بخشی از مقاله
چکیده:
بنگاه های كوچك و متوسط از جمله مؤثرترين عوامل در رشد و توسعه سیستم های اقتصادی و اجتماعی هر كشوری محسوب می شوند و از آنها به عنوان ستون فقرات و خزانه رشد اقتصادی كشورهای مختلف اعم از توسعه يافته و يا در حال توسعه نام برده می شود. .در كشور ما با وجود اين كه بیش از 95 درصد كل واحدهای تولیدی در گروه صنايع كوچك و متوسط قرارمی گیرند، اين بنگاه ها سهم قابل توجهی در تولید ناخالص ملی و ايجاد ارزش افزوده كسب ننموده و ازكمبودهای شديدی رنج می برند.
در اين تحقیق شناسايی و بررسی چالش های عمده پیش رو با صنايع كوچك و متوسط بطور خاص، در راستای پیش برد اهداف اقتصاد مقاومتی و سند ملی توسعه استان خراسان جنوبی به عنوان اسناد باال دستی، مورد مطالعه قرار گرفته است .برای اين منظور با استفاده از تحقیقی پیمايشی نظرات كارشناسان ارشد و مديران مرتبط و صاحبان صنايع، در استان خراسان جنوبی اخذ شده و سپس چالش های شناسايی شده در مطالعات میدانی از طريق تکنیك تحلیل سلسله مراتبی - AHP - مورد رتبه بندی قرار گرفتند. سپس اقدام به تهیه ماتريس ارزيابی عومل داخلی - IFE - و ماتريس ارزيابی عوامل خارجی - EFE - و بر اساس اطالعات اين دو ماتريس اقدام به تهیه ماتريس SWOT شد و بر اساس آن و با در نظر گرفتن مولفه های اقتصاد مقاومتی و سند ملی توسعه استان خراسان جنوبی استراتژی هايی برای پاسخ به اين چالش ها ارائه شده است.
-1 مقدمه:
صنايع كوچك و متوسط مجموعه بسیار ناهمگونی از كسب و كارهای مختلف هستند كه بخش مهمی از اقتصاد كشورهای توسعه يافته ودر حال توسعه را شکل می دهند. برای مثال سهم بنگاه های كوچك و متوسط در توسعه بنیادهای اقتصاد در كشورهای مختلف از 16 درصد تولید ناخالص داخلی - - GDP در كشورهای با درآمد كم تا 51 درصد تولید ناخالص داخلی در كشورهای با درآمد باال متغیر است
امروزه اجماع گسترده ای وجود دارد كه شركت های كوچك و متوسط علیرغم اندازه كوچك ترشان نسبت به شركتهای بزرگ مشاغل بیشتری ايجاد می كنند و وجودشان برای رشد و نوآوری ضروری است - تنگ و همکاران، - 2011 به عالوه وجود بنگاه های كوچك و متوسط تاثیر قابل مالحظه ای بر توسعه عملکرد و ساختار بازار دارد
شركت های كوچك و متوسط نه تنها فقط از نظر مقیاس و اندازه، نسخه كوچکی از شركت های بزرگ هستند، بلکه در واقع آنها از نظر نحوه و شیوه كسب و كار خود در مقايسه با شركت های بزرگ متفاوتند
اين شركتها نقش مهمی در ايجاد شغل های جديد، نوآوری، انعطاف پذيری و رشد اقتصادی دارا می باشند. شواهد فراوانی وجود دارد كه بیان می كند شركت های كو چك جديد سريع تر رشد می كنند
با آغاز موج صنعتی شدن و توسعه كشورها، رقابت برا ی ايجاد صنايع بزرگ و تولید انبوه شکل گرفت و در سه ربع قرن بیستم به اوج خود رسید . اما در ربع آخر قرن و با توسعه فناوری های نوين، مفهوم جديدی معادالت توسعه و پیشرفت را دگرگون ساخت، اين مفهوم سعی داشت با كوچك كردن صنايع، توسعه صنعتی شدن را بهبود بخشد. - سهرابی و همايی لطیف، . - 1393 بسیاری از صنايع كوچك و متوسط فرصت های جديدی را در جهت ايجاد مزيت های رقابتی ايجاد می كنند
ويژگیهای حیاتی بنگاههای كوچك و متوسط، ازجمله انعطافپذيری در مقابل تغییرات بازار و محیط، بهنتیجه رسیدن سريع فعالیتها و ابتکار عمل افراد در اين بنگاهها، برخورداری كاركنان اين شركتها از انگیزه باال، سرمايه اولیه محدود موردنیاز اين بنگاهها، محرك اصلی تحقق كارآفرينی و غیره، آنها را به مهمترين عامل رشد، نوآوری و تحرك اقتصادی و توسعه كشورها، بهويژه كشورهای درحال توسعه و ياریدهنده آنها در مرحله گذار اقتصادی تبديل كرده است.به طور خالصه، صنايع كوچك و متوسط حداقل از چهار جنبه بر اقتصاد جهانی تاثیر میگذارند: كارآفرينی، نوآوری و تغییر فناوری، پويايی صنعت و ايجاد اشتغال و درآمد
نگاهی به نظام اقتصادی و اجتماعی در بسیاری از كشورهای پیشرفته و نو توسعه يافته ی جهان نشان می دهد كه ايجاد و حمايت از بنگاه های كوچك و متوسط يکی از اولويت های اساسی در برنامه های توسعه فعالیت های اقتصادی اين كشورها است. اين بنگاه های اقتصادی علی رغم آنکه به سرمايه گذاری كمتری نیاز دارند، بازدهی بیشتری داشته و درايجاد اشتغال، ايجاد بستر مناسب برای نوآوری و اختراعات و افزايش صادرات اين كشورها، نقش مهمی دارند.
اين واحدها در بسیاری از كشورهای در حال توسعه ضمن دستیابی به اهداف اصلی توسعه، نقش تعیینكنندهای در گسترش و تنوع تولیدات صنعتی دارند و در اهتمام به يك سری اهداف بنیادين همچون ايجاد اشتغال، ريشهكن كردن فقر، بهبود توزيع درآمد و برآوردن نیازهای اساسی كشورهای در حال توسعه، دارای نقش موثری هستند. در بسیاری از كشورها اين صنايع، تامین كنندگان اصلی اشتغال جديد، مهد تحول و نوآوری و پیشرو در ابداع فناوری های جديد بوده اند. از سوی ديگر اين صنايع به دلیل ويژگی های منحصر به فرد خود می تواند از جاذبه های فراوانی برای بخش خصوصی برخوردار باشد كه اين امر بسته به شرايط داخلی اقتصادی كشورها قوانین و سیاستهای حمايتی در كشورهای مختلف به عنوان الگويی موفق برای توانمند سازی علمی و صنعتی معرفی شده است.
در اين راستا بررسی مشکالت صنايع كوچك و متوسط كه امروزه به عنوان قلب تپنده اقتصاد در هر كشوری به شمار می روند، امری مهم و ضروری به نظر می رسد
در كشور ما علی رغم حضور كمی قابل توجه صنايع كوچك در ساختار صنعتی آن ،اين واحد ها با مشکالت متعددی روبرو هستند، به نحوی كه از ايفای نقش استراتژيك مورد انتظار برای آنها همچون كشورهای توسعه يافته و در حال توسعه ناتوان مانده اند
وضعیت نابسامان سیاسی و تحريمهای اقتصادی، نوسانات شديد در بازار ارز، زيرساختهای ناكافی و نامتناسب و باالخره سیاستهای متناقض و بیثبات اقتصادی، فضای كسب و كار را با مشکالت عديده ای مواجه نموده و جايگاه ايران در شاخصهای بین المللی بهبود فضای كسب و كار را تنزل بخشیده است، اين در حالی است كه توانايی بنگاه در مشخص كردن منابع مالی و تهیه برنامههای مالی مناسب جهت راهاندازی و توسعه فعالیت بنگاه از عوامل اصلی رشد و پیشرفت كسب و كار به شمار میرود.
به طور خالصه عمده موانع توسعه بنگاه های كوچك و متوسط در ايران را می توان به چهار دسته زير تقسیم بندی نمود:
-1 موانع بازار مثل وجود خريدهای انحصاری، نوسانات در عرضه و تقاضا، خريد مواد اولیه در مقیاس های كم كه به افزايش قیمت ها منجر می شود و غیره.
-2 موانع مالی مانند، مشکالت مربوط به ارائه ضمانت نامه های بانکی، تاخیر در دريافت درآمد حاصل از فروش، افزايش فشار نقدينگی بر بنگاه های كوچك و متوسط و غیره.
-3 عدم دسترسی به انواع گوناگون اطالعات از جمله: اطالعات بازاريابی در خصوص بازارهای داخلی و خارجی، اطالعات در مورد وضعیت مالی و فناوری صنايع كوچك و متوسط برای كمك به سرمايه گذاران در انتخاب كسب و كارهای مناسب برای سرمايه گذاری، اطالعات فنی و عملیاتی،اطالعات در مورد منابع تامین مواد اولیه تولید و خريداران،و...
-4 سیاست های دولت، مانند: ناتوانی در ايجاد محیط توانمندساز برای بنگاه های كوچك و متوسط،موانع اداری برای اخذ عوارض و فقدان نهادهای حل دعاوی احتمالی و غیره. -
. در زمینه سهم بنگاه های كوچك و متوسط از منابع مالی در كشورهای با درآمد باال % 62 از وام هايی كه در حوزه كسب و كار داده می شود به بنگاه های كوچك و متوسط اختصاص پیدا می كند در حالیکه برای كشورهای كم درآمد اين میزان % 34 است و كشورهای توسعه يافته علی رغم حجم، اندازه، وزن و گستره ای كه بنگاه های بزرگ آنها دارند صرفا يك سوم از منابع بانکی در اختیار بنگاه های بزرگ قرار می گیرد كه ناشی از توسعه يافتگی نظام تامین مالی و ساير ابزارهای تامین مالی در آن اقتصادها است.
بررسی سیاست های مورد استفاده توسط دولت در كشور های مختلف حاكی از ارائه مجموعه متنوعی از حمايتهای مالی توسص دولت ها برای بنگاه های كوچك و متوسط است كه جدول زير نمونه هايی از آن را نشان می دهد.
جدول :1 اهم سیاست های دولت ها در پاسخ به تامین مالی SME -