بخشی از مقاله

چکیده :

از میان موضوعات پیشنهادی همایش، موضوع ضرورت تنقح متون قدیمی و اصلی آموزشی را انتخاب کردم و باتوجه به تجربیات حوزوی و دانشگاهی هم در مقام متعلم و هم در کسوت معلم ، با نگاه به کاستیها و محدودیتها به بررسی مپرداخت. باتوجه به مشکلات موجود در این متون به راهکارهای تنقیح و تنظیم متون اصلی آموزشی اشاره میشود.

در این مقال، قصد چشم پوشی و نادیده گرفتن تلاش ها و رنج و زحمت اساطینی که در تدوین این متون متحمل شدهاند، نیست، بلکه برآنیم تا تناسب و عدمتناسب این آثار گرانسنگ را به عنوان کتابهای آموزشی برای مخاطبان در حوزه و دانشگاه بررسی و ضرورت تدوین متونی مناسب تر را برای آموزشی پیشنهاد کنیم؛ چراکه حکیمان متأله و سالکان عارف، وارثان پیامبران و نگهبانان معارف الهی هستند که سالکان حقیقت را به اهداف بلند آسمان رهنمون می شوند و حراست از مکتب و دفاع از دین را با زبان و قلم خویش پاس می دارند و از ورود اهریمنان به ساحت تفکر اسلامی جلوگیری میکنند .

بیشک دلمشغولی این متألهان نسبت به دین و پاسداری از تفکر و تعقل و تبیین و تفسیر حقایق معنوی و رفع تعارض و تشابه از چهره آن بر آشنایان به تاریخ فلسفه و عرفان اسلامی پوشیده نیست.

سلسله منور عارفان مسلمان از بایزید بسطامی و جنید بغدادی در قرن سوم وکلابادی صاحب کتاب تعرف و ابوطالب مکی در قرن چهارم و خواجه عبداالله انصاری صاحب کتاب منازلالسائرین و قاسانی شارح منازلالسائرین و ابوالقاسم قشیری صاحب رساله قشیریه در قرن پنجم و احمد غزالی صاحب کتاب سوانحالعشاق در قرن ششم و سرانجام در قرن هفتم محییالدین عربی با نگارش کتب و رسایل فراوان و شاگردان و شارحان آثار او در قرنهای بعدی، و سلسله حکیمان متأله از کند ی و فارابی و ابنسینا در شرق عالم اسلام و ابنطفیل و ابنباجه و ابن رشد در غرب سرزمین اسلامی و خواجه نصیرالدین طوسی و فلاسفه شیراز و میرداماد و سرانجام ملاصدرا و شارحان مکتب متعالیه، همه و همه تلاشگران خستگی ناپذیر و بلندهمتان نستوه در میدان تبیین معارف معنوی و عالم غیب اند که از هیچ کوششی دریغ نکردند و هریک در محدوده وسع خود و توفیقاتی که نصیب آنان شده است به تدوین رساله و شرح و تعلیقه بر آثار دیگران پرداختهاند .

بعضی از این نامآوران همچون بوعلیسینا بالغ بر دویست عنوان کتاب و رساله به او منتسب است که از این مجموعه با تحقیقاتی که از طرف محققان به عمل آمده است یکصدویازده عنوان آن بهطور جزم از تألیفات شیخ الرئیس است ؛ این درحالی است که برخی از این عناوین مشتمل بر بیست جلد کتاب است. درمورد محییالدین عربی نیز آثار و رسایل زیادی تا بیش از پانصد عنوان به او نسب ت دادهاند. در این مجموعهها کتابهای همچون فتوحات مکیه و فصوص الحکم وجود دارد. خواجه نصیرالدین طوسی با نوشتن کتاب تجریدالاعتقاد سبب شد تا چند قرن بعد از تدوین این کتاب دهها شرح و تعلیقه برآن نگاشته شود.

بنابراین در این نوشتار ضمن ارج نهادن به همه این تلاشها و اخلاصها و با إذن و اجازهای که پیشینیان و صاحبان مکاتب فلسفی و عرفانی به دیگران داده اند، آنچنان که شیخ اشراق در مقدمه حکمه الاشراق می فرماید :

بدترین زمانها، زمانی است که بساط اجتهاد و تلاش برای درک و فهم بیشتر و بهتر دره م پیچیده شود و راه مکاشفه و مشاهده بسته شود «، به این معنی که متأخران و آیندگان به تقلید از پیشینیان بسنده کنند، به بررسی این متون با نگاه تناسب یا عدم تناسب آن برای آموزش بهلحاظ مخاطبان، محتوای این متون و خود متنها خواهیم پرداخت.

الف- محتوانی عرفان و لسفه

اصولاً نوع نگاه به محتوای عرفان و فلسفه در میان فلاسفه و عارفان اسلامی نگاهی آسمانی و مقدس است. اگر از فلسفه مشاء و فیلسوفانی چون ابن سینا بگذریم، شیخ اشراق و ملاصدرا و پیروان آنها با این نگاه به فلسفه می نگرند. شیخ اشراق در مقدمه حکمهالاشراق میگوید: مطالب این کتاب ورای حکمت بحثی است.

مباحث حکمت بحثی را طبق فلسفه مشائیان در کتابهای دیگران همچون تلویحات و اللمحات و دیگر کتابها نگاشته ام . اما این کتاب، یعنی حکمهالاشراق، از سنخ حکمت بحثی و نظری نیست، بلکه مطالب آن نه از راه فکر که از راه ذوق و کشف و شهودی است که براثر ریاضت بهدست آورده ام

مباحث این کتاب دقیق تر و منظم تر و موافق با واقع است چون این مطالب را از راه فکر و نظر و علم حصولی بهدست نیاوردهام بلکه از طریقی دیگر برای من حاصل شده است بهگونهای که اگر برای اثبات آنها حجتی و برهانی نیاورم در جزم و یقین من نسبت به این مسائل هیچ خللی حاصل نخواهد شد 

همانگونه که از مقدمه کتاب برمیآید حکمه الاشراق براساس ریاضت ومشاهداتی که شیخ در سیروسلوک ب ه دست آورده است نگاشته شده است ، بطوریکه اگر نتواند برای این مطالب برهان اقامه کند هیچ تأثیری در قطع و یقین او بر آنچه مشاهده کر ده است، نخواهد داشت . سهروردی در پایان کتاب حکمه الاشراق، وصیتنامهای برای مخاطبان و مراجعه کنندگان به این کتاب آورده است. در آنجا میگوید همه مطالب این کتاب توسط ملکی قدسی و آسمانی یکجا و یکمرتبه به من افاضه شد، گرچه نوشتن آنچه به من دفعتاً داده شده است، مدتی هبطول انجامید.

سپس نتیجهای که از این مقدمات می گیرد آن است که همه مطالب این کتاب حق است »و من حجه الحق فسینقنم االله منه« و کسی که با حق مخالف کند خداوند منتقم از او انتقام خواهد گرفت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید