بخشی از مقاله
چکیده
در این پژوهش سعی شده است ارتباط مشارکت با جریان فلسفی پست مدرنیسم واصول ومبانی فلسفی آن را در خصوص مشارکت بیان شود واز روش تحلیلی واستنتاجی دلالتهای ضمنی پست مدرنیسم را برای مولفه های آموزش وپرورش مشارکتی وفراگیر ومردمی استخراج نماییم. روشهای فعال تدریس توجه به تنوع وتکثر در روشها ی تربیتی دخالت در تصمیم گیری وتصمیم سازی در فرایندهای تربیتی وتبدیل نقش معلم به راهنما وهدایت کننده فرایند یادگیری ونقش انتخابی و فعال دانش آموز در جریان تعلیم وتربیت ، در زمره اهداف غائی مدنظر در حیطه آموزش مشارکتی پست مدرنیسم ها می باشد.
بهره جستن از روش های مشارکتی و دیالکتیک، درفرآیند آموزش از ابزارهای مورد نظر برای بستر سازی مشارکت به شمار می روند. نقش معلم پست مدرن به عنوان راهنما است که به دانش آموزان آزادی عمل می دهد تا اندیشه های نو و راه حل های متفاوت را بیان، ارزیابی و آزمایش کنند. کلاس درس پست مدرن چارچوب ها را می شکند و برنامه های درسی از پیش تعیین شده نیستند. بنابراین، فضای آموزش و پرورش پست مدرنیسم شرایط را برای بروز مشارکت و تربیت فرد مشارکت جو فراهم می آورد.
مقدمه و بیان مسأله
مشارکت از جمله مفاهیمی است که توجه به آن در امر خطیری همچون آموزش و پرورش حائز اهمیت است. به همین دلیل است که در این باره پژوهش های فراوانی انجام شده است که هر یک به نحوی در بهره جستن و وضوح بخشیدن به مشارکت سعی کرده اند.
در این پژوهش سعی شده است با نگاهی به فضای تربیتی پست مدرنیسم، جایگاه مشارکت در اهداف آموزشی، روش های آموزشی، محتوا و برنامه درسی بررسی شود. اینکه آموزش و پرورش مشارکتی چه ویژگی های دارد و بر چه عناصری تأکید دارد، همچنین برنامه آموزشی مشارکت چگونه است، معلم و دانش آموز و چگونگی ارتباط آنها و غیره در این فضا ... از مسائل حائز اهمیت است که جای بررسی دارد. به نظر می رسد پست مدرنیسم به بسیاری از این نکات پاسخگومی باشد .
مشارکت نوعی سهیم و دخیل شدن در تصمیم گیری برنامه ریزی واجراست. این تصمیم گیری معطوف بر هدفی است که مشارکت کنندگان تمایل دارند برای تحقق آن هدف مشترک با دیگران به کنش متقابل یاری گرایانه بپردازند.مشارکت به معنای شرکت و همکاری در کاری امری یا فعالیت و حضور در جمعی گروهی وسازمانی به منظور بحث و نتیجه گیری چه به صورت فعال و چه به صورت غیر فعال است. و جوهره اصلی مشارکت را باید در فرآیند درگیری فعالیت و تأثیر پذیری دانست
از نظر جامعه شناسی مشارکت بر دو نوع است:
- اول به معنای داشتن شرکتی فعالانه در گروه می باشد و به فعالیت اجتماعی انجام شده نظر دارد.
- دوم از تعلق گروهی خاص و داشتن سهمی در جامعه خبر می دهد.
مشارکت شامل فرآیندی است که از طریق آن کارکنان سهمی در رسیدن به تصمیمات مدیریتی در سازمان دارند. - ویترسون - 1989 مشارکت احساس مالکیت به وجود می آورد. مشارکت در اندیشه نیز چون مشارکت در تولید می باشد و حس مالکیت را به دنبال می آورد خصوصاً مشارکت واقعی آن است که در آن احساس مالکیت نسبت به شیء کالا سازمان و ... پدیدار می شود.
مشارکت با گفتگو حاصل شده و به معنای در هم شکسته شدن فرهنگ سکوت است سکوتی که مرگ و جمود را دنبال خواهد آورد. مشارکت ایجاب می کند هر کس ایده خود را اظهار را داشته وبه وسیله خرد جمعی تربیت شود. و تفاوت آدمیان معلول تفاوت در پرورش اندیشه آنان است.
مشارکت برای از بین بردن حاشیه نشینی است با قرار دادن اعضا در هسته اصلی کار توان ایشان را افزایش دهیم با سپردن مسئولیت و تفویض اختیار است که می توان عنصری ناتوان را به عنصری توانا تبدیل نمود چرا که ناتوانی جوهر انسان نیست بلکه عرض انسان است. آدمیان همه یکسان خلق شده اند بر ماست که ناتوانان را توانمند سازیم. در سایه مشارکت تصمیم گیری جمعی فراهم می آید و در اتخاذ تصمیم همه با هم واحد محسوب می شوند کارگر کارفرما مدیر همه در کنار همدیگر به عنوان عناصر یک مجموعه مشغول بر کار هستند و هیچ یک خود را جدای از دیگر تصور نخواهد کرد.
بارزترین بازتاب تفکر پست مدرن در نظام آموزشی به دلیل توجه آنان به دیگری و گرامی داشت تمایز و ارج نهادن به اقلیم های قومی نژادی و جنسی حمایت از تعلیم و تربیت چند فرهنگ گرا می باشد در چنین تعلیم وتربیتی با تمرکز زدایی و کاستن از نفوذ دولت بر تشکیلات آموزشی راه برای انتخاب هدف و محتوا و روش و ساختارهای متناسب به آداب و رسوم و زبان خرده فرهنگ ها هموار می گردد به عبارت دیگر با آهسته تر شدن صدای فرهنگ مسلط صدای خرده فرهنگ ها در نظام آموزشی بیشتر به گوش می رسد. - باقری - 1380 پست مدرنیسم اصرار به آمیختگی میان فرهنگ عامه و فرهنگ نخبه و فروپاشی مرز میان نخبگان و توده دارد.
در نظام آموزش خواهان حاکمیت آموزشی انبوه در مقابل نخبه گرایی و خارج شدن امور مهمی نظیر برنامه ریزی و تعیین محتوای کتب و ساختار آموزشی از حیطه اختیار نخبگان و متخصصان و دخالت دادن افراد غیر متخصص مردمی در این امور است.
به عبارت دیگر آمیختگی فرهنگ توده و نخبه باعث فرو پاشی مرز میان نهادهای آموزشی و محیط خارج از آن می گردد. که در نتیجه گروه هایی و افراد خارج از نظام آموزشی نیز در تنظیم امور آموزشی دخالت می کنند.و این امر خود مختاری و استقلال نهادها را می کاهد ولی از سویی دیگر برنامه ریزی محتوی کتب تناسب بیشتری با خود قوانین و واقعیت های جامعه خواهند یافت همچنین گریز پست مدرنیسم ها از نخبه پروری و متمایز گرایی موجب شده که آنان رعایت اصل سلسله مراتب در نهادهای آموزشی را به چالش خوانند زیرا که این اصل غالباً بر پایه گرامی داشت متخصصان و نخبگان و ممتازان استوار است.
تأکید بر روش ساخت زدایی متون آموزشی یکی دیگر از ایده های پست مدرنیسم است که معتقد هستند علاوه بر اینکه معلم و دانش آموز می باید شیوه ساخت زدایی را پیشه کنند مواد مطالب آموزشی نیز می بایست ساخت زدایی شوند آنان معتقدند که دانش پژوهان باید تشویق شوند تا راه های جدیدی برای بازنویسی مجدد عناصر و داستان ها بیابند تا از این طریق قادر به یافتن روش جدیدی برای قرائت یک متن شوند و آن را به اجزاء و فرعیات تقسیم کنند
مشارکت محلی و حمایت از محلی گرایی و منطقه ای شدن در نظام آموزشی رهنمودهای مثبتی برای تعلیم وتربیت در بردارد. توجه به زبان و فرهنگ بومی مناطق مختلف تأکید تناسب محتوای کتب درسی و برنامه تخصصی کودکان با شرایط محیطی و اقلیمی آنها در نظر گرفتن آداب و رسوم و سنن مناطق مختلف به طور کلی توجه به تنوع فرهنگی و چند فرهنگ گرایی در تعلیم و نربیت از جمله این دلالت های مثبت است.
مشارکت ازدو بعد می توان مورد برسی قرار داد:
الف: گسترده مشارکت: نسبت تعداد افرای که از اجتماع از تصمیمی تأثیر می پذیرند. و در گرفتن تصمیم شرکت دارند و با می توانند شرکت نمایند.می توان گستره مشارکت را ارزیابی کرد.
ب: عمق وژرفای مشارکت: آنان که مشارکت می کنند تا چه حد مشارکت را باور دارندوآن را مفید می دانند ژرفای مشارکت زاییده کمال و کیفیت مشارکتی است که انجام می پذیرد - کرمن - 1373 کمال مطلوب مشارکت در غنی ساختن کیفیت و کمال روشی است که در آن شهروندان در فرایند تصمیم گیری وتصمیم سازی مشارکت فعال دارند به طور کلی به همگان اجازه مشارکت آگاهانه داده می شود.
فلاسفه پست مدرنیسم، بر تنوع توجه به تفاوت های فردی و نقش معلم، به عنوان راهنما، تأکید می کنند. عمل تغییر همیشه در جریان است و دائماً با سوال جدیدی مواجه می شود. در این فرآیند تنوع، دموکراسی، روشنگری و آزادی وجود دارد.
یادگیری یک برنامه ثابت نیست، بلکه فضایی است که در آن مباحثه و ابزار عقاید وجود دارد. آنها معتقد هستند به جای اینکه حقیقت ثابتی در فرآیند تربیت منتقل شود، به اختراع و ابتکار توجه شود. باید به جای تأکید بر تولید مجدد بر انتقال یا دگرگونی تأکید شود. در این فضا معلم به جای اینکه انتقال دهنده باشد به عنوان شرکت کننده ای در جریان تغییر است. به این شکل کلاس به عنوان مکانی است برای اختراع، به جای بودن محلی برای تولید مجدد، معلم به عنوان مبدل و تسهیل کننده و دانش آموز شخصی چابک و فعال است
مشارکت در خلق دانش هدف اصلی تربیت مدرنیسم
از نگاه پست مدرنیسم، دانش را نمی توان در مرزهای از قبل تعیین شده محصور کرد؛ لذا با ابزار تفکر انتقادی، دانش باید پیوسته با توجه به محدودیت های آن ارزیابی و بازسنجی شده و برای شکستن مرز رشته ها و خلق دانش، به خصوص دانش بین رشته ای اقدام شود که بتواند پاسخگوی نیازهای متعدد و متفاوت باشد. لذا از اینکه دانش را تنها به عنوان یک مجموعه ی واحدی از اطلاعات به دانش آموزان انتقاد داد، باید به شدت اجتناب کرد. دانش آموز برای خلق دانش از علایق و تجربیات خود شروع می کند و معلم در یک جریان تعاملی او را یاری می دهد تا دانش خود را سازماندهی کند.
لیوتار بر موسسات مدرن خرده می گیرد و معتقد است برای پیشرفت علم و دانش، باید به گفتمان های جدید و بحث های تازه روی آورد و دست به اختراع قوانین تازه زد. بدین سان راه بر مشارکت گشوده می شود. به باور او، برای بروز مشارکت باید از مکالمه های متنی و مشخص جلوگیری به عمل آورد
روش های تدریس پست مدرنیسم:
-2-1 روش یادگیری مشارکتی
در این روش که به صورت گروهی انجام می شود، دانش آموزان با همکاری و کمک یکدیگر یاد می گیرند و انتخاب و تصمیم گیری می کنند. لذا در جریان یادگیری به اهداف اجتماعی و جنبه اجتماعی یادگیری نیز توجه می شود و کلاس به عنوان واحد کوچک اجتماعی دانش آموزان را با مسئولیت های فرهنگی و اجتماعی آنها آشنا می کند. تعاملات دانش آموزان با یکدیگر و با معلم در یادگیری همیارانه و مشارکتی بهترین فرصت را برای توسعه ی هویت فردی و فرهنگی و تقویت مهارت های اجتماعی و فردی و روح مسئولیت پذیری فراهم می آورد.
گوش دادن به یکدیگر، افزایش قدرت تحمل شنیدن نظرات مخالف، تقویت قدرت نقد از جمله نتایج به دست آمده از این روش است.
-2-2 روش یادگیری مستقل
در پست مدرنیسم در کنار اهمیت دادن به روش های همیارانه و تعاملی، شرایط فردی نیز لحاظ می شود. زیرا استفاده از الگوها و روش های تدریس کاملاً وابسته به مکان و زمان افرادی است که از آن استفاده می کنند. لذا انتخاب روش تدریس بدون توجه به شرایط دانش آموزان در کلاس ممکن است بی ثمر باشد. تجارب، تمایلات و نیازهای فراگیر بخشی از موقعیتی است که باید در تدریس به آنها توجه شود. علاوه بر این بعضی از دانش آموزان ممکن است با شیوه های شنیداری و بعضی از روش های دیداری به یادگیری بهتری دست پیدا کنند.
دریدا - - 2001 معتقد است برترین روش تفکر و آموزش و تربیت وجود ندارد. بنابراین، همیشه موقعیت و شرایط است که روش بهتر را مشخص می کند.
با توجه به آنچه گذشت می توان ایجاد تعادل بین یادگیری مستقل با یادگیری مشارکتی را از جنبه های اساسی در فرآیند یاد دهی- یادگیری دانست.
-2-3 روش دیالکتیک
این روش از جمله روش های تعاملی است که به عناصر مختلفی درباره ی موضوع یادگیری توجه می کند و یادگیری جریانی متعامل از تبادل اطلاعات و باز خورد است. در روش دیالکتیک دانش آموز با تأکید بر نیازها و علائق با معلم و دیگران بحث می کند. بحث و گفتگو بر مبنای اطلاعاتی مثل نظریه ها و دیدگاه ها درباره ی جهان، احساسات و ... که زمینه ی خود ابرازی را فراهم می آورد.
بک - - 1993 معتقد است معلم و شاگرد باید با مراجعه به منابع و محتوای یادگیری اطلاعات و آگاهی لازم برای گفتمان را در خود ایجاد کنند و بدین ترتیب از خود ارزیابی مثبتی خواهند داشت.
-2-4 روش انتقادی
این روش شامل روش هایی است که به تفکر نقاد منجر می شود. گفتمان، خواندن و نوشتن انتقادی از جمله این روش هاست. با این روش تلاش می شود دانش آموزان، پس از بحث و خواندن مطالب به تفسیر و نقد آن اقدام کرده و با بازنگری در موضوع به دنبال طرح و ایده تازه ای باشند.
همولمز - - 1995 به تعامل کلاسی میان دانش آموزان و معلمان، به عنوان مسأله ای حیاتی در تدریس توجه می کند. معلمان باید برای گفتگوی انتقادی با دانش آموز متعهد شوند و دانش آموزان را تشویق کنند استدلال های دریافتی را تحلیل و داوری های خاص خود را پدید آورند. گفتگوهای جمعی و انتقادی این فرصت بی نظیر را برای دانش آموزان فراهم می آورد که با زیر سوال بردن فرض های حاکم بینش های جدید را خلق کنند
-2-5 روش زبانی
توجه پست مدرنیسم به دیگران و فرهنگ جهانی و گفتمان بیان کننده ی اهمیت زبان در این اندیشه است. چنانکه می توان گفت زبان جایگزین عقل است. زیرا اندیشه و تفکر با زبان توصیف می شود - باقری، . - 1375 دانش آموزان می توانند سازندگان فعال یادگیری زبانی خود باشند.
پست مدرنیسم، چهره ی متفاوتی از معلم و دانش آموز ارائه می دهد. تعلیم و تربیت مطلوب آنها، تعلیم و تربیتی است که در آن، صداهای دیگر هم شنیده می شود. معلم به عنوان روشنفکری محسوب می شود، که دانش آموزان را به اندیشه ورزی هدایت می کند. دانش آموزان هم از تفسیر و قوه ی نقادی خود استفاده می کنند
بازی های زبانی لیوتار نشانه ی ثبات نداشتن گفتمان هاست و این که هیچ چارچوب خاصی برای شکل گیری گفتمان وجود ندارد. عاملی که باعث می شود، لیوتار بازی های زبانی را مطرح کند، انتقاد او بر فراروایت ها3ست. او معتقد است در عصر مدرنیسم، با تکیه فراروایت ها، به مسائل گوناگون نگریسته شده است. مدرنیسم به دنبال یکپارچه گرایی و کل نگری است، در حالی که لیوتار این امر را نمی پذیرد. درست به همین دلیل است که لیوتار به جای پذیرفتن فراروایت ها، بازی های زبانی را مطرح می کند.
لیوتار بازی های زبانی را چنین تعریف می کند:»بازی های زبانی قوانینی دارند که به صورت قراردادی بین بازیگران وضع شده اند. این قوانین مشروعیت خود را با خود حمل نمی کنند و لزوماً به وسیله بازیگران ساخته نشده اند. بازی های زبانی توسط قوانین خود هویت میابند. اگر این قوانین نباشند، بازی ای هم در کار نخواهد بود. مکالمات به عنوان حرکات بازی ها به کار گرفته می شود
بنابراین، او سعی دارد، به این نکته اشاره کند که انسان ها در بازی های زبانی گوناگونی شرکت می کنند و بسته به قوانین این بازی ها نقش تازه ای به خود می گیرند. انسان ها با شرکت در این بازی ها سعی می کنند قوانین تازه را بشناسند و در بازی تازه ای ایفاء نقش کنند.
با توجه به آنچه گفته شد، فرآیند یاد دهی- یادگیری از دیدگاه پست مدرنیسم ثابت و کلی نیست، بلکه با استفاده از روش های متنوع تلاش می شود تا هم به بعد انفرادی و هم تعاملی یادگیری توجه شود. روش های انتقادی، دیالکتیک و گفتگو این فرصت را برای دانش آموزان فراهم می آورد که به مسائل از زوایای گوناگون بنگرند. در مقابل دیدگاه های مخالف صبور بوده و در اندیشه ها و اقدام جمعی رشد یابند و به این شکل، امکان یافتن راه حل های تازه برای مسائل، آفرینش و نوآوری میسر می شود. معلم نیز به جای استفاده از روش ها و راهبردهای موجود به دنبال طراحی و ابداع روش های متفاوت و تازه است. لذا مشارکت و کار گروهی با فرآیند یاد دهی-یادگیری از دیدگاه پست مدرنیسم در هم تنیده است.
محتوای آموزشی مورد نظر پست مدرنیسم، محتوای ثابت و مشخصی برای بلند مدت نیست، بلکه برنامه و محتوای آموزشی با توجه به تعاملات، فعالیت ها و تجارب یادگیرندگان در زمینه های مختلف اجتماعی، علمی، فرهنگی و دینی انتخاب می شود. لذا دیگر به کتاب و محتوای درسی به معنی سنتی آن و به منزله ی یک متن مقدس نگریسته نمی شود. بلکه محتوای آموزشی می تواند از مجموعه های مختلف، مانند گفتگو، گزارش، شعر و داستان تشکیل شود.