بخشی از مقاله

چکیده:

یکی از مراحل کلیدي در تشکیل سرمایه گذاریهاي مخاطرپذیر علاقه به شناسایی فرصت به عنوان یک بحث آکادمیک می باشد. اگر چه نظریه پردازان اولیه یک نگرش کلی رابراي مطالعه تشکیل سرمایه گذاري هاي مخاطره پذیر پیشنهاد می کنند ،اما مرور متون بر یک یا دوجز بطور جداگانه تاکید و تمرکز کرده است. بسیاري ازاین تحقیقات کلی بر روي نقش کار آفرین و دانش آنها در درون شرکت تمرکز کرده اند. به همین دلیل تمرکز خاص اینگونه تحقیقات ممکن است گمراه کننده باشد و باعث شکست در بررسی ماهیت و پویایی روابطی شود که در شرکتها با تکنولوژي پیشرفته وجود دارد.

این مقاله تلاش می کند با ترکیب ادبیات قابل دسترس، به بیان مدل کامل و منسجم براي شناسایی فرصت در کسب کارهاي با تکنولوژي پیشرفته بپردازد. پیشنهاد می کنیم که فرآیند تشخیص فرصت یک فرآیند پیچیده و تعاملی می باشد که شامل سه جزءاصلی کارآفرین ،دانش و تجربه شرکت و تکنولوژي می باشد.

مقدمه:

شالوده شناسایی فرصت به عنوان یک نوع تحقیق، ریشه در ادبیات کارآفرینی کلاسیک دارد.به هر حال بسیاري از ادبیات اولیه کارآفرینی تلاش می کنند تا فرآیند ایجاد یک شرکت جدید و رشد آن را با تمرکز خاص بر ویژگی هاو شخصیت کارآفرینان توضیح دهند.نویسندگان تلاش می کنند تا توضیح دهند چگونه اینگونه ویژگی ها، کارآفرینان را براي ایجاد و رشد یک کسب وکاربه توانایی خاص یا نیروي انگیزشی مجهز می کند.بسیاري از این نیروهاي انگیزشی که پیشنهاد می شود عبارتند از:توفیق طلبی،مرکز کنترل یا توانایی خاص براي دگرگون کردن بازار از طریق نوآوري.

تحقیقا ت کارآفرینی در اواخر دهه 1980 و اوایل 1990 از طریق نویسندگانی که بیشتر بریک رویکرد کلی براي مطالعه کارآفرینی تاکید می کردند تغییر کرد.گارتنر - 1985 - 1 تحقیق پیچیده فرآیند کارآفرینی را از طریق مطالعه تعامل چهار عامل اصلی: فرد - کارآفرین - ،سازمان،محیط و فرآینداصلی ایجاد کسب وکارپیشنهادمی کند.گارتنر توضیح می دهدکه فرآیند ایجاد کسب و کار جدید تنها با مطالعه تعامل اجزاي مختلف می تواند به طور کامل درك شود:

ایجاد کسب و کار جدید یک پدیده چند بعدي می باشدوهریک از متغیرها تنها یک بعد از این پدیده را توضیح می دهد و به تنهایی نمی توتند همه آنرا توضیح دهد.

گارتنرازطریق توجیه محدودیت تحقیقات درموردخصوصیات کارآفرینانه،تمرکزخاص برروي کارآفرین را مورد انتقاد قرار می دهد.گارتنرخاطر نشان می کندکه تشکیل یک شرکت در ابتدا یک فرآیند خوب تعریف شده می باشدهمانند آنکه شرکت و بنیانگذاران در طول فرآیند شرع کسب وکار احتیاج به مطالعه دارند تا کارآفرینی بدون عیب و نقص را راه اندازي و توسعه دهند.

بیگراو و هوفر2 به کارآفرین به عنوان یک آغازگر می نگرند که که با تشکیل شرکت، یک مکانیزم واقعی بهره برداي راانجام می دهد.بیگراو و هوفر بیان می کنندکه ما باید بررسی کنیم چگونه کارآفرینان وسازمانهاي کارآفرین از نظر توسعه و بهره برداري از فرصتها از سازمانهاي موجود متفاوت عمل می کنند.همچنین آنها شناسایی فرصت را به عنوان بخش اول فرآیند کارآفرینانه معرفی می کنند.شاور و اسکات3 نیزنگرشی مشابه را بیان می کننداما بشتر برروي فهم بعد روانشناسی کارآفرین نوپا وتبدیل قصد ونیت کارآفرینانه به تشکیل یک شرکت واقعی تمرکز داشتند.

شاور و اسکات همچنین بررسی عمیق فرآیندهاي تفکر شناختی منحصر به فرد مانند استفاده وسیع از ابداعات و نوآوریها که اغلب اوقات توسط کارافرینان به بهرهبرداري می رسد را پیشنهاد می کنند. آنها همچنین بحث می کنند که ما احتیاج به درك بهتر این رفتارها و فرآیند تفکرداریم تا توضیح دهیم چرا کارآفرینان شرایط بالقوه خاصی را در یک موقعیت می بینند ویک شرکت را براي دنبال کردن و استفاده از آن موقعیت ایجاد می کنند در حالی که بقیه افراد در همان شرایط اطلاعاتی یا فرصتها را نمی بینند و یا اینکه اگرچه فرصتها را می بینند اما براي دنبال کردن واستفاده ازآن فرصت اقدامی انجام نمی دهند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید