بخشی از مقاله
چکیده
تحقیق حاضر با هدف بررسی موضوع قضاوت اخلاقی درباره زنان شاغل انجام شده است. در این پژوهش به بررسی برخی از تحقیقات انجام شده در این خصوص پرداخته و بر اساس مطالعات انجام گرفته به تحلیل این مساله از نگاه اندیشمندان مختلف پرداخته ایم.
نتایج نشان می دهد که با اینکه زنان قضاوت اخلاقی تر نسبت به مردان ارائه می دهند ولی در مورد آنها قضاوت اخلاقی صورت نمی گیرد و در نهایت این بافت فرهنگی حاکم بر جامعه و ذهن مدیران زنان است که ملاک تصمیم گیری است و در غالب سقف شیشه ای ظهور و توجیه می شود. همچنین، قضاوت اخلاقی بهره وری زنان در سازمان را نیز تحت الشعاع خود قرار می دهد.
ممکن است با تمام هزینه هایی که برای آموزش و توانمند سازی یک نیروی زن سازمان انجام شده است باز هم به علت نبود قضاوت اخلاقی این فرد از مراتب سازمانی کنار گذاشته شود. در واقع سازمان هزینه توانمند سازی پرسنل را پرداخت می کند بدون بهره مندی از این توانایی. یعنی دانش در این جا برای ما به جای اینکه سرمایه آور باشد. هزینه است. همچنین این امر موجب سرخوردگی این پرسنل و نبود انگیزش برای فعالیتهای بیشتر می گردد.
مقدمه
تفاوت میان زندگی مدرن و زندگی کهن در این است که در زمان حاضر، انسان ها دیگر همراه با مقام و موقعیت خود زاده نمی شوند و بندهایی ناگسستنی آنان را به جایگاهی که در آن زاده شده اند زنجیر نمی کند. آنان آزادند که استعدادهای خود را به کار بندند و از امکاناتی که در اختیارشان قرار می گیرد بهره گیرند و آنچه را در نظرشان مطلوب می نماید به دست آورند. زنان نیز از این قاعده مثتثنی نیستند. آنان خواسته هایی دارند، نمی خواهند چون زن هستند از حق و حقوق اجتماعی کمتری برخوردار باشند، نمی خواهند به حرف زن بودن اجبارهای گوناگون برزندگی شان سایه افکند و با آن ها چون کودکان نابالغ رفتار شود. می خواهند چون انسان اند حق داشته باشند نه قدرت.
مطالعات مربوط به قشربندی اجتماعی طی سال های متمادی جنسیت را نادیده گرفته است به طوری که گویی زنان وجود ندارند و یا به منظور تحلیل تقسیمات قدرت، ثروت و اعتبار اجتماعی، زنان اهمیتی ندارند و در خور توجخ نیستند با وجود این جنسیت از ژرفترین نمونه های قشر بندی است. هیچ جامعه ای وجود ندارند که در آن مردان در بعضی جنبه های زندگی اجتماعی، ثروت و منزلت، نفوذ بیشتری از زنان نداشته باشند. باس می گویدک زنان نه تنها در کشورهای جهان سوم، بلکه در کشورهای غربی نیز نتوانسته اند بسیاری از موانع موجود را از پیش پای خود بردارند و حتی در این دوره از تاریخ و پس از تلاش های بسیار، جنبش های زنان در رقابت با مردان مردان برای تصدی پست های مدیریتی هنوز با موانع و مشکلات بسیار روبرو هستند
در مقاله حاضر به بررسی چندین مقاله در خصوص موانع ارتقا شغلی زنان در سازمانها و قضاوت اخلاقی صورت گرفته درباره آنها می پردازد.
بیان مساله
پیرو پاسخ به نیاز جوامع برای حضور موثرتر زنان در اجتماع به منظور نیل به جامعه آرمانی و به منظور اینکه مشارکت زنان خود به عنوان یک بحران در جوامع نمود پیدا نکند، نیاز است تغییر و تحولاتی در سیستم جوامع که اغلب بر پایه نظام تک قطبی مردان به عنوان تنها فعالان اجتماعی ساختار یافته اند، صورت گیرد تا با ایجاد شرایط لازم، زمینه حضور موثر زنان در جامعه مهیا شود.
یکی از نا برابریهایی که در عرصه علم قابل توجه است مقوله جنسیت می باشد که به موقعیت حاشیه ای زنان در این عرصه منجر شده است، تاریخچه حضور زنان نشان می دهد که در بسیاری موارد حضور زنان یا نادیده انگاشته شده و یا اهمیتی بسیار کمتر از مردان داشته است.
با توجه به تغییراتی که در سالهای اخیر در زمینه حضور زنان در عرصه عمومی به وجود آمده است. مطالعه ارزشها برای تبیین شحصیت و نظام های اجتماعی بسیار مهم و تعیین کننده است
تناسب بین کار و زندگی مهمترین چالش پیش روی کارکنان در عصر حاضر است. این مساله به خصوص برای زنان ایرانی از اهمیت زیادی برخوردار است
یکی از مسائل قابل طرح در جوامع امروز حضور سیاسی و اجتماعی زنان است.
در تعیین شایستگی نباز به جنسیت نباید مد نظر باشد لیکن برهی مشاغل ضرورتا نیاز به مدیران زن دارند که از جمله آنها مدیریت بر زنان پلیس است. پلیس زن در برخی مشاغل به صورت مشترک با مردان پلیس کار می کند و بعضا عملیات مشترکی هم دارند ولی زنان پلیس در یک مجموعه خاص یا عملیات خاص مکان های زنانه نیاز به مدیران زن دارند.
حس اخلاقی در میان جنبه های پیچیده تر ذهن انسان است. با وجود شواهد قابل توجه در تایید تفاوت زیستی عصبی و رفتاری مربوز به جنسیت و پژوهش های روانشناختی نشان می دهد. ویژگی های جنسیتی در رشد اخلاقی آیا این تفاوت از اثرات فرهنگی به وجود می آیند یا ذاتی همچنان نا مشهص است.
تبعیض می تواند به اشکال مختلفی از جمله تحقیر به خاطر زن بودن، زورگویی یا زیرآب زنی تجربه شود. حتی ممکن است زنان با سطوح بالاتری از تبعیض از تبعیض و موانع شغلی مواجه باشند باز هم اظهار افزایش تمایل به ترک سازمان نمی کنند. زنان با بیشترین تعارض بین تعهدات کاری و تعهدات خانوادگی مواجه اند. در یک سازمان شدیدا مردانه که زنان در آن احساس انزوا و تبعیض اشاره داشتند برنامه های تعلیم رسمی می تواند برای زنان بسیار مفید باشد.
جنسیت از دو راه بر رفتارهای مدیران تاثیر می گذارد: .1 جامعه پذیری متفاوت: فرآیند زمینه های گسترده ای را در بر می گیرد. در این فرآیند با هر فردی از لحظه تولد به طور متفاوتی رفتار می شود. با دختران، زن گونه و با پسران مردانه رفتار می شود. نوع بازی ها ، اسباب بازی ها، کتاب هایی که به پسران داده می شود، همچنین نوع رفتاری که به خاطر آن تشویق یا تنبیه می شوند، سبب می شود تا کودکان پسر ارزش ها و مهارت های رفتاری متفاوتی را بیاموزند. کودکان پسر را بیشتر به خاطر رفتار های تخاجمی، تحلیل و رقابتی تشویق می نمایند در حالی که از دختر بچه ها انتظار می رود که انفعالی، وابسته و دارای روابط نیکو باشند. .2برداشت های کلیشه ای و پیش داوری هایی که در مورد ویژگی های احساسی و رفتاری زنان وجود دارد، سبب می شود تا زنان نتوانند در سلسله مراتب سازمانی از سطوح خاصی بالاتر روند.
روش تحقیق
پژوهش حاضر به صورت مروری و با بهره گیری از منابع دست اول و همچنین منابع کتابخانه ای و سایت های پژوهشی انجام گرفته است.
پیشینه پژوهش
در این قسمت مروری داریم بر مقالات و کتابهایی که به موضوع قضاوت اخلاقی و نقش آن در ارتقا شغلی زنان توجه خاص نشان داده اند.