بخشی از مقاله
چکیده
تغییر و حرکت ، به عنوان یکی از نیازهاي فطري انسان ،همواره مطرح است.این نیاز، در گذشته به گونه هاي مختلف در معماري دیده شد؛ از جمله ،حرکت - کوچ - در فضاهاي داخلی خانه هاي مسکونی مانند جابه جایی بین فضاهایی نظیر : زمستان نشین و تابستان نشین ،زیر زمین، و...، انعطاف پذیري مبلمان داخلی همچون ارسی ها ، درب هاي متعدد خانه ها و سایرعناصر معماري ،که امکان کوچ موقت را، فراهم می کردند .
این جابه جایی و تغییر در باطن و ذهن انسان حرکتی است، صعودي که نیاز فطري انسان را برآورده می سازد و به ایجاد حس تعلق و معماري پایدار کمک می کند. مقاله حاضر سعی دارد بر پایه مرور متون و اسناد مرتبط ،مشاهدات میدانی ،ضمن ارائه تعاریف مرتبط، به شناسایی انواع فضا ها و ماهیت اصلی آن ها ،در چگونگی اثر گذاري و افزایش حس تعلق با تاکید بر حرکت ساکنان و تغییر پذیري عناصر بپردازد.
نتایج حاکی از آن است که وجود تغیراتی همچون ،تغییر ارتفاع ، تغییر مکان در بین فضاها ي باز ، بسته ،نمیه باز ،تعدد و تنوع کاربري ها ، تفاوت دما در فضا ها - در راستا اسایش حرارتی - ،تفاوت میزان نور، صدا در فضا ها - در راستاي اسایش جسمی و روحی ،صوتی و بصري - ، تعدد دسترسی ها، بر انگیختن حس اکتشاف ،در فضا هاي معماري ،عناصري هستند، که به کمک ان ها می توان فضا هایی در راستا افزایش حس تعلق، طراحی نمود.؛که با راهکار هاي نوین می توان این فرصت حرکت و تغییر پذیر را جهت افزایش حس تعلق در معماري مسکن معاصر، ایجاد کرد.
.1 مقدمه
انسان موجودي است که هرچه زمان می گذرد وجوه بیشتري از اعجاب آفرینش او نمایان می شود و بدون دیدن و شناخت این وجوه نمی توان خانه ،کوچه ،محله و شهر شایسته او طراحی کرد.در نظر گرفتن توامان طبیعت بیرون ،نیاز هاي جسمانی و طبیعت درون، نیاز هاي روانی انسان امکان رشد و تعالی و شکوفایی با طبیعت بیرون و درون انسان را فراهم می آورد.
فعالیت هاي انسان به دو بعد غریزي و فطري تقسیم می شوند. فعالیت هاي غریزي شامل خوردن،خوابیدن،آشامیدن و..وفعالیت فطري عبارت اند از: خداشناسی،خودشناسی، دوست داشتن و....بنابراین در معماري باید ،هر دو جنبه غریزي و فطري انسان دیده شود. در فضاهاي خانه، تغییر مبلمان و حرکت مکانی، وجود دارد ؛ این تغییر چیدمان و مبلمان نه از روي نیازهاي غریزي انسان و نه هماهنگ با اقلیم است بلکه نشئات گرفته از نیاز هاي فطري انسان است.
تقریبا همه چیز طبیعت، کائنات - طبیعت بیرون - در حال حرکت است وهیچ چیز ثابت نیست، فصول سال - تابستان و زمستان - ،منظومه شمسی و...همگی در حرکتی، کوچ مانند هستند که در ظاهر حرکت انتقالی از نقطه اي به نقطه ي دیگر است که در نهایت به نقطه ابتدایی می رسد؛.اما در باطن و ذهن انسان حرکتی است، صعودي که نیاز فطري انسان را برآورده می سازد و به معماري پایدار ،ایجاد حس تعلق کمک می کند. از انجایی که طبیعت برون در خدمت طبیعت درون است ،پس طبیعت درون نیز در حرکتی همسان با طبیعت برون است.
"وقد خلقکم اطوارا"شما را گونه گونه آفریدیم - سوره مبارکه نوح ایه چهاردهم - . انسان در حال تحول است و در ذهن خود نیز حرکت، پیشرفت دارد.پیامبر اکرم - ص - فرمودند:"مسلمانی که امروزش با دیروزش مساوي باشد ،مسلمان نیست"تاکیدي بر حرکت درونی انسان است. برخلاف آنچه تصور می شود " تحرك یا کوچ نشینی مانع تعلق به مکان نیستند _مردمانی مانند مردمان بورورو بزیل bororo of brazilممکن است روستاهاي خود را هر سه سال یه باز در هم بکوبند و ان ها را در جایی دیگر از نو بسازند اما کماکان وابستگی هاي نزدیکی را با مکان هایی که در ان ها زندگی میکنند،حفظ می نمایند.
- - choay,1969 واز طرفی مساله که وجود دارد تنوع طلبی انسان است؛"از آنجایی که انسان ها معمولاً تنوع طلب هستند و ثابت ماندن شرایط محیطی موجب نارضایتی آنها می گردد، لذا وجود امکاناتی براي ایجاد تغییرات فضایی در محیط زندگی شان را مطلوب ارزیابی می کنند. این ایجاد تنوع می تواند از تغییري کوچک تا تغییرات اساسی را در برگیرد و حتی تغییر خانه مسکونی را به دنبال داشته باشد.
خانه در یک دوره زمانی مشخص و براساس سبک معماري آن دوره طراحی می گردد. از تکنیک هاي خاص آن زمان استفاده می شود و به وسیله فرهنگ زیستی مردم هویت پیدا می کند. هنگامی که زمان می گذرد، عوامل مؤثر بر سبک طراحی، ساخت و هویت خانه ها به تاریخ می پیوندند و در نتیجه پاسخگوي نیازهاي ساکنان معاصر خود نمی باشند.
روند ایجاد تغییرات به صورت اجتناب ناپذیري از ساکنان شروع می شود - علی الحسابی و برهانی،. - 85 پژوهشگران بسیاري درموضوع روانشناسی محیط و برآوردن نیاز هاي روانی انسان در طرح هاي معماري و شهرسازي پرداخته اند. دراین مقاله ضمن ارائه تعاریف مفاهیمی همچون:حرکت - کوچ - ،حرکت و تغییر پذیري در معماري، حس تعلق ،به موضوع حرکت تغییر پذیري درمعماري گذشته و معاصر خواهیم پرداخت .هدف این است که ملزومات روحی ،روانی معماري را مورد توجه قرار دهیم و نه وجه عملی اش را،که هدف معماري از عملکرد گرایی اولیه فراتر است و در نهایت به راهکار هاي موثر بمنظور برآوردن این نیاز فطري در جهت ایجاد حس تعلق ودلبستگی انسان به محیط هاي انسان _ساخت اشاره خواهیم کرد.
.2 تعاریف
کوچ - نمونه بارزحرکت و تغییر پذیري مکان - : واژه کوچ از مصدر کوچیدن به معنی نقل مکان از منزلی به منزل دیگر با ایل و اهل وعیال و اسباب و خانه یا مهاجرت و انتقال ایل از جایی به جاي دیگر است - دهخدا ،1377،مدخل کوچ - .همانطور که از معنی کوچ مشخص است" ویژگی بارز کوچ نشینی تحرك مکانی است یعنی جابجایی گروههاي انسانی از نقطه اي به نقطه اي دیگر .کوچ نشینی هم در دنیا و هم در ایران سابقه اي بس درازا دارد" - نیک خلق، - 1377،و از لحاظ تاریخی علل و انگیزه هاي متفاوتی را در زمان ها ومناطق مختلف از کوچ نشینی و کوچ کردن می توان دید.
کوچ یکی از نیاز هاي طبیعی انسان است که از هزاران سال پیش براي تطبیق با طبیعت و گذران زندگی و به طور منفی به وجود اورده و با پیشرفت تکوین و تکامل اشکال مختلف زندگی یک جانشینی دامنه ي ان محدوود تر شده است، به طوري که امروز فقط در نقاط محدودي از دنیا این شیوه ي زندگی وجود دارد - امیر عضوي ،1386، - 3 .به طور کلی کوچ نوعی هماهنگی و سازش انسان با محیط طبیعی تحت تاثیر جبر محیطی است.درر کوچ سه نکته مورد توجه است:
.1کوچ به طور معمول حرکتی دو طرفه ، بین دو محیط است .
.2 کوچ نتیجه تاثیر جبر محیطی است که انسان براي سازگاري و زنده ماندن آن را انتخاب کرده است. .3زمان کوچ به تغییرات محیط طبیعی بستگی دارد - مشیري فلسفه و حکمت حرکت و تغییر پذیري : حرکت از حالتی که مدتی به ان عادت کرده ایم و تا حدي در چنگ آن بوده ایم ،در هر چرخه ي حرکت از لحاظ وجودي انسان به پله بالاتري صعود می کند.
انسان تا زمانی اسیر عادت طبیعت بیرون و درون است،نمی تواند عیوب آن را درك کند.توین بی - از فلاسفه ي بزرگ تاریخ معاصر در دنیا - نظریه اي در باره مهاجرت دارد و می گوید :مردانی که تاریخ بشر را ساختند همه در یک وجه مشترك هستند؛زندگی خاصی داشتند که به دو دوره انعزال و دور شدن از جامعه ؛دوره دوم دوره ،دوره بازگشت و رو کردن به جامعه ..اما وقتی برمی گردند ،دیگر انسانی نیستند که رفته بودند ،بلکه انسانی هستند با اندیشه ي تازه و.. - شریعتی،1373 ، حرکت در اسلام: اسلام اصل حرکت را اساس ترین پایه ي مذهب خود قرار می دهد.
شاید بتوان در قران ،مهاجرت و هجرت را نزدیک به کوچ یافت ،هرچند از نظر بار معنایی ،هجرت داراي مفهومی معنوي تر است ،تاحد بسیاري به کوچ درونی نزدیک است. از آنجایی که دین اسلام کاملترین شریعت آسمانی است و در عین حال از ادیان دیگر مستقل است، لذا مسلمانان میلاد حضرت مسیح را مبناى سال خود قرار ندادند، همچنین عامالفیل گرچه سال تولّد پیامبر نیز بود، و یا حتّی روز بعثت پیامبراکرمصلی االله علیه وآله ، مبناى سال قرار نگرفت،اما با هجرت پیامبر به مدینه که حکومتی مستقل در آنجا پایهگذارى شد و مسلمانان توانستند در نقطهاى آزادانه فعالیت کنند، پیامبر شخصاً تاریخ هجرى را بنا گذاردند.
- تبریزي، 1389،. - 44 بیشتر بلاهاى ما از غرق شدن در رفاه و ترك هجرتهاى سازنده سرچشمه میگیرد. این مهاجرت انسان است از - خویشتن موجود - -که هست-به ان - خویشتن مطلوب - ش –که باید باشد."الرجز مالجر"از پلیدي هجرت کن ،پلیدي یعنی همان حالتی که داریم .هر کس در هر حالتی هست ،حالت رکود است،همواره از بیرون و درون در هجرت باش - شریعتی1373، . - 177
کوچ در معماري: کوچ در معماري سنتی ،بطور بسیار ظریفی وجود دارد که در دو حالت کوچ مقطعی و کوچ فصلی بود.در واقع از شرایط نامناسب اقلیمی به شرایط مناسب پناه میبردند.که صورت قابل توجه آن ،در کوچ عشایر دیده می شودو در در صورت ظریف ان را در کوچ فصلی و کوچ مقطعی می توان دید. کوچ فصلی: در هر فصل ،فضاي زندگی افراد خانواده تغییر می کرد و تنوع فضایی علل مختلفی داشتند؛ مانند تنوع فضایی ،اقتصاد خانواده ،و... کوچ مقطعی: این کوچ که ممکن در یک فصل خاص ،هر روز صورت می گرفته است؛مانند خانه هاي سنتی که اهالی صبح تابستان ها را در تالار و حیاط میگذراندند و در ظهر به سرداب و زیر زمین کوچ می کردند و دوباره عصر به حیاط و تالار برمی گشتند و در نهایت ،شب را در زیر زمین اسمان ازاد و پشت بام می خوابیدند.
حس تعلق به مکان: تعلق به مکان سطح بالاتري از حس مکان است که به منظور بهره مندي و تداوم حضور انسان در مکان نقش تعیین کننده اي می یابد. تعلق به مکان که بر پایه حس مکان به وجود می آید، فراتر از آگاهی از استقرار در یک مکان است. این حس به پیوند فرد با مکان منجر شده و انسان خود را جزئی از مکان می داند و بر اساس تجربه هاي خود از نشانه ها .معانی. عملکردها و شخصیت نقشی براي مکان در ذهن خود متصور می سازد و مکان براي او قابل احترام می شود - سرمست . - 89.1383 داشتن حس مطلوب از خانه و داشتن تجربه هاي خوب ،عاملی است که انسان به خانه اش تعلق خاطر پیدا کرده و به راحتی مکان زندگی اش را تغییر نخواهد داد. "