بخشی از مقاله

مقدمه

در طبقه بندی متعارف، علوم را به لحاظ صراحت و وضوح به سه طبقه عمده تقسیم می کنند:

-1 علوم ریاضی

-2 علوم تجربی

-3 علوم انسانی برخی از پژوهشگران، بنا به دلایلی که اقامه می کنند، از جمله دلایل زیر، علوم انسانی را فاقد قابلیت لازم برای احراز عنوان »علم« میدانند:

.1 در علوم انسانی میدانی - کاربردی - امکان تحت پوشش قرار دادن تمامی جامعه آماری در حوزه عملیات تحقیق وجود ندارد . لذا محقق ناگزیر است که فقط درصدی از جامعه آماری را تحت عنوان حجم نمونه تحت پوشش تحقیقی قرار دهد و نتایج حاصله از داده های تحقیق در محدوده حجم نمونه را برای کل جامعه آماری تعمیم دهد .

هر چند محقق می کوشد در فرایند نمونه گیری با استفاده از روشهای تجربه شده و مطمئن ، از قبیل روش تصادفی خوشه ای، اختلاف سطوح داده ها بین حجم نمونه و جامعه آماری را به حداقل ممکن کاهش دهد، اما باز هم جزء آینه تمام نمای کل نخواهد بود و نتایج حاصله از تحقیق ، قطعیت و صراحت را که لازمه علمی شدن موضوع است، احراز نخواهند کرد.

2.    دادهها و یافته های مأخوذه از حجم نمونه نیز به دلایل مختلف ، از جمله امکان خود سانسوری، بی انگیزگی و سهل انگاری اعضاء حجم نمونه در پاسخ به پرسشهای تحقیق، در جای خود از قطعیت و حتمیت کافی برخوردار نخواهند بود.

3.    افراد در اظهار نظرها و پاسخگویی های خود ، سَبک و دیدگاهِ ثابت و تغییر ناپذیر ندارند و نمی توان ا ز طریق سنجش نظرها، به یافته های قطعی و پایدار دست یافت و آن را دستمایه نتیجهای مطمئن قرار داد.

.4 در تحقیقات کتابخانه ای ، فرستنده پیام - نویسنده - حضور ندارد و متن، تنها نماینده مؤلف است، لذا لغزشهای استنباطی مخاطب در روند خوانش و گزینش و دخالتِ پیش زمینه ها و پس زمینه های ذهنی مخاطب در فرایند مواجهه با متن اجتناب ناپذیر است.

علوم انسانی میدانی، در دهه های اخیرکوشیده است با استفاده از ابزارهای علوم ریاضی و تجربی و مجهز شدن به متدلوژی تحقیق ، قدمهای مثبتی برای علمی شدن بردارد . کما اینکه ، علوم ا نسانی کتابخا نهای نیز در سالهای اخیر کوشیده است با بهره گیری از نظریه های فلسفی و جامعه شناسی و روانشناسی و جهت گیری بین رشته ای ، قدمهای مثبتی برای روشمند شدن نقد و تحلیل بردارد.

اگر یافته های علوم تجربی و ریاضی ، در حوزه تحقیقات م یدانی و یافته های فلسفی، جامعهشناختی و نقدهای معیاری1 توصیفیِ 2 پژوهشگران ممتاز در حوزه نظریه های ادبی1 برای تحقیقات کتابخانه ای، به عنوان »روش« مورد استفاده قرار گیرد، در گشایش چشم اندازهای نوین علمی و اصلاح نگاه و اصلاح ساختار فهم ادبی محقق جایگاه ارزشمندی خواهند داشت . نگاه روشمند به متون کلاسیک موجب می شود که لایه های زنده و نامکشوف متن در فرایند مکالمه و مواجهه خواننده با متن عریان شود، افق انتظار خواننده را تأمین کند و در نتیجه شأن تاریخی متن را به حال تعلیق2 درآورد.

اما اگر استفاده از این یافته ها از حیثیت »روش« خارج ش ده و به صورت »قالب« مواجهه و مفاهمه با متن در آید و »یافتههای علمی« با »بافتهه ای ذهنی « آمیخته شوند، نگاه قالب بندی شده، ترازویی مطمئن نخواهد بود و محقق بجای آنکه ، برای گشودن چشم اندازه ای نوین نقد، از لای کرکره های سطور به متن نگاه کند و با شکستن مناظر پنجره ای، مناظر جدیدی را به روی مخاطب بگشاید، متن را در قالب و پرواز را در قفس محبوس می کند و اسم این را می گذارد ساخت شکنی.

این، ساخت شکنی نیست بلکه شکستن ساخت شکنی است و بجای تولید ایده به تقلید ایده می پردازد و بجای آنکه ذهن را عادت ده د تا چراغ به دست بگیرد و با کنش های جستجوگرانه، پرسشها و فرضیه های تحقیق را به تناسب جغرافیای فرهنگی و انسانی موضوع تحقیق، خود، از دل مسئل ه تحقیق کشف کند، به آزمونهای استاندارد گردن می نهد. جابجایی »ورد«ها را ، ساخت شکنی متن میپندارد، دعای استنشاق را بجای دعای استنجاء مینشاند و در نتیجه سوراخ دعا را گم می کند و با عادت به »خلاف آمد عادت « ناکام می ماند و به تفننی فرساینده دست به گریبان میشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید