بخشی از مقاله

چکیده

از نظر لویی کان تمام مکانهایی که انسان برای تامین خواسته خود در فراگیری، از آنها استفاده میکند مدرسه نام دارد و این مکانها، تنها برای یادگیری و آموختن عقاید و نظریات نمیباشند بلکه برای فهم و ادراک دلایل وجود هر چیز و مناسبتهای دو جانبه و روابط بین انسان واجتماع و طبیعت نیز مورد استفاده قرار میگیرند.پس این سوال که ایا رابطه ای بین طراحی فضاهای آموزشی با میزان یادگیری در این فضاها وجود دارد می تواند این فرضیه را به دنبال داشته باشد که ساخت مدرسه چندین دهه است که در کشورهای پیشرفته به عنوان یک سلول جدا از اجتماع به کلی کنارگذاشته شده است و همه کسانی که به طراحی فضاهای آموزشی می پردازند به مدرسه یا آموزشگاه به عنوان سازه ای درون جامعه و در پیوند به آن نگاه می کنند هدف این تحقیق تحلیلی بر نظریه های روانشناسی و رویکردهای ساختار شکن - خلاق - معماری ماننددکوراتیو ومنظر در برخورد با فضاهای مدارس در جهت تقویت نقش این فضاها در یادگیری و آموزش دانش آموزان می باشد .

برای حصول به این منظور در ابتدا متون و ادبیات جهانی مرتبط با موضوع فضا های اموزشی در ارتقاء کیفیت آموزشی آن بررسی شده است .نتایج این پژوهش نشان میدهد که عمده رویکردها و گرایشات مطرح به اهمیت معیارهای کیفی از قبیل اشتراک محله ومدرسه، طراحی پایداروسلامتی اجتماعی مدرسه وجامعه در رابطه با هم می پردازدو فضای اصلی یک مدرسه رابه عنوان عنصر اصلی ارتباط دهنده کلاس ها و فضاهای آموزشی می داند که باید متنوع باشد تا دانش اموز با حضور در آن چهره کوچک شده و متناسبی از جامعه بیرونی را درک کند .در نتیجه گذران سال های تحصیل و بلوغ، با روند همگون با اجتماع، تجربه متناسبی ازجامعه بیرونی را درک کند

واژه های کلیدی:فضاهای خلاق،یادگیری جامعه گرا،محیط آموزشی،تعامل اجتماعی

مقدمه

آموختن، فرآیند اصلی ذهن هر انسان است که از زمان تولد تا هنگام مرگ در محیط زیست وی صورت می گیرد. اگر آموزش نهادینه باشد در ترین جایی است که به ذهن کودکان شکل می دهد. توجه به این فضاها و تبدیل آن به مکان هایی متناسب برای بروز خلاقیت و آموختن، امری ضروری است که ما باید برای کودکان مان انجام دهی مبرای روشن شدن میزان اهمیت طراحی فضاهای آموزشی به جدول شماره یک دقت کنید، زمان بندی گرایش های ذهنی- حسی آنچه مسلم است پایه این .یک انسان در آن نشان داده شده است گرایش ها از نوزادی و زمان تولد شکل می گیرد. در ادامه این نوشتار به بیان چند نظریه و راهبرد برای طراحی فضاهای آموزشی کودکان  پرداخت خواهد شد

عوامل موثر در طراحی برای یک محیط آموزشی:
- راه های دیدن و اطلاع از چگونگی نگریستن کودکان
- زمان، فضا، اطلاعات و ابزار پایه ایی بکار رفته در آموزش
- دانشمندان و آموزگاران هنرمندان یا کاردانان - تکنسین - به عنوان اعضای موثر                                                                                                                                        - اصول پایدار در نگرش کودکان - عناصر ثابت در ذهن کودکان برای درک محیط

عناصر تاثیر گذار بر فضای آموزشی

مجموعه ایی از عوامل می توانند بر میزان تاثیرگذاری فضا بر ذهن دانش آموزان سودمند باشد، در زیر به مجموعه این عوامل اشاره شده است:

پربار بودن حسی، رنگ، گوناگونی، روشنی، احترام به مخاطب، باورپذیر بودن واقعی بودن، برانگیزنده تخیل، آرامش، آزادی، پویایی، انعطاف پذیری، گرمای محیط، تغذیه، انسانیت، باز بودن فضا، دانش وخردکیفیت های پیش گفته هنگامی که در کنار هم قرار می گیرند، می توانند یک فضای ارزشمند را بسازند .ساختمان یک مدرسه چیزی بیش از فضایی منزوی است که کودکان ساعت های مشخصی را در آن سپری می کنند. فضای مدرسه مکانی است که کودک در آن در نقش خود به فعالیت می پردازد. هر مدرسه، کودکستان و هر گونه فضای آموزشی باید قدرت ترکیبشدن با اجتماع را داشته باشد تا بتواند این اجتماع های کوچک را نمونه ایی از جامعه بزرگ تر بپندارند و زنجیره وار به جامعه اصلی پیوند بزنند .

بدین ترتیب کودک چگونه اجتماعی بودن را در فضایی یکدست و یکرنگ و بدون تحمل آسیب های احتمالی در محیط شهری می اموزد یکی از کارهای نادرستی که در برخورد با ساختمان مدارس صورت می گیرد جداسازی از محله و در نظر نگرفتن آن به عنوان یک فضای شهری است، فضایی سرزنده جهت حضور مردم و گردهم آیی های اجتماعی در آن. می شود مدرسه با دو یا چند کاربری بهره برداری شود، به طور نمونه یک مدرسه به عنوان خانه محله نیز کاربرد داشته باشد. ساختن ساختمان و عمارتی مستقل برای مدرسه سال هاست که منسوخ شده است و دنیا به سمت خلق باغ شهرهایی کودکانه پیش می رود تصویر زیر متعلق به یک فضای شهری در شهر "بی جین" چین است که دو مدرسه و محله به طور مشترک از آن استفاده می کنند.

در خصوص طراحی فضای داخلی باید به این نکته توجه داشت که کلاس های درسِ بسته و جعبه مانند رو به افول هستند و به مرور جای خود را به کلاس هایی خواهند داد که با بخشی از اجتماع در پیوند باشند. فضای اصلی یک مدرسه به عنوان عنصر اصلی ارتباط دهنده کلاس ها و فضاهای آموزشی باید متنوع باشد تا کودک با حضور در آن چهره کوچک شده و متناسبی از جامعه بیرونی را درک کند .در نتیجه گذران سال های تحصیل و بلوغ، با روند همگون با اجتماع، تجربه ایی پذیرنده و جذاب خواهد بود. مدرسه علاوه بر مکانی برای سوادآموزی جامعه ایی کوچک، پناهگاهی برای کودکان ومکانی برای آموختن روابط اجتماعی تبدیل خواهد شد.

مشارکت:
برای خلق یک فضای آموزشی با کیفیات ذکر شده باید تمامی دیدگاه ها مهم دانسته شوند. ایجاد دیدگاه مشارکتی میان معماران و پژوهشگران آموزش ما را به این سمت سوق می دهد که فضای آموزشی باید: دارای هویت و حس تعلق ، سرشار از آسایش و امن و دنج باشد.مشورت با کودکان سوی دیگر از این برداشت است. دقت در رفتار و خواسته های آنان نشان می دهد ایجاد فضاهایی برای ورزش، غذا خوردن، استفاده از فناوری و بازی، در محیط آموزشی شان ضروری است. تفکیک حدودی فضاها با توجه به کاربری آن ها باعث ایجاد نظم ذهنی در کودکان می شود اما باید توجه داشت که افراط در این امر باعث خلق فضاهایی کسالت بار می شود.

"استفان پس" معتقد است که اگر ما بخواهیم فضاهای آموزشی مناسب برای جامعه قرن بیست و یکمی خلق کنیم، باید به کلاس ها، مدارس و کارهای مان متفاوت بنگریم. در همین راستا کیرستین چیلر معتقد است برای ایجاد تغییری حقیقی باید: از نظر کودکان خود نیز متفاوت بروز کنیم. کودکان گرایش دارند ما را به عنوان هنرمند ببینند تا تکنسین های علمی و قانونمندقدرتمندترین عامل در طراحی یک فضای آموزشی توجه به نگرش و زاویه دید کودکان به دوران کودکی و دنیای اطراف شان است. این موضوع که کودکان به دنیا چگونه می نگرند و چه روندی را در ذهن می پیمایند تا تصمیم های خود را بگیرند نکاتی است که باید در طراحی یک مکان آموزشی در نظر گرفته.

یکی از گزینش های ما در طراحی فضای مناسب آموزشی برای کودکان نگرش به فضای باز در طراحی های فضای آموزشگاهی است. بنابر دیدگاه موسسه پژوهشی کودکان نیوزیلند: تاثیر محیط بیرونی و درونی به صورت هماهنگ بر برنامه درسی نونهالان نقش بسیار مهمی در "آموزش های اجتماعی-فرهنگی" دارد. آموزش ها باید برای درک اجتماعی، روابط متقابل با افراد و درک فضاها و عناصر موجود در آنان برنامه ریزی شود.برنامه های آموزشی در نظر گرفته شده برای نوزادان، کودکان نوپا و پیش دبستانی در نیوزیلند دوهدف اصلی را دنبال می کند:

پرورش منش و خوی مثبت یادگیری کودکان و ساده سازی درک دیدگاه های کودکان در مورد اماکن، مردم و وسایل تجهیزات شیوه یادگیری کودکان وتوجه بیشتربه این شیوه مسیرمثبتی که برای آموختن پیموده می شود نسبت به مطالب یاد گرفته شده. به عبارتی آموختن به هر شیوه ایی توجیح پذیر نیست کودکان به عنوان نوآموزان فعال شناخته می شوند، در نتیجه آموختن وآموزش دادن باید با شیوه متقابل و همسو پیش برود. گاهی حتا کودکان آموزش می دهند و آموزگاران می آموزند. با نظریه آموزشی "اجتماعی-فرهنگی" محیط تعریفی متفاوت خواهد داشت، کودکان متفاوت می بینند و مدیریت می کنند. آنان با نمادها و نشانه های فرهنگی بیش تری آشنا می شوند و با عناصر طبیعی محیط زیست خود تماس مستقیم خواهند داشت.

فضای بیرونی با مصالح طبیعی
در روش آموزشی نیوزیلند مهم ترین ویژگی ها وجود عواملی چون فضایی سرشار از تجهیزات با مصالح مناسب، دارای طراحی و مدیریت حساب شده در راستای ارتقای سطح برخورد کودکان با مردم و بالابردن توان حضورو ارتباط با گروه های اجتماعی است.در سال 2004 گروهی از پژوهشگران انگلیسی ، مجموعه پرسش هایی را از کودکان سرتاسر انگلستان در باره میزان تاثیر محیط برآنان رامطرح  کردند که نتیجه آن به شرح  زیراست:
نابرابری در مورد تساوی محیطی با کیفیت بالا، میان کودکانی که در روستاها زندگی می کنند به نسبت کودکان شهری کودکان حس بسیار قوی در زمینه محیط به عنوان یک فضای اجتماعی دارند و این موضوع عامل علاقه و کشش کودکان به بازی در فضاهای باز است. از این راه می توان برای ایجاد روابط اجتماعی و توسعه آن فعالیت کرد اولین عنصر تاثیرگذار بر واکنش کودکان در محیط های جدید براساس میزان احساس خطر آنان است در کمال تعجب بسیاری از کودکان در بدست آوردن دید درست از محیط جدید موفق هستند اما آنان این مهم را با توجه به طرح واره های ذهنی خود از محیطی که متعلق به آن هستند کسب می کنند.
 
از آنجا که کودکان ساعت های منظم و زیادی را در مدرسه می گذرانند، پیشنهاد می شود جهت بهبود و بالا بردن حس ها و توانایی های ذکر شده، مدارس سبز و پایدار طراحی شود؛ به کودکان فرصت ساخت محیط بیرونی و بروز خلاقیت های شان داده شود. از محیط طبیعی به عنوان عاملی برای ارتباط بین کودکان استفاده شود. در نهایت محیط طبیعی و عمومی بیشتر در فضاهای آموزشی، انجام فعالیت های گروهی، لمس طبیعت و پیوند با جامعه، باعث رشد کودکانی سالم چه از منظر جسمی و چه از منظر روانی خواهد بود پژوهشها نشان میدهند که در مورد یادگیری کودکان در فضاهای ساختار شکن - خلاق - رویکردهای اصلی زیر مطرح شده اند: -1رویکرد یادگیری از طریق زمینهای بازی -2رویکرد یادگیری از طریق منظر -3یادگیری تجربه گرا -4یادگیری جامعه گرا -5یادگیری محیط گرا -6یادگیری مکان گرا

پژوهشهای انجام شده برروی موضوع آموزش بیرونی در حیاط مدارس نشان میدهد که مفاهیم و موضوعاتی از قبیل نحوه یادگیری علوم، ریاضیات، هنر، زبانانگلیسی، تاریخ، جغرافیا و گیاهان در حیاط مدارس مورد بررسی قرار گرفته اند مرور سوابق فقدان بررسی مفاهیم تخصصی و مرتبط با شرایط جامعه محلی هر مدرسهای از قبیل توسعه پایدار، کارگروهی که جزو مهارتها و توسعههای شناختی و رفتاری هستند را نشان میدهد .از طرفی عوامل و معیارهای اجتماعی و فرهنگی مطرح در هر پروژه پژوهشی و کاربردی در جهان محدودیتهایی را تحمیل نموده است که چه بسا ,.با توجه به شرایط هر جامعهای قابل تغییر باشد نظر به اشتیاق روز افزون افزایش سبزینگی حیاط مدارس و یادگیری در کلاسهای درس بیرونی، پژوهشهای بسیاری در این حوزهها از حدود دو دهه پیش آغاز شده و در حال انجام میباشد .

یک حوزه از پژوهشها تأثیرات بهبود حیاط مدارس بر افراد جوان و کودکان را بررسی کردهاند .تجزیه و تحلیل دیمنت در این حوزه مشخص میکند که دامنهای از مطالعات که تأثیر حیاط سبز مدارس را برروی پیشرفت تحصیلی بچهها، رشد رفتاری و اجتماعی، بازی، آگاهی محیطی، سلامتی و ایمنی بررسی کرده است .حوزهای دیگر از پژوهشها، رفتارها و عملهای اجتماعی بچه ها را در حیاط مدارس مطالعه کرده است مرور ادبیات مرتبط با طراحی حیاط باز مدارس حاکی از کمبود پرداختن به این موضوع در حوزه های زیر میباشد:

- فقدان کار بر روی مدارس راهنمایی و توجه صرف به مدارس ابتدایی
- کمبود بینشهای جامع در فرایند بهبود طراحی حیاط مدارس لوکاس مطرح می کند که توسعه حیاط مدارس نیاز دارد تا کل نگر، پایدار و مشارکتی باشد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید