بخشی از مقاله
چکیده
سکاها یکی از بزرگترین اقوام هندوایرانی هستند که نخست در آسیاي مرکزي و استپهاي اوراسیاي مرکزي در طول هزاره اول قبل از میلاد بین قرن 7 قبل از میلاد تا قرن 4 میلادي زندگی میکردند که متأسفانه از آنها خط و نوشتهاي باقی نمانده است. لذا براي شناسایی آنها بایستی به منابع دیگر تکیه کنیم. از این رو مطالعه پوشاك و لباس میتواند به عنوان یکی از معیارهاي اصلی براي شناسایی اقوام سکایی در نظر گرفته شود. لباس هویت یک شخص یا یک گروه از مردم است که بیشتر از جنبههاي فرهنگی دیگر نمود و بازتاب پیدا میکند.
زیرا پوشاك، بنابه وضع و اقلیم جغرافیایی، طرز زندگانی و آداب و رسوم مخصوص، ذوق و سلیقه ملی و مذهب و معتقدات یک قوم به وجود آمده است و مطالعه نوع پوشاك جوامع باستانی نه تنها در بازسازي ظاهر افراد مختلف کمک میکند، بلکه جنبههاي مختلفی از تاریخ جامعه آنها را نیز روشن میسازد. ازآنجاییکه در کاوشهاي باستانشناسی، لباسها و پارچههاي سازنده آن بهندرت باقی میمانند و حتی اگر بمانند اکثراً در قبور افراد ثروتمند یافتشده که در برگیرنده تمام جامعه نیست، لذا براي بازسازي و مطالعه پوشاك اقوام باستانی به ویژه سکاها باید به منابع ادبی مانند تاریخ و نوشتههاي مورخین یونانی و مجسمهها و نقوش برجسته هخامنشی و آثار مکشوفه از کاوشهاي باستانشناسی تکیه کرد.
سکاها یکی از اقوام هندواروپایی هستند - SINOR, 1990: 97 - که نخست در آسیاي مرکزي و استپهاي اوراسیاي مرکزي - EURASIA - بین قرن 7 قبل از میلاد تا قرن چهارم میلادي زندگی میکردند . - DAVIS-KIMBALL, 1995: 27–28 - این قوم توسط آشوریان، اشگوزا/آسگوزاي - AŠKUZ - و بابلیان، ایشکوزاي و عبري قدیم، آشکوز و یونانیان اسکوتس - SKUTHĒS - نامیده می- شدند که از ریشه کل هندواروپایی - SKUED - به معنی پرتاب کردن، گرفته شده بود . - SZEMERÉNYI, 1980: 45–46 - ایرانیان باستان نیز از آنها به عنوان سکا - SACAE - نام برده و در طول عصر آهن در منابع کلاسیک یونانی اسکیت - SCYTHIA - ، - HERODOTUS,VII.64 - و امروزه در انگلیسی - SCYTHIAN - شناخته میشوند . - DAVIS-KIMBALL, 1995: 28 -
حضور سکاها در تاریخ با ویژگیهایی همراه بوده است که عبارتند از زندگی کوچنشینی و استفاده از اسب، که به تدریج گروهی از آنان از شرق و نواحی سیبري به سوي غرب کوچ کرده و در شرق اروپا ساکن شدند. به خاطر پراکندگی جغرافیایی، سکاها را به دو گروه بزرگ: سکاهاي خاوري یا آسیایی و سکاهاي باختري یا اروپایی تقسیم میکنند. همه این افراد بیابانگرد و اسبسوار - از نواحی دنیپر تا جیحون - بوده و به زبان ایرانی سخن میگفتند و احتمالاً اکثر آنها با نوعی پیوند نژادي به یکدیگر وابسته بودند . - IBID, 125 -
در دوران هخامنشی بخش مرکزي دشت آسیایی بیشتر تحت تسلط طوایف سکایی بود. در حدود 209 پیش از میلاد طوایف هون یک اتحادیه نیرومند از طوایف هون تشکیل شد که در سال 201 میلادي به سرزمینهاي تحت تسلط سکاها حمله کرده و در نتیجه سکاها به سمت غرب حرکت کردند. آثار باستانشناختی نشان میدهد که در پایان سده و در حدود 165 پیش از میلاد اقوام سکایی و ماساژتی در اطراف دلتاي سیردریا از هونها شکست خورده و به نواحی باکتریا مهاجرت و در آنجا دولت سلطنتی یونانی باکتریایی را شکست داده و برخی از اقوام سکایی به شمال هندوستان مهاجرت نمودند - سولیمرسکی،. - 110-109 :1374
نویسندگان کلاسیک سکاهاي هند را با عنوان هندوسیتی میشناسند و حتّی بطلمیوس - کتاب هفتم، بند اول، سطر - 55 مینویسد که کلیه سرزمینهاي واقع در کنار مسیر رودخانه سند را هندوسیتی مینامیدند. این مهاجمان از طریق درانگیانا - سیستان امروزي - و آراخوزیا - قندهار - به سرزمین سند سفلی وارد شدند - پوري، . - 246 :1375 رويهمرفته این قوم سهم بسزائی در تحولات اقتصادي و اجتماعی مردم آسیاي مرکزي داشتهاند، هرچند که این قوم و فرهنگشان در نواحی مختلف تحت تاثیر تمدنهاي مختلف بوده است اما با وجود این، فرهنگ غالب همان فرهنگ سکایی است.
هنرهاي هخامنشی مدیون هنرهاي اقوام کوچرو به ویژه سکاها میباشد و از طرفی دیگر تاثیر زیادي را بر فرهنگ این اقوام گذاشته است و مدارك این روابط فرهنگی و هنري را میتوان از حفریات گورکانهایی مانند پازیریک و ارجان واقع در آلتایی بهدستآورد. منابع دیگر در مورد سکاها شامل نقوش برجسته و کتیبههاي فارسی باستان از دوران هخامنشی است که در آن از سه گروه از اسکیتها یا سکاها نام میبرند. در کتیبه داریوش اول در نقش رستم، از اتحادیهاي مرکب از سه قبیله سکایی یاد شده است که عبارتند از - جدول شماره: - 1
الف - سکاهاي هائوماورگا - SAKA HAUMAVARGA - در فرغانه که به زندگی یکجانشینی تغییر روش دادند.
ب - سکاهاي تیگراخودا - SAKA TIGRAXAUDA - ساکن مناطق واقع در وراي سیردریا و در منطقه سمیرچی قزاقستان.
ج - سکاهاي آن ور دریا - SAKA TAYAIY PARADRAYA - ، یا سکاهاي اروپایی - سیتها - . - سامی، 164 :1388؛ هنیتس، - 180 :1387 از آنجائیکه سکاها خط و کتابت نداشته و هیچ مسند مکتوبی را از خود برجاي نگذاشتهاند، لذا منابع اطلاعاتی ما، کتیبههاي هخامنشی و منابع یونانی عموماٌ شامل تاریخ هردوت و سایر مورخین یونانی است که همعصر سکاها بوده و در نوشتههاي خود از آنان یاد کردهاند.
این منابع داراي نقایصی هستند و همیشه قابل اعتماد نبوده و مشکل دیگر اینکه اطلاعاتی که در متون و یا کتیبهها مطرح شده، اغلب خیلی ناچیز و کلی و مبهم هستند - سامی، . - 164 :1388 بنابراین براي هرگونه تحقیق در مورد هویت و پوشاك سکاها بایستی به منابع دیگر از جمله مجسمهها، نقوش برجسته و آثار مکشوفه از کشفیات باستانشناسی رجوع و با منابع تاریخی مقایسه شود تا تصویري روشن از سکاها و پوشاكشان ارائه گردد - نقشه شماره . - 1
پوشاك سکاها در آثار و پیکرنگاري هخامنشیان
سکاها در دوران هخامنشی تاثیر زیادي در هنر و سیاست داشتهاند بطوریکه کوروش پس از تأسیس حکومت هخامنشی در 550 ق.م به دلایل مختلف از جمله اسب سواري در اندیشهي تغییر جامهي پارسیان افتاد. در پیرامون جامههاي تودههاي سرشناس آن زمان از ایلامی و بابلی و آشوري و فنیقی و اجزاي آنها مطالعه کرد و سرانجام بدین نتیجه رسید که براي پارسیان بهتر از جامهي سکاها و مادي و ایلامی، جامهي دیگري نمیتوان پیدا کرد.
از جمله مدارك تاریخی که نشان میدهد پارسیان عهد هخامنشی رفته رفته جامه قومی خود را به کناري نهاده، جامه و جنگافزار سکاها و مادها و سایر اقوام را پذیرفتهاند، نوشتههاي هرودوت و گزنفون و کتزیاس است. سکاها در دوران هخامنشیان نقش مهمی در ارتش هخامنشیان داشته و کوروش و داریوش از آنها به عنوان نیروي زبده در جنگ استفاده میکردند - سکوندا، . - 51-76 :1391
هردوت قبلاً در حدود قرن پنجم پ. م توصیفی از چگونگی جامه پارسیان در جنگ بین ایران و یونان را در فهرست دستههاي ارتش خشایارشاه هخامنشی ارائه و مینویسد: »سکاها اقوامی هستند که چکمه، باشلیق و شلواري که ساقها را میپوشاند در پا و کلاه بلندي که نوك آن بلند و مخروطی و نمدین که خوب مالیده بودند و آن را تیار میگفتند، بر سر، قبایی آستیندار رنگارنگ در بر، زرهی که حلقههاي آهنین آن به فلسهاي ماهی شباهت داشت بر تن، و در همه حال کمان بلندي - GORYTOS - و تبر و خنجرهایی بنام ساگاریس - SAGARIS - و شمشیري کوتاه بنام آکیناکیز - - AKINAKISE به همراه داشتند و سپري از ترکه بید بافته، در زیر آن ترکشی آویخته، زوبینهاي کوتاه از طرف راست به کمربند بسته بودند. - HERODOTUS, VII.64 - «
یکی از این گروهها - سکاهاي تیگرا خود - کلاههاي بلند و نوك تیزي دارند و این کلاه به عنوان نمادي از سکاهاست بهطوریکه در توصیف هردوت نیز مهمترین نکته از سکاها در مورد کلاههاي بلند آنهاست که آن کلاهها را کیرباسیا - KYRBAISA - مینامیدند و نکته دیگر که هردوت برآن تأکید دارد: »سکاییها اسباب و لوازم و کمربندهاي خود را با طلا تزئین میکردندHERODOTUS, - « . - IV, 11-20; VOGELSANG, 1998: 204-213 توصیفی که از هرودوت درباره جامه پارسیان آوردیم، همه مربوط به جامههاي اقوام دیگر از جمله مادهاست زیرا پارسها کلاه ترکدار به سر میگذاشتند و قباي آنها آستین نداشت و شلوار بلند نیز در پا نمیکردند و قمه یا قدارهاي که بتوان آن را از طرف راست به کمربند بست متعلق به مادها است.
میتوان گفت که پارسیها هنگام جنگ جامه مادي و سکایی میپوشیدهاند و هرودوت نیز آنچه را که در میدان جنگ بر تن پارسیان بوده توصیف کرده است که با جامه آنان در هنگام صلح، متفاوت است - سرافراز و فیروزمندي، . - 127 :1372 کتزیاس نیز در کتاب خود مینویسد: »طرز لباس را پارسیها از مادها و اقوام دیگر اقتباس کردند.« گزنفون نیز چنانکه در پیشگفته شد، بارها این موضوع را یادآوري کرده است.
اما مفصلترین و دقیقترین آگاهیها درباره پوشاك اقوام دوره هخامنشی از سنگ نگارههاي نقش رستم و تخت جمشید و کاشیهاي لعابی شوش بدست میآید، زیرا شاهنشاهان بزرگ هخامنشی، گذشته از این که کاخهاي با شکوه خود را با کندن نقوش و پیکرهها آرایش داده بر زیباییشان افزودهاند. تعدادي کتیبه به سه زبان نیز براي آیندگان به جاي گذاشتهاند که با مطالعه آنها بسیاري از موضوعهاي نادانسته درباره جامههاي آن روزگاران دانسته و روشن میگردد. کتیبه بیستون در حوالی کرمانشاه امروزي و نقش برجستههاي کاخ آپادانا در تخت جمشید به عنوان یکی از مهمترین سازههاي هخامنشی متعلق به دوران یکی از مشهورترین پادشاهان هخامنشی و پارس یعنی داریوش - 486-522 ق. م - به عنوان یک منبع مهم و همعصر سکاها به شمار میرود. - DUNCAN, 1992: 6 -
نقش برجسته وسنگ نبشته بیستون
سنگ نبشتهي بیستون در سالهاي نخست پادشاهی داریوش - میان سالهاي 521 و515 ق.م. - کنده شده است در نقش برجسته بیستون که در سال 519 تا 520 پیش از میلاد به منظور بزرگداشت پیروزيهاي داریوش در جنگ با پادشاهان شورشی ایجاد و طنابی بر گردن آنها پیچیده شده است - سامی، . - 137 :1388 نفر آخر -آخرین پیکره- - که بعد از اتمام کتیبه بیستون حجاري و به آن اضافه شده است - به عنوان پادشاه سکایی با عنوان سکونخه نشان داده شده داراي کت کوتاه مادي و کلاه نوك تیز - KURBASIA - ویژه سکاها است - تصویر شماره . - 1 کلاه بلند وي در این نقش برجسته باعث شهرت وي است.
لیکن تعیین محل جنگ داریوش با سکاها که در ستون پنجم کتیبه بیستون از آنها یاد شده است. از دیرباز موضوع بحث فراوان بوده است - سامی، . - 156 :1388 داریوش در کتیبه بیستون بند ششم چنین میگوید »اینهایند کشورهایی که به فرمان من درآمدند که به خواست اهورامزدا پادشاه آن بودم و از سرزمین سکه - سرزمین سکاها - نام می برد. در این فرمان سرزمین ها به ترتیب از مرکز- غرب- شرق در پی هم میآیند و از سکه - سکستان- جایگاه قبیلههاي سکایی دره آمویه تا برسد به دریاي سیاه - نام میبرد که در کنار سوگود - سغدیانا ناحیه میان سرچشمه آمویه و سیر دریا - و گنداره - گندارا- سرزمین که از دره کابل تا برسد به رود سند و سرزمین غزنین - نام میبرد.
به نظر میرسد که داریوش ابتدا با سکاهاي شرقی که در ماوراي سیحون بودند درگیر شد و به قول اومستد در سال 519 ق.م داریوش سرزمین سکاهاي شرقی را مورد تاخت و تاز قرار داد. روي تختههاي شناور به هم پیوسته از رود سیحون گذشت و شکست سختی به سکاهاي تیز خود داد و سرکرده آنها سکونخا را دستگیر کرد و بعد از آن دستور داد که بر روي کتیبه بیستون پیکر سکونخا - SKUNKHA - نهمین شورشگر افزوده شود - اومستد، . - 86 :1386
لیکن تعیین محل جنگ داریوش با سکاها که در ستون پنجم کتیبه بیستون از آنها یاد شده است. از دیرباز موضوع بحث فراوان بوده است - سامی، . - 156 :1388 دانشمندان متأخري چون یونگه، اومستد و کنت این عقیده را که هرتسفلد از آن پپشتیبانی میکرد را با دلایل موجهی رد میکند و سکاهاي آن ور دریا را در نواحی بسیار غربیتري مسکن میدهند.