بخشی از مقاله
چکیده :
مسئله بزهکاری اطفال ونوجوانان ازجمله مسائل بغرنج اجتماعی است که دنیای امروز را به خود مشغول و نظر اکثر جرم شناسان را به خود معطوف کرده است. عوامل اجتماعی ، انسانی و زیست شناختی شامل محیطهای مختلفی که کودکان از آغاز تا پایان عمر در آنها زندگی و فعالیت کردهاند همچنین تعلیم و تربیت غلط، معاشرت با اشخاص فاسد واوضاع اقتصادی در آن تاثیر بسزایی دارد .
بر این اساس با استعانت از درگاه ایزد منان سعی شده مطالب ارزنده ای از بزهکاری اطفال و نوجوانان در این مقالهارائه شود .و در آن به بزهکاری اطفال ونوجوانان در همه ی جنبه های آن از قبیل جنبه های حقوقی وکیفری و جامعه شناسی و جنبه اجتماعی آن توجه شود .هدف علوم انسانی ، درک منطقی رفتار انسان است . هر چند که در انسان رفتارهای غیرمنطقی نیز دیده می شود .وقوع هر رویدادی دلایلی دارد و صرفاً تصادفی نیست. برای کشف این دلایل نیازمند تحقیق و بررسی میباشیم .
برای دستیابی به این هدف در نگارش این مقاله هم از روش کتابخانه ای استفاده کردیم وهم برای عینیت بخشین به مطالب گریزی هم به روش میدانی زده واز نظرات صاحب نظران ومهمتر از آن خود اطفال و نوجوانانی که به نحوی گرفتار بزهکاری بودند ونیز کسانی که با این مسئله به نحوی درگیر بودند استفاده کردیم . ودر نهایت به این نتیجه رسیدیم که عوامل بسیاریدر بروزاین مسئله نقش دارند.
عوامل بزهزای داخلی شامل وراثت، عوامل غیر وراثتی و اختلالات روانی ، و عوامل بزه زای خارجی شامل مشکلات ناشی از زندگی خانوادگی، علل اقتصادی و محیطی، در یک جمع بندی کلی سبب می شوند که تا یک طفل به سوی بزهکاری سوق پیدا کند.
در مقابل باید به دنبال راه کارهایی بود که مانع وقوع این مشکل شود که در آن نقش والدین، مدرسه و دوستان بسیار پررنگ تر است. با رفتار منطقی پدر و مادر و معلمان و انتخاب صحیح گروه دوستان و همچنین با مراقبتهایی که قبل از تولد برای جلوگیری از پیدایش مشکلات ارثی صورت میگیرد ، میتوان آمار جرم و بزهکاری در میان اطفال و نوجوانان را به حداقل کاهش داد.
مقدمه :
در بسیاری از کشور ها مقنن،بزهکاری را به اعمالی اطلاق مینماید که قانون آنها راپیش بینی و قابل مجازات می داند .اما ممکن است یک عمل در کشوری مجرمانه یا در جامعه ی دیگرفاقد هر گونه خصیصه ی جزایی باشد ، مثلاً قوانین بعضی جوامع مانند ایالات متحده هنجار هایی را که از نظر اجتماعی و حتی اخلاقی مذموم است جرم محسوب نموده و برای آنها تعیین مجازات کرده است ،فرار از مدرسه ،عدم اطاعت از والدین ،ولگردی ،سیگار کشیدن از آن جمله اند .
در حالیکه ممالک دیگر با دیدی متفاوت عملی را بزهکارانه می دانند که به وسیله قانون قابل تعقیب و مجازات است خواه مرتکب آن بزرگسال و یا خرد سال باشد.نهایتاً این برخورد بر حسب سیاست جنایی کشور ها با هم فرق دارد . در شوروی سابق مفهوم بزهکاری اطفال شامل اعمال جنایی وجرایم سنگین بوده است در حالی که بسیاری از کشورها از جمله ایران ارتکاب هر نوع عمل خلاف قانون به وسیله کودکان چون بزرگسالان، مجرمانه تلقی می گردد ، بااین حال باید توجه داشت که مفهوم بزهکاری و جرم در دیدگاه برخی اندیشمندان بر یکدیگر منطبق نمی باشند.
بزهکاری در معنی و مفهوم لفظی خود عبارت است از ترک انجام وظیفه قانونی ویا ارتکاب عمل خطا که الزاماًعنوان جرم ندارند .معذالک این اصطلاح غالباً معادل جرم و به ویژه در ارتباط با جرایم ارتکابی از سوی اطفال و نوجوان به کار می رود.هر سنی مقتضی نگرش ،رفتار و هنجار خاص است ،اقدامات مجرمانه اطفال نیز از این قاعده تبعیت می کند»درمرحله بچگی«به علت شرایط جسمی و فکری بندرت می توان شاهد ارتکاب یک عمل مجرمانه بود به همین جهت اطفال تا سن 6،7 سالگی در اکثر نظام های جزایی ،بر فرض ارتکاب بعضی جرایم قابل تعقیب و مجازات نمی باشند .
البته در این مقطع نیز کردار ها ورفتار های کودکان در دوران های سنی متأثر از درجه شعور وعقل و رشد جسمی و تربیتی و محیط متفاوت می باشد .در دوره ی بعدی که از سن 7 سالگی شروع وتا سن 12 سالگی تداوم دارد ،دوره ای است که کودک به دلیل کسب معرفت و تجربه ورشد فیزیکی وعقلی دارای برداشت های جدیدی از مسائل گردیده ،و به این علت جرایم ارتکابی وی با اهمیت تر می باشد ولی از نظر آماری و خطر اجتماعی هنوز اهمیت چندانی ندارد.مرحله نوجوانی تا دوره جوانی را می توان مهمترین مرحله از نظر بزهکاری اطفال به حساب آورده زیرا در این دوره بزهکاری اطفال به مفهوم واقعی خود متجلی نموده وممکن است سنگ بنای اولیه شخصیت مجرمانه فردگذارده شود .
دوران نزدیک به سن بلوغ و بعد از آن شرایط بسیار حساس روحی وجسمی برای کودک بوجود می آورد و هر نارسایی و نقص می تواند زمینه ساز رفتارهای ضد اجتماعی خطرناکی باشد. بدیهی است تمایلات، عملکردها و هنجار های کودکان در مرحله نوجوانی ،با دوره های دیگر خیلی متفاوت است . مع الوصف بزهکاری به ویژه از نوع حرفه ای آن از منظر جرم شناسی ،ناشی از آلودگی جنایی شخصیتی بوده که از آغاز دوران بلوغ در رفتار افراد ظهور می نماید .
سیر صعودی ارتکاب جرم و بروز تنوع درآن از سنین 14 الی 15 سالگی شروع ودر سنین 24الی 26سالگی به بالاترین حد کمّی می رسد .سن 25 سالگی سن اوج بزهکاری لقب دارد .تحقیقات انجام شده در زمینه جوانان ونوجوانان بزهکار در کشور ما نیز حکایت از آن دارد که سن 15 الی 18 سالگی دوران تجلی بزهکاری آنان می باشد.