بخشی از مقاله

چکیده

تنوع ادیان واقعیتی انکارناپذیر است، اما مهم چگونگی مواجهه با این واقعیت است. در مقابل دعاوی صدق و حقیقتمندی ادیان مختلف و همچنین ادعای نجاتبخشی آنها چه موضعی باید اتخاذ کرد؟ این مسأله امروزه به یکی از مهمترین مباحث فلسفه دین و کلام جدید تبدیل شده است.

در پاسخ به این مسأله، سه رویکرد عمده پدید آمده است؛ انحصارگرایی، شمولگرایی و کثرتگرایی دینی. کثرتگرایی، گرچهابتدائاً در الهیات مسیحی مطرح شد، اما چند سالی است که نظر برخی از متفکران اسلامی نیز بدان معطوف شده، و چالشهایی را در حوزه اندیشه دینی پدید آورده است. به همین سبب، در این نوشتار تلاش بر آن است که با استفاده از دیدگاههای علامه جعفری - ره - ، علاوه بر جستوجو از نظریه ایشان در باب مسأله ادیان دیگر - کثرت دینی - ، مشخصاً موضع ایشان در خصوص نظریه کثرتگرایی دینی نیز تبیین شود

در این راستا، پس از تبیین بحث، دیدگاه جان هیک درباره کثرتگرایی مورد نقد و بررسی واقع شده است. در ادامه بحث، دیدگاه علامه جعفری در خصوص کثرتگرایی تبیین شده است. اشکال اساسی فرضیه هیک در نوع نگرش وی به ادیان نهفته است. وی دین را نوعی واکنش انسانی صرف به واقعیت غایی تعبیر می کند، در حالی که از دیدگاه علامه جعفری، دین از وحی الهی سرچشمه میگیرد، و لذا تنوع ادیان - شرایع - نه به دلیل تجارب مختلف از حقیقت مختلف، بلکه ناشی از مشیت الهی است.

ایشان در مواجهه با موضوع کثرت دینی به روش دروندینی توسل میجوید و وحدت حقیقی ادیان را اثبات میکند. در نگاه ایشان، ادیان و شرایع الهی، مراتب تفصیل وحی الهی و تجلیات گوناگون حقیقت زنده - اسلام - اند. در عین حال بر این باورند دین در طول تاریخ و اعصار مختلف، جلوههای متنوع دارد و آخرین و کاملترین جلوه آن در اسلام محمدی - ص - تجلی یافته است و انسانها باید از آن پیروی نمایند.

مقدمه

دین از ابتدای تاریخ بشر بوده است . شواهد بسیاری وجود دارد دال بر این که انسانها به نحو اجتنابناپذیری دینی هستند. گرچه دینورزی امری مستمر و دائمی بوده است ، اما باید توجه داشت که دین ورزی همواره از تنوع وسیعی برخوردار بوده است، که نشانگر تنوع متعلق آن یعنی دین است. بنابرین ما با انواع مختلفی از دینداری و دینورزی مواجهیم که ناشی از تنوع و تکثر خود ادیان است، و این تکثر ادیان، نه وهمی و خیالی، بلکه واقعی و حقیقی است.

در مواجهه با این تنوع و تکثر دینی - religious plurality - ، تفسیرها و تبیینهای مختلفی صورت گرفته است. یک تبیین روشن این است که همه ادیان به طور مساوی کاذب میباشند؛ چرا که هیچ حقیقت الهیای وجود ندارد. یا به تعبیر دیگر، هیچ یک از مدعاهای ادیان در مورد حقایق الهی مصداقی ندارد. بر اساس این دیدگاه، که »طبیعتگرایی - naturalism - « نامیده شده است، واقعیت صرفاً شامل عالم طبیعی، و از جمله اذهان بشری است، که اشیاء مادی و کارکرد آنها هستند بنابراین، همه ادیان کاذب بوده صرفاً به عنوان مکانیزم فرافکنی - projection - بشری تبیین میشوند

پاسخ دیگر که نسبیگرایان دینی در قبال مساله تنوع ادیان پیش مینهند این است که اگر مدعاهای دو به دو ناسازگار ادیان درباره حقیقت و واقعیت را ملاحظه کنیم، درمی یابیم که هیچ حقیقت واحدی وجود ندارد، بلکه حقایق بیشتری وجود دارد که همه آنها صادقاند. در واقع، نسبیگرایی دینیمدعی است که هیچ باور دینی مطلقاً صادق نیست، یا اینکه مدعی است باورهای متعارض یا متناقض درباره خدا جملگی میتوانند صادق باشند. بنابراین نسبی گرا اظهار میکند که واقعیت و حقیقت - صدق - نسبی بوده و واقعیتی مستقل از ذهن واحد نداریم

نسبی گرایی و طبیعت گرایی نظریهایی ناواقعگرایانه میباشند. اما بیشتر بحثهای فعلی درباره تکثر ادیان، نظریه رئالیستی صدق را، یعنی اینکه حقیقت سرشت یگانهای دارد، پیشفرض میگیرند. هنگامی که با این رویکرد واقع گرایانه به موضوع میپردازیم معمولاً با سه نظریه اصلی مواجه میشویم که با نامهای انحصارگرایی - exclusivism - ، شمولگرایی - inclusivism - و کثرتگرایی - Pluralism - شهرت یافتهاند.

1.    شاید طبیعیترین حالت انسان مومن به یک دین، این فرض باشد که حقیقت در دین اوست و در نتیجه هر دینی که نظری مخالف با آن دارد، خطاست. چنین سخنی یک حالت طبیعی است؛ زیرا اقتضای ایمان به دینی خاص پذیرش ادعاهای اساسی آن به عنوان حقیقت است - رو،. - 332 :1381 این دیدگاه انحصارگرایی دینی است که بر اساس آن، نجات - رستگاری - ، اخلاقیات و عقاید یک دین، مزیت معرفتی دارد و پیروان ادیان دیگر از این مزیت بیرون هستند

2.    شمولگرایان معتقدند که تنها مندرجات یکی از ادیان جهان به طور کامل صحیح است، اما ادیان دیگر هم دربردارنده حقیقتی از آن دین صحیح هستند. به عبارت دیگر، یک دین خاص نمایانگر واقعیت غایی است که بیشترین و عملیترین راه رستگاری و نجات را ارائه میکند، اما ادیان دیگر صرفاً مدخلهایی برای ورود به آن دین بوده یا دارای قرابتهایی با آن هستند. بنابراین، پیروان دیگر ادیان میتوانند به نحوی نجات یافته یا رهایی یابند

3.    طرفداران پلورالیسم دینی نیز معتقدند که همه سنتهای دینی ، دارای اعتبار یکسان میباشند - » . - Yandell,1999:97بر اساس پلورالیسم، واقعیت دینی غایی یگانه به صورتهای متفاوت، در همه سنتهای دینی اصلی، درک و تجربه میشود. تا آنجا میتوان گفت، همه آنها به طور برابر راههای عملی برای رسیدن به رستگاری و نجات ارائه میکنند

جان هیک و پلورالیسم دینی

جان هیک، الهیدان و فیلسوف دین معاصر، یکی از مهمترین کسانی است که رویکردی کثرتگرایانه به تنوع ادیان اتخاذ کرده است. وی شمولگرایی را نسبت به انحصارگرایی موضعی مفید میداند، با این حال وی به چیزی فراتر و شمولگراتر از شمولگرایی میاندیشد، و در صدد است حملات خود علیه شمولگرایی را به مدد »هیئت بطلمیوسی« شکل دهد. در هیئت بطلمیوسی »تدویر افلاک« به تدریج طوری تعریف شده که این اعتقاد را زنده نگه دارد که زمین مرکز عالم است و سیارهها و ستارگان به دور آن میگردند، اما نظریه کپرنیک مبنی بر اینکه خورشید مرکز جهان است علم را از قید و بند جهانبینیبطلمیوسیِ »تحمیلی و ساختگی روزافزون«، نجات داد . هیک در خدا و جهان ایمانها این را با »تدویر افلاک« موجود در کلام مسیحی - شمولگرایی - مقایسه می کند. به اعتقاد او، این ایده طراحی شده است تا این اعتقاد را زنده نگه دارد که تمام ادیان حول محور مسیح میچرخند و بالاخره به او ختم میشوند. اما اگر کلام شمولگرایی مطابق با واقع است. پسمطمئناً معقول و موجه است که نتیجه بگیریم: »اگر هماینک ادعا شود که مسیحیت زمینه مطلوبتری برای تبدیل از خودمحوری به خدا را فراهم میسازد،... باید این قضیه را با شواهد تاریخی اثبات کرد -

این مطلب که »سنتهای دینی بزرگ به عنوان یک مجموعه کامل، در طول حیات خویش چنان صورتهای مختلفی به خود گرفتهاند، و از چنان تاریخچههای پیچیدهای برخوردارند، و هر کدام چنان دورههای متنوعی از شکوفایی و رکود با نقاط قوت و ضعف متمایز خویش را پشتسر گذاشته که ارزیابی کلی هر یک از آنها امری غیرممکن میباشد - ، هیک را واداشته است که به جای نظریه بطلمیوسی - دین فردمحوری - در باب حیات دینی بشر، الهیاتی مسیحی بر پایه نظریه کپرنیکی - خدامحوری - ایجاد کند. منظور وی از » انقلاب کپرنیکی« در علم الهیات این بود که همچنان که خورشید مرکز منظومه شمسی است و نه زمین، ما نیز باید در جهان ایمان، خداوند و نه مسیحیت یا هر دین دیگر را در مرکز منظومه دینی قرار دهیم.

هیک اسلام را در کنار چهار سنت دینی بزرگ عالم، یعنی یهودیت، مسیحیت، هندویسم و بودیسم، واکنشهای اصیل به امری غایی - واقعیت مطلق - تلقی میکند و بدین سان اسلام را یکی از نمونههای آزمودنی فرضیه پلورالیسم دینی خود میداند؛ چرا که :

اولاً اسلام یکی از بزرگترین ادیان جهان است. به اعتقاد هیک، اسلام در قرن بیستمویکم، از حیث جمعیت پیروانش به صورت بزرگترین دین جهان در خواهد آمد.

ثانیاً اسلام دین خواهر خوانده یهودیت و مسیحیت است و سرگذشتی مشترک با آنها دارد.

ثالثاً اسلام در قیاس با این دو آیین، رویکرد کثرتگرایانهتری دارد؛ چرا که یهودیان و مسیحیان را در قالب اهل کتاب به رسمیت می-شناسد

و یا در آیه 115 سوره بقره - قرآن - آمده است که: مشرق و مغرب از آن خداست؛ پس به هر جای که رو کنید، همانجا رو به خداست. خدا گشایشگر و داناست - هیک،. - 304:1375 همچنین بسیاری از آیات، بدون تفاوت، سلسله طولانی انبیاء را در اعصار گوناگون حمایت میکند

پس از طرح نظریه کثرتگرایی دینی توسط هیک، این نظریه انتقادات زیادی را از جانب سنتهای دینی گوناگون متوجه خود ساخته، علاوه بر این، حتی برخی از متفکران غیردینی و فیلسوفان دین ملحد آن را مورد بحث و بررسی قرار دادهاند. در این میان نقدهایی که از ناحیه معاصران هیک در چارچوب سنت مسیحی مطرح شدهاند، بیش از سایر نقدهاست.

این نظریه هم از سوی مسیحیان محافظهکار و هم از سوی متفکران پست مدرن، مورد نقادی شدید قرار گرفت، به طور کلی، انتقادات به فرضیه کثرتگرایی هیک متناسب با قلمرو برنامه وی شامل سه بخش میشود: انتقادات کلامی، انتقادات معرفتشناسی و فلسفی و انتقادات روششناختی. برخی نیز به جای طرح مباحث بروندینی، با استفاده از روش دروندینی، کتاب مقدس را مبنای کار خود قرار دادهاند.

به هر حال اشکالات کثرتگرایی دینی هنگامی آشکار میشود که با تفکر اسلامی مقایسه شود؛ کثرتگرایی هیک بر آن است که ادیان مختلف، به یک اندازه از حقیقت برخوردارند و لذا هیچ یک، ترجیحی به یکدیگر ندارند. این دیدگاه که با قبول کمال بیشتر ادیان و شرایع متأخر ناسازگار است، نوعی بی تفاوتی نسبت به انتخاب راه بهتر را به بار آورده و پذیرش هر دینیرا صرفاً براساس قرابت فرهنگی تفسیر میکند. در حالی مطابق تعالیم اسلامی ، دینی که در زمان حاضر، خدا به آن امر نموده است، همان دینی است که به پیامبر خاتم - ص - وحی کرده است. اسلام خود را دینی جاودانه و جهانی معرفی کرده که مکمل همه ادیان گذشته است و دعوت خداوند به آن، دعوتی است که به همه انسانها گسترش یافته و به فرهنگ خاصی اختصاص ندارد

کثرتگرایی دینی حقیقت شناختی

کثرتگرایی دینی حقیقت شناختی - - Alethic به سؤال از حقیقت سایر ادیان پاسخ میدهد. بنابراین، این نوع کثرتگرایی به صدق و حقیقت دینی مربوط می شود که بر اساس آن، حقیقت به نحوی در همه ادیان وجود دارد. علیرغم اینکه ادیان دعاوی متناقصی نسبت به حق، نجات، درست و نادرست و یا بایدها و نبایدها، تاریخ و بشر دارند، کثرتگرایان مدعیاند که همه این اقوال میتوانند نسبت به جهانبینیهایی که خاستگاه آن اقوال هستند، صحیح باشند. جان هیک نسبت به این بعد از فرضیه کثرتگرایانه خویش توجه بیشتری نشان میدهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید