بخشی از مقاله

مقدمه

یکی از زندهترین نمونههای فرهنگی یک ملت ،پوشاک و نوع پوشش آن ملت میباشد. آشنایی با پوشاک هر ملتی در ادوار تاریخی مختلف گویای سلیقه، طبقات اجتماعی آن دوره، اوضاع اقتصادی، پیشرفت صنایع، از جمله پارچهبافی و سوزندوزی و همچنین تغییرات فرهنگی و دینی میباشد.

تعدادی از صاحبنظران تاریخ تحولات اجتماعی ایران، مهمترین عامل تحولات اجتماعی عصر صفوی را تصمیم شاه
اسماعیل صفوی در اعلام تشیع اثنی عشری به سال - 1501/907 - دانستهاند. بدیهی است ظهور شاه اسماعیل که از همان ابتدا رهبری سیاسی و مذهبی، برخاسته از صوفیان بود و از سوی پیروانش لقب ولی االله گرفته بود نقطهی آغاز تحول مذهبی عمیقی در جامعهی ایران بود.

معیار اصلی این پژوهش نشان دادن شکل پوشاک زنان آن دوره و تاثیر پذیری پوشاک از تحولات مذهبی و فرهنگی میباشد. بدین ترتیب ابتدا قسمتهای مختلف پوشاک توضیح داده میشود وبعد با استفاده از نگارههای باقی مانده از آن دوره، پوشش مورد نظر نمایش داده میشود.دربارهی پوشاک دوره صفویه، در کتاب تاریخ لباس توضیحاتی داده شده و در سفرنامههایی که اروپاییان در آن زمان نوشتهاند، اشاراتی شده است. در این پژوهش به تطبیق گفته-های آنان با نگارههای موجود پرداخته و به سوالات مطرح شده پاسخ داده میشود.

-1 صفویه :

صفویه در ابتدای تاسیس با نهضت گروه قزلباش و رواج صوفیگری پا گرفت که در زمان مغولان توسط شیخ صفیالدین اردبیلی تشکیل شده بود. در قرن پانزدهم میلادی تکیهگاه عمدهی صفویه قبایل چادرنشین ترک بودند که به زبان آذربایجانی سخن میگفتند و تعدادی چنداز قبیلههای بزرگ و معروف بودند. از جمله: -1شاملو -2روملو -3اوستاجلو -4تکهلو -5 ذوالقدر

البته قبایل کوچکی مثل ورساق و...نیز کمک کرده بودند.این قبایل بعدها به نام مشترک قزلباش - سرخ کلاهان - خوانده شدند

این چادرنشینان عمامهای دوازده ترک که دوازده خط ارغوانی - سرخ - داشت را به افتخار دوازده امام شیعه بر سر مینهادند. عصر صفوی هم از لحاظ سازمان اداری و نظامی یک عصر ممتاز تاریخ ایران بود و هم از لحاظ دین و فرهنگ برای تاریخ ایران دورهای قابل ملاحظه محسوب میشود. با توجه به حمایت حکومت از هنر ،هنرمندان در رشته پارچهبافی و طراحی پارچههای ابریشمی پیشرفت داشتند. این هنرمندان در یزد،کاشان و اصفهان پارچههای ابریشمی با تار و پود طلا و نقره و انواع گلدوزی و گلابتون دوزی و همچنین پارچههای مخملی تولید میکردند

زریهای طرح محرابی در یزد و زریهای گلبوتهدار با نقوش انسانی بیشتر در اصفهان بافته میشد و در یزد و کرمان پارچههای شال بافته میشد

هنر صفوی

شاه اسماعیل اول تبریز را به پایتختی خود برگزید و هنرمندان کارگاه یعقوب بیگ آقویونلو را به خدمت گرفت. پیکره-هایی با کلاه و عمامهای قزلباشی که بر سر داشتند ترسیم میشدند بر اساس آثار باقی مانده از آغاز سلسلهی صفویان، نگارگران در تبریز به سبک و سیاق ترکمنی نگارگری میکردند که سلطان محمد نیز یکی از آن نگارگران بوده است. نگارهها در مقایسه با قبل، از روحیهی شادابتری برخوردار بودند و این احتمالا از سلیقهی حامی جدید نشأت می- گرفت

نگارگران مکتب جدید تبریز، به پیروی از سنت بهزاد، علاقهای بسیار به ترسیم محیط زندگی و امور روزمره داشتند. آنها سعی داشتند که دنیای اطرافشان را بازنمایی کنند، از این رو سراسر صفحه را با پیکرهها، تزیینات و معماری پر میکردند؛ این در حالی به وقوع پیوست که هیچ گاه منجر به طبیعتگرایی نشد و پیکرههای انسان در نگارهها
مورد توجه بود همچنین در نگارهها از عمق و سایه روشن استفاده نمیشد و نشانی از تکنیک سه بعدی دیده نمیشود و فضاهای مصور شده به صورت انتزاعی جهان واقعی را نشان میدهد

با انتقال پایتخت صفویان به قزوین در سال 955 هجری شاه طهماسب شماری از نگارگران دربار را به تزیین دیوارهای کاخ چهلستون قزوین گماشت و خود نیز بعد از چندی از هنر روبرگرداند که باعث افول نگارگری در پایتخت شد. اما نگارگری در شهرهایی چون مشهد و شیراز ادامه یافت چنانچه گارگاههای نگارگری مشهد بیست سال هنرمندانه مشغول کار بودند. در سال 984 هجری با به سلطنت رسیدن شاه اسماعیل دوم، نگارگران تبریز، مشهد و شیراز به کارگاههای سلطنتی فرا خوانده شدند، در آن زمان نگارگری جانی تازه یافت اما تغییراتی در ترکیب بندی نگارگری تبریز نمایان شد؛ نگارهها از تعداد پیکرههای کمتری برخوردار بود و تنوع رنگی کمتر از قبل دیده میشد 

شاه اسماعیل دوم مدت کوتاهی سلطنت کرد و برادرش سلطان محمد خدابنده به سلطنت رسید در این شرایط که شاهزادگان صفوی در جدال بودند نیروهای عثمانی بسیاری از سرزمینهای شمال و غرب ایران را متصرف شد، همچنین ازبکها به خراسان بازگشتند و خراسان و هرات را به تصرف خویش در آوردند. این شورشها به سرعت توسعه یافت و به قزوین رسید، در این هنگام سلطان محمد خدابنده به نفع شاه عباس اول از سلطنت کناره گرفت. با توجه به نابسامانی سلطنت سلطان محمد خدابنده و نابینایی او به هنر اهمیتی داده نشد و برای بار دوم هنر در دوره صفوی افول کرد. نابینایی سلطان محمد خدابنده مانع از پیشرفت آثار به شمار میرفت

نگارگران دربار قزوین برای تأمین هزینههای خود راه دیگری را پیش گرفتند بعضی به عثمانی و هندوستان مهاجرت کردند و برخی به رسم تک نگاره مشغول شدند تا بتوانند حامیان مالی به غیر از دربار پیدا کنند. بنابراین کارهای بزرگی که نیاز به حمایت دربار بود در دورهی سلطان محمد خدابنده انجام نشد. هنرمندانی چون محمدی به علی قلی خان در هرات درآمدند و علاوه بر تک چهره-نگاری به طراحیهای تک رنگ، با موضوعات روزمره مانند شبان و گوسفندان ومجالس بزم روی آورد

موضوع شبان و رمه در نگارگری جریانی نو بود و مورد توجه قرار گرفت و پیروان محمدی به این رویه ادامه دادند. بعد از به سلطنت رسیدن شاه عباس شاهد دوران شکوفایی هنر میباشیم. اصفهان پایتخت آن زمان یکی از با شکوهترین دوران خود را نظارهگر بود. اصفهان پایتخت سیاسی و اجتماعی به همراه باغها و قصرهای زیبا و بازارهایی پر رونق گویای نظام جدید اجتماعی در ایران بود. صادقی بیگ بعد از به سلطنت رسیدن شاه عباس به مدیریت کتابخانه سلطنتی نائل شد. در ابتدا سلطنت شاه عباس، نگارگری متأثر از دورهی قبل بود. در اواخر 997 هجری در مکتب اصفهان ترسیم تک چهره رایج شد و تنوع شخصیتها مانند کارگرها، شیوخ و دراویش به همراه اشراف و ندیمهها تصویر میشدند

آقا رضا در اواخر قرن دهم در نگارگری به شهرت رسید. از مشخصات کارهای آقا رضا »خطوط سیال و زیبا و حساسیت به بافتهای مختلف میباشد و مختصری هم در جایی که قلم و روی کاغذ بلند میشده، تأکید میگردیده است. او از کشیدن پارچهی آستین و یا حلقههای مو و ریش و بالاتر از همه از چروک شال کمر و دستار لذت میبرد«

یکی دیگر از ویژگیهای نگارههای اوایل قرن یازده صفوی میتوان از درختان و بوتههای بیشکل نام برد در این روش اهمیت به پیکرها بسیار چشمگیر است، حرکات به طور کامل نشان داده شده است مثل باده نوشیدن اما سایر جزییات تا حد امکان خلاصه شده است. در طراحی پیکره خط نسبت به رنگ از اهمیت بیشتری برخوردار است و صحنه زندگی مردم در درجهی دوم قرار دارد

درادامه ی نگارگری صفوی پیکرهنگاری بیشتر و بیشتر پا به عرصهی ظهور گذاشت به طوری که در نقاشیهای فراوانی که روی دیوارهای قصر شاه عباس باقی مانده پیکرهها، خارج از اندازه واقعی و بزرگ خلق شدند

در زمان شاه عبای دوم نقاشان هلندی و شاگردان ایرانی آنها بسیاری از دیوارنگارههای کاخ چلستون را نقاشی کردند . محمد زمان نقاش ایرانی پا به عرصه هنر گذاشت و نگارهها را با فضایی ایتالیایی به همراه سایه و روشن ترسیم میکرد. نگارگری سنتی در زمان شاه عباس دوم به غربگرایی تغییر مسیر داد و دستخوش تحولات زیادی شد این روند تا پایان حکومت صفوی ادامه داشت و با زوال خاندان صفوی، هنرها نیز روبه زوال رفتند.

-3-1پوشاک زنان

تنپوش زنان در یک عنصر ظاهری برای همه مشترک بود و آن چادر بود که سرتا پای آنان را میپوشاند. در کتاب پوشاک مسلمانان کلمهی چادر مخصوص ایران و عراق عرب به کار رفته چون این لباس زنان نه شبیه روپوش زنان قسطنطنیه و نه شبیه زنان مصر است

زنان ایرانی با هر طبقه اجتماعی از چادر استفاده میکردند. در این دوران زنان آزادی نسبی که در دورهی مغول به دست آورده بودند را از دست دادند. تنپوش زنان تفاوت چندانی با مردان نداشت. این تنپوشها عبارتند از: پیراهن یا قمیص - تونیک - ، قبا، جلیقه یا ارخالق، نیمتنهی بلند یا کلیجه، شال کمر و کمربند و دستکش، شلوار، انواع پوشش سر، انواع پوشش پا میباشد.

-1-3-1 پیراهن یا قمیص - تونیک -

لباس زنان نازکتر از لباس مردان بوده است؛ مانند آنان گشاد بوده و به تن نمیچسبد . - اولئاریوس، . - 643: 1379 بلندی پیراهن زنان تا زیر زانو و بلندی آستین تا مچ دست بوده است. رنگ آن معمولا زرد، گلدوزی شده و از پشم شتر بوده است. زنان دیگر ادیان از پیراهنهای رنگی استفاده میکردند

در تصویر - 2 - لباسی که به رنگ ارغوانی در زیر پوشیده شده پیراهن را نشان می دهد .

-2-3-1 قبا

تنپوش نسبتا بلندی است که در تابستان زیر آن جلیقه به تن نمیکنند. قسمت بالا تنگ و چسبان، جلوی قبا از زیر گردن باز بوده است و بلندی آن تا نزدیک مچ بوده است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید