بخشی از مقاله
چکیده
مقاله حاضر وضعیت اشتغال زنان سرپرست خانوار و ضرورت آن را با رویکردی آسیب شناسانه مورد بررسی قرار میدهد. در ایران وضعیت اشتغال زنان دو ویژگی مهم دارد . اول آنکه در مقایسه با سایر کشورهای در حال توسعه زنان فرصت های شغلی کمتری دارند و دوم آنکه اغلب در بخش های غیر رسمی با دستمزد پایین مشغولند . اشتغال زنان "سرپرست خانوار" حکایت دیگری است که در پی مشکلاتی مثل فوت شوهر، طلاق، از کارافتادگی شوهر، مفقود الاثر بودن سرپرست و ... شکل میگیرد. طبق نتایج حاصله از سرشماریهای سه دهه اخیر کشور نسبت زنان سرپرست خانوار از ُ/َ درصد در سال ٌَِْ به ِ/ُ درص در سال ٌََِ و با افزایش ّ/ٍ رقمی به ٌ/ٌٍ درصد در سال ًٌَُرسیده است.
بر اساس نتایج آخرین سرشماری کشور در سال ًٌَُ در حدود ًٍٍَُِْ زن هستند که سرپرستی خانوارهای خود را بر عهده دارند . این بدین معنی است که به سادگی نمی توان از کنار مساله زنان سرپرست خانوار و اهمیت اشتغال این قشر از زنان آسیب پذیر گذشت، چرا که آنان سرپرستی ّ/ْ درصد از جمعیت کل کشور و حدود دو نیم میلیون خانوار را عهدهار هستند. اگر چه عرف جامعه ایران و سنت دینی ما مخالفت چندانی با اشتغال زنان در بیرون از خانه ندارد اما معمولا در جامعه ما مردان نانآور خانه بوده و زنان به کار خانه داری مشغول هستند و همین امر مشکل زنان خانهدار را به عنوان نانآور خانواده دو چندان میکند. نتایج حاصله نشان داد که به طور میانگین ٌَ درصد زنان سرپرست خانواده شاغل و حدود ٍَ درصد بیکارند. بیش از َّ درصد این زنان خانه دارند - ِ/ٍَ درصد روستایی در مقابل ََ درصد از زنان سرپرست خانوار شهری - و شغل دیگری ندارند.
تقریبا ٍَ درصد این زنان بدون داشتن کار دا رای درآمد هایی هستند - ّ/ٍُ درصد زنان سرپرست روستایی در مقابل َ/َُ درصد زنان سرپرست خانوار شهری - و تنها ٌَدرصد این زنان در زمان سرشماری مشغول کار ثابتی - ِ/ٌُ درصد از زنان سرپرست خانوار شهری در برابر ٌ /ٍَ درصد زنان سرپرست خانوار روستایی - بوده اند. این در حال است که در حدود ٍُ درصد این زنان سرپرست خانوارهای دو یا سه نفره و ٌْ درصد نیز سرپرست خانوارهایی با تعداد جمعیت بیش از سه نفر هستند. و مابقی در حدود ٌُدرصد زنان سرپرست خانوار به تنهایی زندگی می کنند و فقط بار اقتصادی زندگی شخصی خود را بر دوش می کشند. نکته جالب توجه اینکه در حدود َْ درصد زنانی که سرپرستی خانوارهای ایرانی را بر عهده دارند در گروههای سنی ِّ سال و بیشتر قرار دارند و در واقع در دوران کهولت خود بسر میبرند. که این امر به لحاظ اقتصادی مشکل این قشر از زنان را دوچندان می کند. نتیجه این که این زنان و خانوادههایشان اکثرا جزء حاشیهنشینان اقتصادی محسوب میشوند و شرایط سختی را میگذرانند.
واژگان کلیدی: اشتغال زنان سرپرست خانوار، رویکرد آسیب شناسانه، زنان آسیب پذیر، حاشیه نشینان اقتصادی
مقدمه و طرح مساله
افزایش تعداد خانوارهای زن سرپرست خانوار را شاید بتوان یکی از مسایل نوظهور جمعیتی در کنار سایر مسایل نوظهور از قبیل کاهش نرخ باروری، تغییر ساختار سنی جمعیت - پنجره جمعیتی - ، الگوهای جدید مهاجرت و ... دانست که از طرفی تحت تاثیر تغییرات اقتصادی -اجتماعی کلان بو ده و از طرف دیگر تا حدودی قابلیت تاثیر گذاری بر روند توسعه کشور را نیز داراست - افتخاری و همکاران، ٌٍَُ: ُ-ٌ - .
پرداختن به ابعاد مختلف این مساله می تواند بهطور موثری به دستاندکاران و سیاستگذارن در انتخاب راهبردهای مناسب هم در جهت هدایت این مساله نوظهور و هم در جهت مقابله با پیامدهای آن در کشور کمک کند . با توجه به اهمیت مسایل نو ظهور جمعیتی از منظر سیاستگذاری و علمی و نگرانی های موجود در این زمینه، کمتر مطالعه ای را می توان یافت که به جنبه های مختلف وضعیت زندگی و مسایل خانوار های زن سرپرست خانوار توجه کر ده باشد. علت این امر را تا حد زیادی شاید بتوان در فقدان اطلاعات به ویژه در سطح خرد در مورد زنان سرپرست خانوار جستجو کرد . اطلاعات سرشماری سال ًٌَُ نشان دهنده آن است که بالغ بر ٌٍ درصد خانوارهای کشور را زنان سرپرستی میکنند به عبارت دیگر از هر ُ خانوار کشور یک خانوار توسط زنان اداره می شود. این نسبت در فاصله دو سرشماری آخر افزایش داشته است - در سال ٌَِْ و ٌََِ به ترتیب به ازای هر ٌٍ خانوار و ٌٌ خانوار کشور اداره یک خانوار بر عهده زنان بوده است - .
این در شرایطی است که به نظر می رسد با توجه با شرایط فرهنگی و اجتماعی کشور، رقم واقعی زنان سرپرست خانوار بیش از رقم اعلام شده باشد . لذا در این مقاله تلاش می شود تا با استفاده از اطلاعات منعکس شده در سرشماری های عمومی نفوس و مسکن روند تغییرات در تعداد و درصد زنان سرپرست خانوار را به تفکیک مسایل مختلف مانند محل سکونت، تعداد افراد تحت تکفل و ... را بررسی کنیم چرا که در بررسی و تحلیل همین ویژگیهای بهراحتی می توان وضعیت فعالیت و اشتغال زنان سرپرست خانوار را آسیبشناسی کرد.
با توجه به اهمیت و نقش سرپرست در تامین نیازهای اصلی اعضای خانوار از یک سو و وجود تبعیض جنسیتی، محدودیت -
های حقوقی و عرفی و نابرابری ها در بیشتر زمینه های اجتماعی- اقتصادی برای زنان و به ویژه زنان سرپرست خانوار در اغلب
جوامع از جمله کشور ما توجه به مسایل زنان سرپرست خانوار به عنوان یکی از قشرهای آسیب پذیر در کل جامعه ضرورت می یابد. این ضرورت بیش از هر چیز از این زاویه که بررسی ویژگی های اقتصادی و وضع فعالیت زنان سرپرست خانوار می تواند برتواناییها و امکانات سرپرست در تامین نیازهای اعضای خانوار تاثیر گذار باشد نمایان می گردد. به طور کلی مطالعه این گونه خانوار ها، به عنوان زیر جامعه ای از اقشار آسیب پذیر جامعه می تواند در شناسایی مولفه های فقر و آسیب های اجتماعی که دنبالهرو فقر میباشند موثر باشد زیرا همانطور که گفته شد زنان به خصوص در جوامع سنتی در زمره آسیب پذیر ترین گروهها به شمار میآیند و از این رو خانوارهایی که تحت سرپرستی زنان اداره می شوند در اغلب کشورها از جمله فقیرترین خانوار محسوب میشوند.
دشواری ترکیب شغل درآمدزا با مراقبت از خانواده، در واقع، مسالهای است که شامل همه زنان به ویژه زنان سرپرست خانوار، و موجب تمرکز انها در بخش غیر رسمی بازار کار شده است . بنابراین در شرایطی که نانآور خانوار، به جای دو نفر، یک نفر است و زنان در بخش غیر رسمی و در شغل های کمارزشتر و با دستمزد کمتر اشتغال دارند، باید انتظار دشت که زنان سرپرست خانوار با خطر فقر بیشتری مواجه میشوند - شادی طلب و گرایی نژاد، به نقل از چانت، ًًٍَ و توکمان، ٌَُُ - .
لذا به نظر میرسد با توجه به رشد کمی خانوارهای زن سرپرست به همراه تغییرات کیفی در ویژگی های اجتماعی -اقتصادی این گروه از خانوارها از قبیل تعداد افراد تحت تکفل، وضع سواد و معیشت و از همه مهم تر وضع اشتغال و فعالیت اقتصادی و فقر نسبت قابل توجهی از این خانوارها، این موضوع در حال تبدیل شدن به یک مساله اجتماعی از نوع آسیب می باشد. به طور خلاصه شاید به توان گفت که ضعف و فقر اقتصادی از اساسی ترین خصیصه های خانواده های زن سرپرست است.×قدرت و فشار این مسأله به گونه ای است که سایر مردم، زنان سرپرست خانوار را با این مسأله می شناسند؟ بدین منظور در مقاله حاضر تلاش میشود تا با دیدگاهی جمعیت شناختی- اقتصادی و البته آسیب شناسانه با استفاده از داده های سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن و همچنین مطالعات صورت گرفته در مجلات علمی وضعیت موجود زنان سرپرست خانوار را از نظر اشتغال و فعالیت اقتصادی مورد بررسی قرار دهیم.
مطالعات پیشین
نازکتبار و ویسی - ٌََْ - در مطالعه خود تحت عنوان " وضعیت اجتماعی فرهنگی اقتصادی زنان سرپرست خانوار استان مازندران "در یافته های خود به این نتیجه رسیدهاند که زمانی می توان به فکر اشتغال زنان سرپرست خانوار بود که پایهها و اصول و شرایط کار کردن و کار آفرینی را فراهم آوریم. بنابراین زیر بنای تمامی مباحث اقتصادی و مشکلات زنان سرپرست خانوار به عدم اعتماد به نفس آنها و فقدان آموزش های اولیه رسمی و غیر رسمی مربوط میباشد.
کاظمی پور - ٌَََ - با تحلیلی بر " فرصتهای اشتغال زنان سرپرست خانوار "به این نتیجه رسید که ساختار شغلی زنان سرپرست خانوار، به میزان زیادی مشابه ساختار شغلی کل زنان در جامعه است؛ با این تفاوت که بسیاری از زنان سرپرست خانوار در سنین سالخوردگی و پس از محول شدن سرپرستی خانوار به آنها ناگزیر از انجام فعالیتهای اقتصادی است و به دلیل عدم آشنایی با قوانین و مقررات اجتماعی، نداشتن مهارتهای شغلی، به مشاغل خدماتی و فاقد هرگونه امنیت شغلی و اجتماعی جذب میگردند.
جوان و همکاران - ٌََْ - به بررسی " وضعیت اقتصادی زنان سرپرست خانوار روستایی "پرداخته اند و به این نتیجه رسیده اند که تعداد شاغلان در خانوارهای زن سرپرست کم است .در بخش عمده ی از خانوادهها فقط یک نفر شاغل وجود دارد در حالیکه بیشتر آنها خانوارهای سه نفره و بیشترند. تعداد کم شاغلان همراه با فعالیت در مشاغل بی ثبات فصلی و کم درآمد منجر
3