بخشی از مقاله
خلاصه
موضوع این مقاله شناخت عقل از دیدگاه ابن سینا است و بر همین اساس هدف آن تبیین نظریات فلاسفه از دیدگاه حکمای و ابن سینا در مورد عقل است که به عقل فعال پرداخته و عقل فعال را از سلسله عقول دهگانه و حلقه واسطه عالم مجردات با عالم مادی دانست .وی عقل فعال را حلقه واسطه از نظر وی عقل فعال غیر از عقل هیولانی است. مخزن صور عقلی بوده و معقولات را از قوه به فعل در میآورد. بیش از جسم است و جسم تابع اوست و اتصال و اتحاد نفس با آن انجام میگیرد . عقل فعال، حلقه واسطه عالم مجردات با عالم مادی است و مبدأ به افاضهی معقولات نفس است.
مقدمه
با توجه به مفهوم وسیع شناخت که شامل هر نوع آگاهی و ادراکی می شود مسائل فراوانی را می توان در بخش شناختشناسی مطرح کرد مباحث این موضوع بر محور حس و عقل دور میزند ولی ما قصد ورود در همه ی آن ها را نداریم. زیرا هدف اصلی توضیح ویژگی های عقل فعال از نظر ابن سینا است. برای مشخص کردن ویژگیهای عقل فعال از نظر ابن سینا است لازم است ابتدا با معنی عقل و عقل فعال، آشنا شویم تا براساس آنها خواست اصلی خود را درک واستنتاج کنیم.
واژه عقل در لغت و اصطلاح معانی مختلفی دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنیم: عقل در لاتین intelligentia و ratio و در فرانسه raisan و در انگلیسی reason و بطور مشترک در فرانسه و انگلیسی intelligence و intellect نامیده میشود. « - جمیل صلیبا،. - 472 :1381 در لسان العرب و زبیدی در تاج العروس و ابن حماد جوهری در صحاح العربیه و واژه عقل به معانی ذیل ضبط کرده اند:
»عقل بمعنی حجر به کسر اول یعنی کنار و آغوش و حفظ و حمایت و بمعنینُهی بضم اول و الف مقصوره و بر وزن دعا یعنی خرد وفهم و شناخت و دریافت آمده و نیز بمعنی تمییز و خوب و بد و خیر و شر کمال و نقص به کار رفته است و بدین معنی برای دریافت صفات امور و اشیاء استعمال می شود عقل به معنی علم و یا علم به مطلق امور و دانشی که بر اثر تجربه و آزمون حاصل آمده و در اغراض و مصالح و حرکات و سخنان و .... به کار می رود و به معانی دیه و پناهگاه و جامه سرخی که بر هودج نهند و جز اینها نیز آمده است.
کلمه عقل با اضافات و ترکیبات مختلف به معانی دیگری چون بند آوردن شکم با دارو و دانستن و فهمیدن چیزی و بستن ساق شتر و سر حیوان و دیه دادن به صاحب دم به جای قصاص و تاوان خیانت و پناه جستن و قائم شدن سایه در نصف النهار و شانه کردن مو و خوردن شتر از گیاهی بنام عاقول. همچنین به معانی» خرد ، برهان ، سبب ، نطق ، هوش واستدلال به کار می رود«
اما معنای دیگر عقل عبارت از »جوهریست لطیف و روحانی که نفس آدمی بوسیله آن علوم ضروری را ادراک کرده و بسبب آن صاحب نظر می شود عقل بدین معنی از اوائل بلوغ در کودکان حاصل آمده و به تدریج رشد و قوت یافته به کمال می رسد و گاهی به طور مسامحه بجای هوش و فراست هم استعمال شده و بمعنی ملک یا فرشته نیز آمده است.اما در اصطلاح» عقل جوهری است که در ذات و فعل خود مستقل بوده و در آدمی با حدوث بدن و جسم حادث می گردد ؛
لیکن به سبب استکمال مرتبه قوه بفعل رو به کمال گرائیده و پس ازمفارقت روح از بدن چون نفس و روح در موطن تجرید متحدند به بقای روح باقی مانده و فساد و تباهی ندارد.اما درباره عقل فعال در نظر چنین آمده است: اافلاطون »عقل فعال در نظر افﻻطون، خدایی نیست که جهان را از نیستی آفریده باشد؛ بلکه به آشفتگی ماده سازنده جهان، نظم بخشیدهاست. عقل فعال، فرمهای از پیش آماده را به مواد بی شکل ارائه میکند؛ یعنی همانند کاری که یک صنعتگر با مواد و مصالح خام انجام میدهد، و این گونه نیست که صور اشیا را از خود خلق کند و به آنها بدهد. -
در فلسفه ابن سینا عقل یکه تاز حصول و دست یابی به معرفت حقیقی است و همه ادراکات انسان اعم از حصولی و حضوری به آن بر می گردد. از آن جاییکه هدف انسان را رسیدن به سعادت می دانند در طریق تحصیل این سعادت یعنی رسیدن به حقیقت اشیاء و شناخت حق، طرق مختلفی از سوی مکاتب موجود درجهان ارائه گردیده که از میان این طرق در فلسفه ابن سینا طریقه استدلال از راه اندیشیدن برگزیده شده ومسائل موجود دراذهان را برای رسیدن به حقایق در قالب این طریقه سامان داده است تاکید ابن سینا بر عقل و استدلال در چهارچوب منطق در سرتاسر فلسفه وی جاری است و سریان دارد و هرگاه عقل به جای می رسد که استدلال وی از چارچوب منطق خارج است وی از اظهار نظر در آن سرباز می زند. »
در فلسفه مشاء از دو نوع عقل بحث می شود.: یکی عقل فعال و دیگری عقل انسانی عقل فعال، عقلِمنفصل وموثر است و عقل انسانی عقلی متاثر و متصل است. - «همان: - 16 در فلسفه مشا اعتقادی به عقول عرضی ندارند و هر آنچه در عالم ماده وجود دارد را به عقل واحدی که در سلسله طولی در آخرین مرتبه قرار دارد، استناد میدهند. دیدگاه اشراقیون درباره عقل فعال چنین آمده است:
»اشراقیون از عقل فعال به روان بخش تعبیر کرده و بر زبان شرع آن را جبرئیل را روح القدس نامند و چون وجود عقل در سیر مراتب و حرکت استکمالی جوهری بدین موطن رسید به سبب غلبه نوریت عقل اول و عقول طولی دیگر بمقام فناءاند کاک یا محو و طمس و محق که فنای ذات و صفات و افعال در صادر نخستین است نائل آمده و بالاخره این نهر عظیم بدان اقیانوس می پیوند ، چنانکه نفس نبوی در معراج حقایق اسرار و ملکوت معانی بحقیقت خود که اول من صدر عن الحق بود متصل گردید.
اهمیت موضوع مورد پژوهش بدین دلیل است که بررسی دیدگاه معرفت شناسی ابن سینا مسئله جدید و نوینی نیست و متأخرین هر کدام به نحوی به بررسی دیدگاه این فیلسوف پرداخته و مباحثی را مطرح ساخته اند؛ لیکن بررسی این دیدگاهها نشان میدهد که همگی بر حول محورهای محدودی دور زده و مباحث را مطرح نمودهاند که کما ینبغی حق مطلب را ادا ننموده است و همین امر موجب گردیده تا این فیلسوف در غربت عجیبی فرو بماند.اگرچه در این زمینه اقداماتی صورت گرفته ولی اکثر این تصانیف و تحقیقات دچار خلط و اشتباهات فاحشی است از این جهت که اکثر محققین ابن سینا را پیرو محض ارسطوو مشائی صرف می دانند که این کاملاً خطاست. انجام این پژوهش هم باعث شناخت هرچه مکتب مشاء و نظرات ابن سینا میشود و هم با هدف کمک به تحقیقات دانشگاهی انجام میگیرد.
باشد که با شناخت حقایق و لب و اساس حکمت ابن سینا دروازههای حقیقی حکمت، که وی بدون شک به آن رسیده است بر محققین بازگردد. درباره عقل فعال پایان نامهای به نام »خرد از دیدگاه ابن سینا و شیخ شهاب الدین سهروردی« تألیف زینب صداقتیان - - 1393 و مقالاتی همچون »جایگاه عقل فعال در تفکر ارسطو و نتایج برخاسته از تفسیر آن با تأکید بر یوحنای نحوی و ابن رشد« نوشته حسن فتحی - - 1391 و بیان کریمی،»نقش عقل فعال در حیات انسان از منظر ابن سینا« تألیف فروغالسادات رحیمپور و فاطمه زارع - - 1390 و دیگری »جایگاه معرفت شناختی عقل فعال در اندیشه ابن سینا» نوشته سعید رحیمیان و و مسعود رهبری - - 1390 مشاهده شد اما درباره ویژگیهای آن از منظر ابن سینا مطلبی دیده نشد.
ویژگیهای عقل فعال بر اساس نظریات ابن سینا
بر اساس نظریه ابن سینا عقل فعال دارای ویژگیهایی است که در زیر به برخی از آن ها اشاره میکنیم
-1 عقل فعال غیر از عقل هیولانی است
چنانچه قبلاً هم ذکر شد: »در فلسفه مشاء از دو نوع عقل بحث می شود؛ یکی عقل فعال و دیگری عقل انسانی. عقل فعال، عقلِمنفصل وموثر است و عقل انسانی عقلی متاثر و متصل است. عقل انسان دارای دو بخش است: عقل نظری و عقل عملی؛ عقل عملی تامین کننده رابطه نفس با بدن است و عقل نظری وساطت رابطه نفس با موجودات مافوق را به عهده دارد.
دایره عقل عملی جزئیات و دایره عقل نظری کلیات است و قوه عملی که عهده دار تصرف در امور جزئی است پس از دریافت کبرای کلی از عقل نظری و تحقق صغرای آن در نفس، نفس به قوای مادون فرمان عمل می دهد. مدار قوه نظری در آرا و اعتقادات حق و باطل است و مدار عقل عملی در فعل و ترک؛ زشتی و زیبایی است و هر یک از این دو قوه دارای ظن و عقدند. ظن یعنی سستی و ضعف در فعل. و عقد یعنی قوت و استحکام در فعل. مبادی قوه نظری از مقدمات اولیه و مبادی قوه عملی از مشهورات مقبولات و مظنونات و تجربیات واهمه است. یعنی تجربیاتی که تام نیستند و ملحق به مظنونات اند.
عقل فطری مراتبی دارد. نخستین مرحله آگاهی نفس برای قبول معانی و صور کلی است این تهیه وآمادگی برای نفس را عقل هیولانی گویند و علت نام گذاری آن به عقل هیولانی از جهت مشابهت با هیولای اولی است که موضوع برای صور قرار می گیرد و عقل هیولانی شانیت و صلاحیت دارد که جهانی عقلی شود و از آنجا که هر چه از قوه به فعل درآید سببی دارد و ممکن نیست که فعلی از شئی که خود دارای آن فعل نیست پدید آید و به اصطلاح معطی شئ فاقد آن نتواند بود به ناچار تبدیل قوه به فعل به سبب یکی از عقول مفارق عقل فعال است. چنانکه اشارت رفت در فلسفه مشاء از دو نوع عقل بحث می گردد : عقل انسانی که نخستین مرتبه آن عقل هیولانی است و عقل فعال که عقل منفعل و افاضه کننده صور است.
-2 مخزن صور عقلی خود عقل فعال است
هر چیزی مخزنی دارد و از نظر ابن سینا مخزن صور عقلی همان عقل فعال است چنانچه زینب صداقتیان نیز به آن اشاره کرده است: »لازم است که نفس ذات همواره واجد صور باشد و این به معنای این است که تمامی صور بالفعل نزد نفس حاضر باشند در حالیکه به طور وجدانی درمی یابیم که این چنین نیست بنابراین صور معقول نیاز به مخزن دارند و مخزن آن ها بدن یا شئ بدنی نیست، چون صور معقول برتر از بدن است، افزودن بر این اگر مخزن صور بدن یا شئ بدنی باشد محذور وضع محاذات لازم می آید. تصور اینکه مخزن صور مثل افلاطونی باشد نیز نادرست است؛ چون ابن سینا مثل اقلاطونی را ابطال کرده است در نهایت باید پذیرفت که مخزن صور عقلی خودعقل فعال است. - « همان، - 20:1393 -2 عقل فعال معقولات را از قوه به فعل درمیآورد
میدانیم که عقل فعال از مهمترین آرای ارسطوست و نخستین بار در فلسفه او، از آن یاد شده است ابن سینا نیز از ارسطو اثر پذیرفته و به شرح درباره آن بحث کرده است. حال نظر ارسطو را در این باره بیان میکنیم: »ارسطو، بر خلاف افلاطون، بر این باور است که صور معقول، دارای وجود مستقل بالفعل نیستند؛ از این روی، ادراک آنها را به طور مستقیم امکان پذیر نمی داند.
به خاطر این اصل کلی حکمت ارسطو که هیچ قوه ای لیّتفع نمی تواند بیابد، مگر این که از وجودی که پیش از این فعلیّتی را دارا بوده یا به دست آورده است، اثر پذیرد. به همین سبب به عاملی که آنها را از وجود بالقوه خود در چیزهای آشکار و در خور دریافت، خارج می سازد و به مقام فعلیّت در می آورد، باور دارد. این همان قلع فعال نام دارد که معقولات را که در صور جزئیّه, پیچیده شده است، معقول بالفعل می کند. و این عامل را به نور همانند می کند که وسیله ای برای دریافت رنگهاست.
دیدیم که نفس ماعقل بالقوه است و هر چیزی که بالقوه است برای تبدیل به فعلیت نیاز به عامل دارد از این رو باید موجود بالفعلی باشد که نفس بالقوه را تبدیل به فعلیت کند و این عامل همان عقل فعال است همان طور که ابن سینا اشاره کرده است: »نسبت و پیوند عقل فعال با عقلهای بالقوه و معقولهای بالقوهی ما، نسبت خورشید است به چشمان ما - که بالقوه بینندهاند - و نیز نسبت به رنگها ]و اشیایی ]که بالقوه دیدنیاند.
چون پرتو خورشید به چیزهایی بالقوه دیدنی بتابد، آنها برای ما بالفعل دیدنی میشوند و چشم نیز بالفعل بیننده میگردد. اثر عقل فعال نیز چنین است؛ نیرویی از آن به چیزهای تخیل شدهی بالقوه سرازیر میشود و آنها را بالفعل معقول میسازد و به همان گونه که خورشید به خودی خود دیدنی است و سبب میشود که دیدنی بالقوه، دیدنی بالفعل شود، این جوهر ]یعنی عقل فعال[ نیز به خودی خود معقول است و سبب میشود که دیگر معقولات بالقوه، معقولات بالفعل شوند
-3 اتصال و اتحاد نفس با عقل فعال انجام میگیرد
ابن سینا اتصال و اتحاد با عقل فعال را میپذیرد: » به گفته ابن سینا در مرتبه سوم که عقل نظری است نفس با اکثر معقولات متحد شده است و این همان مرتبه ای است که اتحاد عقل و عاقل و معقول رخ می دهد. در این مرتبه نفس می تواند انچه را کسب کرده است حاضر کند و نیاز به فصل جدیدی ندارد