بخشی از مقاله

چکیده

فارسان در بخش میانی کوههای زاگرس - مرکز استان چهارمحال و بختیاری - واقع شده و رشته کوههای نسبتاً مرتفع با چندین قلهی بالای 3000 متر ارتفاع بخشهای قابلتوجهی از چشمانداز طبیعی این منطقه را تشکیل میدهند. این چشمانداز عبارت از یک دشت نسبتاً کوچک و چندین درهی کوچک منتهی به این دشت است. این منطقه از کمشناختهشدهترین مناطق فلات ایران است. در سال 1386 این منطقه طی یک فصل بررسی شد. طی این بررسی شمار زیادی محوطه مربوط به دوران تاریخی شناسایی و ثبت شد که از این میان احتمالاً 27 محوطه در فارسان مربوط به دورهی هخامنشی است.

مهمترین مواد فرهنگی یافت شده از محوطهها سفال است که به منظور شناخت بیشتر ویژگی این سفالها به مقایسه و گونهشناسی و تحلیل آنها در این پژوهش پرداخته خواهد شد. سفال هخامنشی فارسان عموماً ساده بوده و به دو صورت با پوشش و بدون پوشش دیده میشود، تزئینات به کار رفته بر سطح سفالها شامل خطوط و نوارهای افقی منظم به شکل کنده به دور ظرف، نوارهای افقی طنابی یا زنجیری شکل یا مدور برجسته به دور بدنه و خطوط کنده شده روی لبه در قسمت خارجی و دوایر کوچک کنده شده است.

از اشکال شاخص سفال هخامنشی فارسان میتوان به کاسههای با بدنهی زاویهدار و لبهی برگشته به خارج S - شکل - اشاره کرد. این شکل از شکلهای شاخص آهن 3 و هخامنشی است که ساخت آن تا اوایل دورهی اشکانی نیز ادامه پیدا میکند. کوزه با لبهی برگشته به خارج و یک شیار روی لبه از دیگر گونههای شاخص سفال هخامنشی است که از محوطه های هخامنشی این منطقه به دست آمده است.

مطالعهی سفال دورهی هخامنشی نشان دهندهی ارتباط و نزدیکی بسیار زیاد سفال منطقه با سفال هخامنشی فارس، خوزستان و تا حدودی فلات مرکزی ایران و سفال عصر آهن 3 و هخامنشی غرب ایران است. ولی به نظر میرسد سفال هخامنشی فارسان شباهت بیشتر با غرب و فارس دارد. همچنین به نظر میرسد که در این دوره، ساخت سفال کاملاً محلی نبوده و تحت تأثیر و نفوذ مناطق همجوار قرار داشته است؛ ولی شماری از این سفالها نیز کاملاً محلی بوده و تحت تأثیر و نفوذ سایر مناطق ایران قرار نداشته است.

درآمد مناطقی که دارای چشماندازی کوهستانی هستند به دلیل سخت بودن شرایط، دیرتر از دیگر مناطق مورد توجه پژوهشگران قرار گرفتهاند. از جمله این مناطق میتوان به منطقه چهارمحال و بختیاریاشاره نمود که ظاهراً گمانهزنی تعیین حریم تپه باستانی اسکندری هفشجان واقع در جنوب شهرکرد که در سال 1347 خورشیدی توسط آقای جهانگیر یاسی از مرکز باستانشناسی ایران انجام شد، قدیمیترین فعالیت باستانشناسی در این منطقه است

سفال به دلایل گوناگون، از جمله تولیدی و صادراتی بودن و کاربرد آن در حمل و نقل کالاهای تجاری بهترین گونه فرهنگی در شناخت اقوام و جوامع به شمار میآید و برای ارتباط میان واحدهای مختلف یک فرهنگ منطقهای از یک سو و فرهنگهای منطقهای از سوی دیگر، اهمیت بسیار زیادی دارد

از ضروریات مطالعهی روشمند سفالهای هخامنشی برای شناخت و بازشناسی آن از سفالهای سایر ادوار تاریخی که در برخی موارد شباهتهای نزدیکی میان آنها مشاهده میگردد شناخت ویژگیهای فنی سفالهای دوره هخامنشی است همانطور که گزارشها کتب و مقالات منتشر شده از این دوره نشان میدهد، مطالعات این دوره عمدتاً منحصر به آثار سلطنتی است و حتی در معدود مطالعاتی که بر روی سفال این دوره صورت گرفته است بیشتر محوطهها سلطنتی هستند. در نتیجه شناخت دادههای سفالی از محوطههایی که ساختار و بافت اجتماعی مردم عادی برخوردار باشند دارای اهمیت چندانی میباشد

سفالهای دوره هخامنشی به تبع سفالهای دوره تاریخی، دارای نقوش و خطوط خلاصه رنگین بوده یا به صورت تجسم حیوان و انسان در ترکیب ظرف درآمدهاند. سفال را با خمیره زرد، قرمز قهوهای سوخته، خاکستری، سیاه و در اندامی ساده و اندکی متکلف میساختهاند که گاهی با دسته و در بیشتر موراد بدون دسته و به صورت تنگ و دارای شیارها و برجستهکاریهای کمربندی عرضه شدهاند. اغلب در بین خمیره آنها شن و ماسه هم وجود دارد. البته به ظرافت سفالینههای گذشته نیستند

ارتفاعات زاگرس مکان مناسبی جهت ییلاق کوچنشینانی میباشد که قشلاق را در غرب ایران سپری میکنند از این رو مطالعه و شناخت آثار و فرهنگهایی که در این منطقه شکل یافته و شناخت مناطقی که بر این منطقه تأثیر گذاشتهاند قابل توجه می-باشد. سفال مهمترین دادههای بدست آمده از بررسی منطقه فارسان است که در این پژوهش مبنای گونهشناسی، مقایسه و تطبیق قرار گرفت. از دیگر اهداف پژوهش حاضر پرداختن به شناسایی و معرفی گونههای محلی است که در این منطقه رواج داشتهاند. در این راستا مناطقی چون جنوب و غرب و فلات مرکزی جهت مقایسهی سفالهای هخامنشی و مناطقی در غرب و شمال غرب جهت مقایسهی سفالهای عصر آهن 3 در نظر گرفته شد.

روش تحقیق روش پژوهش در این تحقیق در دو بخش مطالعات کتابخانهای و مطالعهی مواد فرهنگی صورت گرفت. انجام مطالعات کتابخانه-ایی به منظور آشنایی با پیشینه تحقیق و مطالعه مواد فرهنگی که دادههای سفالین به دست آمده در طی بررسی بر مبنای خصوصیات فنی، تزیینی و شکل آنها مورد مطالعه، طبقهبندی و گونهشناسی قرار گرفتند.

در مرحله بعد نتایج حاصل از این گونهشناسی با مطالعات مشابه در رابطه با سفال دوره هخامنشی در مکانهای باستانی دیگر مقایسه گردید و این مجموعه سفالی به طور نسبی تاریخگذاری گردید.

پیشینه تحقیق منطقه مورد مطالعه استان چهارمحال بختیاری در جنوب کوههای زاگرس، در جنوبغرب ایران قرار گرفته است 

برخلاف دیگر بخشهای کوهستانی فلات ایران، این ناحیه از نظر باستانشناختی خیلی کم شناخته شده است این ناحیه مهم بین دو منطقهی فرهنگی جنوب و جنوبغرب ایران، فارس و خوزستان قرار گرفته است.

تا کنون مطالعات باستان شناسی منظم و هدفمندی در محدوده مورد بررسی انجام نشده است. اولین بررسی گسترده در استان چهارمحال و بختیاری، پیش از انقلاب در سال 1975 توسط آلن زاگارل از انجام شد زاگرل هم بیشتر کارهای خود را بر شناسایی پیش از تاریخ این منطقه از زاگرس معطوف نمود . - Zagarell, 1982: 5 - او طی بررسی خود موفق به شناسایی و ثبت محوطههای متعددی در شهرستانهای شهرکرد، بروجن و لردگان شد. در سالهای 1369، و 1376، بخش بازفت از توابع شهرستان کوهرنگ توسطه آقای جفعر مهرکیان از پژوهشکده باستان شناسی بررسی شد.

در سالهای اخیر بررسیهای دیگری در شهرستانهای شهرکرد و بروجن توسط آقای علی اصغر نوروزی انجام شد. بررسی بروجن در دو فصل طی سالهای 1375 و 1378 انجام شد. شهرستان شهرکرد نیز به تناوب طی سالهای 1378 و 1381 بررسی شد. در سال 1383 نیز در تونل پیر غار واقع در روستای ده چشمه نیز کاوشهایی توسط آقای نووروزی انجام گرفت که گزارش این کاوش هنوز ارائه نشده است

در سال 1386 بررسیهای باستانشناسی شهرستان کوهرنگ - بخش مرکزی - توسط کوروش روستایی، از پژوهشکده باستان-شناسی شهرستان، آغاز و این روند در سالهای: 1388، 1389، 1390 پی گرفته شد. پس از ایشان پروژه کاوشهای نجات بخشی سد و تونل کوهرنگ با کاوش در 5 محوطه باستانی، از دوران پیش از تاریخ تا دوران اسلامی توسط اسماعیلی جلودار انجام شد

در سال 1386 دشت فارسان که در بخشهای ناحیه شمال بختیاری است طی دو ماه توسط آقای علیرضا خسروزاده با هدف کلی مطالعه مواد فرهنگی به دست آمده از محوطههای این شهرستان و پی بردن به ارتباطات تجاری، اقتصادی این محوطهها با سایر مناطق از جمله خوزستان، فارس و فلات مرکزی در دوره های مختلف مورد بررسی قرار گرفت و در نتیجه آن، 216 محوطه از دوره پارینه سنگی میانی تا دوره قاجاریه شناسایی شد

پیشینه سفال شناختی دوره هخامنشی: مطالعه و شناخت سفال هخامنشی به صورت جزئی از مطالعات مکانهای باستانی صورت میگرفته چنانکه اشمیت در کاوش تخت جمشید - عسکریچاوردی، 32 :1383؛ عسکریچاوردی، - 91 :1391 و استروناخ در کاوش پاسارگاد - استروناخ، 251 :1379؛ - Atai and Boucharlat, 2009: 18 و تل نورآباد - Weeks et al, 2006: 40 - و تل اسپید - Petrie, 2006: 99 - و شوش - Miroschedji, 1987: 16 - و تپه داروغه - عطایی، - 143 :1384 و تپه چغامیش - Delougaz and Kantor, 1996: 13 - و دهانه غلامان - زهبری و مهرآفرین، - 30 :1392 و یا بررسیهایی چون اردل - خسروزاده و بهرامینیا، - 72 :1390 و یا بیرگان کوهرنگ - اسماعیلی جلودار و ذورالقدر، - 93 :1393 به توصیف و مطالعهی یافتههای سفالی پرداختهاند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید