بخشی از مقاله

چکیده

تدوین و بهکارگیری یک الگوی بومی برای حصول پیشرفت و توسعه، مدتی است به گفتمان غالب در عرصه کلان کشور تبدیل شده است. از طرفی نهادهای تولید دانش همگام و همراه با دیگر بخشها و سازمانهای سیاست-گذار به توصیف و تبیین شرایط و ضوابط محقق شدن این امر مهم پرداختهاند.

مطالعه حاضر با هدف شناسایی ضرورتها، فرصتها و چالشهای فراروی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت میباشد. روش تحقیق مورد استفاده تحلیل محتوا بوده و از آن جایی که قسمت اعظم این تحقیق مربوط به بررسی مدارک، اسناد، پژوهشهای معتبر و مطالعات صورت گرفته در خصوص موضوع مورد بحث است، تحقیق به شیوه مطالعه اسنادی با رویکردی آینده-پژوهانه انجام گرفته است.

برای این منظور پس از شناسایی منابع مستند و معتبر، اقدام به بررسی آن شده، فیشبرداری صورت گرفته و از طریق تحلیل محتوایی مطالب، تجزیه و تحلیل، طبقهبندی و نتایج استخراج شده است. آن چه در این نوشتار مهم به نظر می رسد این است که تدوین الگوی مناسب و مفید نیازمند رعایت عواملی است که بدون توجه به آنها، فرایند تدوین الگو به نتایجی نخواهد رسید.

بر این اساس در این نوشتار سعی شده است در ابتدا به تبیین مفهومشناسی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که منطبق بر مفاهیم و معیارهای اصیل اعتقادی و بومی است پرداخته شود. سپس به بررسی ضرورتها، فرصتها و چالشهای فراروی آن پرداخته شود. در نتایج حاصل از این تحقیق چهار عامل به عنوان ضرورت، هشت عامل به عنوان فرصت و یازده عامل به عنوان موانع شناسایی گردید که گام های تحول بایستی برمبنای تبدیل چالشها به فرصت و ایجاد ساختارهای لازم جهت ایفای ضرورتها صورت پذیرد.

-1 مقدمه

توسعه، پدیده ای پیچیده است وصرفًا شامل مجموعه تحولات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیست بلکه نحوه ترکیب و درهم تنیدگی اینها مهمتر است. به همین خاطر است که گفته می شود یک پروسه کیفی است که در جامعه ایجاد می گردد. می توان از زاویه دیگر به توسعه نظر انداخت و آن را چندبعدی انگاشت، ابعادی که هر یک به بخشی از نیازها پاسخ می دهند.

در یک نگاه اجمالی می توان حداقل توسعه را در دو بعد خلاصه کرد . بعد اول شامل امور مادی، زیربنایی و تکنیکی است، که به تعبیر دیگر می توان آن را بخش سخت افزاری توسعه به حساب آورد. این بعد شامل امور عینی و هرگونه امکاناتی است که به نیازهای مادی و اساسی انسان پاسخ می دهند، اما در بعد دوم، نظرها به سوی اموری است که دیگر مادی نیست، بلکه غیرمادی، ذهنی و تفسیری هستند. این گونه امور را می توان به بعد نرم افزاری توسعه منسوب نمود، بعدی که پاسخگوی بخشی دیگر از نیازهای آدمی است که آن نیازها مادی نیستند. با توجه به این ابعاد، دیگر نباید توسعه را امریصرفًا مادی انگاشت و بنابراین نمی توان با ایجاد توسعه اقتصادی و تکنیکی و زیربنایی، به توسعه در این مفهوم دست یافت، زیرا توسعه با کالاهای مادی آغاز نمی شود .

بلکه با آدمیان و تربیت آنها، با سازمان و با انضباط آغاز می شود و تربیت، انضباط و سازماندهی منطقی مفاهیمی مادی نیستند، بلکه اموری ذهنی، فرهنگی و معنوی می باشند. ارتباط معنی دار و پیوسته بین نوع نگاه انسان به جهان - جهان بینی - ، نظریه های توسعه، برنامه های اجرایی و اثرگذاری بر رفتار و عملکرد مردم وجود دارد برنامه های اجرایی که پشتوانه نظری داشته باشند و نظریه هایی که از بنیان های فلسفی، اجتماعی، اقتصادی مرتبط و متعالی تبعیت کنند، اثرگذاری واقعی بر فرایند توسعه خواهند داشت. در چند دهه اخیر شاهد تحولات و دگرگونی های پر شتاب، اثر گذار و بنیادین در حوزه زیست انسانی بوده و هستیم. نوسازی، که برآمده و بر ساخته تحولات نامبرده می باشد تقریبا تمام شئونات زندگی بشر را پوشش و تحت تاثیر قرار داده است

-2 بیان مسئله

ما شاهد یک چرخش گفتمانی در استراتژی ها و راهبردهای توسعه و پیشرفت در کشور هستیم. محدودیت ها و چالش های نوسازی که با تهدیدهای فرهنگی و آسیب های زیست بومی همراه بوده، باعث تردید در ادامه این رویکردها شده است. مسئله اساسی در گسستن از مدل غربی و به کارگیری دانش بومی در تدوین الگویی متناسب با ارزش های اجتماعی و فرهنگی جامعه، در چگونگی مواجه با پدیده ها، بازشناسی واقعیت ها و کیفیت مناسبات تثبیت شده ی فرهنگی و سیاسی بروز می یاید. عوامل کلیدی در محقق شدن بومی گرایی و درون ذاتی کردن مولفه های آن، مواجه رویارویی بی واسطه و واقع گرایانه به دور از چشمداشت و باورهای ایدئولوژیک با واقعیت های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است

جهش قابل توجه جمهوری اسلامی ایران در عرصههای علمی و فناوری طی سالهای أخیر معادلات رایج در توسعه را با چالش مواجه ساخته است. کشوری مستقل و عزتمند که دارای یک ایدئولوژی مشروعیت بخش جدا از ایدئولوژی لیبرال دموکراسی حاکم بر غرب میباشد، مسیرهای توسعه، پیشرفت و تولید علم را بهدور از وابستگی به تولیدات غرب، فرهنگ و ارزشهای غربی طی نموده است.

پیشرفت کشور بر اساس الگوی اسلامی ایرانی یک مسأله حیاتی است. اما به هر حال ماهیت مستقل و متفاوت نظام جمهوری اسلامی ایران از هر آنچه مبنای پیشرفت و توسعه در غرب تلقی میگردد، باعث شده فشارها و تهدیدات بینالمللی و منطقهای متعددی در قالب چالشهایی برای جمهوری اسلامی ایجاد گردد و صد البته تحولات موجود جهانی و منطقهای فرصتهای قابل توجهی فراروی نظام جمهوری اسلامی قرار خواهد داد. در این تحقیق ضرورت ها، فرصت ها و چالش های فراروی الگوی اسلامی ایرانی چالشها و فرصتهای داخلی، چالشها با رویکردی آیندهپژوهانه شناسایی میگردد.

-3 مروری بر ادبیات و پیشینه موضوع معنای الگو همان نقشه ی جامع است. الگو از نظر لغوی سرمشق، مقتدا و اسوه معنا شده و در اصطلاح عبارت است از بیان یک یا چند واقعیت به هم مرتبط توسط نمادهای مختلف نوشتاری، ترسیمی یا فیریکی

مفهوم پیشرفت عنصر محوری فلسفهی تاریخ مدرن است که بر اساس آن، نگرش مدرن با نفی الگوی ایستای دیدگاه سنتی در باب تاریخ، معتقد است که انسان عامل و سازندهی جهان است و از طریق افزایش دانش خود، موفق به کنترل جهان زندگی و طبیعت اطراف میشود و آن را در جهت اهداف خود شکل دهد و از این طریق، از یک وضعیت نابالغ و ناآگاهی، بهسوی وضعیت بلوغ و آگاهی »پیشرفت« سیر کند. لذا مفهوم پیشرفت به معنای گذر انسان و جامعهی او از یک وضعیت زیستی به مرحلهای دیگر است که به لحاظ استانداردهای خاص »پیشرفتهتر« از مرحلهی قبلی است

سهولت و سرعت در اجرای توسعه در مدل غربی، مرهون چند اصل زیر بنایی بوده است؛ فردگرایی، دنیا محوری و سکولاریزم. یکسانی که میان دو مفهوم فرد و شهروند پدید آمد برنامه ریزی اجتماعی را بسیار آسان کرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید