را قوي تر از رستم اما همچنان رستم را دشمن اصلی خود میداند. آن چه افراسیاب انجام میدهد، کاري است که از دشمن انتظار میرود.

سهراب: زمانی که می فهمد فرزند رستم است، هیجان زده می شود و فکر می کند با بودن پدر و پسري چون او و رستم، نباید کسی به گیتی تاجور باشد و می خواهد با لشکرکشی به ایران، کیکاووس را بر کنار و رستم را بر تخت بنشاند و سپس به توران تاخته، افراسیاب را سرنگون و خود بر تخت افر اسیاب نشیند. سهراب فکر میکند میتواند به همین سادگی دن یا را به مسیري دیگر اندازد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید