بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد فرهنگ مدرسه ای اثربخش انجام شده است.جهت تحقق هدف فوق ابتدا با بررسی ادبیات و پژوهش در ایران و جهان موارد مربوط به فرهنگ اثربخش مدرسه بوده است، استخراج شد. سپس برای تعیین مولفه های نهایی، پرسشنامه ای مشتمل بر 126 گویه تنظیم و بعد از تایید روایی - قضاوت خبرگان - و پایایی - محاسبه آلفای کرونباخ - بین یک نمونه 30 نفری از صاحبنظران و متخصصان رشته مدیریت و رهبری آموزشی،انتخاب شده توزیع شده و داده های حاصل از آن با استفاده از شخص های آمار توصیفی - نظیر فراوانی و درصد - و تجزیه و تحلیل آماری تحلیل عاملی و آزمون های دیگرمولفه های اصلی جهت تدوین مدل پیشنهادی دسته بندی شدند.

نتایج نشان داد فرهنگ اثربخش مدرسه دارای ده مولفه اصلی به شرح زیر است: سمبل ها و هنجارها،سرگذشت و تاریخ مدرسه، هنجارها و رفتارها، مراسم ها و آیینها، تقویت کننده ها،جشن ها، اهداف و مأموریت ها، رویدادها، تشریفات، هنجارها.

مقدمه

مدارس به عنوان یکی از زیر نظام های اساسی نظام کلی آموزش و پرورش نقش بسیار اساسی در تعلیم و تربیت دانش آموزان ایفا می نمایند. اهمیت مدارس در نظام آموزشی باعث شده است تا جنبه های مختلف مورد تحقیق و بازبینی قرار گیرند تا بتوان هر چه بیشتر آنها را کارآمد و اثربخش تر نمود.از این رو در دهه های اخیر محققان ، صاحبنظران ، مسوؤلان نظام آموزشی، منتقدان نظام آموزشی هر کدام به نحوی بر یکی یا چند مورد از نهاده های نظام آموزشی جهت هرچه اثر بخش تر نمودن آن تأکید نموده اند.

به عنوان مثال برخی عامل اساسی موثر در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را در برنامه های درسی،برنامه های آموزشی، روش های یاددهی یادگیری، منابع آموزشی، منابع انسانی و مانند آن دانسته اند.در حالی که عامل اساسی دیگری که همه ی عوامل فوق را تحت تأثیر قرار داده است عاملی زیر بنایی تحت عنوان فرهنگ مدرسه است. اهمیت فرهنگ مدرسه تا آنجا است که مباحثی تحت عنوان مدرسه به عنوان فرهنگ مطرح می شود. کریستوفر واگنر1 یکی از پژوهشگران و صاحبنظران حوزه ی فرهنگ مدرسه ،در زمینه اهمیت فرهنگ مدرسه چنین می گوید: فرهنگ مدرسه بر هر چیزی که در مدرسه اتفاق می افتد - از جمله پیشرفت تحصیلی دانش آموزان - تأثیر می گذارد - . - 1از این رو پرداختن به فرهنگ مدرسه و ارائه مدلی برای فرهنگ مدرسه ای اثربخش در این راه می تواند راه گشا و کار ساز افتد.

ادبیات و پیشینه پژوهش

جستجو در ادبیات پژوهش حاکی از آن است که پیشینه ی پژوهشی و نظری در خصوص فرهنگ مدرسه ای اثربخش در ایران محدود به مطالعه برخی ویژگی های فرهنگ به صورت عام بوده که خود متأثر از فرهنگ سازمانی به صورت عام بوده است. اما در دهه های اخیر در سطح جهان صاحبنظران متعددی به طور مستقیم و غیر مستقیم اهمیت فرهنگ مدرسه را مورد تأکید قرار داده اند.با وجود این برای فرهنگ اثربخش مدارس متوسطه مدلی منسجم و فراگیر ارائه نشده است.

جامعه شناسان اهمیت فرهنگ مدرسه را از دهه 1930 مورد شناسایی قرار داده اند. ریشه های کاربرد واژه فرهنگ برای توصیف زندگی درون مدرسه با کار والر - 1932 - 2 شروع شد. او خاطر نشان ساخت که مدارس دارای هویت خودشان با آیین هایی پیچیده از روابط شخصی،مجموعه ای از عقاید عامه3،آداب و رسوم ها4،موانع غیر عقلانی5 و کدهای اخلاقی6 هستند - . - 2 اما اواخر دهه ی 1970 محققان آموزشی شروع به طرح رابطه ی بین کیفیت جو مدرسه و پیامد های آموزشی نمودند.

شواهد دال بر این است که مدیران مدارس موفق پیشنهاد می کنند که تمرکز بر توسعه ی فرهنگ به عنوان فضای یادگیری، برای بهبود روحیه معلمان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ضروری است.زمانی که الگوهای پیچیده ای از باور ها، ارزش ها،نگرش ها، انتظارات، ایده ها و رفتار هایی که در سازمان هستند، نامناسب یا نا متجانس باشند در واقع فرهنگ باعث می شود همه چیز بد پیش رود. مدیران مدارس موفق نقش حیاتی که فرهنگ سازمانی در توسعه ی مدرسه موفق ایفا می کنند را درک می کنند

نظریه پردازان سازمان ها مدت ها است که توجه خود را به فرهنگ به عنوان مهمترین اقدام که رهبر می تواند انجام دهد معطوف نموده اند . نظریه پردازان آموزش و پرورش چنین گزارش نموده اند که مدیران مدارس بر یادگیری که به وسیله ی جوّ و فرهنگ مدرسه تعدیل شده است - و البته این تأثیر، تأثیر مستقیمی نیست - تأثیر دارند

واتسون - 2001 - 8 متذکر می گردد که اگر فرهنگ نسبت به یادگیری مساعد و مطلوب نباشد،پس پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نیز دچار مشکل می شود.فینک و رزنیک - 2001 - 9خاطر نشان ساخته اند که مدیران مدارس مسوؤل ایجاد فرهنگ فراگیر تدریس و یادگیری در هر مدرسه هستند. دیگر صاحبنظران نیز اظهار می نمایند که فرهنگ و جوّ مدرسه بر پیشرفت تحصیلی دانش آموز تأثیر می گذارد

ایده ی "فرهنگ" - که از انسان شناسی وام گرفته شده است - به طرز روز افزونی در مطالعات سازمانی هم به عنوان یک متغیر مستقل و هم مورد مطالعه قرار گرفته است و به عنوان یک استعاره بنیادی در خصوص سازمان به کار گرفته شده است.

به طرز مشابهی ، میرسون و مارتین - 1998 - 12 اظهار داشته اند که ما می توانیم سازمانها را تحت عنوان فرهنگ مطرح نماییم. به عبارت دیگر، ما فرهنگ را به عنوان استعاره سازمان در نظر می گیریم ، یعنی به عنوان یک متغیر متمایز که باید دستکاری شود، در این حالت تحقیق آموزشی در پی شناخت این نکته است که مدارس موجودیت های پیچیده ای هستند که دارای فرهنگ های سازمانی متمایز هستند. این دیدگاه منجر به تدوین و ارائه ی تعدادی تعاریف عملیاتی شده است که اصل و اساس فرهنگ نهادی مدرسه را روشن می سازد و در مطالعات مربوط به مدرسه مورد استفاده قرار گرفته اند.

دیل و پترسون - 1999 - اظهار می دارد که هیچ توافق فراگیری در خصوص "بهترین تعریف فرهنگ مدرسه" وجود ندارد. بیشترین تعاریف پذیرفته شده ای که به طور عام مطرح هستند عبارتند از:

·    فرهنگ - مدرسه - شامل باور ها و ارزش های مشترکی است که به طور تنگاتنگی یک اجتماع را به یکدیگر پیوند می دهد

·    آن - فرهنگ مدرسه - لنزی است که از طریق آن مشارکت کننده ها خودشان و دنیا را از طریق آن می نگرند

·    دیل و پترسون - - 1999 فرهنگ مدرسه را اینگونه تعریف نموده اند؛ فرهنگ مدرسه مشتمل بر قوانین و سنت های نانوشته،هنجارها، و انتظاراتی است که بر هر چیزی نفوذ می کند:بر روشی که افراد عمل می کنند: اینکه چگونه آنها لباس می پوشند: آنچه آنها درباره اش صحبت می کنند: اینکه انها در جستجوی کمک به همکاران باشند یا خیر، و اینکه معلمان احساس شان نسبت به کار و دانش آموزان شان چگونه است، تأثیر می گذارد

·    بارث - 2002 - 15 فرهنگ مدرسه را به عنوان الگوی پیچیده ای از هنجارها، نگرش ها،باورها ، رفتار، ارزشها ،مراسم ها، سنت ها و اسطوره هاتعریف می کند که عمیقاً در هر جنبه از مدرسه جا گرفته است.

·    هیند - 2004 - 16 فرهنگ مدرسه را به عنوان هنجارها، باورها،سنت ها و رسومی می نگرد که در خلال زمان در مدرسه توسعه یافته و ایجاد می شود. بر اساس دیدگاه وی فرهنگ مجموعه ی است از انتظارات و مفروضاتی که مستقیماً بر فعالیت هایی که کارکنان آموزشی و یادگیرندگان انجام می دهند تأثیر می گذارد.علاوه بر این فرهنگ مدرسه ایستا نیست ، بلکه چرخه ای پایا و قائم به ذات دارد که عقاید جمعی،مفروضات و باورها را بازتاب می دهد که این نیز به نوبه ی خود هویت خود مدرسه و استاندارد پیامدهای رفتاری را بازتاب می دهد.

بر اساس دیدگاه رابینز و آلوی17 فرهنگ مدرسه جنبه هایی را منعکس می سازد که جامعه ی مدرسه بدان توجه می نماید ، جنبه هایی مانند اینکه؛ چگونه آنها جشن بگیرند و در باره ی چه چیزی گفتگو کنند.اینها در فعالیت های روزانه شان رخ می دهد.فرهنگ مدرسه بر بهره وری یادگیرندگان،توسعه حرفه ای، اعمال رهبری و سنتها تأثیر می گذارد.

علاوه بر این ریمز و اسپنسر - 1998 - 18 بر این باور هستند که ساختار ها و فرایند های درونی مدرسه می توانند تعیین کننده کارآمدی و عملکرد مدرسه باشند. برای مثال همکاری حرفه ای جمعی19،همکاری،تشریک مساعی20،فرایند های تصمیم گیری مشترک،بهبود مستمر فعالیت های آموزشی و درگیری و التزام بلند مدت به عنوان روش های تقویت فرهنگ مثبت در یک مدرسه نگریسته شده اند

در جایی دیگر چنین آمده است مفهوم مدارس به عنوان دارنده ی فرهنگ های متمایز بحث جدیدی نیست.ویلارد والر21 در سال 1932چنین می گوید : مدارس دارای فرهنگی هستند که مشخصاً مربوط به خودشان است. والدین و دانش آموزان همواره به دنبال شناسایی روح خاصی از مدارس هستند که البته روح چنین مدارسی به سختی قابل کشف و بررسی است.

دانش آموزانی که که در مدارس متعددی حضور داشته اند می توانند فرهنگی را که انها می خواهند در ان کار کنند را به عنوان بخشی از یک ترکیب انتخاب نمایند. آنها می دانند که چیز ها در روشی مثبت یا منفی متفاوت هستند - چیزی بیش از قوانین و رویه ها - .اعضای آموزشی که در یک مدرسه جدید قدم می زنند نیز آن را به طور مستقیم برداشت می کنند. آنها به صورت آگاهانه یا شهودی شروع به تفسیر قوانین نانوشته ،انتظارات بیان نشده ، و بازی هایی که وجود دارد، می پردازند. به طور کلی نیمرخ فرهنگ مدرسه را می توان به طور ویژه از طریق هفت هنجار زیر توصیف نمود:

1.    آیین ها
2.    انتظارات
3.    روابط
4.    کانون برنامه درسی
5.    فعالیت های فوق برنامه
6.    فرایند های تصمیم گیری
7.    الزامات فارغ التحصیلی

همچنین بیان شده است که فرهنگ مدرسه به طور معنی داری با نرخ فرسودگی شغلی معلم در ارتباط است - فریدمن 22، - 1991و اخیراً نیز با کارامدی جمعی و عمومی معلم ،جو مدرسه و رضایت شغلی معلم و نرخ ترک شغل انها ارتباط وجود دارد

فرهنگ مدرسه به عنوان "برنامه درسی پنهان"24 توصیف شده است  ، که متفاوت از جو مدرسه است و به عنوان یک جزء روانشناختی از آرایش مدرسه توصیف شده است و فرهنگ مدرسه به عنوان جزء انسان شناسانه که به عنوان فرهنگ معنی می شود توصیف می شود

دیل و پترسون اظهار می کنند که مطالعات متعدد نشان می دهد که فرهنگ و نتیجه ی آن یعنی جوّ باید حامی اصلاح و بهبود در مدرسه باشند در غیر این صورت بهبود رخ نخواهد داد. بهبود در پیشرفت تحصیلی دانش اموز در مدارسی با فرهنگ مثبت و حرفه ای که منعکس کننده ی جوّمثبت مدرسه است اتفاق می افتد

در مورد فرهنگ سازمانی مطالعات بسیاری صورت گرفته است و در مورد آن چنین گفته شده است؛ فرهنگ به فلسفه وجودی،ابعاد یا ویژگی هایی اشاره دارد که به طور تنگاتنگی به هم مرتبط و وابستگی متقابل نسبت به هم دارند. ولی بیشتر محققان در جهت مشخص نمودن این ابعاد و ویژگی ها تلاشی نکرده اند. آنها فرهنگ را یک پدیده انتزاعی اجتماعی می پندارند. اگر فرهنگی وجود داشته باشد و ما می توانیم در مورد آن بحث کنیم باید ابعاد مشخصی داشته باشد که بتوانند تعریف شده و مورد سنجش واقع شوند - رابینز،1385،ص - 381و در این جا که به بررسی فرهنگ اثربخش مدرسه پرداخته شده است نیز به همین نکته توجه شده است یعنی تدوین مدلی که بتواند در این مسیر راهگشا باشد.

دیل و پترسون - 2002 - در مورد فرهنگ و اهمیت آن چنین می گویند؛همه ی سازمان ها ، بخصوص مدارس،عملکرد را از طریق سیستم مشترکی از هنجارها،احساسات عمومی،ارزش ها و سنن پرورش می دهند. اینها احساس اشتیاق، هدف داشتن و روح مشترک را به سازمان القاء می کنند.بدون یک فرهنگ مثبت قوی، مدارس دچار لغزش شده و از بین می روند.

فرهنگ مدرسه یا ناحیه نقش اساسی در عملکرد عالی ایفا می کند.آنها براین باورند که فرهنگ مدرسه متشکل از عناصر پیچیده ای همچون ؛ ارزش ها،سنت ها،زبان،مقصود و ترکیبی از آیین ها و سنت ها،سمبل ها و مصنوعات ظاهری، زبان و عبارات خاص است که کارکنان آموزشی و دانش آموزان از آنها استفاده می کنند و تغییر و یادگیری در دنیای مدرسه را در پی دارد

متغیرهای مطرح شده در این پژوهش متأثر کار کسانی همچون دیل و پترسون - 2009، - 2002 است که عناصری همچون؛سمبل ها،مصنوعات ظاهری، معماری، آیینها و سنت ها، سرگذشت و روایت ها،را مطرح نموده اند

کاوانا و دلار - - 1997 که به ویژگی هایی همچون؛نتایج آموزشی بهبود یافته -2 تاکید بر یادگیری -3توانمند سازی و مراقبت دو جانبه - 4 همکاری -5 مشارکت -6 فرایند های اجتماعی و -7 دانش گروهی و فردی را مطرح نموده اند و همچنین شش عنصر فرهنگ اثربخش را به صورت زیر مطرح نموده اند:ارزش های حرفه ای27 که اهمیت موسسه اجتماعی تعلیم و تربیت و نیاز به رشد مدرسه را برخواسته از اصول پداگوژیک می داند.

- 1 تاکید بر ایجاد یادگیری به عنوان اجتماع یادگیری که در آن تعهدی نسبت به رشد حرفه ای و بهبود دستاورد های دانش آموزان وجو دارد.

- 2 همکاری جمعی که معلمان را برای اعمال قضاوت حرفه ای از طریق توسعه ی روابط بین شخصی حمایتی توانمند می سازد.

- 3 همکاری عبارت است از تعامل بین معلمان که در آن اطلاعات بر موضوعات مهم عملیاتی مدرسه همچون برنامه آموزشی به اشتراک گذاشته می شود.

- 4 برنامه ریزی مشترک28 که فرایندی جمعی است که از طریق آن دیدگاه مشترک از مدرسه از طریق برنامه ریزی منطقی واقعیت پیدا می کند.

- 5 رهبران تحولی29 قدرت را تسهیم می کنند و فرایند توسعه و بهبود مدرسه را تسهیل نموده که باعث درگیری نیروی بالقوه افراد و تعهد معلمان می شود

سافیر و کینگ - - 1985 نیز 12 هنجار مربوط به فرهنگ مدرسه ای اثربخش ارائه نمودند که بار ها به وسیله ی محققان مختلف ودر زمان های مختلف برای سنجش فرهنگ قوی و اثربخش مورد استفاده قرار گرفته اند این هنجار ها عبارتند از:

به طور جمعی کار کردن،آزمایشگری،انتظارات بالا،اعتماد و اطمینان،حمایت عینی و ملموس،دست یافتن به دانش پایه،شناخت و قدردانی،توجه، جشن و تجلیل، و خوش مشربی.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید