بخشی از مقاله

چکیده:

هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر فعالیتهای کارآفرینانه در کارآفرینانه در دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال 1394 میباشد. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان شاغل در دانشگاه علوم پزشکی کاشان میباشد که 1968 نفر بود. با استفاده از فرمول کوکران 321 نفر به عنوان حجم - نمونه درنظر گرفته شد و روش نمونهگیری پژوهش تصادفی باشد. روش جمعآوری دادهها بر اساس پرسشنامه انجام گرفت. ضریب پایایی برای پرسشنامه استانداردی که متغیرهای تحقیق را مورد سنجش قرار میدهد بیش از 0.7 بدست آمد.

همینطور از روایی محتوا نیز بمنظور آزمون روایی پرسشنامه استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده در دو بخش مدل اندازهگیری و بخش ساختاری انجام پذیرفت. در بخش مدل اندازهگیری ویژگی فنی پرسشنامه یعنی پایایی و بار عاملی گویهها بررسی گردید و اصلاحات لازم صورت پذیرفت و در بخش ساختاری، ضرایب ساختاری مدل برای بررسی فرضیههای پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که سبک رهبری، مدیریت دانش، سرمایه فکری، سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی اثر مثبت و فرهنگ سازمانی و ساختار سازمانی اثر منفی و معناداری بر فعالیتهای کارآفرینانه دارند.

مقدمه

ضرورت وجود استراتژی گرایش به کارآفرینی از سه نیاز اساسی یعنی افزایش رقابت، حس بی اعتمادی به شیوه های مدیریت سنتی، و خروج بهترین نیروهای کاری و اقدام آن ها به کارآفرینی مستقل نشأت گرفته است و در این میان، گسترش فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی پیشرفته افزایش چشمگیری داشته است. برای برطرف کردن مسائل و چالش های دانشگاههای علوم پزشکی، ایجاد بسترها و زمینه های مناسب برای افزایش اقدامات کارآفرینانه میتواند الگویی اثربخش برای دستیابی به اهداف نوآوری، ابتکار عمل و ارائه محصولات و فرآیندهای کاری جدید و در نهایت، بهبود کیفیت خدمات رسانی محسوب شود .

کارآفرینی در واقع عامل اصلی ایجاد خلاقیت و نوآوری است. به عبارت دیگر، کارآفرینی فعالیتی است که شامل کشف، ارزیابی و بهره برداری از فرصت ها به منظور معرفی محصولات و خدمات، روشهای سازماندهی، بازارها، فرایندها و مواداولیه جدید، ازطریق تلاشهای سازمان یافتهای که قبلا صورت نگرفته است، میباشد - شین و ونکاترمن1، . - 2000 مفهوم اولیه کارآفرینی را ژوزف شومپیتر ارائه کرد او اساس کارآفرینی را نوآوری می داند و از آن تحت عنوان "تخریب خلاق"2 یاد می کند که دلیل آن نیز بی قاعده بودن و در تعارض بودن آن - نوآوری - با آن چه مرسوم است، می باشد

بنابراین همانطور که بیان گردید نوآوری و کارآفرینی به عنوان نیازی اساسی برای پیشرفت و توسعه هر سازمان همواره مد نظر بوده است، دانشگاههای علوم پزشکی به عنوان یکی از تآثیرگذارترین سازمانهای کشور در امر سلامت و رفاه جامعه نیز از این قاعده مستثنی نیستند. تحقق اهداف کلان سازمان از منظر نگاه داخلی در گرو توسعه منابع انسانی و ایجاد فضای رقابت بیشتر جهت ایجاد قصد و جهتگیری کارآفرینانه و وارد ساختن این جهتگیریها به درون فرهنگ و فعالیتهای سازمان است. از اینرو جهت ایجاد فعالیتهای کارآفرینانه و به تبع آن ایجاد سازمان کارآفرین لازم است ابتدا به شناسایی عواملی که در ارتباط با فعالیتهای کارآفرینانه در دانشگاه علوم پزشکی کاشان میباشند، پرداخته شود تا در نهایت بتوان با پیگیری فرصتها با توجه به امکاناتی که در حال حاضر در اختیار سازمان است، ضمن خلق کسب و کارهای نوین، خلاقیت و نوآوری افراد سازمان را بهبود بخشیده و دستیابی به اهداف سازمانی را فراهم کرد.

در پژوهشهای مختلفی سعی شده است تا به بررسی عواملی که به توسعه کارآفرینی و فعالیتهای کارآفرینانه در سازمانها کمک مینمایند، پرداخته شود. با این حال کوشش واحدی برای شناسایی عوامل تاثیرگذار بر فعالیتهای کارآفرینانه درون سازمانی که در تمامی سطوح قابل اجرا باشد، وجود ندارد.

این عوامل که در برخی از پژوهشها به صورت جزئی و موردی بررسی شده است عبارتند از: ساختار سازمانی - یائو و همکاران2، - 2009؛ فرهنگ سازمانی - مبینیدهکردی و همکاران، - 1391؛ سبک رهبری - رنکو و همکاران3، - 2014؛ سرمایههای فکری سازمانی - طالبی و دهقان نجمآبادی، - 1392؛ سرمایه اجتماعی افراد درون سازمان - لارسن و همکاران4، - 2012؛ سرمایه انسانی - طالبی و دهقان نجمآبادی، 1392؛ الپکان و همکارانش5، - 2010؛ مدیریت دانش - مدهوشی و همکاران، - 2011؛ عوامل سیاسی و فناوری - انصاری و سلمانیزاده، - 1388؛ این پژوهش در صدد است که با استفاده از پیشینه نظری و تجربی موجود، موضوع پژوهش را پوشش دهد و عوامل موثر بر فعالیتهای کارآفرینانه را از طریق پرسشنامه واکاوی کند و به بررسی این عوامل در دانشگاه علوم پزشکی کاشان بپردازد.

انجام این پژوهش می تواند مسئولان و برنامه ریزان سازمانها به خصوص دانشگاههای علوم پزشکی را در امور مربوط به این مهم جهت برنامه ریزی بهتر یاری نماید، با توجه به مطالب مطروحه عمده ترین سوالی که این پژوهش به دنبال آن بوده است این است که عوامل موثر بر فعالیتهای کارآفرینانه در دانشگاه علوم پزشکی کاشان چیست؟

مبانی نظری پژوهش

-1  فعالیت کارآفرینانه:

فعالیتهای کارآفرینانه درون سازمانی عبارتست از فرآیندها، شیوهها و فعالیتهای تصمیمگیری که منجر به توسعه و تحویل محصولات یا خدمات نوآور و جدید میشود

-2  سبک رهبری:

رهبری سازمان در کنار برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل، از وظایف ضروری و مهم مدیر تلقی میشود و نقشی اساسی در اداره سازمان دارد؛ این اهمیت تا آنجاست که مدیران را رهبران سازمانی قلمداد میکنند

رهبری یعنی به کارگیری صحیح قدرت و اختیار در سطوح مختلف سازمان. رهبری فراگرد نفوذ اجتماعی است که در آن رهبر مشارکت داوطلبانه کارکنان را در تلاش برای کسب هدفهای سازمانی طلب میکند. رهبران برای ترغیب مشارکت داوطلبانه کارکنان هر گونه اختیار و قدرتی که دارند را با ویژگی شخصی خود و مهارتهای اجتماعی تکمیل میکنند

نحوه استفاده رهبر از قدرت و نفوذ را سبک رهبری گویند. سبک رهبری ترکیبی از صفات، مهارتها و رفتار مدیران است که برای تعامل با کارکنان مورد استفاده است

-3  فرهنگ سازمانی:

فرهنگ سازمانی الگویی از مفروضات اساسی است که توسط گروهی از افراد مطرح گردیده و گسترش پیدا کرده است به گونهای که با محیط بیرونی منطبق و موجب انسجام در داخل گروه میگردد. فرهنگ سازمانی پدیده ای در سازمان است و همه اعضاء اتفاق نظر دارند که یک دست ناپیدا افراد را در جهت نوعی رفتار نامرئی هدایت میکند. شناخت و درک چیزی که فرهنگ سازمان را می سازد، شیوه ایجاد و دوام آن به ما کمک میکند تا بهتر بتوانیم رفتار افراد در سازمان را توجیه کنیم

شین فرهنگ را الگویی از مفروضات بنیادین مشترک میداند که اعضای گروه در رویارویی با دشواریهای موجود در زمینه سازگاری با محیط خارجی و یکپارچگی درونی میآموزند دنیسون فرهنگ سازمانی را به ارزشها بنیادین، باورها و اصولی منتسب میداندکه مبنای سیستمهای مدیریت سازمان، عملکردها و رفتارها به شمار میروند

-4  ساختار سازمانی:

پژوهش های انجام شده در سازمانهای موفق، نشان می دهد که یکی از مهم ترین عوامل اثرگذار در استقرار ابعاد مختلف فعالیتهای کارآفرینانه سازمانها، ساختار سازمانی آن سازمان ها می باشد.این مطالعات منجر به تغییرات وسیع در جایگزینی ساختارهای سنتی، متمرکز و غیر فعال با ساختارهای سازمانی پویا، فعال، مشارکتی و خود مدیریتی گردید

مینتزبرگ - 1972 - ، ساختار سازمانی را به عنوان مجموع کل روشهایی که وظایف افراد را در بخشهای مجزا مشخص میکند و سپس هماهنگی بین آنها را فراهم میسازد، تعریف میکند - ویلم و بولنز3 ، . - 2009 وی ساختار سازمانی را اینگونه تعریف کرده است: ساختار سازمان می تواند به طور ساده به عنوان مجموع کل روش هایی که وظایف افراد را در بخش های مجزا مشخص می کند و سپس هماهنگی بین آن ها را فراهم می سازد تعریف کرد - ویلم و بونز، . - 2009 راسول و راسول - 1992 - 4، ساختار سازمانی را تعیین کننده نحوه ارتباطات، جایگاه تصمیمگیری، نحوه گزارشدهی و گزارشگیری و سلسله مراتب اختیارات تعریف میکند.آنها بیان میکنند که شناسایی ساختار سازمانی، منعکسکننده کل سازمان است که باعث ایجاد رویههای مشخصی میشود

متغیرهای بسیاری را به عنوان ابعاد سازمانی مطرح کرده اند، اما می توان گفت که ابعاد سازمانی به دو گروه : ساختاری5 و محتوایی6 تقسیم میشوند. همچنین ساختار به عنوان یکی از اجزای سازمانی تعریف می شود که از عنصر پیچیدگی، رسمیت و تمرکز تشکیل شده است. سازماندهی فرآیند ایجاد ساختار سازمانی و ساختار سازمانی چارچوب سازمانی است که به درجه ای از رسمیت، پیچیدگی و تمرکز اشاره دارد

سازمانها دار ای انواع مختلفی از ساختار هستند که بر حسب نیاز و با توجه به شرایط آن سازمان به کار می رود. به اعتقاد برنز و استاکر مؤثرترین ساختار، ساختاری است که خود را با الزامات محیط انطباق دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید