بخشی از مقاله
چکیده
مقدمه و هدف: یکی از مهمترین اهداف در هر سازمان ارتقاء سطح بهره وری آن است و با توجه به اینکه انسان در ایجاد بهره وری نقشی محوری دارد درخواستهای او در سازمان اثری کلیدی بجا می گذارد.در این میان نیروی انسانی توانا هم به عنوان سرمایه اصلی در هرمجموعه و هم به عنوان بکارگیرنده دیگر منابع و امکانات، جایگاهی ویژه به خود اختصاصداده است.
روش: جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان مدیریت امور مالی سازمان مرکزی دانشگاه علوم پزشکی مشهد است و با استفاده ازروش پیمایشی و ابزار پرسشنامه اطلاعات مورد نیاز در ارتباط با متغیرهای پژوهش بدست آمده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های خام با استفاده از نرم افزار آماری spss ، تحلیل رگرسیون و همچنین تست فریدمن به آزمون فرضیه های پژوهش پرداخته شده است. جمع آوری داده ها در طی سال 1396 می باشد که از پرسشنامه بهره وری جهت سنجش بهره وری سازمان و از پرسشنامه ACHIEVE جهت نشان دادن تاثیر متغیرهای هفتگانه پژوهش - توانایی ، شناخت ، حمایت سازمانی ، ارزیابی ، انگیزش ، اعتبار و محیط - بر افزایش بهره وری کارکنان استفاده شده است.
نتیجه گیری: مهمترین اهرم اصلی در افزایش و کاهش بهره وری سازمانها عامل نیروی انسانی میباشد لذا از جایگاه ویژه ای در بهبود بهره وری برخوردار بوده و باید مورد توجه ویژه مدیران قرار گیرد . میزان بهره وری نیروی انسانی در سازمان در سطح متوسط می باشد و باستثناء متغییرهای توانایی ، ارزیابی و محیط بین کلیه متغییرهای دیگر با بهره وری کارکنان ارتباط معنا داری وجود دارد. همچنین متغیر اعتبار کمترین تاثیر و متغیر محیط بیشترین تاثیر را بر بهره وری کارکنان دارد .
مقدمه
امروزه رقابت موجود در کسب و کار، توجه به بهره وری، رضایتمندی مشتری و انطباق با خواسته های او را بیش از پیش دارای اهمیت ساخته است. در این راستا تلاش سازمانها در جهت مرتفع ساختن این الزام بر بهبود فرایندهای موجود در سازمانها بنا نهاده شده است و فلسفه های بهبود مختلفی نیز مطرح شده اند - ایران زاده،فخیمی آذر،جداری،. - 1394 یکی از مهمترین اهداف در هر سازمان ارتقاء سطح بهره وری آن است و با توجه به اینکه انسان در ایجاد بهره وری نقشی محوری دارد درخواستهای او در سازمان اثری کلیدی بجا می گذارد مشارکت کارکنان در امور و تلاشهای هوشیارانه و آگاهانه آنان همراه با انضباط کاری می تواند بر میزان بهره وری و بهبود بهره وری بویژه در یک محیط متلاطم و توأم با ناامنی تأثیر گذارد.
روح فرهنگ بهبود بهره وری باید در کالبد سازمان دمیده شود که در آن میان نیروی انسانی هسته مرکزی را تشکیل می دهد. اهداف تحقیق بهره وری مفهومی است جامع وکلی که افزایش آن به عنوان یک ضرورت جهت ارتقای سطح زندگی انسانهاو ساختن اجتماعی مرفه تر که هدف کلی برای همه کشور های جهان است همواره مدنظر مدیریت سازمان ها می باشد رسالت اصلی علم مدیریت، دستیابی به بهره وری بیشتر است واین امر همواره مدنظر مدیران برای اداره و مهندسی مجدد سازمانها بوده است.
لذا این بینش، که همانا استفاده صحیح وبهره گیری مناسب نیروی انسانی ازامکاناتش درسازمان ها میباشد نه تنها درصدد رفع نیاز های نیروی انسانی است بلکه درصدد تامین رفاه وآسایش و جلبرضایت هرچه بیشتر اوست زیرا که انسان غالباً با تامین نیاز هایش بهتر توجه به عوامل انگیزشی کارکنان و نیازهای آنها و توجه به تفاوت های فردی هر یک از کارکنان یکی از مهم ترین عواملی است که در بهره وری نیروی انسانی می توان به آن دست یافت ویکی از شرایط مهم و اساسی برای رسیدن به هدف در هر کاری برانگیختن و ایجاد انگیزه درافرادی است که آن کار را انجام می دهند .
عوامل متعددی در انگیزه کاری پایین در سازمانها وجود دارند و به همین دلیل مدیریت بدنبال راهها و تکنیک هایی باید باشد که بتواند انگیزه های کارکنان خود را افزایش دهد میتواند درراه میل به اهداف وپیشرفت و سازندگی گام برداردبا توجه به توضیحات فوق مسئله اصلی تحقیق حاضر این است که عوامل اصلی بر بهره وری نیروی انسانی در کارکنان مدیریت امور مالی سازمان مرکزی دانشگاه علوم پزشکی مشهد کدامند و کدامیک از این عوامل نقش بیشتری بر افزایش بهره وری نیروی انسانی در آن مدیریت را دارد؟
توسعه منابع انسانی و افزایش بهر ه وری به عنوان یک ضرورت، جهت ارتقای سطح زندگی بشر و پی ریزی جوامع مرفه تر، آرامش و آسایش انسانها همواره هدفی والا برای همه دولتها و سازمانها تلقی میشود .بنابراین بدون تردید در نظام صنعتی متحول امروزی نخست کوشش در شناخت مفاهیم بهر ه وری و سپس تلاش در تعیین عمل موثر در افزایش آن، یکی از شرایط ضروری برای تحقق رشد و توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی میباشد .تحقیقات جهانی نشان داده که ارتباط مستقیم بین رشد توسعه منابع انسانی و سطح بهر ه وری وجود دارد.
در تعیین عوامل مؤثر بر بهره وری نظرات متفاوتی وجود دارد و هر یک از دانشمندان و صاحبنظران عواملی را به عنوان عامل مؤثر مشخص کرده اند و به طور اجمال عواملی چون آموزش شغلی مستمر مدیران و کارکنان، ارتقاء انگیزش میان کارکنان برای کار بهتر و بیشتر، ایجاد زمینه های مناسب بطور ابتکار و خلاقیت مدیران و کارکنان، برقراری نظام مناسب پرداخت مبتنی بر عملکرد و برقراری نظام تنبیه و تشویق، وجدان کاری و انضباط اجتماعی تحول در سیستم و روشها که نقش حساس و کلیدی دارند، تقویت حاکمیت و تسلط سیاستهای سازمان بر امور، صرفه جوئی به عنوان وظیفه ملی در بهره وری مؤثر می باشد.
ولی تمام مؤلفان این رشته تقریباً در این باب اتفاق نظر دارند که برای افزایش سطح بهره وری تنها یک علت خاصی را نمی توان ارائه نمود بلکه عنوان می کنند که ارتقاء بهره وری را باید معلول ترکیبی از عوامل گوناگون دانست. هدف از بهبود بهره وری عبارتست ازبه حداکثر رساندن استفاده از منابع نیروی انسانی،تسهیلات و غیره به طریق علمی و با کاهش هزینه های انجام کار، گسترش بازارها، افزایش اشتغال، کوشش برای افزایش دستمزدهای حقیقی به جای دستمزدهای اسمی و جاری و بهبود معیارهای زندگی به گونه ای که به نفع سازمانها و مصرف کننده باشد.
از آنجا که افزایش و رشد بهر ه وری یکی از اساسی ترین را ههای دستیابی به تولید بیشتر و به دنبال آن تأمین رفاء و بهزیستی افراد در جوامع است ، شناخت عوامل مؤثر بر افزایش بهره وری از آرمانهای اصلی محققان و پژوهشگران این زمینه بوده و هست . ولی تمام مؤلفان این رشته تقریبا در این باب اتفاق نظردارند که برای افزایش سطح بهره وری تنها یک علت خاصی را نمی توان ارائه نمود بلکه عنوان می کنند که ارتقاء بهر ه وری را باید معلول ترکیبی از عوامل گوناگون دانست
بهره وری ،دغدغه بسیار مهم سازمان های کسب و کار است ، زیرا اساسی ترین محرک رسیدن به نتایج رضایت بخش و کسب مزیت رقابتی محسوب نمی شود اول، سنجش بهره وری زمانی امکان پذیر است که شرایط از ثبات برخوردار بوده ، هدفها به گونه دقیق بیان شده باشند،زنجیره هدفها -وسایل مشخص بوده،خروجی به سادگی قابل اندازه گیری باشد.شرکت هایی که محصولاتی را در مقیاسی وسیع تولید می کنند، می دانند که بهره وری اغلب عمده ترین موضوع برای دستیابی را به کارایی، که نتایج اقتصادی رضایت بخشی را به دنبال دارد، است.اگر چه زمانی که کالاها و خدمات در هم تنیده و بیشتر ناملموس بوده، مناسب تحقق نیازهای مشتری خاص باشند،در آن بهره وری در واژگان کلاسیک ، به مبحثی پیچیده تر تبدیل می شود.
دوم،مشخص نیست که چه چیزی بهره وری را محقق می سازد؟از منظر مدیریتی و اقتصادی ، بهره وری به طور عموم کارکرد سه متغیر است:فناوری،نیروی انسانی و سازمان هرمتغیر به صورت مجزا به بهر ه وری منجر می شود :به روزبودن، تجهیزات مدرن،نیروی انسانی حرفه ای وماهر،هماهنگی کافی و منسجم ،هریک از موارد،می تواند منبع تغییرتدریجی یا بنیادی در بهر ه وری باشد[6] .در این پژوهش منظور از عوامل مؤثر بر عملکرد، عواملی است که مدل هفت عامل عملکرد با عنوان عامل … ACHIEVE »مطرح است.
هرسی و گلداسمیت، این مدل را به منظور کمک به مدیران در تعیین علت وجود مشکلات عملکرد و رائه راهبردهایی برای تغییر و حل این مشکلات طرح ریزی کردند.آنها در تدوین این مدل برای تحلیل عملکرد انسانی دو هدف اصلی را در نظر داشتند:تعیین عوامل اساسی که بر عملکرد فرد فرد کارکنان تأثیر بگذارند و ارائه این عوامل به گونه ای که مدیران شاغل بتوانند آنها را به کار برند و به خاطر داشته باشند.اولین قدم برای تدوین مدل … ACHIEVE »کنار گذاشتن عواملی است که بر عملکرد مدیریت تأثیر می گذارد.در پژوهشی اتکینسون نشان می دهد که عملکرد کنش انگیزش و توانایی است.
به عبارت ساده تر، زیردست باید تا حدی میل و مهارتهای لازم برای انجام کامل تکلیف را داشته باشد.پیترولاور با افزودن تصور دانش یا درک شغل این ایده را بسط دادند و به این مسأله نیز توجه کردند که حتی اگر زیردستان دارای تمایل کامل و یا مهارتهای لازم برای انجام کار باشند، این تمایل و مهارت، زمانی مؤثر خواهد بود که از آنچه که باید انجام دهند و نحوه انجام آن درک صحیح داشته باشند.
لورش و لارنس با این موضوع به گونه ای متفاوت برخورد کرده و به این نتیجه رسیدند که عملکرد صرفاً به کنش خصایصی که در فرد هست مربوط نیست، بلکه به سازمان و محیط نیز مربوط می شود و حتی با وجود حداکثر انگیزش و همه مهارتهای لازم، ممکن است افراد اثربخش نباشند، مگر آنکه حمایت و هدایت سازمانی مورد نیاز خود را دریافت کنند و کارشان با نیازهای سازمان و محیط آنها سازش داشته باشد.
وجود ساختار سازمانیمناسب، روش های اجرائی کارآمد، تجهیزات و ابزار کار سالم، فضای کار متعادل و از همه مهمتر نیروی انسانی واجد صلاحیت و شایسته از ضروریاتی می باشند که برای نیل به بهره وری مطلوب باید مورد توجه مدیران قرار گیرد
مدل … ACHIEVE » از دو عامل دیگر در معادله مدیریت عملکرد بهره می گیرد. عامل اول بازخورد است، یعنی زیردستان نه تنها به آنچه که باید انجام دهند باید آگاه باشند، بلکه باید بدانند که بر اساس آنچه که متداول است چگونه باید عمل کنند.بازخورد، شامل آموزش هر روزه و ارزیابی رسمی عملکرد است.عامل دیگر مدیریت عملکرد اعتبار است، این روزها در این اوضاع و احوال مدیران باید بتوانند تصمیماتی را که بر شغل و کار مردم تأثیر می گذارد با دلیل و مدرک و توجیه لازم همراه کنند.در کشورهای پیشرفته مانند آمریکا معتبر بودن کار کارکنان از نظر قانونی ضرورت دارد.
در تحلیل بهره وری ، مدیران باید به طور مستمر در مورد اعتبار فعالیتهای کارکنان نظیر تحلیل شغل، تقاضای استخدام، ارزیابی، کارآموزی، ترفیع و اخراج، بررسی لازم را به عمل آورند.یک مشکل کلی که در روند مدیریت به چشم می خورد این است که بسیاری از مدیران قابلیت این را دارند که زیردستان خود را در جریان نوع مشکلات موجود بگذارند، ولی همین مدیران آن اثر بخشی لازم را در تعیین علت وجود این اشکالات ندارند به عبارت دیگر، بسیاری از مدیران در شناسایی مسائل قوی هستند، اما در تحلیل مشکلات یا تشخیص آنها ضعیف هستند.برای داشتن حداکثر اثربخشی در ارزیابی و حل مسائل عملکرد، مدیران باید به تعیین علت ایجاد مسائل بپردازند.