بخشی از مقاله

چکیده

مهارت های مکتوب زبان ،یعنی مهارت خواندن و نوشتن دارای مراحل دشوار روان شناختی یادگیری است که فراگیران با تلاش فراوان و بر اساس شیوه منابع درسی و معلم خود به کسب آن دو همت می گمارند. فراگیری مهارت خواندن ؛ فراگیری فرایند پویایی که خواننده با هدف پی بردن به پیام نویسنده به آن اقدام می کند و آموختن مهارت نوشتن؛ملموس ترین مهارت زبان آموزی که سندی مکتوب برجای می گذارد، از جمله اهداف وپژه زبان آموزان غیرفارسی زبان است که در این مقاله به شیوه های آموزش آن دو مانند حرف محور - با تأکید بر تدریس حروف - ،واژه محور - با تأکید بر تدریس واژه - ،ترکیبی و... می پردازیم.

مقدمه

چهار مهارت گوش دادن، سخن گفتن، خواندن و نوشتن در آموزش هر زبانی مورد تاکید است، دو مهارت نخست را مهارت های شفاهی و دو مهارت دیگر را مهارت های کتبی زبان می نامند. دو مهارت نخست به صورت طبیعی و بدون آموزش رسمی در شش سال اول زندگی در منزل فراگرفته می شود و کودکان مهارت های کتبی زبان را در مدرسه و به صورت رسمی آمورش می بینند.

با توجه به نحوه آموزش هر زبانی امروزه انتظار می رود که زبان آموز هر چهار مهارت را به طور همزمان فرا گیرد، اما شیوه های تدریس مهارت های شفاهی و کتبی در عین تنیدگی دارای تفاوت هایی هم می باشند که در این اثر تنها به بررسی مهارت های کتبی زبان پرداخته و پس از بیان تعریف و اهمیت آن ، به برخی از روش هایی که در آموزش زبان آموزان غیر فارسی زبان کاربرد بیشتری دارد، اشاره می شود.

مهارت های کتبی زبان خواندن به عنوان فعالیتی که در آن نمادها،علامت ها ،حروف به کلمه ها و جمله ها با معنای مشخص تبدیل می شوند،مهارتی است که خواننده می کوشد پیام و مقصد نویسنده را رمز گشایی کرده و مفاهیم را دوباره خلق کند

مهارت خواندن فرآیندی پویا و تعاملی است که هم خواننده و هم محتوا در آنچه آموخته می شود سهیم می باشند؛بنابراین فعالیتی معنادار و بیش از تطبیق صدا ها با نماد های نوشته یا چاپ شده بر یک صفحه است. بدین سبب برخی پژوهشگران خواندن را تفسیرمعنا دار نمادهای کلامی نوشته شده یا چاپ شده و یا برخورد معنادار با متن تعریف کرده اند

هم چنین خواندن اخذ آن چیزی است که نویسنده قصد بیان آن را دارد.به نظر می رسد خواندن مهارتی است که همه آن را عادی می شماریم ،اما در اصل این مهارت، فرآیندی است عالی و پیچیده که جزئیات متعددی را در برمی گیرد و ارتباط کلی خواننده با اطلاعات سمبولیک - اطلاعاتی که با علایم و نشانه ها القا می گردد - می باشد که معمولاً به جنبه ی بصری یادگیری اطلاق می شود و دارای هفت گام است:

-1تشخیص:اطلاع خواننده از علایم الفبایی است که تقریباً پیش از جنبه ی فیزیکی رخ می دهد.

-2جذب:در این روند - پروسه - فیزیکی نور از کلمه نوشته شده منعکس و به چشم می رسد و سپس به مغز منتقل می گردد.

-3درک کلی - درونی - :به درک اساسی،پیوند دادن کلیه ی قسمت های اطلاعات خوانده شده به دیگر قسمت ها مرتبط می شود.

-4درک نهایی - خارجی - :مشتمل بر تجزیه و تحلیل،نقد،تایید،انتخاب و رد است.فرایندی که خواننده کل مجموعه اطلاعات قبلی خود را به اطلاعات حاضر که در حال خواندن آن است مربوط کرده و ارتباط لازم و مناسب را برقرار می سازد.

-5ضبط - حفظ - :انبار کردن اساسی اطلاعات که خود می تواند مساله ساز باشد؛نباید هم چون خوانندگان ورود به جلسه ی امتحان بود که ضبط و حفظ تنها کافی نیست،لازم است با یادآوری همراه و قرین باشد.

-6به یاد آوری:توانایی بیرون کشیدن اطلاعات مورد نیاز از انبار مغزی.

-7ارتباط یا به کار گیری که می تواند کتبی،شفاهی،در تصور یا تفکر باشد.در این گام واپسین خواننده می خواهد آن چه را که خوانده به کار بندد

از منظر روان شناسی پژوهش گران چهار و گاه با در هم آمیختن مرحله سوم و چهارم،سه مرحله را در رشد و کسب مهارت خواندن پیشنهاد می دارند.در مرحله نخست،خواندن کلمات خاص با استفاده از نشانه های دیداری کلمات آغاز می شود.فراگیر کلمه را با استفاده از نشانه های دیداری که همراه آن هستند می خواند نه از روی تک تک حروف یا صدای تشکیل دهنده آن، حتی به درستی نمی داند که از کنار هم قرار گرفتن حروف ویژه ای،کلمه ساخته می شود.در این مرحله فراگیر هنوز به مهارت های رمزگشایی دست نیافته است و با اتکا به متن قادر به خواندن کلمات محدودی است و این استراتژی در خواندن کلمات دیگر وناآشنا و یا مشابه کاربردی ندارد.در مرحله دوم به تشخیص روابط حرف و صدا می رسد.

این گام، پیشرفت قابل ملاحظه ای را درتوانایی خواندن وی به وجود می آورد.با استفاده از تشخیص حرف و صدا که در آغاز فقط به چند حرف توجه دارد،به خواندن برخی کلمات نائل می گردد.در این مرحله برخلاف مرحله نخست،فراگیر شروع به رمز گشایی می کند.رمز گشایی - یعنی به دست آوردن معنی تک تک کلمه هایی که از طریق تشخیص خصوصیات ظاهری و نسبت دادن معنی به آن ها انجام می گیرد - او را کمک می کند تا کلمات را با یادآوری روابط میان حروف در هجی کردن و اصوات در تلفظ ها بخواند.آگاهی واجی که در این مرحله به آن دست یافته در حقیقت نقطه آغازین توانایی رمزگشایی کلمات جدید می باشد.

در ابتدا رمزگشایی کلمات ساده را به کار بسته،با نگاه کردن به کل کلمه و هم چنین توجه به حرف ساکن آخر کلمه،کلمات جدید را به درستی می خواند.رمز گشایی در حقیقت مبنا و پایه ی سریع و روان خوانی فراگیر است .مرحله سوم مرحله ای است که فراگیر مهارت کافی در حروف الفبا و صدای آن ها به دست آورده و این مهارت او را به سوی مهارت های رمزگشایی کامل تر و پیچیده تر سوق می دهد.

در این مرحله فراگیر می داند که توالی حروف،اجزای تلفظی را نشان می دهد و ارتباط آن ها با اجزای دیگر تلفظی سبب تشکیل کلمات کامل می شود. فراگیر ضمن درک خواندن آوایی و هجی،آرام آرام به سوی درک واژکی کلمات می رسد. با پیشرفت در این مرحله به نقطه ای می رسد که دیگر حرف به حرف نمی خواند؛زیرا درک واژکی سبب می شود تا فراگیر الگوهای هجی کردن نظام مند را در کلمات تشخیص داده و معنای بسیاری از کلمات را که قبلاً خارج از این قانون به نظر می رسیدند، بفهمد. در این مرحله کلمات را به اصوات یا واج های تشکیل دهنده ی آن ها تقسیم می کند که در خواندن و هجی کردن او در کار خواندن کارآمد است. فراگیر به عنوان خواننده ی این مرحله به طور خودکار واحدهای کلمات یا خوشه های خطی را تشخیص می دهد

میسن - 1980 - 1از جمله پژوهش گرانی است که این سه مرحله را در رشد خواندن فراگیران در نظر می گیرد و اعتقاد دارد فراگیران ابتدا خوانندگانی وابسته به متن هستد که کلمات را با توجه به نشانه های ظاهری می خوانند،سپس با استفاده از قدرت بصری کمی پیشرفته تر از خوانندگان مرحله نخست قادر به خواندن چند کلمه ی خارج از بافت می شوند و در واپسین مرحله بر قواعد و روابط میان حروف و اصوات نائل می شوند و از این دانشِ خود،در رمز گشایی کلمات ناآشنای چاپی به درستی استفاده می کنند و قادر به خواندن کلمات چند هجایی می شوند

مارش2 و همکارانش - - 1981بر اساس جدول ذیل چهار مرحله در رشد خواندن پیشنهاد می دارند:

-1حدس زدن زبانی
-2حدس زدن شبکه افتراق
-3رمزگشایی زنجیره ای
-4رمزگشایی سلسله مراتبی

همان گونه که از جدول پیداست،فراگیر در مرحله حدس زبانی با استراتژی ارتباط حفظی و طوطی وار ساده به بازشناسی کلمات روی می آورد و با بهره گیری از بافت،کلمه را حدس می زند.در مرحله ی حدس زدن شبکه افتراق بر پایه ی علایم نویسه ای مشترک دربین کلمه ی ناآشنای خارج از متن و کلمه ی آشنا نسبت به کلمه ی نا آشنا واکنش نشان می دهد.

در این مرحله به نشانه هایی چون شکل،طول و حرف آخر کلمه توجه می کند.در مرحله ی رمز گشایی سلسله مراتبی به کارگیری قواعد ترکیب،امکان رمز گشایی کلمات جدید را به فراگیر می دهد.تماس او با کلمات مکتوب بیشتر،به صورت تجربی به او می آموزد که بسیاری از حروف یا مجموعه ای از حروف در کلمات متفاوت،دارای تلفظ یکسانی هستند.این کشف فراگیر را به تدریج به ارزش اصل الفبایی آگاه می سازد و در آخرین مرحله با افزایش تجربه ی وی مهارت های رمزگشایی، پیچیده تر و ظریف تر می گردد و پی می برد که قواعد به اعتبار بافت کلمات تغییر می کند.در مرحله ی رمزگشایی سلسله مراتبی فراگیر از قیاس به عنوان بدیلی برای رمزگشایی استفاده می کند

چه مراحل رشد خواندن را سه مرحله در نظر بگیریم و چه بر چهار مرحله تاکید ورزیم،روشن است که بسیاری از فراگیران پایه ی اول این مراحل را با موفقیت به پایان می برند و خواننده می شوند،اما هر یک به روش معلم و تلاش ستودنی خود به این مهارت مهم دست می یابند.

نوشتن دومین مهارت کتبی زبان است. آنچه امروز با نام نوشتن و خط می شناسیم، راهی طولانی و پیچیده را پشت سر گذاشته تا به شکل امروزین خود رسیده است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید