بخشی از مقاله
چکیده
در پژوهش های جامعه شناختی انجام شده در ایران به مسأله انگیزه تحرک اجتماعی دختران کمتر پرداخته شده است . درحالیکه شناخت چگونگی انگیزه تحرک اجتماعی دختران و میزان این تحرک می تواند به برنامه ریزی ها و سیاستگزاری های جامعه کمک نماید . این مقاله به بررسی انگیزه تحرک اجتماعی دختران دانشجو با متغیر احساس نابرابری جنسیتی - نظریه چافتز و بلومبرگ - و متغیر تمایل و گرایش به مشارکت - لیپست - و متغیر پایگاه اقتصادی - اجتماعی - وبر ، دارندورف ، اسوفسکی ، لنسکی ، وارنر ، دیویس و مور - و متغیر رسانه - گربنر - و متغیر زمینه ای سن ، وضعیت تأهل ، محل سکونت ودوره تحصیلی پرداخته است.
پایایی متغیرهای تحقیق بر حسب ضریب آلفای کرونباخ، انگیزه تحرک اجتماعی0,83، نابرابری جنسیتی 0,79، گرایش و تمایل به مشارکت0,89، پایگاه اقتصادی و اجتماعی 0,64 می باشد. بر اساس آزمون همبستگی بجزمتغیر احساس نابرابری جنسیتی بقیه متغیرهای مستقل - تمایل و گرایش به مشارکت، پایگاه اقتصادی - اجتماعی و رسانه - بامتغیر انگیزه تحرک اجتماعی رابطه داشتند و نوع رابطه مستقیم بوده است از متغیرهای زمینه ای سن دارای رابطه معکوس با انگیزه تحرک اجتماعی دختران دانشجو داشته است ومتغیرهای زمینه ای دیگر رابطه دار نبوده اند .در تجزیه و تحلیل دادهها،رگرسیون تک متغیره که میزان تغییرات انگیزه تحرک اجتماعی را پیش بینی می نماید؛ نابرابری جنسیتی 0,23، گرایش و تمایل به مشارکت 5,705 ، پایگاه اقتصادی و اجتماعی ، 3,350 و رسانه 0,778 می باشدودر ضریب رگرسیون چند گانه 9,565می باشد .
واژگان کلیدی : انگیزه تحرک اجتماعی ،احساس نابرابری جنسیتی ، تمایل و گرایش به مشارکت، پایگاه اقتصادی - اجتماعی، رسانه
مقدمه
پایگاه اجتماعی ارزشی است که یک گروه بر یک نقش اجتماعی می نهد.بر این اساس می توان جامعه را تقسیم کرد: افرادی که رتبه های بالاتری دارند پایگاه اجتماعی بالا ،افرادی که رتبه های میانی را کسب می کنند پایگاه اجتماعی متوسط ، افرادی که رتبه های پایینی را کسب می کنند پایگاه اجتماعی پایین .با توجه به تغییر و دگرگونی هایی که رخ می دهد افراد جامعه ممکن است که پایگاه اجتماعی خود را تغییر دهند.این تغییر در اصطلاح جامعه شناسی تحرک اجتماعی گفته می شوداینکه تحرک اجتماعی و میل و رغبت به این نوع پدیده یکی از موضوعات مهم جامعه شناسی بالاخص جامعه شناسی قشربندی و نابرابری و در زمینه تغییرات اجتماعی شده است خود تاریخچه دوری دارد این تاریچه به انقلاب صنعتی وپیامدهای بعد از آن برمی گردد.
صنعتی شدن که از قرن هجدهم در انگلیس شروع شد حدوداً تمام جان پیش رفت بی شک نحوه زندگی را دگرگون کرد و نظام آموزش و کارکرد اجتماع را از پایه دگرگون ساخت که خود موجب گسست تاریخی، فرهنگی، بر جامعه ومانع از آن شد که جامعه ما بتواند انتقال تجارب و میزان فرهنگی علمی گذشته خود را ادامه بدهد. مسأله اساسی که صنعتی شدن موجب آن شده است کارکرد خانواده با کاهش گریزناپذیر کنترل اجتماعی، الگوهای محلی به شدت تهدید خواهند شد و این خطر به وجود خواهد آمدکه ما به جای روند ترکیب و بازپیکر بندی میان سنت و مدرنیته وارد روند گسست و تعارض شدید شدیم یعنی روندی که بار دیگر در پی جایگزینی مکانیکی بخشهای کم و بیش بزرگی از الگوهای بومی با الگوهای جهانی باشند.
صنعتی شدن موجب تقسیم کار و تخصصی شدن و افزایش تحرک اجتماعی زنان و باعث دگرگونی در ساختارشغلی شده است. دگرگونی اجتماعی زنان، تحرک و اشتغال آنها و به دنبال خود علاوه بر خوشی ها ، نگرانی هایی را نیز برایجامعه شناسان به همراه آورده است که نمونه بارز آن افزایش بی کاری کارگران در اثر ماشینی شدن بسیاری از کارها و افزایش طلاق از سوی زنان که با اتکاء به حقوق خود راحت تر طلاق را قبول می کنند. - فیوضات ، - 1381 تا دهه 1340 تنها عرصه مربوط به حقوق زنان که از دخالت دولت مصون مانده بود خانواده بود از زمان مشروطه خواسته های اصلی که از سوی جنبش زنان مطرح شده بود یعنی، آموزش ، آزادی - عدم تمایز جنسی - افزایش سن ازدواج، ورود به حرفه های مختلف ، حقوق سیاسی و بلاخره بهبود حقوق زنان در خانواده ، همگی به دست آمده بود البته به طور محدود و به شیوه های غیردموکراتیک فقط مورد آخر یعنی در زمینه خانواده هنوز قدمی برداشته نشده است .
پس از کسب حقوق سیاسی ، توجه زنان به مسئله خانواده معطوف شد در سال 1346 از سوی حزب ایران نوین طرحی به مجلس تقدیم شد که پیشنهاد اصلاح ساختار خانواده در ایران طرح مورد تأئید سازمان زنان ایران قرار گرفت و به قانون حمایت از خانواده مرسوم شد قانون حمایت ازخانواده به دنبال تغییر قانون مدنی و قانون ازدواج 1310 و در صد اصلاح جنبه هایی از قوانین بود که با دستاوردهای جامعه مدرن متضاد به نظر می رسید قوانین خانواده مربوط به دهه هایی 1340 و 1350 پرچم سیاست مدرنیزاسیون دولت محسوب می شد . - پایدار ، - 1381 در جوامع مدرن شایسته سالاری جایگاه اصلی افراد را تعیین میکند و افراد به واسطهتخصّص و مهارت و شایستگی که دارند مراتب اجتماعی خود را تعیین میکنند ولی در جامعه ما وابستگیهای مدیریتی و حاکم بودن روابط، مانع تحرک اجتماعی مناسب میشود. بنابراین تحرک اجتماعی روندی از نوسازی است که بدان وسیله ارزشهای قدیمی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، هنجارهای اخلاقی، عادتها، نیازها و الگویهای رفتار، فرسوده یا فرو پاشیده میشود و الگوهای جدید جامعه پذیری و رفتار در دسترس مردم قرار میگیرد.
اهداف پژوهشی
هدف کلی از این تحقیق : بررسی علل و عوامل مرتبط بر انگیزه تحرک اجتماعی زنان می باشد .در واقع ؛ مهمترین مولفه ها در مورد انگیزه تحرک اجتماعی زنان چه می باشد و آیا این مولفه ها برانگیزه تحرک تاثیر دارند . هدف جزئی این تحقیق؛ شناخت هر یک از عوامل مرتبط بعنوان متغیر مستقل بر روی متغیر وابسته که انگیزه تحرک اجتماعی زنان است .
چارچوب نظری پژوهش
- نظریه بلوم برگ
نظریه مارکسیستی است . وی جایگاه زنان را نسبت به مردان در انواع مختلف جوامع ، از جوامع آغازین گرفته تا جوامع کاملا پیچیده اواخر سده بیست شرح می دهد .لایه بندی جنسیتی بلوم برگ مبتنی بر میزان کنترل زنان بر ابزار تولید و مقدار تخصیص مازاد تولیدی - یا در اصطلاح مارکسیستی ارزش افزوده - به آنان نسبت به مردان است . این کنترل بر منابع اقتصادی به زنان قدرت اقتصادی می دهد که این قدرت بر قدرت سیاسی ، منزلتی و منابع دیگر لایه بندی تاثیر می گذارد . از دید بلوم برگ نا برابری جنس در سطوحی مختلف وجود دارد : روابط مردان و زنان در خانوارها ، اجتماعات محلی و دولتها .بلوم برگ معتقد است که قدرت اقتصادی بوسیله ای آنچه که او آن را میزان تخفیف می نامد . شکل می گیرد که در جریان آن قدرت زنان کاهش یا افزایش خواهد یافت .اگر مردان قلمروهای بزرگتری را در کنترل داشته باشند ، این کنترل بر سطوح بزرگ ،