بخشی از مقاله

چکیده

کار این پژوهش مطالعه واژههای غیربسیط در زبان فارسی و بررسی ظهور و یا عدمظهور صورتسازها در آنها است که از جمله دستاوردهای آن در کنار ارائه فهرستی از صورتسازها در زبان فارسی، بررسی و بیان دلایل واجی حضور یا عدمحضور این عناصر در واژهها است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که واجآرایی زبان فارسی و نوع آواهای موجود در مرز هجاها در ظهور صورتسازها نقشآفرینی میکنند.

.1 مقدمه

در این قسمت، پس از مرور مفاهیم پایهای به بیان کاربرد و هدف پژوهش میپردازیم. واژهها در زبان فارسی به دو گروه بسیط و پیچیده یا غیربسیط تقسیم میشوند. واژههای غیربسیط که ما در این مقاله مورد بررسی قرار میدهیم خود شامل انواع مشتق، مرکب، مشتقمرکب و مکرر میباشند و حاصل عملکرد فرایندهای واژهسازی زایای زبان از قبیل اشتقاق، ترکیب و تکرار هستند.

در اشتقاق وندهای اشتقاقی به یک پایه میپیوندند و واژه جدید میسازند، در ترکیب دو یا چند واحد واژگانی به هم میپیوندند و واژه مرکب به دست میآید و در نهایت، فرایند واژهسازی تکرار به فرایندی گفته میشود که در آن به جای استفاده از دو واژه متفاوت با تکرار یک واژه کلمه جدید ساخته میشود. مطالعه ساختمان واژههای مرکب نشان میدهد که بسیاری از آنها در اصل ساختهای نحوی مثل ساخت اضافی یا همپایه بودهاند - شقاقی . - 1386 تبدیل واحدهای نحوی به صرفی یکی از فرآیندهای عمده واژهسازی در همه زبانها به حساب میآید که از رهگذر آن واژه جدید به دست میآید.

برای چنین تبدیلی تغییراتی روی واحد نحوی اتفاق میافتد از جمله تغییرات آوایی مثل فکاضافه و تغییرات تکیهای و یا تغییرات سازهای مانند جابجایی اجزای واحد نحوی و یا حذف یکی از اجزای واحد نحوی. به عنوان مثال واژه "پسرخاله" که یک واژه مرکب است در ابتدا ترکیب اضافی بوده و کسره اضافه بعد از مضاف وجود داشته است که در این فرایند کسره اضافه ترکیب حذف میشود.

همچنین واژه "مرد پیر" که به"پیرمرد" تبدیل میشود و در این فرآیند، عنصر نحوی حذف شده و جایگاه عناصر نحوی دگرگون میشود - طباطبائی . - 1382 در برخی از موارد، وقتی مدخلهای واژگانی ، به عنوان واحدهای سازنده کلمه به کار میروند، شکل ویژهای از خود نشان میدهند؛ به عنوان مثال، در زبان یونانی در اکثر موارد، سازه اول تشکیل دهنده ترکیب به واکه /o/ ختم میشود که این واکه به ستاک سازه اول اضافه شده است، چنین واکههایی را در گذشته میاوند منقطع یا بیناوند میگفتند که در این پژوهش به آنها عناصر صورتساز میگوییم.

عنصری صورتساز است که در ساختار یک کلمه وجود دارد، اما تظاهر هیچ تکواژی نیست - طباطبائی. - 1376 صورتسازها معنایی به ترکیبی که در آن به کار رفتهاند اضافه نمیکنند، تنها اجزای کلمه مرکب را برای ترکیب آماده میکنند . - Booij, 2007 - صورتسازها واکههایی هستند که به لحاظ ساختواجی متعلق به هیچ یک از تکواژهای ساختمان کلمه نیستند و فاقد معناهستند و صرفاً به دلیل شرایط و ضرورت آوایی در بین تکواژهای تشکیل دهنده کلمه ظاهر میشوند، نه به خاطر شرایط ساختواژی. به عنوان نمونه کلمه "بینابین" دارای عنصر صورتساز /â/است. 

میانوند، همخوان میانجی و صورتسازها

میانوند به درون ساختمان ریشه رسوخ میکند، یعنی ساختمان ریشهای را که از قبل در زبان وجود داشته است، میشکند و درون آن وارد میشود؛مثلاً در کلمه "بین" که ریشه است، اگر حتی یک واکه میتوانست در میان عنصر سازنده ریشه ظاهر شود، به عنوان مثال اگر کلمهای مشتق از "بین" مانند "باین" و "بیان" داشتیم، میتوانستیم بگوئیم این واکه /â/ میانوند است. در گذشته واکههای صورتساز را میانوند در نظر میگرفتند، ولی با توجه به تعریف ارائه شده واضح است که این واکهها میانوند نیستند.

همخوانهای میانجی صورت آوایی دارند و همانند عناصر صورتساز معنایی به ساختی که در آن به کار میروند، اضافه نمیکنند. همخوانهای میانجی که ظهورشان به شکل همخوان است، همواره در میان دو واکه ظاهر میشوند. دلیل حضور آنها در ساختمان کلمه با دلایل همزمانی ودرزمانی قابلتوجیه است. دلیل حضور همزمانی این همخوانها الزام قواعد واجآرایی زبان است و دلیل حضور درزمانی آنها،اکثراً با توجه به پیشینه تاریخی خاصشان قابلتوجیه است.

به عنوان مثال در زبان فارسی به دلیل حذف همخوان پایانی /k/و /g/ به کلماتی برمیخوریم که در صورت بسیط خود فاقد چنین همخوانهایی هستند، اما در صورت غیربسیط خود هنوز این همخوانها را حفظ کردهاند، مانند "تشنه" و "تشنگی" که همخوان "گ /g/ "در صورت غیربسیط "تشنگی" حفظ شده است اما "تشنه" که صورت بسیط است این همخوان را از دست داده است.

از جمله کاربردهای نتایج این پژوهش میتوان به موارد زیر اشاره کرد: میتوان از این یافتهها برای ارائه دستورالعملی برای ضبط کلمات در فرهنگهای لغت و نیز دستورالعملی برای ویراستاران و نهایتاً در تولید متون معیار استفادهکرد؛ بهعنوان مثال برای واژه غیربسیط "فناوری"، در نتیجه معرفی صورتسازها در این پژوهش میتوان صورت نوشتاری "فنآوری، فنآوری، فن آوری" را نادرست اعلام کرد و صورت نوشتاری یکدست "فناوری" را برای آن ارائه داد.

میتوان از نتایج این پژوهش در امر واژهگزینی استفاده کرد که در اینجا واژهگزین صورت آوایی بینشان در ذهن اهل زبان را بهواسطه درج یک صورتساز ارائه میکند و چنین اقدامی از سوی نهادهای متولی امر واژهگزینی موجب میشود تلاش آنها با اقبال بیشتری از سوی اهل زبان مواجه شود. بنابراین ساخت کلماتی مانند "سرسر" برای یک مفهوم جدید با شانس مقبولیت کمتری در مقایسه با کلمهای مانند "سراسر" در نزد اهل زبان مواجه است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید