بخشی از مقاله
خلاصه یا چکیده
توسعه و رونق گردشگری بهعنوان مجموعه فعالیتهای اقتصادی، تأثیر بسزایی در تقویت بنیانهای اقتصادی جوامع دارد و نقش گردشگری بهعنوان منبع جدیدی برای ایجاد اشتغال، کسب درآمد، دریافتهای مالیاتی بیشتر، جذب ارز و تقویت زیرساختهای اجتماعی که موجب رشد و توسعه سایر صنایع میشود، در مطالعات متعدد مورد تائید قرارگرفته است. این مهم بدون تبیین، طراحی استراتژیهای گسترش و رونق فعالیتهای گردشگری، اولویتبندی آنها و متعاقب آن پایش مستمر و نظارت امکانپذیر نخواهد بود.
در این تحقیق ابتدا 44 مدل برنامهریزی راهبردی موردمطالعه قرار گرفت و با شاخصهای تبیین موقعیت فعلی، تبیین ارکان جهت ساز، امکان کمی سازی، امکان اولویتبندی، امکان پویایی، پایش و کنترل، در نظر گرفتن بودجه با یکدیگر مقایسه شدند و مدل برایس مدل مناسب برای توسعه گردشگری و اداره کل میراث فرهنگی خراسان جنوبی انتخاب گردید.
این امکان با شناسایی عوامل از طریق مطالعات کتابخانهای، مصاحبه تخصصی با خبرگان حاصل گردید سپس با نظرسنجی از خبرگان به 44 عامل کاهش یافت و عوامل منتخب برای دو حالت وضعیت موجود و درجه تأثیر عامل به نظرخواهی گذاشته شد. نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید مبنایی برای طراحی راهبردها گردید و سپس به کمک روشهایی چون Topsis،Saw اولویتبندی و نتایج به کمک روش اسپیرمن مقایسه شده است.پ
مقدمه
تغییرات سریع جهانی و منطقهای و تلاطمات ناشی از این تغییرات خواهناخواه سراغ تمامی شرکتها، مؤسسات و سازمانها چه بزرگ و چه کوچک خواهد رفت و بر سرنوشت آنها آثار خود را باقی خواهد گذاشت. در این صورت آن شرکتها، مؤسسات و سازمانهایی که تدبیری برای چنان روزهای متلاطم و ناخواسته، اندیشیده و دارای استراتژی مشخصی باشند که این استراتژی از طریق دارا بودن برنامهریزی راهبردی یا استراتژیک محقق خواهد شد، باقی خواهند ماند و رشد خواهند یافت و سایرین بهناچار ضربه را از محیط بر پیکر خود دریافت خواهند داشت
پس هر شرکت و سازمان جهت حضور در بازار رقابتی و بقا در این رقابت نیاز به یک سیستم برنامهریزی مؤثر جهت پاسخگویی به تغییرات محیط خارج و استفاده مناسب از منابع داخلی را دارد.[ 2 ] کثرت تغییرات نیز که سازمانها با آن مواجهاند از چنان نیرو و فشاری برخوردار است که هر نوع مقاومتی را در هم کوبیده و همه را با خود به جلو میبرد. بهعبارتدیگر وسعت و تنوع نیروی تغییر که بر پیکر سازمانها وارد میآید آنچنان زیاد است که چارهای جز انطباق و پاسخگویی به این تغییرات وجود ندارد.
دراینبین سازمانهایی موفق هستند که نیازهای محیط را تأمین می- کنند؛ اما واقعیت این است که بدون طراحی و تدوین و اجرای استراتژی مناسب، سازمانها نمیتوانند به نتایج مورد انتظار دست یابند.[3 ] ضروری است که مدیران آمادگی اداره تغییرات در محیط پویا و متغیر را داشته باشند و سازمانها نیز برای ایجاد تغییر در جهت بهبود کارها تلاش کنند، درغیراینصورت موجودیت و بقای خود را دستخوش نابودی و تهدید قرار میدهند.
بنابراین برای اینکه سازمانها بتوانند از این گرداب جان سالم بدر ببرند باید پیوسته با امواجی سهمگین از تغییرات دائمی روبرو گردند و مدیریت استراتژیک بهترین ابزار برای تمام سازمانهایی است که درصدد هستند بدون تسلیم در برابر تغییر، حضوری آگاهانه در بازار داشته باشند.[ 5 ] صنعت گردشگری تا پایان دهه آینده در صدر جدول صنایع پردرآمد جهان قرار میگیرد.
این صنعت در سال 1998 با درآمدی 500 میلیارد دلاری بر صنعت کامپیوتر و خودرو پیشی گرفت و پیشبینی میشود تا سال 2020 بر تنها صنعت پردرآمد دنیا یعنی نفت نیز فائق آید. در سال 2003 ایالاتمتحده با درآمدی معادل 68/4، فرانسه با 29/3، اسپانیا با 27/3 میلیارد دلار در رأس کشورهایی بودند که بیشترین درامد را ازین صنعت داشتهاند. در این سال درامد ایران تنها 863 میلیون دلار بوده است - WTO,2003 - درحالیکه ایران جزو ده کشور نخست جهان به لحاظ جاذبههای گردشگری است. - WTO,2004 - این مقایسه شکاف عظیمی را نشان میدهد که پر کردن آن در دنیای امروز با این حجم و سرعت، به رؤیایی دستنیافتنی شبیه است.
در جریان توسعه گردشگری، نواحی شهری به علت آنکه جاذبههای تاریخی و فرهنگی بسیاری دارندغالباً مقاصد گردشگری مهمی محسوب میشوند، بنابراین، حجم زیادی از امکانات گردشگری در شهرها متمرکز میشوند.[ 6 ] چراکه شکلگیری عصر پسامدرنیته با گزارهای اصلی آن یعنی جهانیشدن، فرآوری اطلاعات و گردشگری همراه شده و دورهی جدیدی را در تعاملات اجتماعی و فرهنگی انسانهاخصوصاً در قالب ساختهای شهری رقمزده است[ 7 ] .بنابراین لازم است همگام با افزایش گردشگران در فکر برنامهریزی برای بهینهسازی امکانات موجود و استقرار امکانات موردنیاز باشیم.
تعاریف متعددی از استراتژی و چگونگی ایجاد آن وجود دارد. ازجمله میتوان استراتژی را بهصورت مسیری از فعالیتها برای حصول یک هدف سازماندهیشده تعریف نمود. دو دیدگاه در خصوص این مسیر فعالیتها وجود دارد، یک دیدگاه آن را بهعنوان مسیر نامزد شدهای از فعالیتها و دیدگاهی دیگر بهعنوان مسیر تحققیافتهای از فعالیتها متصور میباشد؛ مینتزبرگ و واترز نهتنها این دو دیدگاه را متضاد هم نمیدانند بلکه آنها را تکمیلکننده هم معرفی میکنند.
مبانی نظری
برنامهریزی استراتژیک برنامهریزی استراتژیک تلاشی سازمانیافته و منظم برای اتخاذ تصمیمات بنیادی و انجام اقدامات اساسی که ماهیت و سمتگیری فعالیتهای یک سازمان را با دیگر نهادهها در چارچوبی قانونمند شکل میدهند، میباشند. در برنامهریزی استراتژیک عملیاتی که سازمان را قادر میسازد تا آینده را دقیقتر و روشنتر ترسیم نموده و اهداف خود را تحقق بخشد، به نظم و قاعده درآمده و شناخته شده و تهدیدات و فرصتهایی که ممکن است در آینده شرکت با آنها برخورد نماید، پیشبینی میشوند؛ و بر اساس این عملیات است که نمودار لازم برای وصول به اهداف سازمانی در آینده ترسیم گردیده و با ارزیابی نتایج از این عملیات است که درجه وصول به هدف معین شده و نقایص شناخته شده، مرتفع میگردد
برنامهریزی نحوه طی فاصله بین جایی که هستیم و جایی که میخواهیم باشیم را مشخص میکند. برنامهریزی سلسله مراتبی دارد؛ که عبارت است از:
مأموریت یا رسالت: علت غایی و چرایی ایجاد هر سازمان مأموریتیا مقصود آن است و معمولاً جنبه اجتماعی دارد.
هدفها: اهداف پایانهایی در خط و راستای رسالت میباشد که فعالیتها در جهت آنها سمتوسو یافتهاند اهداف ممکن است کمی یا کیفی باشند.
استراتژی: استراتژی یک برنامه واحد و همهجانبه و تلفیقی است که نقاط قوت و ضعف سازمان را با فرصتها و تهدیدات محیطی مربوط ساخته و دستیابی به اهداف اصلی سازمان را ممکن میسازد.
برنامهریزی در حقیقت تصمیمگیری در مورد این است که چهکاری توسط چه کسی و در چه زمانی و به چه نحو انجام شود. تعریف استراتژی از دیدگاههای مختلف:
از دیدگاه چندلر1، استراتژی عبارت است از تعیین اهداف و مقاصد بنیادی یک شرکت، انجام دادن یک سلسله اقدامها و تخصیص منابع ضروری جهت اجرای این هدف.
از دیدگاه چیستن، اندرو و باور2، استراتژی عبارت است از الگوی تصمیماتی که منظورها، مقاصد و اهداف شرکت را شکل داده، آشکار ساخته، خطمشیهای اصلی و طرحهای لازم جهت دستیابی به این اهداف را ایجاد میکند.[
خطمشی: خطمشیها نیز برنامههایی هستند که در آنها بیانها یا مفاهیمی که ذکر و عمل و تصمیمگیری را هدایت میکنند، وجود دارد. تمام خطمشیها را نمیتوان استراتژی نامید، چون اغلب آنهاصرفاً از اعمال مدیران حاصل میشوند.
خطمشیها، حدودی را که داخل آن تصمیم اتخاذ میگردد را مشخص میسازد و اطمینان میدهد که تصمیم با اهداف تطابق داشته و به آنها کمک خواهد کرد، خطمشیها گرایش رنددا قبلاً درباره مسائل تصمیم گرفته، از تحلیلهای تکراری اجتناب کرده و ساختار متحدالشکل به سایر برنامهها اختصاص دهند.
پیشینه تحقیق
پیشینه تحقیق برای برنامهریزی راهبردی توسعه گردشگری با روشهای گوناگون بسیار ناکافی هست، نمونههایی از تحقیقهای صورت گرفته عبارتاند از:
برنامهریزی راهبردی توسعه گردشگری شهر تفت با روش SOAR، اکو توریستی در راستای توسعه پایدار شهری با استفاده از مدلهای GIS - مورد نمونه شهرستان سردشت - ، ارزیابی اقلیم گردشگری استان آذربایجان غربی با استفاده از شاخص TCI و پهنهبندی آن در محیطGIS ، برنامهریزی توسعه گردشگری منطقه حفاظتشده اشتران کوه به کمک روش تحلیل سلسله مراتبی با استفاده از GIS و RS، منطقه بندی آمایشی برای توسعه گردشگری با رویکرد اکولوژیک و مدلAHP در GIS نمونه موردی منطقه نمونه بینالمللی گردشگری شاندیز، روش ماتریس ارزیابی اثرات سریع - RIAM - برای ارزیابی اثرات زیستمحیطی شهرکهای گردشگری حاشیه زایندهرود، مطالعه موردی: شهرک گردشگری سامان، تدوین حوزههای راهبردی توسعه مقاصد گردشگری با استفاده از تطبیق تئوریک و کاربردی مدلهای چرخه حیات مقصد و شاخص رنجش داکسی مورد شناسی: مصر، فرحزاد، محمدآباد کوره گز؛ ابوزیدآباد، بند ریگ و عشین، ریگ جن، جندق.
برنامهریزی راهبردی برای توسعه گردشگری با تکنیک SWOT روشینسبتاً نوین و موفقی است که اکنون در نقاط مختلف دنیا مورداستفاده قرار میگیرد. پیشینه تحقیق در مورد توسعه گردشگری در کشور ایران با روش SWOT نسبت به بقیه مدلها بیشتر است