بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش فوق رابطه بین شیوه های فرزندپروری و بهداشت روانی دانش آموزان دبیرستانی شهرستان نهاوند را مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش از نوع همبستگی است که برای نمونه چند نفر از دانش آموزان دبیرستانی شهرستان نهاوند به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه اقتدار والدین و بهداشت روانی - GHQ - استفاده شده است. داده های بدست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t مستقل مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. داده ها با نرم افزار SPSS تحلیل گردید.

نتایج پژوهش نشان داد که شیوه فرزند پروری آسان گیر با افسردگی، اضطراب و جسمی سازی در ارتباط است و شیوه فرزند پروری اقتدار طلب با افسردگی و اضطراب در ارتباط است. اما شیوه فرزندپروری دموکراتیک ارتباطی با مقیاسهای بهداشت روانی نداشت. تفاوت های جنسی نشان داد که شیوه های فرزندپروری برای دختران به سمت دموکراتیک تمایل بیشتری دارد و کمتر به سمت شیوه اقتدار طلبی متمایل است. به علاوه دختران نمره بیشتری نسبت به پسران در افسردگی و اضطراب کسب نمودند. نتایج تحقیق نشان داد شیوه های فرزند پروری اقتدار طلبانه و آسان گیر می تواند تأثیر تخریبی روی بهداشت روانی دانش آموزان دبیرستانی شهرستان نهاوند داشته باشد

مقدمه

خانواده نقش اساسی در حفظ سلامت روانی، اجتماعی و جسمانی کودکان و والدین دارد. بهداشت روانی کودکان به شیوه تعامل والدین با آنها وابسته است . پدران و مادران در تلاش برای فراهم ساختن بهترین امکانات در خانه هستند اما ممکن است به شیوه صحیحی آنها را در اختیار فرزندانشان قرار ندهند زیرا هنوز روش ثابت شده کاملی در خصوص شیوه پرورش کودکان اختراع نشده است.

شیوه های پرورشی عجولانه، سهل انگارانه و نامنظم سهم موثری در ایجاد مشکلات رفتاری و عاطفی نوجوانان دارند، در حالی که روش های پاسخگو و مولد از ایجاد این مشکلات جلوگیری می نمایند. یکی از اولین افرادی که بصورت تجربی روی شیوههای فرزند پروری و متغیر های وابسته به آن پژوهشهای منسجمی را انجام داد بامریند بود و با طرح سه شیوه فرزند پروری و متغیرهای وابسته به آن گامهای اساسی در این زمینه برداشت. تحقیقات نشان داد که شیوه های فرزند پروری با احساس کفایت، سازگاری و مشکلات بهداشت روان ارتباط دارند

منظور از شیوه فرزندپروری روش هایی است که والدین برای تربیت فرزندان خود بکار می گیرند، و بیانگر نگرش هایی است که آنها نسبت به فرزندان خود دارند و همچنین شامل معیارها و قوانینی است که برای فرزندان خویش وضع می کنند . ولی باید پذیرفت که رفتارهای فرزندپروری به واسطه فرهنگ، نژاد و گروه اقتصادی تغییر می کند.

کودکانی که با تکنیک های دمکراتیک پرورش می یابند - پاسخگویی بالا و تقاضای بالا توسط والدین - ، احتمال بیشتری دارد که دارای احساس کفایت، مقاوم و تعیین کننده پرورش پیدا کنند. تحقیقات مختلف نشان داده است که شیوه دمکراتیک ارتباط مثبتی با کسب تمرات بالا توسط کودکان و عملکرد موثر در مدرسه دارد

کودکانی که با تکنیک های پرورش اقتدار طلبانه - والدین کمتر پاسخگو هستند اما تقاضاهای بالایی دارند - پرورش می یابند احتمال بیشتری دارد که دارای اضطراب بالا، احترام به نفس پایین، از نظر اجتماعی احساس کفایت کمتر کنند و توازن اجتماعی کمتری داشته باشند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید