بخشی از مقاله
چکیده
در شعر مولانا، به شهرهاي زیادي اشاره شده است، شهرهایی نظیر بغداد، سمرقند، بخارا و... ؛ آنچه طرح شهرها را در شعر مولانا از سایر عرفا و ادبا متمایز میکند، کاربرد نمادین شهرها است. برخی از شهرها، اشاره به عالم ظلمت و دنیا دارد و بالعکس، برخی دیگر به شهر نور و عالم برتر اشاره میکند. این روند را میتوان در دو عنوان کلی شهر نور و ظلمت یا عالم نور و ظلمت بررسی کرد.
عالم نور و ظلمت، دو عالم نمادین است که در بسیاري از متون عرفانی و مذهبی بدان اشاره شده است. این دو عالم،بیانگر دوبعد متضاد و متخاصم هستی است. سالک بایستی از عالم ظلمت به عالم نور عروج کند تا به رؤیت نور حق نائل شود. از آنجا که مولانا شاعري توانمند و نوآور است، در زمینهي ترسیم این دو عالم، شیوهاي بدیع را به کار برده است که در دیگر متون عرفانی ملاحظه نمیشود.
اگر بخواهیم مهمترین وجه مشخصه ي ادیان و مکاتب فکري ایرانی را معرفی کنیم، قطعاً " نور و ظلمت" یا " روشنی و تاریکی"، بهترین گزینه خواهد بود. چرا که از طرفی در تمام اندیشه ها و مذاهب ایرانی مورد بحث قرار گرفته و از طرفی ، به خوبی گویاي مبانی ثنویت که زیربناي اندیشه ي ایرانی است، می باشد. جلالی نائینی، معتقد است که » ثنویه ، نام عمومی پیروان همه ي مذاهبی است که به دو خدا ، یکی خداي نور و خیر به نامِ اهورامزد و دو دیگر خداي تاریکی و شّر به اسم اهریمن، اعتقاد داشته اند. - جلالی نائینی ، - 25 : 1384
این مسئله اي است که مقدسی نیز در کتاب خود ،"آفرینش و تاریخ"، درباره ي پیروان ثنویت و اصول اعتقاداتشان نوشته و بر وجود اندیشه ي نور و ظلمت در آن مکاتب صحه گزارده است - مقدسی ، – 2/2 : 1381 - 571 اصولاً همگامی ثنویت؛ به ویژه در شکل تقابل دو عنصر نور و ظلمت و جدال مظاهر آن ، از ویژگی هاي فرهنگ ایرانی است.
کومن، ثنویت را از ویژگی هاي بارز آیین هاي ایرانی می داند - کومن، - 141 :1383 و معین معتقد است که دوگانه پرستی یا دوگانه اندیشی ، از اعتقادات قدیم آریائیان است که در صورت نمادین جدال دو اصل متضاد ، نمود پیدا می کند:»اعتقاد به دوگانگی در مبادي خیر و شر از معتقدات قدیم آریائیان محسوب می شود : بدیها و خوبی ها را هر یک منشائی بود که با یکدیگر دائم در جنگ بودند – قواي خیر باعث سعادت و قواي شر مسبب تیره بختی افراد بشمار میرفت – مظاهر خیر روز و فصول معتدل و فراوانی و تندرستی و زیبائی و راستی و مظاهر شر ، شب و زمستان و خشکسالی و قحط و امراض و زشتی و دروغ و امثال آنها بوده است. - « معین ، 42 : 1326؛ -
البته ثنویت را در میان دیگر فرهنگ ها نیز می توان یافت؛ مثلاً در میان مذاهب بیشمار موجود در هند ، مسئله ي ثنویت ، چندان بیگانه نمی نماید . این فرآیند به واسطه ي جدال دو نیروي متخاصم نیروانا و سنساره، نمود یافته است:» در متون مقدس هینایانا ، نیر وانا همواره به صورت نقطه مقابل سنساره آمده است . این ثنویت ، همچنین ثنویت هاي دیگر ، در بعضی از متون مقدس ماهایانا انکار شده است . ولی بوداي هینایانا چیزي از این مقوله نمی داند . جان کلام او این است : اي رهروان ! نازادة ناشدة ناساخته نا مرکبی هست که اگر اي رهروان ، این نازادة ناشدة ناساخته نامرکب نبود ، راه گریزي از آنچه زاده و شده و ساخته و مرکب است نمی بود .
- «... استیس ، - 128- 9: 1375 حتی ستاري بر این باور است که ریشه ي همه ي این اندیشه ها مشترك است:»ثنویت و دوگانه پرستی سرگذشتی بس دور و درازدارد ... حکماي رواقی پیر و زنون - Zenon - افلاطونیان جدید دنیاي ماده را نکوهش ولعن کردند و متفکران یهودي اسکندریه ، تحت تأثیر مکاتبباطنی و هر مسی مصر ، مستقیماً به بحث و تفکر در این باب پرداختند .
زرتشت مدتها پیش از آنان از جنگ و ستیز دائم میان اهورا و اهریمن و روح و ماده سخن گفته بود و پیش از وي نیز بودا سیدارته گواتمه ساکیامونی به پیراونش تعلیم داده بود که نمی توان به خیر و رستگاري رسید ، مگر از طریق رد و طرد دنیا و آسایش و آرامش به دست نمی آید ، مگر با انکار ماده - «. ستاري ، 379-80 : 1370 اندیشه - اي که تقریباً در تمام بخش هاي جهان حضور داشته است:»آموزه ثنویت در میان بیشتر اقوام باستان به نوعی پیرو داشته است .
تضاد « maya » با « Atman » در ادیان هندي و « Yin » با « Yang » در ادیان چینی و اهورامزدا با اهریمن در ادیان ایرانی ، از نمونه هاي شاخص آن است و گونه هاي دیگر آن نیز در میان مصریان و یونانیان و بومیان آمریکاي شمالی و عرب قبل ازاسلام گزارش شده است ... - « معموري ، - 3-4: 1383 نمود ثنویت را در بسیاري از مفاهیم و مصادیق می توان مشاهده کرد. یکی از این موارد، تقسیم عالم به دو بخش نورانی و ظلمانی است که یکی تحت سلطه ي خداي نور ، و دیگري در سلطه ي خداي تیرگی و ظلمت قرار دارد.