بخشی از مقاله
چکیده
سپهری از جمله شاعرانی است که دستگاه و نظام فکری خاص خود را دارد. شعر او آمیخته با طبیعت است. چراکه خود سهراب غرق در طبیعت است و هم صدا با نفس باغچه میزید. آنچه سپهری برای بیان اندیشه های انسانی و آرمان گرایانه خود دستمایه شعرخود قرار داده، طبیعت است. در اندیشه سپهری، تمام هستی بر نظام احسن بنا شده و خلقت هیچ پدیده ای بی حکمت نیست. دنیا در نگاه سهراب پر است از چیزهای ناشناخته و جزئی. درهمین چیزهای جزئی و ناشناخته خیلی بیشتر از نگاههای کلی شعر و موسیقی است، اما ذوق لطیف می خواهد تا شاعر بتواند اینها را کشف کند و شعری که در آن هست را دربیاورد.
کافی است با چشم شاعر دنیا را ببینیم و هرآنچه را که در چشم او می بیند، ببینیم. شعر است و زیبایی. و بنابراین تازگی مضمون و اندیشه را در شعر سهراب میبینیم. در این مقاله تلاش شده است که شعر سهراب جدای تمامی جریانهای شعری معاصر بررسی شود. و تنها به ساختار شعر سهراب و بهره گیری شاعر از ظبیعت در برون ریختن احساسات و قرایح شاعرانه اشاره شود. همچنین با ارائهی مستنداتی از کتاب هنوز در سفرم، به این ویژگی شعر سهراب یعنی استفاده از جهان طبیعت اطراف و اتفاقات سادهی روزمره در مجموعه های » صدای پای آب «، » مسافر« و » حجم سبز« اشاره میشود.
کلیدواژهها: سپهری، شعر، شعر نیمایی، طبیعت،
مقدمه
در دهه های سی و چهل در ایران چنانکه میدانیم شعرای زیادی پای به عرصه ی شاعری نهادند و شعرهای بسیاری به وجود آمده است. اما در میان این شاعران فقط چند تن مشهور شده و شعر آنان درخور توجه است.شاعرانی امثال: نیما، اخوان، شاملو؛ فروغ فرخزاد و سهراب سپهری. دنیا در نگاه سهراب پر است از چیزهای ناشناخته و جزئی. درهمین چیزهای جزئی و ناشناخته خیلی بیشتر از نگاههای کلی شعر و موسیقی است، اما ذوق لطیف می خواهد تا شاعر بتواند این ها را کشف کند و شعری که در آن هست را دربیاورد. کافی است با چشم شاعر دنیا را ببینیم و هرآنچه را که در چشم او می بیند، ببینیم.
شعر است و زیبایی. و بنابراین تازگی مضمون و اندیشه را در شعر سهراب میبینیم. او از همه عناصر طبیعت به عنوان مضمونی برای شعر خود بهره می گیرد و با فکری تازه، طرحی تازه و نو را در می افکند. به این ترتیب هرآنچه در جهان اطراف سهراب می گذرد رنگ شعر میگیردووارد شعر او و ساختن مضمون تازه از موضوعات تکراری اطراف ما که به سادگی از آن ها عبور می کنیم میگردد. به عبارت دیگر به جای آنکه شاعر در طبیعت قرار بگیرد و آن را وصف کند؛ طبیعت است که در ذهن و روح شاعر تاثیر کرده و شعر او بیان این تاثر است. همه این وصف های تازه از طبیعت حاصل مشاهدات و محسوسات شاعر است و در آن ها کمتر به بیان انتقادات سیاسیواجتماعی اشاره شده است.
شاعر ناظر و شاهد امور طبیعی است و از دیدن آن ها به وجد میآید. برای داوری در شعر هر شاعر قضاوت در اوج شاعری شاعر صورت می گیرد.اوج شاعری سهراب از منظومه » صدای پای آب « به بعد است که یکی از بلندترین و معروفترین منظومه های شعر فارسی معاصر است . سه مجموعه بعد از » صدای پای آب« نیز از کیفیت و سطح بالای شعری برخوردارند که شاعر در بیان اندیشه های شعری خود به طبیعت متوسل شده و با زبانی ساده و شاعرانه آن ها را سروده است . این ویژگی شعر سهراب سبب شده است که خواننده به راحتی بتواند با شاعر رابطه برقرار کند و از شعر لذت ببرد . آری سپهری » برای همه تاریخ و همه اجتماعات « سخن گفته است و شعر او از این نظر شعری است انسانی.
سپهری دوست داشت به دور از جنجال اجتماعی زندگی کند، دل و جانی داشت به پهنای آسمانی آبی، صاف و زلال ، همواره در خویشتن خویش و حالت عارفانه خود غرق بود . - عابدی ، 1379 ، - 31 جوانی مرتب و منظم با روحی بلند، که از همان کودکی منظم بود. » من کارم مرتب بود ، چون مرتب بار آمده بودم ، پریشانی مرا می ترساند و هنوز هم می ترساند« - سپهری ، 1382 ، - 47و این نظم و ترتیب را در اشعار یکدست و حلّاجی شده او می توان ملاحظه کرد .سپهری از جمله شاعران معاصر است که درباره زندگی و شعرش کتابها و مقالات بسیاری نوشته شده است که هرکدام از آنها به بخشی از زندگی او پرداخته اند .
سیروس شمیسا در کتاب » نگاهی به سپهری« تنها به گوشه ای از اندیشه شعری سهراب پرداخته و سهراب را شاعری عارف مسلک معرفی کرده است که هم از اندیشه های عرفان مولویایی - اسلامی - استفاده کرده و هم اندیشه های بویسم در او تاثیر گذاشته است .خود سپهری هم معتقد است که : عرفان و بودیسم هرچه از هم دور باشند ، باز هم در نقطه ای به هم می رسند . - سپهری ، 1375، - 40 اینکه بدون شناخت از خود شاعر و شخصیت اجتماعی شاعر ، جدای زندگی شاعر بخواهیم شعر او را بررسی کنیم، تنها به بخشی از اندیشهای شاعر می رسیم و از اندیشه اصلی خود شاعر باز می مانیم ، مخصوصاً در مورد شاعری همچون سهراب که ویژگی های فردی اش در شعرش بازتاب دارد و نشان دهنده اندیشه شعری اوست .
شمیسا هم معتقد است که : برای درک بهتر شعر سهراب لازم است بیوگرافی جامع و دقیقی از او تنظیم گردد تا در تحلیل افق های فکری، هنری او کمکی باشد و از زندگی او مثل آثارش درس هایی آموخت . - شمیسا ، 1373 ، - 8 چنین کاری را سال 1380 پریدخت سپهری خواهر کوچکتر سهراب انجام داد و مجموعه ای از دست نوشته ها، خاطرات و نامه هاو بیوگرافی سهراب به قلم خودش را در کتابی به نام » هنوز در سفرم « تهیه و تنظیم کرد که پشتیبانی مطمئن و سودمند برای درک و شناخت شعر سهراب محسوب می شود .طبیعت دستمایهای برای شعر سهراب:
سپهری از جمله شاعران معاصر است که بسیار مورد توجه مردم قرار گرفته که تعدادی از شعارش که مخصوصاً از طبیعت الهام گرفته شد و با زبانی ساده بیان شده است، همواره در ذهن و زبان مردم جریان دارد . نمونه هایی مثل : صدای پای آب ، آب ، ندای آغاز ، سوره تماشا .در مجموعه های نخست سهراب سپهری، شاعر هنوز به اوج و کمال شاعری نرسیده و مشغول تمرین و تکرار است برای رسیدن به مجموعه ارزشمندی با عنوان» صدای پای آب. «در این مجموعه ها شعر سپهری با مایه هایی از شعر رمانتیک گره می خورد ، چه از لحاظ ساختاری و چه از لحاظ محتوایی و صدای بلند شاعر که در گوش جهانیان می پیچد، » صدای پاب آب« است .
سپهری در » زندگی خوابها« به خواب ها و تب و تاب های روحی خویش زندگی بخشیده و همانند گنگ خواب دیده ای آنها را شکسته و بسته برای دیگران تعریف می کند . حسین پور ، 1387 ، - 299 و چشمانم نوسان لنگر ساعت را در بهت خویش گم کرده بود. چگونه می شد در رگ های بی فضای این تصویر / همه گرمی خواب دوشین را ریخت.تصویر را کشیدم / چیزی گم شده بود / روی خودم خم شدم / خمره ای در هستی من دهان گشود . - هشت کتاب ، زندگی خوابها ، یاد بود - همین اشعار سبب شد که او را به عنوان یکی از شاعران موج نوفارسی معرفی کنند.البته سپهری در مجموعه های بعد مخصوصاً » صدای پای آب ، مسافر ، حجم سبز« از اینگونه اشعار فاصله می گیرد و به شاعری تمام عیار با سبک و دستگاه فکری خاص تبدیل می شود . - حسین پور ،1387 ، - 281
چیره دستی سپهری در شعر و توانایی شاعرانه وی در توصیف عناصر و اشیاء پیرامون غیرقابل انکار است و این توفیق در چهار دفتر پایانی سپهری بسیار والاتر و بالاتر است . - عابدی ، 1379 ، - 272ریلکه شاعرانه زیستن را برای شاعر تجویز می کند و آن را چیزی لازم می شمارد . در نزد ریلکه شعر میوه زندگی است و نغمه ای است که از کنه هستی شاعر برمی آید . به اعتقاد او شعر تنها نتیجه عواطف و احساسات نیست، بلکه محصول تجربه نیز هست .شاعر سازنده است و مانند سازندگان دیگر به مایه کار نیازمندی دارد . این مایه برای شاعر تجربیات اوست . - زرین کوب ، 1358 ، - 80
صدای پای آب، کنایه ای درخشان و زیرکانه از زندگی است - شمس لنگرودی،193، - 1370 سپهری شاعری است که تجربیات ساده روزمره اش و طبیعت اطرافش را بهعنوان دستمایه ای برای شعر گفتن استفاده کرده است و این تصویر سازی های تجربی و ملموس از شعر بلند » صدای پای آب« به بعد بن مایه ای برای بیان شاعرانه سهراب محسوب می شود. و تمام لحظات زندگی اش را به زبان شعر بیان می کند . خودش را معرفی می کند ، خانواده اش را ، حتی اسم اعضای خانواده را می برد . »مادرم در خواب است و منوچهر و پروانه ، و شاید همه مردم شهر. « - حجم سبز، ندای آغاز ، - 391 خاطراتش، کودکی اش را بیان می کند. از روزهای سبز و خوش و روشن . از مردمی که اسیر دنیای ماشینی شده اند و طبیعت رااز یاد بره اند و در میان رویش هندسی سیمان و آهنگ و سنگ گرفتار شده اند و قانون طبیعت را از یاد برده اند و دیگر : » کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد، زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت. « - حجم سبز، ندای آغاز ، - 391
رد تاثیر خانه پدری در شعر سپهری :
همیشه نوستالژی دوران کودکی و باغ پدری در شعر سهراب دیده میشود و شاعر از آن زمان با حسرت یاد می کند. دورانی که پر از نور، روشنایی، صفا و صمیمیت بود. دنیایی ساده، فارغ از اندیشه های زندگی ماشینی .همه خانواده در این خانه باغ بزرگ کنار هم در صفا و صمیمیت کنار هم زندگی می کنند و در کنار دیگر ساکنان این خانه یعنی: درختان و جانوران از ریزترین حشرات تا سگ و گربه به سر می برند.» سهراب در آغوش طبیعت زنده و ملموس و همگون با وجودش می بالید و سالها را پشت سر می گذاشت. صبح ها خیلی زود از خواب برمی خاست و تا تاریک روشن غروب به بازی و شیطنت می پرداخت. « - سپهری ، 1374 ، - 42 طفل، پاورچین پاورچین، دور شد کم کم در کوچه سنجاقک ها بار خود را بستم، رفتم از شهر خیالات سبک بیرون دلم از غربت سنجاقک پر - هشت کتاب ، صدای پای آب ، - 276
سپهری در خانهای بزرگ شد و فکرش رشد کرد که طبیعت و جاندارانش از درخت و حشره های روی آن تا اردک و بوقلمون ، مرغ و گربه و سگ عضو جدایی ناپذیر این مجموعه بودند و سپهری در کنار این ها زندگی کرد و بعدها که از این خانه کوچ کردند همواره خاطرات کودکی او که در این خانه سپری شده بود همراه او بود و حسرت آن دوران در شعرش به وضوح بازتاب دارد که اگر بخواهیم شاهد مثالی بیاوریم ، مجموعه » صدای پای آب« پر است از این حسرت دوران کودکی که بسیار زود گذشته است. رویش شکوفهها، جوانهها، پیدا شدن جوانه های گندم، شبدر، دیدن شکوفه های هلو، گل های اطلسی، زنبق، داوودی و ...سپهری همه این ها را از نزدیک دیده بود و لمس کرده بود .
در این خانه بوقلمون ، اردک ، گربه ، سگ باهم زندگی می کردند ، بدون هیچ گونه تنش و تنازعی و به راحتی همدیگر را درک می کردند و کنار هم زندگی می کردند .پریدخت خواهر کوچکتر سهراب از خاطرات کودکی اش اینگونه می نویسد که : از حیوانات دیگری که در این منزل داشتیم سگی به اسم فیدل و گربه ای به نام رقیه است که با بزغاله و مرغ و خروس مسئلهای نداشتند و برخلاف انسان ها آموخته بودند که چگونه یکدیگر را تحمل کنند و روابط مسالمت آمیز داشته باشند . - سپهری، 1374 ، - 350 در چنین فضایی دیگر جایی برای خشونت و استهزاء باقی نمیماند و همه در کنار هم آرام زندگی می کنند.
» من ندیدم دو صنوبر را باهم دشمن / من ندیدم بیدی ، سایه اش را بفروشد به زمین رایگان می بخشد نارون شاخه خود را به کلاغ / هرکجا برگی هست شور من می شکفد « - هشت کتاب ، صدای پای آب ، - 288همین تصاویر بازی های کودکانه بود که در شعرش نمود پیدا کرد و تصویری کاملاً شاعرانه را با زبانی ساده بیبان می کند . » من درون نور – باران قصد کودکی بودم / جوی رویاها گلی می برد / همراه آب شتابان ، می دویدم مست زیبایی « - هشت کتاب ، گل آینه ، - 148 » جیب های ما صدای جیک جیک صبح های کودکی می داد « - حجم سبز ، تپش سایه دوست ، - 367سهراب در این قطعه قصد کرده خاطرات دوران کودکی اش را یادآور شود و بگوید که ذهن ما پر از نشاط است و اکنون در حسرت گذشتهها به سر می برد. یعنی هنوز هم خاطرات دوران کودکی در او زنده است که مثل جیک جیک گنجشکها در صبح برای او تازگی دارد، که از آن دوران ذهنیتی از لحظههای خوب و خوش دوران کودکی باقی مانده است .