بخشی از مقاله

چکیده

این مقاله به تحلیل موضوع کیفیت منظر شهری با تاکید بر پایداری فضا بر پایه تدوین معیارهای سنجش و ارزیابی و به وسیله دو روش ایستا و پویای برداشت منظر فضای شهری شکل گرفته است و به نظر میرسد به عنوان روشی جهت بررسی میزان مطلوبیت منظر شهری در طراحی شهری مورد استفاده قرار گیرد.

رویکرد این پژوهش، ارایه نوعی روششناسی در ارزیابی منظر، بر پایه مطالعه و تحلیل محتوایی ادبیات طراحی شهری و معماری در این زمینه است که چهارچوبی را جهت سنجش کیفیت منظر شهری پایدار مطلوب با شخصیتهای - کاراکترهای - بصری متفاوت، در بخشی از شهر بر اساس تکنیک دیدهای متوالی و روش ایستا به وسیله تحلیلهای تصویری و توصیفی ارایه مینماید.

هدف اصلی پژوهش، ایجاد مطبوبیت و پایداری فضایی از طریق تکنیک برداشت منظر شهری با دو روش ایستا و دیدهای متوالی - پویا - است، که این امر به دستیابی به اصول کاربردی در طراحی منظر پایدار شهری کمک شایانی می-کند.

در این مقاله، ابتدا به بررسی مفاهیم و تعاریف منظر شهری مطلوب، روشهای برداشت منظر شهری و ویژگیهای فضای شهری پایدار پرداخته میشود و سپس با استخراج مجموعهای از معیارها و سنجههای منظر پایدار فضای شهری در قالب روش سنجش یکپارچه - - SWOT نمونه مطالعاتی مورد ارزیابی قرار میگیرد و در نهایت مجموعهای از راهکارهای طراحی منظر به جهت افزایش کیفیت مطلوبیت و پایداری در هر یک از پهنههای محدوده مورد مطالعه، بیان میگردد.

-1 مقدمه

شهر متشکل از شبکهای از فضاهای متوالی با کیفیات بصری متفاوت است. این توالی فضایی در صورتی به وجود می-آید که انسان در طول یک مسیر، فضاهای قابل تمایز از یکدیگر را ادراک کند و آنها را به عنوان فضاهای مرتبط به هم تلقی نماید؛ قضاهایی که در چنین ترکیب بی پایانی شرکت داشتهاند به طور همزمان قابل دیده شدن نیستند و در یک توالی بصری ادراک میشوند - بهزادفر و رزاقی اصل 1387 ، . - 67 قالب مصنوع فضای شهری از شش بعد، کلیت فضا، کف، جداره، بام، آسمان و پویانگری تشکیل شده است.

مناظر متمادی از یک مجموعه در ذهن ناظر ادراکاتی را نقش میبندد و ارزشهای منظر شهری را در ابعاد دینامیک تنوع میبخشد، علاوه بر آن هر یک از فضاهای متوالی قابل تمایز نیز با ویژگیهای منحصر به فرد خود در ابعاد ایستا قابلیت نقد و بررسی را دارا هستند.

حرکتی که در هر زمان همراه با دیدی نو، بسته به ویژگیهای فضا حاصل میگردد، به دیدهای پیاپی و مرتبط منجر میشود که ارزشهای سه بعدی بسیاری را در خود نهفته دارد و با بررسی دو بعدی کالبد این مناظر - جداره - تاثیرپذیری قوی و جنبههای واکنشی پر هیجان نهفته در هر بخش از فضا که به ناظر در حال حرکت در فضای شهری مطلوب دست میدهد، مشخص میگردد؛ لذا دو مفهوم ایستا و پویا، بار معنایی خاصی در منظر شهری یافتهاند و به عنوان تکنیکهای سنجش کیفیت فضا شمرده میشوند. بنابراین معماران و طراحان شهری به هنگام طراحی منظر شهری نیازمند درک و شناخت صحیح این مفهوم تاثیرگذار بر ادراک ناظر هستند.

روش پژوهش

تحقیق حاضر در بدو امر به کندوکاوی در تعاریف و مفاهیم منظر شهری و ادراک ناظر در ابعاد ایستا و بررسی جداره فضای شهری و همچنین حرکت ناظر و ادراک آن با هدف استخراج معیارها و شاخصهایی مرتبط با دو مفهوم روش ایستا و روش دیدهای متوالی است و بسط این شناخت با دستیابی به معیارها و زیرمعیارهای نهایی جهت تحلیل منظر فضای شهری به عنوان منظر مطلوب و پایداری شهری مشخص میگردد.

پس از استخراج معیارها و سنجههای شناخت کیفیات بصری منظر پایدار شهری به وسیله برداشت میدانی و تصاویر گرفته شده از فضای شهری مورد بررسی انجام شده تا این معیارها تدقیق گردد. شناخت و تحلیل سایت با بهرهگیری از این معیارها بررسی میشوند و نتیجه نهایی در جدول تحلیل یکپارچه SWOT برای سکانسهای مورد بررسی از فضای شهری گنجانده شده تا بتوان در نهایت تفسیری از مصادیق مطلوبیت منظر پایدار شهری در سه پهنه مورد بررسی با خصوصیات متفاوت ارایه نمود، و اهداف مد نظر این پروژه در دو سطح تعریف شده است:

.1 سطح کلان: در این تحقیق هدف عمده دستیابی به پارامترهایی جهت سنجش میزان مطلوبیت منظر پایدار فضای شهری با استفاده از دو تکنیک ایستا و پویا - دیدهای متوالی - است، تا بدین وسیله به اصول کاربردی در طراحی منظرسازی دست یافت.

.2 سطح عملیاتی: در مقیاس کوچک هدف از این تحقیق ارزیابی پهنههای متنوع محدوده مطالعاتی به وسیله معیارهای استخراج شده است تا بدین وسیله راهکارهایی نتیجه گردد که فضای برخورداری از عملکرد مناسب از زیبایی، قابلیت ادراک و پایداری مناسب برای ناظر نیز برخوردار باشد.

-2 مبانی نظری پژوهش

-1-2 منظر شهری

حس خوشایندی که یک فرد از زندگی در محیط شهری دارد به تبع با جانمایی صحیح کلیه عوامل و علیالخصوص فضاها و عوامل کالبدی آن به وجود آمده و در قالبی از مناظر شهری معنا مییابد. اگر منظر شهری مجموعهای از عوامل طبیعی ، مصنوع و فعالیتهای شهری معرفی گردد که بسته به ویژگیهای خاص هر شهر، چهره ای متفاو ت را میپذیرد، ایجاد مطلوبیت در آن، جز با اتخاذ روشی مناسب برای شناساییاش و تلاش در جهت انتظام اجزای آن میسر نمیباشد.

اصطلاح منظر شهری نخستین بار توسط گوردن کالن1 در کتاب » منظر شهری « به کار گرفته شد. وی با تاکید بر اثرات حسی که منظر میتواند بر ساکنین و بازدیدکنندگان شهری داشته باشد، خواستار ایجاد لذت بصری در مقیاس شهر شد. بحث اصلی کالن این بود که ساختمانها در کنار هم مطلوبیت بصریای ایجاد میکنند که هیچ یک از آنها به تنهایی قادر به ایجاد آن نیستند - کالن 1961 ، . - 10 ریچارد هدمن 2 اعتقاد داشت که به هنگام حرکت در درون شهر نیز آن چه که به دیده ناظر میآید متاثر از شکل، فرم ساختمانها، زاویه تابش آفتاب، تراکم ساختمانی و مسایل اقتصادی است که در قالب خیابان و پلازا - میدانچه - در ذهن جای میگیرد.

منظر یک خیابان به صورت طولی و عرضی به وسیله بدنهها تعریف میشود که نسبت بدنهها به عرض خیابان و ترکیبات جمعی آن حس فضایی متفاوتی را در بیننده ایجاد میکنند. هدمن معتقد است که در منظر خیابانها و میادین نقش میزان و جهت ترافیک، درختکاری و مبلمان شهری نباید نادیده گرفته شود. پاول دی اشپرای ریگن3 منظر شهر را سرشار از معانی، خاطرات، تجربیات، مکانها، بناها، شلوغی و صحنه های مرگ و زندگی میداند و تاکید دارد که برداشت از یک منظر شهری، فارغ از اندازه شهر، در مقیاسهای متفاوت اعم از سطح کلان شهری تا یک محله کوچک امکان-پذیر است.

به عقیده او در حرکت درون شهر و در یک برداشت وسیع از کل شهر عنصر غالب منظر ساز مسیرها میباشند که اصلیترین عامل تعیین کننده منظر شهری هستند و به واسطه چگونگی ارتباطشان با یکدیگر، وضوح و خوانایی، شکل ظاهریشان و تجهیزات و علایم ترافیکی موجود در آنها، ویژگیهای بصری متفاوتی را ارایه می دهند - , Espreiregen Paul . - 1981 ادموند بیکن4 شکل یک شهر را شاخصی برای سنجش میزان تمدن بشری به حساب آورده و هرگونه طراحی در زمینه منظر شهری را در وهله اول، در قالب ساختار اصلی شهر میسر میداند. او معتقد است که باید قسمتی از شهر را به عنوان جوهره و ساختار اصلی انتخاب کرده و با اعمال تغییراتی در آن، امکان توسعه و تداوم را در کلیت شهر فراهم آورد.

منظر ساختار اصلی شهر ترکیبی از مسیرهای حرکتی و تودههای ساختمانی است که بر پایه نحوه ترکیب توده و فضا به منظور پدید آوردن تجربیات متوالی و همزمان جانمایی شدهاند. همچنین کرمونا اعتقاد دارد فرم شهر و ظاهر آن باید طیف وسیعی از مردمی که آن را تجربه میکنند راضی کند، همانطور که راپاپورت منظر شهر را نقطه تماس فرد با محیط پیرامون میداند؛ و کاپلانها چهارچوب ترجیح محیطی افراد را برمیشمارند. کاپلانها اظهار میدارند که یکپارچگی، خوانایی، پیچیدگی و رمز و راز به عنوان کیفیتهای اطلاعاتی محیطها هستند که به ترجیهات مردم برای محیطهای کالبدی کمک میکنند. برای درک آنی از محیطها، فهمیدن بهوسیله یکپارچگی و پیچیدگی محیطی عنوان شده است و در طول زمان طولانیتر کیفیتهای خوانایی و رمز و راز جستجو در محیط مهم مینماید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید