بخشی از مقاله
چکیده
هنر معماری اسلامی چون آینه ای انعکاس آمال و آرزوهای ملتی به شمار می رود که علم×، ذوق و برداشت فلسفی خود از زندگی را به نمایش می گذارند.×در این مقاله سعی بر آن داشته ایم تا به بررسی کاربرد هندسه و آرایه ها در معماری دوره اسلامی به ویژه سبکهای معماری اسلامی ایران که شامل خراسانی ، رازی ،آذری و اصفهانی میباشد بپردازیم .
یافته های حاصل از مطالعات صورت گرفته در این باره نشان می دهد که ماهیت هندسه اسلامی ریشه در دو موضوع دارد که -1 بحث علاقه فراوان مسلمانان به ریاضیات و حل مسائل فضایی و ترکیب اشکال هندسی مانند مربع و دایره و یا مربع و نیم کره در پوشش گنبدی -2 حل مسائل ایستائی و نیارشی با استفاده از مصالح بومی جغرافیای اسلامی . در مورد آرایه ها نیز به این نتیجه میرسیم که همانند هندسه دو وجه برای آن قابل تعریف است یکی بحث تاثیر اسلام بر هنر و کاربردی شدن آن در معماری و دیگری بحث در زمینه جزئیات اجرایی و معماری میباشد. بعنوان مثال پوشش دادن گنبدهای دو پوسته برای مردم وار کردن فضا مورد نظر و یا با استفاده از مقرنس کاری برای حل مسائل آکوستیکی در بناهای دوره اسلامی.
-1 مقدمه
معماری اسلامی میراث تمدنی مسلمانان، معماری مستقلی است که تمام عناصر زیبایی معماری را با در نظر گرفتن ویژگیهای اسلامی در خود جای داده است، به گونه ای که هویت و فرهنگ اصیل اسلامی را به تصویر می کشد. میراث معماری اسلامی ثروتی تمدنی به شمار می رود که با توجه به شرایط عصر و تحولات تمدنی ویژگیهای خاص خود را بر اساس نگاه و دید معنوی و دینی خود حفظ کرده است. از آنجایی که هنر معماری نشانگر هویت فرهنگی و تمدنی به همراه ویژگیهای ابداعی و زیبایی به شمار می رود، باید به اصالت معماری اسلامی را در دین اسلام جست.
معماری اسلامی تا حدی مورد توجه بود که با ظهور اسلام و علاقه مسلمانان به ساخت مسجد و استقبال آنها، تلاش کردند تا از این هنر نه تنها در بنای مساجد بلکه در کاخها، کوخها، ساختمانهای شهری، حمام و دیگر بناها از آن بهره برند. بنابراین معماری اسلامی طی زمان کمی توسعه و رشد چشمگیری یافت و اینک با گذشت قرنها و ایجاد معماری مدرن غرب بازهم معماری اصیل اسلامی جایگاه زیبایی و ابداعی خود را حفظ کرده و نشانه های تمدن و فرهنگ اسلامی در آن به صورت قابل ملاحظه ای نمایان است .
اگر چه نو آوری در معماری غربی بسیار زیاد است و شهرها از طرحهای مدرن استقبال زیادی کردند اما معماری مدرن از زبان معماری اصیل جدا شده و بی هویت و بدون زبان تاریخی پیش رفت که این امر منجر شد تا انسان به معماری خاصی رجوع کند که نه تنها هویت داشته باشد بلکه با محیط تاریخی و اجتماعی بشر منسجم باشد و با داشتن زبانی شیوا گذرگاهی برای هویت بشری را ایجاد کند. این امر زمینه ای فراهم کرد تا اصالت معماری اسلامی و آنچه که پس از نوآوری ایجاد شده بود، حرکتی جدی را آغاز کند و زمینه ای برای دیدار استادان، دانشجویان و محققان معماری اسلامی را فراهم کرد تا به فرهنگ و تمدن اسلام بیشتر توجه شود.
بنابراین در این راستا آنچه که مهم به نظر می رسد، اطلاع رسانی تاریخی درباره هنر معماری اسلامی است که متأسفانه غربیها بیشتر به تاریخ معماری مدرن پرداخته اند تا مسلمانان به تاریخ معماری اسلامی. از سوی دیگر ترجمه و تألیف کتابهایی در ارتباط با معماری اسلامی به زبانهای مختلف نه تنها زمینه ای برای شکوفایی معماری اسلامی را فراهم می کند بلکه بستری برای معرفی معماری اسلامی در جهان ایجاد می کند.
هر چند گروهی از مسلمانان به تاریخ معماری اسلامی و یا اساس زیبایی و فلسفه معماری و هنر اسلامی پرداخته اند، اما باید این گرایش بیش از پیش شود. اما عملکردی که برخی از کشورها و شهرهای تاریخی دارند اهتمام آنها را به هنر معماری اسلامی نشان می دهد که تدریس درس معماری اسلامی در شهرهای تاریخی چون اصفهان و قاهره نمونه ای از آنها است که با این اقدام اهمیت معماری اسلامی با فعال سازی عملیات ترمیم و بازسازی این اماکن نمود بیشتری یافته است.
هنر معماری اسلامی هنری است که بر پایه دین گام بر می دارد و اولین جرقه های توسعه آن زمانی بود که مسلمانان هنگامی که کشوری را فتح می کردند نه تنها اندیشه اسلامی بلکه معماری اسلامی را در میان کشورهای فتح شده اشاعه می دادند، چرا که اساس این فتوحات توسعه اندیشه اسلامی و ظهور اندیشه زیبایی شناسی بوده است.اولین حاکمان مسلمان اموی به معماری اسلامی اهمیت به سزایی می دادند و در ساخت مساجدی چون مسجدالاقصی، مسجد دمشق و مسجد قیروان از آن بهره می گرفتند و دیوارها، درها، ستونها، پنجره ها، سقف و گلدسته های مساجد را با سنگهای قدیمی زیبا و با کاشی های تزئینی می آراستند .
در دوران عباسیها معماری اسلامی به دلیل نفوذ فرهنگ فارسها و ترکها تنوع بسیاری یافت، اما بر بافت معماری اسلامی تأثیر نگذاشت. آنها در دیوارهای ساختمانها و بناهای اسلامی علاوه بر استفاده از تزئینات خاص و متنوع خود، از خطوط مختلف کوفی، ثلث و نسخ نیز برای تزئین بهره مند می شدند .بنابراین می توان گفت که معماری اسلامی معماری مستقلی است که همه عناصر زیبایی معماری را با در نظر گرفتن ویژگیهای اسلامی در خود جای داده است به گونه ای که هویت و فرهنگ اسلامی را به تصویر می کشد.
-2 هندسه در معماری اسلامی
وظیفه معمار قدیم پاسخ دادن به همه ابعاد وجودیانسا بود نه صرفاً ابعاد کمی و مقتضیات شأن نفس حیوانی و حوائج مادی و غریزی او×؟آشفتگی و بی سامانی معماری شهری، بازتاب بحران فکری و رفتاری ماست، خانه، حیاط،حوض، پنجره و دیگر عناصر و نشانه های معماری قدیم یک کیفیت است نه کمیت، ستون یک کیفیت است که عمارت چهل ستون را پدید می آورد که تمامش آینه بوده تا ستون رانبینید.
امروز اگر معماری ما فاقد کیفیت است دقیقاً به همین خاطر است که زندگی مابی کیفیت شده و به تعبیر هایدگر امروز ما بی خانمانیم و شاکله حقیقی وجود خود را که بوسیله آن از همه جهان متمایز می شویم فراموش کرده ایم. امروز باید از خانه ایرانی با آن تعریف و مراتب خاص خود به دریغ یاد کرد، خانه هایی که همه گزارش و روایتی ازعالمی بودند که شاکله وجودی ما نیز از همان جاست .
معماری هندسه گرا نشانه های فرهنگی , همچون نشانه های طبیعی , عام و بی زمان است , و لذاهندسه را می توان با قوانینی همتراز قوانین علمی تبیین کرد.نقشهای هندسی اسلامی , آینه یک تمایل فرهنگی است.این تمایل همان گریز از طبیعت و میل به انتزاع هندسی است.در هم آمیختن نقش و زمینه , بازتاب جهان بینی خاص اسلامی است که قدرت را مختص خداوند متعالی می شمارد که همه مراتب نزد وی یکسان است پس نقشهای هندسی اسلامی زاده یک مقصود هنری است که نگاره های طبیعت گرای کلاسیک را تغییر و به مدار فرهنگی کاملآمتفاوتی وادار کرد .
از میان دانش های روز , از جمله ریاضات و هندسه و آن ها که علوم خالص به شمار می آمدند , برخی نقش آفرینی بیش تری یافتند وکار ساز شدند.ریاضیات , به دلیل استحکامی که در ذات خود داشت و به دلیل اتکاء بر " عدد " نمادهائی از مفهوم برابری را میان افراد جامعه می نمایاند. معماری شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشری رااحاطه می کند و تا زمانی که عضوی از اجتماع متمدن هستیم، نمی توانیم از معماری خارج شویم، زیرا معماری عبارت است از مجموعه تغییرات و تبدیلات مثبتی که هماهنگ بااحتیاجات بشر روی سطح زمین ایجاد شده است . شکل کلی فضای معماری برانگیزاننده ادراک مخاطب خود خواهد بود.
عشق مسلمانان به ریاضیات , خاصه هندسه وعدد , مستقیمآ به لب پیام اسلام مربوط است , که همانا عقیده توحید است و افزود که در جهان بینی اسلامی ویژگی تقدس ریاضیات در هیچ جا بیشتر از هنر ظاهر نشده است ; درهنر ماده به کمک هندسه و حساب شرافت یافته , و فضائی قدسی آفریده شده که در آن حضورهمه جایی خداوند مستقیمآ انعکاس یافته است . نقشهای هندسی بینهایت گسترش پذیر , نمادی است از بعد باطنی اسلام و این مفهوم صوفیانه " کثرت پایان ناپذیر خلقت , فیض وجود است که از احد صادر می شود :کثرت در وحدت ".
-3 انواع آرایه در معماری اسلامی
-1-3 گچ بری
ازپدیده های هنری درمعماری بی همتای ایران،هنرگچ بری است و باتوجه به آثار و نشانه های بدست آمده، به دلیل نرم بودن و شکل پذیری، از کهن ترین روزگاران تاریخ ایران - ساسانی - تزئین گچی به صورت کنده کاری و قالب گیری و نقوش، از عمده ترین آرایه های زینتی بوده و کاربرد وسیعی داشته است. پس ازطلوع اسلام به دلیل حرمت پیکره سازی،این هنردرقالب نقوش برجسته از گل و گیاه و نیزانواع طرح های اسلیمی و... ختایی به ویژه درقالب انواع خط های مختلف و متنوع تجلی یافت.دردوره ی سلجوقیان کاربرد انواع خطوط کوفی تزئینی همراه با نقوش اسلیمی،روند تحول گچ بری را سبب شد.
دوران ایلخانی دوره ی شکوفایی و کمال این هنر درآراستن محراب های نفیس می باشد که با انواع خطوط کوفی و سلطانی و دیوانی و رقعی همراه با بکارگیری انواع گره سازی های هندسی با نقوش اسلیمی در لابلای کتیبه ها،باگل و برگ های پهن برجسته،عظمت و شگرفی های فراوان در آثارموجود برجای مانده است. گونه ای بی همتا ازاین هنر و آرایه ی ارزشمند در محراب بسیار جالب و منحصربه فرد مشهور به اولجایتو در مسجدجامع اصفهان دیده می شود که از شاخص ترین و با ارزش ترین نوع گچ بری در معماری جهان،بخصوص جهان اسلام است.
به گواهی کتیبه آن در دوران سلطنت سلطان محمد خدابنده،اولجایتو و درسال710 به دستوروزیرایرانی او محمد ساوی بنا شده است.ابعاد آن نیز 3 /5 در 5/5 متر و در سطحی معادل 19 /2مترمربع است که ازنظر تزئینات ترکیبی بسیار بدیع و بی نظیر از نقوش گیاهی و هندسی درنهایت ظرافت و همراه با هفت شیوه متفاوتِ خوشنویسی در هفت فضای متمایزو مجزاست. - قریشی زاده، - 52 :1385
-2-3 آجرکاری
سابقه ی هنرآجرکاری درایران به هزاره دوم قبل ازمیلاد می رسد که آثار آن را می توان در بنای چغازنبیل شوش مشاهده کرد. پس ازآن صنعت آجرکاری در عهد هخامنشی تکامل یافت و دراین دوره بود که پخت آجرهای لعاب دارمنقوش و برجسته بسیار معمول گردید.