بخشی از مقاله

چکیده

در سالیان اخیر دلایل متعددی باعث شده تا دست اندرکاران نظام آموزشی به فراست در یابند که برنامه ریزی به شکل سنتی دیگر قادر به حل مشکلات آموزشی کشور نخواهد بود. از این رو بهره گیری از برنامه ریزی استراتژیک به عنوان یک ضرورت در نظام آموزشی کشور مطرح گردیده استامّا. برای بکارگیری برنامه ریزی استراتژیک در نظام آموزشی بایستی زمینه های تحقق آن فراهم گردد؛که هر چند در این زمینه در کشور اقداماتی صورت گرفته،امّا هنوز زمینه های لازم برای تحقق آن فراهم نشده است.

این مقاله قصد دارد تا ضمن بررسی مسائلی که ضرورت برنامه ریزی آموزشی استراتژیک را ایجاب می کنند؛ زمینه های بستر سازی این نوع برنامه ریزی را مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که مسائلی از قبیل: افزایش و تنوع تقاضا برای آموزش، بحرانهای مالی و دشواری در تأمین هزینه ها، کاهش کیفیت آموزشی، مدیریت نادرست نظامهای آموزشی، تأثیر محیط در حال تغییر و سست شدن رابطه آموزش و اشتغال بیانگر عدم کارایی نظام آموزشی فعلی بوده و ضرورت برنامه ریزی استراتژیک را ایجاب می کنند.

نیاز به تمرکز زدائی، وجود دانش و آگاهی، نیاز به تفکر استراتژیک، دسترسی به سیستم اطلاعات مدیریت، استفاده از نتایج پژوهشهای کیفی و نیاز به توافق برنامه ریزان و مشارکت آنان درامر برنامه ریزی از جمله زمینه های لازم و مناسب در تحقق برنامه ریزی استراتژیک در کشور به شمار می روند.

مقدمه

ما در حال حاضر در کانون نوعی تحول قرار داریم که - Drucker, 1884 - آن را چنین توصیف کرده است:»در ظرف چند دهه ی کوتاه مدت، جامعه خودش، دیدگاه جهانی اش، ارزشهای بنیادیش، ساختار اجتماعی و سیاسی اش، مهارتهایش و مؤسسات اصلیش را تغییر می دهد.« در حال حاضر جوامع جهانی با مشکلات فراوانی مواجه اند. اما علی رغم این مسائل، توان بالقوه فراوانی برای برای سازگاری و بهبود وجود دارد.

در کتاب خود، »آمادگی برای ورود به قرن بیست ویکم« در این باره چنین نوشته که در جامعه ی جهانی، دنیا شاهد رقابت بین آموزش و فاجعه می باشد. حال آنچه مسلم به نظر می رسد این است که اگر دنیا بخواهد با فاجعه مواجه نشود باید به آموزش بیش از گذشته اهمیت دهد؛ و برای آنکه آموزش اهداف آنها را تحقق بخشد برنامه ریزی راهبردی برای افزایش کارآمدی نظام های آموزشی ضروری است؛ تا بتواند شهروندانی شایسته و با قابلیت های فراوان را برای مواجهه با دنیای متحول آینده آماده کند.

علی رغم فعالیتهای برنامه ریزی آموزشی در جهان، همزمان با تکوین و گسترش مفهوم برنامه ریزی آموزشی و روشهای آن، شاهد پیشرفتهایی در زمینه های کمی و کیفی نظامهای آموزشی بوده ایم. اما با وجود موفقیتهای به دست آمده، مسائل جدیدی از جمله، بیکاری دانش آموختگان، عقب ماندگی تکنولوژیک، افزایش سریع هزینه ها به نسبت در آمدها، کاهش نسبی ظرفیت نظام آموزشی در مقابل افزایش تقاضا برای برای حاکمیت دیوان سالاری به نسبتهای متفاوت در کشورهای گوناگون در حال وقوع است. در حالی که مسائل جدی گذشته مانند نابرابری فرصتهای آموزشی، برنامه ریزان و دولتمردان را به چاره جویی و یافتن شیوه های درست برنامه ریزی و اجرای آنها، ملزم می دارد.

درجهان امروز، »دانش« سکه ی رایج کشورها شده و ثروت ملتها را تعیین می کند. ما در سپیده دم عصری از دانش هستیم که در آن، سرمایه ی فکری-نیروی مغزی-در حکم کلید قدرت، کامروایی و رفاه، جایگزین سرمایه ی مالی و فیزیکی می شود. همزمان که دانش و مردم آموزش دیده به اولویت های استراتژیک و کلیدی تبدیل می شوند، جوامع ما به آن رشته از مؤسسات اجتماعی که این منابع حیاتی را خلق می کنند، یعنی مؤسسات آموزشی، پیش از پیش وابسته می شوند. با وجود این، نگرانی فزاینده ای در باره ی ظرفیت مؤسسات فعلی برای رفع نیازهای اجتماعی در حال تغییر و رشد وجود دارد. در واقع حتی این نگرانی در مورد توانایی آنها در برابر حفظ بقا در برابر تغییرات غیر عادی جهان نیز به چشم می خورد

در این میان برنامه ریزی آموزشی یک ابزار سودمند جهت تجزیه و تحلیل مسائل آموزش وپرورش به شمار می رود که به علت قابل پیش بینی نبودن روند منابع در آینده آموزش و پرورش، افزایش نهادهایی که به امر آموزش وپرورش می پردازند از یک سو و عدم کارایی روشها و فنون سنتی در برنامه ریزی و ضرورت توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از سوی دیگر ایجاب می کند که کوششهای برنامه ریزی متحول شده و راهبردی - استراتژیک - گردند تا بتوانند به تحولات قرن بیست و یکم پاسخگو باشند. باتوجه به این دیدگاه، این مقاله قصد دارد ضمن بررسی مسائلی که ضرورت برنامه ریزی آموزشی استراتژیک را ایجاب می کنند، همچنین زمینه های تحقق آن را نیز مورد بررسی قرار دهد.

برنامه ریزی استراتژیک

برنامه ریزی استراتژیک چیست؟ برنامه ریزی استراتژیک را می توان تلاشی منظم و سازمان یافته در جهت اتخاذ تصمیمها و مبادرت به اقدامات بنیادی تعریف کرد که به موجب آنها، این که یک سازمان چیست، چه می کند، و چرا اموری را انجام می دهد مشخص خواهد شد. برنامه ریزی استراتژیک، ارتباطات و مشارکت را سهولت بخشیده، علایق و ارزشهای نا همگرا را با یکدیگر همسو و منطبق می کند، وتصمیم گیری منظم و اجرای موفقیت آمیز را ترویج و تشویق خواهد کرد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید