بخشی از مقاله
چکیده
محمود دولتآبادی از نویسندگان جدی و پرکار معاصر است که آثار زیادی در حوزه رمان، داستان، نمایشنامه از او انتشار یافته است. دولت آبادی داستاننویسی را با اثر کوتاه »ته شب « آغاز می کند و با رمان بلند کلیدر به شهرت میرسد. او در آثار خود جا به جا به موضوع مرگ توجه داشته و ابعاد و جوانب مختلف آن را مورد بررسی قرار داده است. در رمان حجیم و ده جلدی کلیدر نیز، مرگ از درون مایههای اصلی و تکرار شونده است و با مرگ اغلب شخصیتهای اصلی رمان از جمله گلمحمد، بیگمحمد، ستار، خان عمو، زیور، مدیار و تعدادی دیگر از شخصیتهای فرعی مواجه هستیم.
مرگهایی که در رمان کلیدر اتفاق میافتد بیش از آنکه ریشه در علل و عوامل طبیعی مانند پیری و بیماری داشته باشد؛ بر اثر عوامل غیرطبیعی از جمله عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی رخ میدهد. حتی اگر تعداد کمی از مرگها هم به خاطر عوامل طبیعی صورت بگیرد ولی در ژرفساخت آنها عواملی دیگری نیز به چشم می خورد . در این نوشته میکوشیم تا علل مرگ شخصیتهای رمان کلیدر را بررسی و چگونگی مواجهه شخصیتهای داستان را با آن نشان دهیم.
مقدمه
محمود دولتآبادی از نویسندگان پرکار و جدی معاصر در عرصه داستاننویسی ایران است. وی در دهم مرداد 1319 در دولتآباد سبزوار به دنیا آمد. دوران کودکی این نویسندۀ بزرگ در سایه فقر و تنگدستی شدیدی که گریبانگیر خانوادۀ او بود، سپری شد. زیستن در همین شرایط سخت و طاقتفرسا باعث شد که او بتواند از رنج ها و سختیهای مردمان سرزمینش به عنوان مایه و توشهای برای آثار داستانی خود استفاده کند و آن را به خوبی در آثار خود بازنمایاند وموفقیتهای چشمگیری هم از این طریق کسب کند.
او آثار زیادی در حوزه رمان، داستان، نمایشنامه و... دارد. دولتآبادی داستاننویسی را با اثرکوتاه »ته شب« آغاز میکند و با رمان بلند کلیدر به شهرت میرسد. آثار زیاد دیگری هم از او انتشار یافته است که از مهمترین آنها میتوان به اوسنه بابا سبحان، گاوارهبان، جای خالی سلوچ، روزگار سپری شده مردم سالخورده، سلوک و... اشاره کرد.
رمان ده جلدی کلیدر که در پنج مجلد به چاپ رسیده است و حدود سه هزار صفحه و بالغ بر 700 هزار کلمه دارد، بلندترین رمانی است که به زبان فارسی نوشته شده و به چاپ رسیده است. کلیدر، بعد از رمان »در جستوجویِ زمان از دست رفته « اثر مارسل پروست؛ دومین رمان بلند جهان هم به حساب میآید. این رمان، شهرت فراوانی را برای محمود دولتآبادی چه در ایران و چه در جهان به ارمغان آورده است.
دولتآبادی حدود پانزده سال از عمر خود را صرف خلق این رمان ده جلدی کرده و شاهکاری عظیم آفریده است که نویسنده آن را حاصل دوران بلوغ فکری خود میداند. او از سال1347 تا 1362 علاوه بر داستانهای دیگری که در این فاصله نگاشته، به نگارش رمان کلیدر براساس زندگی واقعی گل محمد کلمیشی میپردازد. »کل رمان به سبب آنکه بازگو کننده بخشی از واقعیتهای دورهای خاص از تاریخ و در مکانی مشخص است تا حدودی به حوزه ادبیات مستند وارد میشود.
ولی به سبب آنکه خود نویسنده نیز اذعان دارد که تنها شمهای از آن حادثه تاریخی بازگرفته، سندیت آن را نمیتوان قابل اتکا دانست . شاید تنها چیزی که قابل بررسی باشد حرکت کلی اثر است که بازتاب ذهنی، شخص نویسنده در برابر واقعیتهای تاریخی است که در بازآفرینی آنها با نگرشی واقعگرایانه واکنشهای روانی خود را با نظمی تاریخی پیوند داده است.« - مجرد، - 55 :1390
رمان کلیدر، بر اساس حادثهای واقعی نگاشته شده و دربرگیرندۀ یک واقعه تاریخی است، اما این رمان را نمیتوان کاملاً مطابق با واقع دانست و نمی توان بر کلیدر به عنوان یک متن تاریخی استناد کرد و تاریخ یک دورۀ دو یا سه ساله را از آن استخراج کرد. کلیدر پیش از آنکه یک متن تاریخی و زندگینامه واقعی گلمحمد باشد، یک رمان است. رمانی برگرفته از یک اتفاق تاریخی که در کودکی نویسنده اتفاق میافتد و نویسنده هرجا که توانسته و از نظرش مناسب بوده خیال را با واقعیت پیوند زده و به واقعیت موجود شاخ و برگ داده است.
» رمان کلیدر را از جمله آن رمانهایی شمردهاند که با اطلاعات مأخوذ از واقعیت نگاشته شده است. این رمان سرشار از نمایش آداب و رسوم و همچنین باورهای عامه و آیینهایبومیِ اقلیمی و ملی است.« - گرجی، - 258 :1387 رمان کلیدر چه در ایران و چه در خارج از ایران، همواره طرفداران و خوانندگان فراوانی داشته و مانند سایر آثار با ارزش ادبی همواره مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. همچنین مقالات فراوانی دربارۀ محتوا و درونمایه، موضوع، فرم و قالب ظاهری اثر، سبک، زبان، شخصیتها، نحوۀ روایت، سندیت تاریخی،بُعد اجتماعی و سیاسی،بُعد حماسی و سایر ویژگیهای این اثر عظیم به رشته تحریر درآمده و جوانب مختلف آن مورد بررسی قرار گرفته است.
دربارۀ آثار محمود دولتآبادی، کتابها، مقالات و پایاننامههای فراوانی نوشته شده و وجوه مختلف این آثار مورد بررسی قرار گرفته است ولی پژوهشی که به طور ویژه و اختصاصی به موضوع مرگ و مرگاندیشی در این آثار بپردازد، صورت نگرفته است. علی عباسی و عبدالرسول شاکری مقاله ای با عنوان » ترس از زمان نزد شخصیتهای روایتی محمود دولتآبادی« - 1387 - با تکیه بر رمان جای خالی سلوچ نوشته و ترس از زمان و مرگ را در بین شخصیتهای رمان جای خالی سلوچ بر اساس روش ژیلبر دوران بررسی کردهاند. همچنین حمیدرضا گرامی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان »بررسی نقد و تحلیل درونمایه رمانهای محمود دولتآبادی - 1387 - « مرگ را از جمله درونمایههای آثار دولتآبادی برشمرده و به طور اجمالی به آن پرداخته است.
B1 وضعیت سیاسی و اجتماعی رمان کلیدر
کلیدر، یکی از شاهکارهای ادبی جهان و از مهمترین آثار رئالیستی ادبیات فارسی به شمار میآید. این اثر دارای مضامین اجتماعی و نشاندهندۀ زندگی طبقه فرودست و آسیبپذیر جامعه است که در سه محور عشیرهای، روستایی و شهری اتفاق میافتد. این رمان بر اساس زندگی واقعی گل محمد کلمیشی و خانوادهاش که از کردهای میشکالیکُرمانج - - هستند و همچنین با اطلاعاتی برگرفته ازواقعیتِ دورهای از زمان و مکان خاص؛ نگاشته شده است.
این قبایل کردنشین که چه در واقعیت و چه در رمان، در شمال خراسان روزگار می گذرانند؛ در واقع گروهی هستند که در زمان صفویه و افشاریه به دلایل سیاسی و برای حفاظت از مرزهای شرقی و شمالی ایران از حملات ازبکها و ترکها به خراسان کوچانده شدهاند. »از دورۀ صفویه و بخصوص بعد از آنکه شاه عباس عدهای از کردان را به خراسان کوچاند؛ تعداد کردها و قدرت آنها در شمال خراسان آنچنان مهم شد که در دورهای طولانی از اواخر صفویه، دوره نادری، زندیه و بخصوص در زمان فتحعلیشاه قاجار بسیاری از جهانگردان و برخی از نویسندگان ایران، شمال خراسانی کنونی را - قوچان، شیروان، درگز و بجنورد - کردستان یا کردستان شمال شرقی نام نهادند.« - پاپلی یزدی، - 80 :1371
کلیدر، رمانی با سهمحورِ عشایری، روستایی و شهری است و حوادث داستان در این سه محور پیش میرود. هرچند میزان حوادث پیش آمده در هریک از این محورهای سهگانه برابر نیست ولی در حدی هستند که بتوان آنها را برشمرد. شخصیتهای رمان هم، متعلق به هر سه بستر شهر و روستا و قبیله هستند. گلمحمد کلمیشی قهرمان و شخصیت اصلی محور عشیرهای، بابقلی بندار شخصیت اصلی محور روستایی و ستار هم قهرمان شهری رمان کلیدر است.
»کلیدر داستان روستائیان و زمین است. داستان ایلات کرد خراسان و دهقانان سبزوار که زندگیشان به چهار تا بز و میش و شتر و قطعه زمینهای دیمکاری بسته است. بدبختی دامنگیر روستاهای ما که هنوز هم زندگی دهقانان زحمتکش ما را تهدید میکند به تمامی بستر و زمینه اصلی چنین رمانی است.... داستان کلیدر داستان شهر هم هست. شهر اما نه به تمامی. شهر با رخداده هایش. شهر با آشوبهایش. با قشون فرستادنهایش و با مبارزات سیاسی پنهان و آشکارش.« - خاکسار، - 60-59 :1380 کلیدر، رمانی است که وضعیت سیاسی و اجتماعی عصری را که گلمحمد و خانوادهاش در آن روزگار می گذرانند با دقتنظر و توجه بسیار به تصویر میکشد. »
در واقع، اهمیت کلیدر در گرایش آن نسبت به مردم و زندگی و تصویر بیش و کم قابل تصوری است که از عالم واقع، از آدمهای بیابان و خطه بکر و ناشناخته کویر، ارائه میکند . میزان آشنایی نویسنده با گوشههای زندگی مردمی که دربارۀ آنها داستان خود را پرداخته است و شناخت او از سنتها، مثلها و کنایات عامیانه به هیچ وجه اندک نیست.« - بهارلو، - 7 :1369
درونمایه و مضمون اصلی رمان کلیدر، تلاش برای به وقوع پیوستن عدالت اجتماعی و بیرون کشیدن زندگی مردم عامه در محدود ۀ زمانی و منطقه جغرافیایی خاص، از زیر یوغ استبداد و خودکامگی اربابان و مالکان محلی و رهبران و حاکمان سرزمینی که در آن زندگی می کنند، است. »کلیدر،اساساً رمانی است اجتماعی - سیاسی و به ویژه حماسی و اشخاص آن از دلِ موقعیت بومی بر میآیند و بر آن اثر میگذارند. طرح داستانی کتاب نمایانکننده و تصویر شکلگیری مبارزهای دهقانی – عشیرهای است بر ضد مالکان ده و بازرگانان آزمند و حاکمیت آن روز ایران که نمایندۀ فئودالها و ثروتمندان شهری و روستایی بود.«
- دست غیب، - 365 :1380 در این رمان، مبارزهای مردمی به رهبری یک فرد عشیرهای به تصویر کشیده میشود و هرچند رمان با مرگ قهرمانان و فاجعهای وحشتناک پایان می گیرد ولی تلاشی هرچند کوتاه و موقتی را برای برقرار کردن عدالت اجتماعی و برپایی مدینهای فاضله بدون در نظر گرفتن مسائل حزبی و تودهای نشان میدهد.
»فلسفه سیاسی کلیدر، به نظر خواننده خواه مقبول باشد و خواه مردود، در ذهن نویسنده منادی صمیمی حق انسانی و عدالت اجتماعی است. در میان نویسندگان بزرگ شرق و غرب جهان، دولتآبادی تنها فردی نیست که بدین مسلک گرویده و استعداد فکر و قلم خود را به خدمت آن گماشته باشد. در کلیدر، مردانی که دل به این مرام سپرده اند از شجاعت و صراحت و حسّ انساندوستی برخورداند، زور و ظلم را تحمل نمیکنند، مصالحه با روبهان و ریاکاران بدکردار را نمیپذیرند، جان بر کف، در برابر دشمن نیرومند خود قد علم میکنند و کشته میشوند. سخن ازصحّت یا سقم عقاید تودهای نیست، سخن از انسانیت و مردانگی و قیام در برابر زور و قلدری است.« - مؤید، - 123 :1380
-2 مرگ و مرگاندیشی در آثار دولتآبادی
مرگاندیشی و پرداختن به موضوع مرگ، علاوه بر زندگی شخصی و اجتماعی،قریباًت در تمام آثار و داستانهای دولتآبادی هم نمود فراوانی دارد و به خوبی مشهود است. با بررسی آثار و داستانهای این نویسندۀ معاصر، درمییابیم که مرگ و اندیشیدن به آن، در آثار او حضوری جدی و انکارناپذیر دارد و یکی از درونمایههای تکرارشونده آثار او است.
با توجه به اینکه، دولتآبادی داستانهای خود را با الهام گرفتن و بهره بردن از زندگی مردم جامعه مینویسد، بسیار طبیعی و بدیهی است که مرگ هم مانند سایر عناصر موجود در زندگی شخصیتهای داستان، حضور داشته باشد و این حضور به قدری پررنگ است که نمیتوان آن را نادیده انگاشت. چون نوشتن از زندگی، نوشتن از مرگ را هم در پی دارد. نمیتوان از زندگی نوشت و آن را بنمایه کار قرار داد ولی مرگ را نادیده گرفت و به آن نپرداخت. زندگی و مرگ چه در دنیای واقع و چه در دنیای داستان دو عنصر جدا نشدنیاند.
علاوه بر این، از آنجایی که دولتآبادی، توصیف و به تصویر کشیدن زندگی مردم عادی و چه بسا قشر ضعیف و سطح پایین جامعه را برای داستانهای خود برمیگزیند و نمایش زندگی این گروه آسیبپذیر را بر زندگی سایر اقشار جامعه ترجیح میدهد، بسیار واضح و مشخص است که مرگ باید حضوری پررنگ و همیشگی داشته باشد. »دولتآبادی می تواند خواننده را با خود به قلب روستاها و دشتهای خراسان ببرد و با زندگی آدم های بسیار آشنا کند؛ دنیایی که فقر، نومیدی و جهل بر آن چیره است. مردمی ژندهپوش و ترسان از اربابها و امنیهها، مردمی که ترسی دیرپا در وجودشان ریشه کرده و از آنان آدمهایی دورو،متقلّب و منجیطلب ساخته است.« - میرعابدینی، :1377 ج3، - 877