بخشی از مقاله
چکیده
نظام های اجتماعی و سیاسی صرف نظر از نوع و ماهیت خود، همواره مبتنی بر دستگاه های فلسفی، اخلاقی و هنجاری پیچیده ای هستند، به گونه ای که می توان مدعی شد،که بدون وجود یک نظام فکری و نظری، اساساً نظامهای اجتماعی امکان تحقق عینی ندارند و اگر هم امکان تحقق داشته باشد، تداوم آن غیرممکن می نماید. نظام سیاسی و اجتماعی در یک جامعه اسلامی منوط به پشتوانه ی نظری و فلسفی است.
در این مقاله نگارنده بر آن است تا مؤلفها و ویژگیهای یک شهر اسلامی را در خلال متون دینی و سیره نظری و عملی ائمه علیهمالسلام و نحوه مدیریت آن را بازشناسانی نماید. سؤالات اساسی آن است که مؤلفها و ویژگیهای یک شهر اسلامی چیست؟ و مدیریت شهر اسلامی چگونه باید باشد؟ دادههای موردنیاز در این تحقیق به روش اسنادی گردآوریشدهاند و با بررسی منابع مختلف و غور در آنها به بازاندیشی مبحث شهر اسلامی به عنوان پیش زمینه نیل به تمدن اسلامی پرداختهشده است. به نظر می رسد نقش آفرینی موثر شهر های اسلامی می تواند نقش بسزایی در ایجاد تمدن اسلامی داشته باشد.
مقدمه
بحث در خصوص این که یک شهر اسلامی چیست و دارای چه ویژگی ها و مؤلفه های است امروزه مطلبی اساسی است. به نظر میرسد پاسخگویی به این سؤالات مستلزم آن است تا ما آرمانشهر اسلامی را بازشناسانی کنیم و با شناسایی آن باید تلاش کنیم تا آن را محقق سازیم.
این آرمان شهر اسلامی به نظر نگارنده دارای مؤلفها و ویژگیهای خاص است که آن را از سایر شهر و جوامع دیگر متمایز می کند. این مؤلفها و ویژگیها درواقع ناظر به نوع نگاه انسان مؤمن و مسلمان به پدیدههای نظیر دنیا، آخرت، انسان و جهان و خدا است. در این نوشتار میکوشم تا برخی از این ویژگیها و خصلت را بیان نمایم و دراینارتباط اصول و خصلتهای ذیل موردبحث و بررسی قرارگرفته است: اصل حاکمیت خدا، عدالت و برابری، کرامت و بزرگواری انسان، امنیت، آزادی و اصل عطوفت و مسؤولیت نسبت به طبیعت.
.1 مفهوم شناسی شهر اسلامی
شهر اسلامی به شهرهایی اطلاق میشود که در سرزمینهای دارای فرهنگ و اعتقادات نشأتگرفته از دین اسلام ایجادشده یا رشد یافتهاند. شهرنشینی و شهرهای اسلامی، دورهای مشخص و محدود - چهارده قرن پیش تاکنون - را دربرمی گیرد و باکمال شگفتی بر پهنهای بسیار وسیع در سهگوشه جهان کموبیش مهم و باستانی گسترشیافته است. این پهنه از اقیانوس اطلس تا دریای چین، از خلیج گینه تا آسیای مرکزی، از بالکان تا اندونزی و از شاخ آفریقا تا خلیج بنگال گسترده شده است.
این شهرها در ویژگیهای کالبدی و اجتماعی متأثر از حاکمیت فرهنگ اسلامی یا حکومتهای اسلامی اشتراکهای زیادی دارند. ازنظر محققان، تنها قرار گرفتن شهرهای موردبررسی در حیطه فرمانروایی مسلمانان، برای اطلاق شهر اسلامی کافی نبوده و شناخت وجود تمایز بین شهر اسلامی و شهرهای قدیمی در سرزمینهای اسلامی و سایر شهرهای خارج از قلمرو اسلامی نیز موردتوجه است. اهمیت دین اسلام و فرهنگ اسلامی در شکلگیری الگوی خاصی از زندگی شهری در بخشی از جهان با تاریخ معماری، اجتماعی و سیاسی مشخص سبب شده که محققان با در نظر گرفتن ویژگیهای عام شهر در تعیین شهرهای اسلامی، مبنایی را برای مطالعات خود فراهم سازند.
مطالعات شهری که باهدف توضیح و توصیف وضعیت شهرها در جهان اسلام انجام میشود، در چارچوب مفهومی شهر اسلامی قرار میگیرند. بر اساس این مفهوم، اسلام دینیذاتاً شهری پنداشته میشود که بازندگی شهری هماهنگ شده و مقرراتی برای تنظیم جوامع شهری ارائه میکند؛ بنابراین نخستین عامل تعیینکننده شکل شهر در نظر گرفته میشود
مفهوم شهر اسلامی، نخست در مطالعه شهرهای شمال آفریقا مورداستفاده قرار گرفت. این تحقیقات سبب شکلگیری قالبی کلی از شهر اسلامی گردید که آن را بهکل شهرهای موجود در قلمرو حاکمیت اسلام تعمیم میدهند. مطالعات بیشتر درباره شهرهای اسلامی در خارج از آفریقا و خاورمیانه موجب پیچیدگی در مفهوم و مشخصات کلی شهر اسلامی و تنوع نظرها دراینباره گردید.
.2مفهوم شناسی تمدن اسلامی
ابن خلدون مؤلفه های مدنیت را جمعیت، ثروت، کار، صنعت، دانش، هنر، جغرافیا، شهرنشینی، دین و عصبیت دانسته است - آدمی، . - 39 :1387 وی حضارت را یکی از مراحل زندگانی جامعه دانسته است که مرحله بداوت آن را به کمال می رساند
ایشان درباره مدنیت بیان کرده است: »در این که اجتماع نوع انسان ضروری است و حکیمان این معنی را بدینسان تعبیر کنند که انسان دارای سرشت مدنی است، یعنی ناگزیر است اجتماعی تشکیل دهد که در اصطلاح ایشان آن را مدنیت گویند و معنی عمران همین است
به اعتقاد ابن خلدون حضارت و بداوت همدیگر را کامل می کنند و حضارت به معنای تأسیس شهرها و شهرکها و استقرار است که حکومت، مدنیت، مکاسب زندگی، صنایع و علوم، و وسایل رفاه و آسایش در آن پدید میآید
به اعتقاد علامه جعفری »تمدن عبارت است از برقراری نظم و هماهنگی در روابط انسانهای یک جامعه که تصادم ها و تزاحم های ویرانگر را منتفی ساخته و مسابقه در مسیر رشد و کمال را قائم مقام آن ها بنماید، به طوری که زندگی اجتماعی افراد و گروه های آن جامعه موجب بروز و به فعالیت رسیدن استعدادهای سازنده آن ها باشد« - جعفری، ج6، . - 233 :1373 لوکاس، فرهنگ و تمدن را یکی دانسته، ولی دامنه و زمان فرهنگ را محدودتر از تمدن تلقی کرده است. »فرهنگ ]و تمدن[، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان است
در اندیشه امام - ره - مفهوم تمدن در قالب تعریف مشخص و ثابتی ارائه نشده است و معانی مختلفی از آن برداشت می شود. ایشان تمدن را از فرهنگ متمایز کردند و آنها را جداگانه به کاربردند که نشان می دهد معنای متفاوتی را از این دو مفهوم موردتوجه داشته اند: »فرهنگ یک ملت در رأس تمدن واقع شده، فرهنگ باید فرهنگی موافق با تمدن باشد.« ایشان پیشرفت های صنعتی و اقتصادی در قالب آبادانی و تأسیس نهادها و ساخت ابزارهای جدید را مصادیق تمدن می دانند
تعریفی که امام - ره - درباره تمدن بیان کرده اند، بیانگر دستاوردهای مادی بشر برای ادامه زندگی و توسعه و ترقی است. در این تعریف، فرهنگ که بیشتر دستاوردهای معنوی انسان را شامل میشود، مقدم بر تمدن است.
تمدن اسلامی بیانگر همه جنبه های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی جامعه است که ابعاد وجودی فرد و جامعه را پوشش می دهد
تمدن اسلامی، تمدنی دینی است که همه مؤلفه های آن بر محور اسلام می گردد... بدین ترتیب، تمدن اسلامی از همه ویژگی های تمدن الهی در چهارچوب آموزه های قرآنی و متکی بر سنت پیامبر اکرم - ص - برخوردار است و مؤلفه های آن، دین، اخلاق، علم، عدالت، قوانین، مقررات، اصول دینی و غیره است