بخشی از مقاله

چکیده

حاصل این مقاله که بیشتر جنبه معرفی کلیات یک طرح تحقیقی در زمینه علوم انسانی دارد، این است که جامعه اسلامی ایران در مسیر برپایی تمدن نوین دینی در جهان معاصر قرار گرفته است. اگرچه تلاشها و گامهاي مهم و محکم در این زمینه برداشته شده، تا تحقق تمام اهدافراه و آرمانها، ی دراز در پیش است. دستیابی به این حرکت مقدس و هدف عالی در جامعه اسلامی ما، مستلزم همکاري جدي ارکان فرهنگی نظام براي ایجاد وحدت فرهنگی و سپس جامعه فرهنگی دینی به معناي حقیقی آن است و این امر ریشه در علوم انسانی دارد.

با پیدایی و پیریزي علوم انسانی اسلامی توسط مراکز فرهنگی و نیز طبق برنامهاي سامان یافته و نظاممند، وحدت حوزه و دانشگاه در ریشهها و مبناي حقیقی، دست یافتنی بوده و به میزان تحقق این هدف، وحدت علوم و معارف نیز زمینهساز وحدت فرهنگی دینی شده و شاکلههاي جامعهي فرهنگی پسندیده
- دینی - پیدرپی نمایان خواهد شد.

دستیابی به این وحدت - به مفهوم تمام و کمال آن - اصلیترین راهفروصول به نشانهها و اهداف هنگی در جامعه اسلامی است قطعاًو تحقق جامعه فرهنگی، یکی از مهمترین مسیرهاي زایش جامعه اسلامی آرمانی به شمار میآید و بدینسان، علوم انسانی اسلامی، مبناي تحقق وحدت فرهنگی در جامعه اسلامی خواهد بود.

بایدها و ضرورتها

الف - هویت جمعی جامعه

انسانها در جامعه هویت جمعی مییابند و همین امر معناي جدیدي به جامعه انسانی و حتی مفهوم انسانیت در دنیاي کنونی بخشیده است؛ بدین ترتیب شخصیت واحد فردي در جامعه، تبدیل به هویت مشترك جمعی شده،آثار و پیامدهایی حقیقی براي آن به ارمغان خواهد آورد.1 هر جامعهاي متناسب با رفع نیازمنديهاي اجتماعی و نیز اهدافی که دنبال میکند، داراي ارکان و ساختارهاي اجتماعی گوناگونی است؛ نظامهایی که بقا و پویایی آن جامعه به کیفیت توانمندي آنها بستگی دارد.  از سوي دیگر، هر جامعهاي به مقتضاي آرمانها و مطلوبیتهاي خود که با گرایشها و تمایلات ارزشی و اخلاقی مردم آن هماهنگ میباشد، نیازهایی متفاوت و گاه متضاد خواهد داشت و ریشه اختلاف جوامع انسانی را نیز میتوان در همین امر جستجو کرد.

ب - مفهوم جامعه و حوزههاي عملکردي

جامعه، متشکل از ترکیب حوزهها و قلمروهاي گوناگون است و هر »فرد«، به یکی از این حوزههاي کارکردي وابسته خواهد بود؛ لذا هر قلمرو ویژه به وسیله پیوند جمعی افراد در کنار یکدیگر، با حفظ اصول و مبانی و تعلق خاطر، حاصل میشود. این سخن به آن معنا نیست که جوامع انسانی فاقد قدرت همسان سازي یا گسستن ساختارهاي اجتماعی هستند، اما این امکان وجود دارد که همانند نبود همنوایی قواي شخصیتی با یکدیگر و ارادة انسانی، ساختارهاي اجتماعی نیز متناسب با خواست ملی، رشد و توسعه نیافته باشد. در هر حال، هماهنگی هدفمند تمام حوزههاي عملکردي در هر جامعه، پیش شرط دستیابی به آرمانها و انتظارات اجتماعی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید