بخشی از مقاله

چکیده

حدیث صفت مشبهه از ریشه » حدث « و به معناي چیزي است که ابتدا نبوده ، ولی بعدا به وجود آمده و جدید است ؛ به سخن و کلام وخبر نیز حدیث گویند که به تدریج به وجود می آید . حدیث در قرآن نیز به معناي کلام وسخن به کار رفته است . حدیث از جهت متن و سند و تعداد ناقلین و اعتبار و عدم اعتبار آن داراي تقسیمات فراوانی است ، که هر کدام از آنها به دو دسته قابل تقسیم است :

الف - اصطلاحات مشترك ب - اصطلاحات مختص مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی با رویکرد حدیثی ، بر آن است که دیدگاه فریقین » شیعه و اهل سنت « را در مورد حدیث و اصطلاحات آن و اقسام حدیث ، که از نظر شیعه شامل : صحیح ، حسن ، قوي ، ضعیف و از نظر اهل سنت شامل : صحیح، حسن ، ضعیف است مورد نقد و بررسی قرار دهد .

توجه به قول هر دو گروه امري کاملا ضروري است . لذا در انتخاب معناي اصطلاحی حدیث به دیدگاه عالمان فریقین توجه شده است .

مقدمه

صحابه و تابعین درکتابت حدیث اختلاف کردند . جمعی مانند ابن عمر ، ابن مسعود ، زیدبن ثابت ، ابوموسی ، ابو سعید خدري ، ابو هریره و ابن عباس از آن کراهت داشتند و جمعی مانند عمر ، علی ، ابن عمر ، انس ، جابر، ابن عباس ، حسن ، عطاء ، سعید بن حبیر و عمر بن عبد العزیز آن را جایز می دانستند ولی ابن عبد البر و ابن سعد ، عمر را در شمار مانعین می نویسند و می گویند وي می خواست احادیث پیغمبر را جمع کند و اصحاب هم راي دادند . ولی بعدا منصرف شد . ممانعت قدرت حاکم تا آغاز سده ي دوم ادامه یافت ، ولی در اوایل قرن دوم تدوین حدیث شروع شد . این کار به دستور عمر بن عبد العزیز صورت یافت ؛ وي به حاکم مدینه ، ابوبکر بن محمد نوشت :

حدیث را جمع کن که می ترسم علم علما نابود شود .

اهتمام بر امر حدیث مخصوصا با تداول نقل شفاهی در تحدیث موجب شد که دانشمندان ، براي جلوگیري از دستبرد در میراث نبوي ، احادیث را که هنگام تدوین یا تحدیث از زمان صدور آن از مصدر نبوت فاصله یافته بود ، با اسناد و ذکر وسایط نقل کنند ، این موضوع از طریق شیعه به حضرت علی - ع - نسبت داده شده است که می فرمود : » اذا حدثتم بحدیث فاسندوه الی الذي حدثکم ، فان کان حقا فلکم ، و ان کان کذبا فعلیه « و حضرت صادق - ع - که در آغاز همین دوره می زیسته ، به شاگردان خویش توصیه می فرمود که سلسله روایت را ذکر کنند و حتی از آن جناب نقل شده است که در معناي کذب مفترع فرمود : » ان یحدثک الرجل با الحدیث ، فتترکه و ترویه عن الذي حدثک عنه .

در برخی کتاب ها به ویژه در شیعه پس از تقسیم خبرآحاد به چهار قسم - صحیح ، حسن ، موثق و ضعیف - دیگر عموم اقسام حدیث در دو دسته ارائه می شوند : یک دسته ، احادیثی است که به دلیل اشکالاتی در سند یا متن ، حکم به ضعف آنها داده می شود و با عنوان » اقسام حدیث ضعیف « آمده است و دسته دیگر ، احادیثی است که با بررسی موردي آنها و با توجه به وضع سند یا متن ممکن است ، صحیح ، حسن ، موثق یا ضعیف باشند . این دسته از احادیث ، با عنوان » اقسام مشترك حدیث « یا » ما یشترك فیه الاقسام الاربعه و لا یختص بالضعیف « آمده است

ضرورت و اهمیت متن حاضر بر آن است تا با ارائه معناي لغوي و اصطلاحی و اقسام حدیث ، دیدگاه فریقین - شیعه و اهل سنت - را مورد نقد و بررسی قرار دهد و یک دید کلی درباره ي حدیث ارائه دهد و جوامع حدیثی شیعه و اهل سنت را مشخص نماید .

مفهوم شناسی

حدیث در لغت : حدیث به معناي کلام ، خبر و جدید است ، در صحاح اللغه و لسان العرب و نهایه ، حدیث ضد قدیم معنی شده و مصباح المنیر حدیث را به آنچه نقل کنند تفسیر کرده است .

صفت مشبهه از ریشه » حدث « و به معناي آن چیزي است که ابتدا نبوده ، سپس به وجود آمده و جدید است ؛ به سخن و کلام هم از آن رو حدیث می گویند که به تدریج به وجود می آید . در قرآن هم به معناي »کلام و سخن « به کار رفته است ؛ آنجا که می فرماید : » فبأي حدیث بعده یومنون 

پس به کدامین سخن ایمان می آروند . حدیث به احادیث جمع بسته می شود . کلمه حدیث طبق قاعده باید به الحدثان و الحُدثان جمع بسته شود ، اما برخلاف قاعده به » احادیث « جمع بسته شده است . برخی نیز » أحدوثه « را جمع حدیث تلقی می کنند ، و حتی برخی » أحدوثه « را مفرد احادیث آوردند . در هر صورت این بحث اختلافی است . برخی در حدیث نامیدن سخن پیامبر، توجه به تفاوت آن با قرآن را ملحوظ می دانند . 

حدیث در اصلاح : کلامی است که حاکی از قول یا فعل یا تقریر پیغمبر باشد ، منتهی بعدها اهل سنت عمل و قول صحابه را در احکام ، به عنوان بخشی از حدیث منبع احکام قرار دادند ، چنانکه امامیه قول و فعل ائمه اهل بیت علیهم السلام را در شمار حدیث می دانند 

اهل سنت معمولا صحابه را عادل می دانند و به اجتهاد جمعی از آنان معتقدند و به طور کلی اعتقاد دارند که مجتهد در رأي و نظر خویش مصیب است ؛ بنابراین عمل مجتهدین صحابه به عنوان حکم شرعی در شمار حدیث بازگو می شد . شیعه با این نظر موافق نیست ؛ زیرا معتقد است که صحابه با همه امتیازات ، چون مأمون از خطا نیستند ، نظر و رأي آنان نمی تواند براي دیگران حجت باشد و اگر اجتهاد آنان را قبول داشته باشیم و حتی قائل به تصویب اجتهادشان نیز باشیم نظر آنان براي خود و مقلدینشان ممضی و حجت است و مانند قول و فعل پیغمبر براي همه لازم الاتباع نیست .

استدلال امامیه بر سندیت قول و فعل ائمه اهل بیت علیهم السلام چنین است که پیغمبر خود در حدیث ثقلین : » انی تارك فیکم الثقلین کتاب االله و عترتی ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً« ، آنان را مرجع مردم قرار داده است ؛ بعلاوه به مفاد آیه تطهیر آنان معصوم از خطا و گناه هستند بنابراین آنچه را به عنوان حکم ، به مردم ابلاغ کنند حکم خدا و رسول خداست . ضمنا خود کراراً فرموده اند : حدیث ما حدیث جدمان رسول خداست 

و در اصطلاح ، عالمان شیعه و اهل سنت آن را به صورت هاي مختلف تعریف کرده اند که دو تعریف زیر مشهورترین آنهاست .

الف - تعریف مشهور شیعه

» کلامٌ یَحکی المَعصوم أو فِعلَه أو تَقریرَهَ « یعنی : حدیث ، سخنی است که گفتار ، کردار و تقریر معصوم - ع - را گزارش می کند 

شرح تعریف : این تعریف از شیخ بهایی را عده اي از عالمان شیعه ، به ویژه متأخران پذیرفته اند . در بین اهل سنت نیز عده اي تعریفی نزدیک به آن را انتخاب کرده اند که البته دیدگاه مشهور نیست 

- 15 :1404 در این تعریف مراد از معصوم - علیه السلام - ، رسول خدا - صلی االله علیه و آله - ، حضرت زهرا - سلام االله علیه - و امامان دوازده گانه - علیهم السلام - هستند . در تعریف حدیث ، وقتی گفته می شود » کلامٌ «... یعنی حدیث از جنس سخن و کلام است ؛ خواه این کلام به صورت کتبی نوشته شود یا به صورت شفاهی منتقل شود و محتوا و مضمون این کلام ممکن است یکی از سه صورت ذیل را داشته باشد :

الف - مضمون آن ، ممکن است سخنی باشد که معصوم - علیه السلام - فرمودند . مانند این حدیث که در کافی آمده :

امام صادق - علیه السلام - فرمودند: » به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند و نسبت به زنان مردم عفت داشته باشید تا نسبت به زنان شما عفت ورزند « در این روایت ، سخن معصوم ، یعنی امام صادق - علیه السلام - گزارش شده است .

ب - مضمون حدیث غیر از سخن ، ممکن است عملی باشد که از معصوم سرزده است . مانند این حدیث که : احمد بن محمد ، از علیّ بن الحسن ، از احمد بن صبیح ، از عنبسه العابد روایت می کند که :

« پیامبر - صلی االلهُ علیه و آله - قبض روح شد ، درحالی که به روزه گرفتن ماه شعبان و ماه رمضان و سه روز در هر ماه ؛ اولین پنج شنبه ، چهارشنبه وسط و آخرین پنج شنبه ، مداومت داشت ؛ از این رو امام باقر و امام صادق - علیه السلام - این روزها را روزه می گرفتند

راین روایت ، عمل رسول خدا - صلی االلهُ علیه و آله - و صادقین - علیهما السلام - گزارش شده است .

ج - مضمون حدیث ، غیر از دو حالت پیشین، ممکن است متضمن تقریر و تأیید معصوم - علیه السلام - باشد ؛ توضیح آنکه هرگاه عملی در مقابل یکی از معصومین - علیهم السلام - صورت گیرد ، محذوري هم براي ایشان در اظهار نظر وجود نداشته باشد وآنها سکوت کنند و از آن عمل نهی نکنند ، این سکوت به معناي جواز آن عمل تلقی ، و از آن به تقریر تعبیر می شود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید