بخشی از مقاله

چکیده

شاعر تصویرگرا در صدد آن است که تا حد امکان با تصرف در اشیاء و پدیدههاي جهان، موقعیتی براي خود فراهم کند که از طریق آن بتواند احساس خود را در آن پدیدههاو عناصر ریخته و با نگرش از زوایاي مختلف، آنها - عناصر - را به درون خویش رهنمون شود. او از رهگذر عناصر خیال چون استعارهها، تشبیهات و ...مالک و مسلط بر طبیعت میشود، همان کاري که شاعر سبک هندي در آن غوطهور است و هر لحظه با نگرش خاص به طبیعت، تصویري جدید از آن را به ثبت می رساند.

هدف مقاله حاضر آن است که نشان دهد؛ صائب هر چند به ظاهر در کنار تصویرگرایان قرار میگیرد، و وجوه اشتراکی میان او و تصویریان یافت میشود، اما در حقیقت،سواي ایماژیستها رنگ و جلوهاي دیگر دارد. او هر چند چون تصویرگرایان با آفرینش تصویر قدم در عرصه شعر و شاعري میگذارد، وغلبه تصویرها شعردر او کاملاً آشکار است، ولی هدف او آفرینش تصویر براي تصویر نیست. بر خلاف تصویریان شعر او عواطف و احساس را در خود نهفته دارد.

مقدمه

واژهي تصویر در شعر از واژههاي پرکاربردي است و در نزد صاحب نظران این واژه اغلب با خیال برابر نهاده شده است.و منظور از آن عموماً تصرفات بیانی و مجازي در کلام است. اما در حقیقت آنچه مد نظر نگارنده این سطور است، متفاوت از نظرات ایشان است . منظور از تصویر در این مقوله معادل Image به کار میرود.

برتون، پاوند، و لویس و ... هر یک تعاریف مختلفی از ایماژ ارائه دادهاند؛ در مجموع آنچه از این تعارف بر میآید این است که »ایماژ تجربه حسی به وسیله زبان Perrine - « - , P559 است.و یکی از مبانی ایماژ، حسی بودن و عینیت داشتن آن است. در مکتب ایماژ » شعر زمینه بصري دارد و چیزي واقعی و لمس پذیر میسازد -

ردپاي این ویژگیها در تصاویر شعري شاعران اروپایی، در ادبیات قدیم و جدید ایران بسیار دیده می شود؛ اما آنچه نگارنده را بر آن داشت تا ردپاي مکتب ایماژیستها را در اشعار صائب دنبال کند، مطلبی است که توسط یکی از استادان ادبیات فارسی مطرح شد؛ ایشان معتقد بودند که اشعار صائب تبریزي، بیشتر مبتنی بر نظریه » تصویر براي تصویر « است و آفرینش تصویر تنها براي کسب لذت زیبایی اتفاق میافتد؛ یعنی همان هدف تصویر گرایان : خلق زیبایی با تصویر.

و مقوله حاضردر رد نظر ایشان آمده است؛ که سرانجام به این نتیجه دست مییابیم که اشعار صائب از امر سومی برخوردار است که لطیفه انسانی نام دارد، هر چند که در بعضی از اصول و قوانین با ایماژیستها شباهت دارد. براي رسیدن به این نتیجه نخست به معرفی تصویر در شعر صائب و کیفیت تصویر در شعر او پرداخته شده و سپس مقایسه و مرزبندي و جایگاه صائب در میان این مکتب بیان شده است.

تصویرهاي شعري صائب:

تصویرهاي شعري صائب از میان دو نوع تصویر-مجازي، زبانی - واقعگرا - -که از دو قلمرو زبان - مجاز و حقیقت - حاصل میشوند، از نوع تصویرهاي مجازي است نه زبانی، زیرا تصویرهاي مجازي »حاصل کشف رابطه یا ایجاد پیوند میان دو یا چند امر است که به ظاهر ارتباطی با هم ندارند..

در این تصویرها، واژهها واقعیت خارجی دارند، اما آنچه حاصل در کنار هم قرار گرفتن آنهاست از خیال وذهن گویندة آن تراوش میکند و میان دو عنصر نامربوط ارتباط برقرار میکند و در این محور هم نشینی است که مخاطب هدف گوینده را درك میکند و این همان »امرسومی است که از رابطه خیالی میان دو واقعیت ناساز متولد شده است. - بنابراین تصویر به دست آمده، تصویري خیالی خواهد بود که »عاطفه وشعور و خیال انسانی را بردوش خود دارد. روح زندهاي در تصویر خیالی دمیده شده است. -

و قدرت و تأثیري که تصویرها در مخاطب دارند ناشی از تزریق این »روح زنده« -احساسات وجودي شاعر-در مخلوقات شاعر است و از اینجاست که میتوان درمورد »ارتباط مستقیم تصویر و احساس« سخن گفت و آن دو را »متمم یکدیگر« دانست و »احساس بدون تصویر و یا تصویر بدون احساس را مرده و بیروح معرفی کرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید