بخشی از مقاله
خلاصه
واژه انگلیسی procrastination در فارسی معادل، تعلل، اهمال کاری ، سهل انگاری و به تعویق انداختن کار می باشد. سابقه تاریخی اهمال کاری به سه هزار سال قبل بر می گردد،ولی در حدود چهل سال است که این بخش در روانشناسی مطرح شده است. اما حتی امروز برای ما قابل فهم نیست که چرا کاری را که اکنون می توانیم انجام دهیم به تأخیر میاندازیم. مبحث اهمال کاریدر روانشناسی کشور ما مفهومی نسبتاً جدید است. متأسفانه چنین پدیده زیان باری اگر چه در کشورهای مختلف پژوهشهای بسیاری را برانگیخته و بین افراد جامعه در سطوح مختلف از افراد عامی گرفته تا فرهیخته، مصادیق مختلف آن دیده می شود، در کشور ما مورد توجه قرار نگرفته است. همه ما گاهی از انجام وظایفمان طفره میرویم، اما این برای عدهای به شکل یک روش زندگی مشکل آفرین در آمده است. این مقاله مروری به علل اهمال کاری و سبک های مقابله ای آن می پردازد.
کلمات کلیدی: اهمال کاری ، هیجان ، سبک های مقابله
.1 مقدمه
همه ما گاهی از انجام وظایفمان طفره میرویم، اما این برای عدهای به شکل یک روش زندگی مشکل آفرین در آمده است. گاهی اوقات اهمال کاری در معانی مثبت و قابل قبول بکار میرود. هنگامیکه ما اقدام به انجام کاری میکنیم انتخابهایی را که با کسب اطلاعات جدیدتر میتوانستیم داشته باشیم از دست خواهیم داد. در نتیجه اقدام به انجام عملی نکردن یک ارزش است. همچنین هنگامیکه ازپیامدهای یک اقدام مطمئن نیستیم مخصوصاً اگراحتمال آسیب رسیدن به دیگران یا خود فرد مطرح باشد، اهمال کاری میتواند منطقی باشد [1].
.2علل اهمال کاری
اغلب تئوریهای مربوط به انگیزه کار در تلاشاند تا توصیف کنند چطور عملکرد افراد را افزایش دهند،چطور کار را برای افراد خوشایند و مطلوب سازند و اینکه چرا افراد فعالانه تلاش میکنند تا پیامدهای مثبت را کسب کنند. به ندرت به این موضوع توجه شده که چرا افراد در بعضی موارد جهت انجام بعضی امور برانگیخته نمیشوند و یا از برخی پیامدها اجتناب میکنند به جای اینکه به آنها رو بیاورند [2].ادبیات اهمال کاری در مورد علل و یا همبستههای اهمال کاری امکانات زیادی رامطرح کرده است.بررسیها نشان دادهاند که اهمال کاری نه تنها یک مشکل مدیریت زمانی بلکه فرایند پیچیدهای است که شامل مولفههای هیجانی شناختی و رفتاری است . در تقسیم بندی علل اهمال کاری دو دسته کلی علل روانشناسی و فیزیولوژیکی مد نظر قرار گرفته است از جمله اضطراب ، خودارزشی پایین، خودآگاهی کمتر از سایرین ، نقص در عملکرد لوب پیشانی در زمینه برنامه ریزی ، توجه، کنترل تحریکات و متغیرهای مزاحم [3].
:1-2 علل فیزیولوژیکی اهمال کاری
تحقیقات پیرامون بررسی دلایل فیزیولوژیکی اهمال کاری بر نقص در قشر جلویی مغز و در ناحیه فورنتال مغز که مسئول کنترل کنشهای اجرایی و رفتارهایی از قبیل تعیین اولویتها و برنامه ریزی کردن، در صدد پاداشهای آنی نبودن و آینده نگری و ممانعت از تکانشگری است ،تاکید دارند.[4] شیرزادی به نقش قسمتی از مغز - کرتکس پیشانی - در اهمال کاری اشاره مینماید. هنگامیکه این قسمت از مغز آسیب ببیند، فرد ممکن است تمایل به انجام دادن کاری داشته باشد، اما از انجام دادن آن خود داری نماید.[3]
:1-2 علل روانشناختی اهمال کاری
از جمله علل روان شناختی اهمال کاری فقر مدیریت زمان است [5]. مدیریت زمان مناسب در ارتباط با درک روشن از اهداف است. عدم استفاده از زمان بصورت ساختار یافته و انحراف مدام از یک فعالیت به فعالیت دیگر و عدم آگاهی و درک صحیح از اهداف با کمبود مدیریت زمان در ارتباط است. بعضی از افراد قادر نیستند که به طور مؤثر و فعالانه زمانشان را مدیریت کنند.[6] تحقیقات نشان میدهد که در اهمال کاران کنترل و تخمین لازم برای انجام کار ضعیف است و معمولا در این افراد برآورد اضافی زمان لازم برای انجام کارها و احساس بیش از حد کمبود وقت برای تکمیل کارها وجود دارد [1].
همچنین از اولویتها و اهدافشان اطمینان ندارند. در نتیجه ممکن است در برابر تکالیف احساس غرقشدگی، در هم شکستن و دستپاچگی کنند. به همین علت ممکن است انجام تکالیف و وظایفشان را تا آخرین لحظه به تعویق بیندازند و به جای آن بر روی انتخاب فعالیتها و امور غیر مولد و غیر ضروری در دسترسشان تمرکز کنند.[7]ناتوانی در تمرکز و کم دقتی و عدم توجه به کار دلیل دوم برای اهمال کاری است. این مشکل احتمالا به عوامل مخدوش کننده محیطی از قبیل: وجود سر و صدا، رفت و آمد، نا مرتب بودن محیط بستگی دارد [8].اصلیترین دلیل اهمال کاری را ترس و اضطراب مربوط به شکست میدانند، که ترکیبی برآمده از اضطراب ارزیابی عملکرد کمالگرایی ناسازگارانه، کمبود اعتماد به نفس و خودکارآمدی است. در این حالت شخص بیشتر وقتش را صرف نگرانی و اضطراب در مورد امتحانات و انجام کارها میکند تا اینکه به انجام آنها اقدام کند [9].
اهمال کاری میتواند به عنوان تعارض بین باید خواستن نامیده شود.به این معنی که فرد روی اموری کار میکند که میخواهد و به آنها تمایل دارد به جای اینکه روی مواردی کار کند که در آینده به موجب آن پاداش دریافت میکند [10].تعادل میان چالش برانگیزی تکالیف و مهارت میتواند در تبیین اهمال کاری در انجام تکالیف نیز مورد بحث باشد. در این صورت دو بعد از تکالیف میتواند در ارتباط با اهمال کاری هدف قرار گیرد: 1 اهمال کاری در تکالیفی که جذابیت ندارند -2 طفره رفتن از انجام آن به علت اینکه بیش از حد چالش برانگیزند و یا به اندازه کافی چالش برانگیز نیستند. تکالیف پیچیده و مشکل در مقایسه با ادراک توانایی فرد به عنوان تهدید و فشار خارجی درک میشود که منجر به اجتناب میشود [11].
در مواجه با تکالیفی که در مقایسه با توانایی فرد آسان درک میشوند یا آنهایی که ملالآور و بیفایدهاند، اهمال کاری میتواند یک استراتژی به منظور هدر ندادن انرژی و انجام هرچه سریعتر تکالیف در آخرین لحظات زمان تعیین شده باشد که هرچند ریسک آور است مفید نیز میتواند باشد .[12]بین افراد اهمال کاری و غیر اهمال کاری در هدفها تفاوت وجود دارد. بین رسیدن به هدف و تمایل رسیدن به هدف تفاوت وجود دارد. بعنوان مثال، من میخواهم به هدف X دست یابم، یا من تمایل به رسیدن به هدف Y دارم، هنگامیکه موقعیت Z وجود داشته باشد. اهمال کارها خیلی راحت علاقه خود را به گرفتن نمره الف در درس تاریخ نشان میدهند، اما کمتر با تحلیل واقع گرایانه برای مشخص سازی اقداماتی که باید برای رسیدن به این هدف انجام گیرد، تلاش میکنند.[13]
همچنین درافراد اهمال کاری ، تعارض بین هدفهای کوتاه مدت و بلند مدت وجود دارد. افراد اهمال کار تمایل بیشتری برای رسیدن به تقویتهای کوتاه مدت و تمایل کمتری برای رسیدن به تقویتهای بلند مدت دارند.. آنها در رسیدن به هدفهای بلند مدت دچار حواسپرتی و وسوسههای مختلف میشوند در نتیجه، باید برای افزایش انگیزههای انجام تکالیف بلند مدت در آنها تلاش نمود.[14]باورهای منفی فرد در مورد تواناییهای خود و دست کم گرفتن قابلیتهای خود - یا همان خودکارآمدی - دلیل دیگری برای اهمال کاری کردن در انجام امور است [14].مکانیسم شناختی دیگر که میتواند تکرار اهمال کاری را توضیح دهد برنامهریزی اشتباه یا تمایل به خوشبین بودن زیاد نسبت به از دست دادن فرصتها و زمان برای انجام سریع فعالیتهاست،که شامل تمرکز روی آینده و نادیده گرفتن موانع احتمالی که میتواند اتفاق بیفتد و نادیدهگرفتن تجارب گذشته مخصوصا شکستها هستند و این فراموشی و نادیده گرفتن، مانع یادگیری از آنها و ادامه رفتار اهمال کاری میشود [15].مشکلات شخصی نیز امکان دارد که مختل کننده پیشرفت فرد در کامل کردن تکالیف باشد [8].
.3سبکهای مقابله ای اهمال کاری
بنا بر رویکردهای شناختی، خودارزشی و نه عدم تحمل شکست علت اصلی اهمال کاری است. برای برخی افراد مسائل مربوط به خود و برای برخی عدم تحمل تکالیف ناراحت کننده اهمیت دارد . ترس از شکست در حالی که که فرد آنرا به عنوان عدم کفایت خود تصور میکند باور ناکارآمدی هست که میتواند منجر به اضطراب شود و به دنبال آن مشکل عدم تحمل اضطراب بروز میکند. در نتیجه میتوان به این نتیجه رسید که خودارزشی و نه فقط عدم تحمل شکست علت اصلی اهمال کاری است [9]. عمدهترین تئوری ذکر شده درباره اهمال کاری بیانگر آن است که خود ارزشمندی اهمال کاران تنها با عملکرد فرد در انجام تکالیف تعیین میشود [15].
ممکن است تصور شود که اضطراب میتواند به عنوان انگیزه ای جهت کار عمل کند ولی در مورد اهمال کاری اضطراب خود به وجودآورنده مشکل است. اضطراب منجر به این میشود که وظایفی که نیازمند تلاش بیشتری هستند ملال آور و تهدید آمیزتلقی شوند [15].این تبیین از اهمال کاری در مدل ارزیابی اجتناب اضطراب اثبات میشود.این مدل بیان میکند که در شرایطی که افراد موقعیت موجودشان را تهدیدآمیز ادراک کنند و منابع موجود برای رویارویی با این تهدید را ناکافی و نامناسب تشخیص دهند، واکنش اضطرابی همراه با استرس به آن نشان میدهند و سعی میکنند از موقعیت بگریزند. در شرایط اهمال کاری این فرار به معنی فروگذاری کارها و انجام تکالیفی است که میتواند اضطراب را فراخواند. این اجتناب موقت اضطراب را کاهش میدهد .درنتیجه این الگوی رفتاری توسط چنین تقویت منفی حفظ و استمرار مییابد.[1]
در چنین شرایطی فرد با پرت کردن حواس خود توسط فعالیتهای خوشایند از فشارهای هیجانی میگریزد این نوع رفتار اگر به صورت پایدار ادامه یابد و به حل مسأله منجر نشود تأسف برای فرد را به همراه دارد چون در اولویتهای فرد جایی نداشته است [2].محققان از این اظهارنظر که اجتناب یک انگیزه اصلی برای اهمال کاری است حمایت میکنند در نتیجه اهمال کاری را میتوان به عنوان یک مکانیسم مقابله ای ناسازگارانه در نظر گرفت که هدف آن اجتناب از تهدید به صورت موقت برای حفظ بهزیستی فرد در کوتاه مدت است. در این صورت اهمال کاری میتواند یک استراتژی مقابلهای هیجانمدار یا اجتنابی به خصوص در افرادی که به عنوان مشکل گریز شناخته میشوند،تبیین شود