بخشی از مقاله

چکیده:

شهر فضای پویایی است که در آن مناسبات و هویتهای مختلف از جمله هویت جنسیتی نمادی عینی مییابد. در این پویایی هم میتوان شاهد تولید و بازتولید نابرابریهای جنسیتی بود و هم به گونهای خاص به اصلاح نابرابریهای مزبور پرداخت. این بدان جهت است که متن شهر مجموعهای متغییر از روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است که بر پایه تعاملات فردی و گروهی شکل میگیرد که میتواند بر ساختار جنسیتی تاثیر گذارد. از این لحاظ در شهرهای بزرگ فرصت و زمینه مناسب برای اصلاح روابط جنسیتی وجود دارد. بر این اساس در این مقاله با نگاهی تحلیلی توصیفی ضمن تحلیل فضای جنسیتی، با استناد به سه زمینه اصلی شامل، گسترش مدرنیته و فردگرایی، ارتباطات بین عرصه خصوصی و عرصه عمومی، و بازسازی ساختارهای جدید اجتماعی، فضای شهرهای بزرگ را مناسب برای گسترش مطالبات زنان و سرایت آن به دیگر نقاط دانسته است. بررسیها بیانگر این مسئله است که گسترش شهرهای مدرن و توسعه کالبدی آنها سه عامل کلیدی، اشتغال، تحصیل و تغییر الگوی مصرف و سبک زندگی، زمینه ورود بیشتر زنان به مکانهای عمومی را فراهم ساخته؛ این امر فضای جدید را شکل داده که در آن فرصتهایی برای زنان مهیا شود تا در قالب کنشهای روشنفکری فردی و جمعی به طرح مطالبات حقوق خود بپردازند . در حقیقت تغییرات در روش زندگی، حضور زنان در عرصهها و فضاهای شهری را اجتناب ناپذیر و نحوه ساماندهی فضاهای شهری را دگرگون ساخته است.

واژگان کلیدی: جغرافیای سیاسی شهری جنسیتی- ساختارهای جنسیتی- کلانشهرهای مدرن- مطالبات زنان

مقدمه:
امروزه در مطالعات جغرافیایی تا اندازهای جاافتاده است که غفلت از توجه به مسائل جنسیتی، باعث نادیده گرفتن یک عامل ساختاری مهم در فضاهای مختلف است. اما مسئله جنسیت در مطالعات جغرافیایی نباید تنها بر تحلیلی پافشاری کند که صرفا بر علل سرکوب زنان و فرودستی آنان متمرکز باشد، بلکه این مطالعات باید ساختار روابط اجتماعیای را مورد بررسی قرار دهد که منابع قدرت زنان را نیز هدف قرار میدهد. این امر مستلزم طرح مسائل نظری است که در تحلیل فضا و دستیابی به قدرت مطرح میشود. جغرافیای جنسیت نیازمند آگاهی از شرایط اجتماعی مسلط و عواملی است که تحت تاثیر آن، گونه تازهای از روابط اجتماعی میتواند متولد شود.

بدهی است که در جوامع گوناگون گروههای مختلف توان خود را به شیوههای متفاوت بکار میبرند تا بیشترین تاثیر را در شکلدهی به امور داشته باشند. استراتژی بکار گرفته شده برای هر گروه خاص بستگی به منابع در دسترس آنان دارد. به همین ترتیب برخی بر این باور پافشاری میکنند که »مردسالاری پس از صنعتی شدن محو نشد بلکه شکلهای جدیدی به خود گرفته است« - باکاک و تامپسون: 1390، . - 47 در حقیقت کنترل مردان در ساختارهای جامعه، به خصوص در قوانین و مقرراتی که عرصههای عمومی کار و سیاست را تنظیم میکند، جاسازی شده است. اما در یکی دو دهه اخیر به دلیل طرح اینگونه مباحث، به طور فزاینده توجه و علاقه به نقش عوامل جنسیتی در مباحث نظری و عملی جغرافیای سیاسی شهر رو به گسترش نهاده است.فضای شهر به عنوان محیط زندگی و فعالیت شهروندان، نقش اساسی در شکلدهی به ارزشها و توانمند ساختن افراد و گروههای مختلف دارد.

ابزار و شیوههای تاثیرگذار در امور شهر شامل فشار اعضای شورای شهر، سازمانهای غیر دولتی، مطالبات شهروندان، افکار عمومی، جنبشهای مردمی و غیره است. این فضا با کنترل و هدایت ارزشها و هنجارها در هویتیابی مجدد زنان و کسب قدرت آنان بسیار اثرگذار است. کلانشهرها باامکانات عینی خود و بازتابش در ذهن شهروندان و با وساطت نهادهای گوناگون، زندگی روزمره زنان را متاثر میسازند. تغییرات اجتماعی فضای این شهرها بازتابی از تغییرات در روابط جنسیتی سنتی و تغییر در منش بازیگران شهری است. در واقع در فضای کلان شهرهای مدرن است که نقشهای جدید تعریف و باورهای قدیم قابل تعدیل میشوند. فضای عمومی کلان شهرها فضایی است که هر دو جنس در آن هویت مییابند، از آن استفاده میکنند و دارای حقوق شهروندی تا حدودی عادلانه میشوند.

طرح مسئله:
شهر محل تلاقی و بروز مناسبات و هویتهای جمعیتی است. در این پویایی هم میتوان شاهد بازتولید نابرابری-ها بود و هم به شکلی در آن تلاش برای اصلاح این نابرابریها را یافت. به بیانی دیگر شهر، محل مجموعه متغییرهایی از روابط اجتماعی است که بر پایه تعامل خرده نظامهای اجتماعی، شکل فضایی مییابد. با این توصیف میتوان گفت فضای شهری هم محل ظهور نابرابریها، ازجمله نابرابری جنسیتی است و هم مکانی است که از طریق آن میتوان با این نابرابریها مبارزه کرد و فضا را دگرگون ساخت. در همین فضاست که فرصتهایی برای زنان مهیا میشود تا در قالب کنشهای روشنفکری فردی و جمعی به طرح و مطالبه حقوق خود بپردازند. در حقیقت جغرافیای جنسیت در شهر مفهوم عینی مییابد. از این رو فضای شهر بعنوان مرکزی ویژه برای تحقیقات طرفداران حقوق زنان به چشم میآید.

اساسا از آنجایی که تقسیمهای فضایی و تمایزات اجتماعی و اقتصادی در شهرهای بزرگ نسبت به دیگر مکانها بیشتر است، مقاومت و واکنش نسبت به تبعیضها و تمایزات نیز نماد بیشتری مییابد. در این تقسیم بندیها و تمایزها عوامل متعددی دخالت دارند اما قدرت در انحصاری کردن فضا و راندن گروههای ضعیفتر جامعه به فضاهای محدودتر نقش کلیدی دارد. در چنین شرایطی است که تحلیلهای مفاهیمی همچون تجارب زنان از فضای شهر، عدالت جنسیتی در فضای شهری، امنیت، حقوق شهروندی و مشارکت زنان در امور شهری مطرح میشود.با این زمینه فکری در این مقاله به بررسی سه زمینه اصلی ایجاد فضای مناسب برای گسترش خواستههای زنان در کلان شهرها و سرایت آن به دیگر نقاط پرداخته شده است. این سه زمینه عبارت است از گسترش مدرنیته و فردیت، ارتباطات سپهر خصوصی و عمومی و ساختارهای جدید اجتماعی در کلانشهرها.

روش تحقیق:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید