بخشی از مقاله

چکیده:

بررسی تأثیر مردم بهعنوان عاملیپیوسته و غیر کمیَتی که پس از ایجاد محیط شهری در رشد و افول آن نقش دارند، موضوع این نوشتار میباشد. در این بررسی از روش تحقیق بنیادی نظری استفادهشده است که یک فرآیند غیرخطی را طی میکند. در این راستا تلاش بر این بوده است که تا جایی که میشود به مقوله "مردم " بهعنوان یک متن پیوسته پرداخته شود و از تجزیه آن احتراز گردد، چراکه تفکیک یک چالش انسانی به پارامترهای متمایز در خاصیت کلی آن ایجاد نقصان خواهد کرد.

شهری که مردم میسازند تنها واکنشی به برنامهها و طرحهای مختلف شهری نیست، بلکه دستاورد پیشینه فرهنگی در تقابل با شرایط حاضر است. شرایط جدیدی که در اثر این برنامهها و طرحها به وجود آمده و قبلاً وجود نداشتهاند و شرایطی که در حیطه بررسیهای علوم شهرسازی نقشی کمرنگ دارند.

توجه به نقش مردم نه اقشار مختلف و نه دسته از انتخابی – در ایجاد روحیه شهر و هدایت تکوینی آن در سایهی همه عواملی که دور و نزدیک بر آن اثر دارند در قالب کلیتی واحد هدف اصلی این مقاله میباشد.

مقدمه:

سالهاست که معماری و شهرسازی در تبوتاب گذار از مدرنیسم هستند. اگرچه تفکر مدرن و حواشی آن به فرآیند نقد و تحلیل احترام میگذارند و چهبسا حیات خود را به آن وابسته میدانند، اما از سویی همواره برای آن چارچوبهایی تعیین و ایجاد کردهاند. انحصاری که تنها در قالب خودش قابل نقد است و روشهای غیرمعمول را یا از" آنِ خود " برچسبگذاری کرده و یا مردود اعلام میدارد.

با ظهور شیوههای کلاسیک - 1 - که بنیانشان تفکرات ارسطویی و افلاطونی است و در درازای زمان دچار تحولات ظاهراً شگرفی شدهاند؛ در علوم مرتبط با ایجاد شهرها، تلاشهای بسیاری در جهت تجزیهوتحلیل مسائل شهری صورت گرفته است. هرچند که درنهایت حاصل این تجزیهها، یک ترکیب شهری شده است که لزوماً دارای کیفیتهای موجود در عناصر اولیه نیست. به بیانی ساده: ترکیب عوامل در شهر به شکل یک ترکیب شیمیایی در تقابل با یک مخلوط فیزیکی است.

در مواجهه با فرآیندی انسانی که نهتنها در اجماع جزییات بلکه در اجماع کلیات خود حاصلی کاملاً متفاوت ارائه میدهد، توجه به عناصر و زیرمجموعههای تشکیلدهنده، یک مسیر انحرافی است.

تجزیه شهر در شناخت

همواره دستهبندیها و تفکیک مسئله به اجزای آن در روشهای علمی شناخت جایگاه ویژهای دارند. در مطالعات شهری چه در ابعاد اجتماعی و چهدر ابعاد کالبدی } ظاهراٌ { اولین مرحله تفکیک موضوع است . "جغرافیا "،" شبکههای آمدوشد "،"صنایع و کارخانهها "، "جمعیت و تحرکات آن "، "اشتغال "،" بهداشت "، "تفریح و آسایش " و "نهادهای آموزشی " همه با تفکیک شکل میگیرند.

بهطور مثال: دستهبندی کاربریهای شهری به تجاری و مسکونی و صنعتی و ... و مردم به گروهای مختلف سنی و طبقهبندی مشاغل، دستهبندیهای اقتصادی و فرهنگی و... از روشهای متداولی است که برنامه ریزان و طراحان مورداستفاده قرار میدهند تا سرانجام در توجیه نتایج بهدستآمده در برنامه و طرح خود آز آن استفاده کنند، اما توجیهات متفاوت، گاهی هم متناقض، برای پدیدههای اجتماعی-انسانی علم را چه در استدلال و چه در نقد دچار سردرگمی میکند؛ تا جایی که صحبت از خلاقیت و شهود به میان میآید و "پدیدارشناسی " پدیدار میگردد.

از سوی دیگر پیامدهای تأثیر پدیده جذابی همچون " رسانه " در رویه اجتماعی مردم، کل مسئله - شهر - را به حالت سیالی درآورده است که با سرعت در حال تغییر شکلهایی بسیار پیچیده هست. تا جایی که حتی در تعریف مفهومی واحد از آن اختلافنظر به وجود میآید.

اهمیت شهر و مشارکت مردم

"کالبد شهر بخش مهمی از شخصیت آن است." گدس " معتقد بود که " با تجمیع شهر در یک جریان حیاتی است که به چگونگی خروج از دوران "پارینه فنی " دست خواهیم یافت " شهر یک اندام زنده است ولی زندگی آن چندان به اندامش وابسته نیست. " حلبیآبادها و دیگر مجموعههای زیستی ازاینگونه برای بسیاری از گروههای جمعیتی جاذبههایی دارند که هیچ شهرسازی تا به امروز نتوانسته عامل آن را بیابد." - لئونارد دوهل -

درواقع هویت و زندهبودنشهر عمیقاٌ وابسته به روحی است که توسط "تمام مردم " آن و بهصورت واحد ایجادشده است. روحی که در آن رفتارها بر یکدیگر اثر متقابلی دارند و تفکیک آنها به دستههای مختلف وجود آن را دستخوش تغییرات اساسی خواهد کرد. رفتارهایی که با سنجههای علمی قابل پیمایش نیستند و تنها با کلماتی مبهم - و اگرچه بسیار متداول - بیان میشوند.

شهرها ارگانیسمهای زندهای هستند که از طریق تأثیر در روابط انسانی سایر آبادیها، آنها را دستخوش تحول میکنند و همین زندهبودن است که درک وضعیت آنها را پیچیدهتر میکند؛ و البته با توجه به گسترش شیوههای ارتباطی، فاصلهی جغرافیایی در این امر کمرنگ است. شهر پدیدهای است که اگرچه طراحان و برنامه ریزان درصدد ساختنش هستند، "مردم " آن را میسازد نه "مشارکت مردمی - 3 - ."

نباید این موضوع را نادیده گرفت که با توسعه ارتباطات و تنوع رسانهها برخلاف آنچه پیشازاین مرسوم بود؛ "شهر " زاییده رفتارها و ارتباطات مردم در یک محدوده جغرافیایی "مشخص "، "قابلکنترل " و " متناسب " نیست. به این معنی که به عنوان مثال: در شکل و محتوی یک شهر بزرگ در خاورمیانه گروههایی تأثیرگذارند که خارج از مرزهای جغرافیایی آن شهر زندگی و فعالیت میکنند؛ و چهبسا که حتی در محدوده جغرافیایی خود جزء اقلیت باشند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید